خرید تور تابستان

خوانش مهرداد خدیر از آبان ۴۰۱ پرماجرا

   مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: در مرور رُخ‌دادهای آبان ماه در سال کهنه می‌توان بر روز بیست‌و‌ششم آن درنگ کرد؛ پنج‌شنبه روزی که ابراهیم رییسی در همایش «جهاد تبیین»، حکم به «مردودیِ خیلی از خواص در قضایای اخیر» داد و گفت: «آنها به وظایف اخلاقی و انقلابی خود عمل نکردند و وقتی از آنها پرسیدیم: چرا؟ گفتند از فضای مجازی می‌ترسیم.»


   پیدا بود که رییس جمهوری می‌خواهد به جای رویکرد انفعالی، موضع فعالی در قبال اعتراضات پسامهسا اتخاذ کند اما باز هم نشان داد فاقد گفتمان اختصاصی است و با ادبیات سیاسی چندان آشنا نیست چرا که به جای تکرار ادبیات رسمی می‌توانست، به گونه‌ای دیگر به نظام خدمت کند و بخشی از کاستی‌ها را دولت او بر عهده گیرد یا وعدۀ انتخابات آزاد پارلمانی بدهد اما به جای آن به کسانی حمله کرد که از قافله کنار گذاشته شده‌اند و به آنان اجازۀ رقابت سالم انتخاباتی با او داده نشد و حالا با عنوان «خواص» حکم به مردودی آنها می‌داد.


  این در حالی بود که آقای رییسی اکنون مقام ارشد اجرایی است و در حال امتحان دادن و امتحان‌شونده نه امتحان کننده تا حکم به قبولی یا مردودی دیگران بدهد و این هم نشان داد هم‌چنان در حال و هوای مسؤولیت قضایی و باید و نبایدها و حکم صادرکردن‌ها برای این و آن به سر می‌برد.


  او البته مصادیق «خواص مردود» را هم معرفی و مشخص نکرد که علی لاریجانی را می‌گوید یا سید محمد خاتمی را یا حتی باقر قالیباف را و اگر اعتراض به رفتار گشت ارشاد و نوع مواجهه با موضوع پوشش زنان را نمی‌پسندد، چرا به مأموران جلب و هدایت‌کنندۀ مهسا یا برخورد کنندگان با اعتراضات در همان همایش مدال افتخار نداد؟


  پس از این سخنان هم باز پیکان شعارها و اعتراضات به جانب او نرفت تا بار دیگر روشن شود که فرمول «‌مشارکت محدود به قصد نتیجه معلوم در انتخابات» به جای «مشارکت گسترده با نتیجۀ نامعلوم در انتخابات» که در 1400 به اجرا گذاشته شد هر چند به یک‌دست شدن حاکمیت انجامید اما نگاه جامعه به دولت و حکومت را واحد کرد و از همین منظر رییس دولت هم به جای آن که از منظر دولت سخن بگوید و کاستی‌ها را گردن بگیرد در جایگاه حاکمیت از ادبیات رسمی استفاده کرد و حکم به مردودی خواص داد حال آن که آن خواص را پیشاپیش شورای نگهبان از گردونه بیرون گذاشته بود.


  در این فضای دو قطبی احمد زیدآبادی تحلیل‌گر مستقل بر خلاف رویۀ صدا و سیما در یک برنامۀ تلویزیونی با صادق کوشکی فعال سیاسی اصول‌گرا مناظره کرد و از هردو سوی منازعه خواست خشونت‌پرهیز باشند. او پیش از آن هم هشدار داده بود: «نیروهای خشونت‌گرا در درون و بیرون، حیات و بقای ایران را هدف گرفته‌اند و در این وضعیت می‌توان و باید از نلسون ماندلا و مهاتما گاندی هم خشونت‌پرهیزتر بود.» 


  نزد که کسانی انتظار داشتند او از این فرصت برای خشم و کین و انتقام – دست‌کم در قبال رفتاری که با خود او پس از 88 شده بود- بهره ببرد، طبعا این لحن و توصیه  مطلوب نبود و حتی پا را فراتر نهادند و گفتند به «سندورم استکهلم» مبتلا شده است!


  سندروم استکهلم، اصطلاحی است دایر بر دل‌سوزیِ گروگان برای گروگان‌گیرکه در روان‌شناسی پس از اتفاقی در پایتخت سوئد (استکهلم) رایج شد. ماجرا از این قرار بود که بعد از یک عملیات گروگان‌گیری در بانکی در استکهلمِ سوئد، گروگان‌های سابق حاضر نشدند علیه گروگان‌گیران شهادت بدهند. این اصطلاح اکنون تسری یافته و در عالَم سیاست به معنی دل‌سوزی یا تعلق فرد به ساختار یا مجموعه‌ای است که از جانب آن متحمل رنج شده یا بر گفتار و رفتار او نفع شخصی مترتب نیست.


  خبر غافل‌گیرکنندۀ دیگر در آبان 1401 انتصاب «حجت‌الله عبدالملکی» وزیر برکنار شدۀ تعاون، کار و رفاه اجتماعی به دبیری شورای عالی مناطق آزاد بود که با طعنه‌های گوناگون روبه روشد از جمله این که او اگرچه در تحقق شعار «یک میلیون شغل در سال تنها با یک میلیون تومان» ناکام ماند اما دست‌کم خود بی‌کار نماند. وجه دیگر این بود که پیش‌تر به عنوان یکی از مخالفان مناطق آزاد و ویژۀ اقتصادی و تجاری شناخته می‌شد و حال خود در همان جایگاه قرار می‌گرفت هر چند برخی چندان مایۀ تعجب ندانستند و یادآور شدند همان‌گونه که منتقدان برجام حالا برای احیای آن مذاکره می کنند مخالف مناطق آزاد هم می‌تواند دبیر شورای عالی آن شود. در این گونه موارد البته توجیه و توضیح آشنایی وجود دارد و آن هم این که با ساختار مخالف نبوده بلکه مشکل با ریل‌گذاری‌هاست و مدیران رییسی ریل‌ها را عوض می‌کنند

داستان اما محدود به این فقرات نبود چرا که ماهیت مناطق آزاد نسبتی با کار و کارگری ندارد و اساساً یکی از دلایل نام‌گذاری به عنوان منطقۀ آزاد در دولت سازندگی همین بود که از قید قانون کار آزاد باشد و حالا وزیر پیش‌ترمتولی کار و مقید به قانون کار به مسؤولیتی با صبغۀ کارفرمایی و بیگانه با قانون کار گماشته شده بود.


  نویسندۀ این سطور اما در یادداشتی در همان زمان وجه دیگری را مهم دانست و آن هم این که منصوب‌کنندۀ آقای عبدالملکی عین همین مأموریت را یک سال و یک ماه قبل به سردار سعید محمد سپرده و متن حکم صادره برای دبیر جدید با امضای وزیر اقتصاد کاملا شبیه به همان قبلی بود کما این که می‌توان تصور کرد در آذر 1402 همین متن به عنوان مأموریت دبیر بعدی تکرار شود!


  به لحاظ سیاسی البته خروج یک فرمانده سابق نظامی از دایرۀ مدیریت اقتصادی مهم بود  خاصه این‌که سردار محمد سودای ریاست جمهوری هم داشت. اندک زمانی بعدتر یک سردار دیگر هم از یک حوزۀ اقتصادی دیگر رفت (‌سردار رستم قاسمی). هر چند او از دنیا هم رفت. (نحستین مقام مشهور ایرانی که برای درمان نه به غرب که به چین سفر کرده بود).


  در آبان 1401 علی دایی چهرۀ بین‌المللی ورزش ایران هم خبرساز شد؛ هنگامی که به دعوت فدراسیون بین المللی فوتبال – فیفا- به عنوان میهمان ویژه همراه با همسر و دخترانش در جام جهانی قطر این گونه پاسخ داد: «در شرایط کنونی ترجیح می‌دهم در ایران و در کنار هم وطنان خود باشم.»


  اگر بخواهیم از متن به حاشیه برویم می‌توان به انتشار دو فایل صوتی از صحبت‌های رعنا رحیم‌پور خبرنگار و مجری تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی اشاره کرد که به جنجال بزرگ و بی‌سابقه میان این شبکه و ایران‌اینترنشنال انجامید. در فایل اول به مادرش می‌گوید: « خبر نگران‌کننده‌ای که شنیده‌ام این است که رؤسای ایران‌اینترنشنال دستور داده‌اند فقط با رهبران احزاب در ایران مصاحبه کنند» و وقتی مادرش می‌گوید: «آخه ما که حزبی نداریم» توضیح می‌دهد منظور احزابی هستند که تمامیت ارضی ایران را برنمی‌تابند و این جمله سر‌و‌صدا کرد: «اینها به دنبال آیندۀ ایران نیستند. بلکه علناً دارند بر طبل جدایی می‌کوبند. اینها یک ایران تضعیف شده و تکه پاره شده را می‌خواهند.»


  وقتی ایران‌اینترنشنال علیه مجری بی‌بی‌سی فارسی برنامه ساخت خیلی‌ها حدس زدند نسخۀ ایران‌اینترنشنال در لندن را خواهند پیپچید زیرا اگر قبل‌تر جذب کارکنان‌شان با سه برابر دستمزد سالانه و جلب مخاطب با ادبیات رادیکال و رقابت با برند رسانه‌ای بریتانیا آن هم در لندن را تحمل کرده بودند این یک را دیگر نمی‌توانستند بپذیرند و همه منتظر واکنشی فراتر به سبک انگلیسی و نه احساسی بودند که چند ماه بعد خبر رسید پلیس انگلستان قادر به تأمین امنیت دفتر تلویزیون ایران‌انیترنشنال نیست و بیم آن دارد که به خاطر آن واحدهای دیگر تجاری در آن مجموعه هم در معرض خطر باشند و به واشینگتن نقل مکان کردند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا