سخنی با برادران حاضر در عزاداری بیت رهبری
کبری آسوپار، فعال رسانه ای اصولگرا در گوگل پلاس در یادداشتی حاوی ادعاهایی نوشت:
بیت رهبر، برای ما حکم خانه مان را دارد؛ مجلس اهلبیت هم که باشد، انگار بیشتر حس نزدیکی و صمیمیت داریم. مجلس هم خودمانی است؛ چای و خرمای اول مراسم و قیمه و قورمه ای در پایان، روی موكت های سادهی حسينيه يا پاركينگ طبقاتی.
آنجا اما فقط برای ما نیست؛ نه حالا که مجلس عزای امام حسین علیه السلام برپاست که هیچگاه بیت رهبری فقط مأمن مایی که فکر میکنیم از همه انقلابیتر و حزباللهیتر و لاجرم به آقایمان نزدیکتریم، نبوده و مهمتر اینکه، اویی که باید تعیین کند آنجا جای چه کسانی است، ما نیستیم…
در فاطمیهای که چند ماه پیش گذشت و در محرمهای قبل، آقایان مسئولین که وارد مراسم میشدند، برادران حاضر در حسینیه به فراخور موضع سیاسیشان در قبال آن فرد، شعارهایی به اعتراض میدادند؛ علی لاریجانی آمد، فریاد زدند مرگ بر منافق. رییس مجلس شورای اسلامی را میگفتند منافق! محمدرضا عارف آمد، شعار دادند مرگ بر فتنهگر؛ حسن روحانی آمد، گفتند مرگ بر ضد ولايتفقيه و … انگار که منزل پدرمان اذن حضور یافته باشیم و بعد به سایر مهمانان حضرت پدر بی احترامی کنیم و معترض باشيم كه آنها را چرا راه داده اند!
اگر اعتراضی هم هست، جای اعتراض ما به مواضع و عملکرد این آقایان مجلس عزای امام حسین علیهالسلام در بیت رهبری نیست. ما آنجا هر قدر صمیمی باشیم، مهمان هستیم. آن مجلس خودش میزبان دارد و حضرت میزبان اگر اراده کنند، این مقامات اجازهی ورود نخواهند داشت؛ آنچنان که محمد خاتمی هفت سالی میشود اجازهی حضور و حتی اجازهي عیادت نیافته است. مجلس اباعبدالله عليهالسلام و بیت رهبر حتما جای بصیرت افزایی سیاسی است و این مهم در متن مداحی و سخنرانی آقایان دعوت شده به بیت همواره ديده شده، اما جای تسویه حساب و شلوغ بازی نیست. از امروز که اول شب مراسم محرم 95 در حسینیه ی امام خمینی است، رعایت کنیم.
موضع حضرت ولیفقیهمان هم که اطاعت از او را شرعاً بر خود واجب میدانیم، پس از آن ماجرای برهم زدن سخنرانی علی لاریجانی در قم صریح و علنی بیان شد؛ مرور آن بیانات 28 بهمن 91 یحتمل برایمان لازم است:
« این را هم عرض بکنیم؛ این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسئولان و سران کشور گلهگزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عدهای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عدهای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که میتوانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانی که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. میبینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کاری از پیش نمیبرد. این خشمها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجیها میخواستند همین طور بروند یک جائی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در میآمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنانچه به این حرفها اعتنائی ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرفها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.»
انتهای پیام
نه آبجى نقل اين حرفها نيست ! بحث ادب و فرهنگ و انسانيته .از وقتى كه اون جماعت شياد، دروغگو و منحرف با كمك بيدريغ اصولگراهاى بى بصيرت بر مقدرات ملت چنگ انداختند و گند زدند به فرهنگ و اخلاق و سياست و اقتصاد ، كى روز خوشى به خودش ديده اين مملكت ؟
در چنين وضعيت بحرانى و بغرنجى كه رجّاله ها هنوز هم ميدون دارند كى توقع داره احترام نجيب ترين سياستمدار ايران و بلكه جهان حفظ و رعايت بشه ؟
…………………………….
سر کار خانم کبری آسوپار ، انتقاد شما از برادرانتان ستودنی است و به نکات مهمی اشاره کردید . البته تجزیه و تحلیل و ریشه یابی این موضوع مهم ، شما و من نوعی بخوبی میدانیم شدنی نیست ( نوشته شما گواه این است ؛ فقط یادآوری و مقداری نصیحت به برادران ، نه بیشتر)
به گفته شما ، مقام رهبری سال ۹۱ این بیانات را فرمودند و چند ماه پیش در فاطمیه و در بیت رهبری ، شما شاهد این جریان بودید .
در این مورد حداقل چیزی که ، من نوعی جرات مطرح کردنش را دارم
شاید چند پرسش ساده باشد ،
۴ سال بعد از بیانات مقام رهبری ،برادران ……. …. هنوز ساز خودشان را میزنند ، حالا با یاد آودی شما ، انشا الله که به راه راست هدایت میشوند !
آیا این نافرمانی از ولایت فقیه نیست !؟
چرا و چگونه این افسار گسیختگی بوجود آمده ، که این خود زنگ خطر در آینده کشور است.
بدرستی به ما آموخته شده ، هر چه کاشتیم بر داشت میکنیم ،…….
……………….
فکر میکنید خانه پدر خانه خاله است که این جماعت فحاش سرخود و بی دعوت وارد شوند و همیشه هم صفهای جلو براشون رزرو شده باشه که صداشون به گوش مخاطبین برسه و انان رو مورد انواع توهین ها قرار دهند و هرگز هم کسی بهشون نگه بالای چشمتون ابرو و از جلسات بعد هم محرمشون نکنند؟ نه برادر، اینها راوی احساسات پسرخواندهها هستند. پیامها و هشدارهای انان را به کارگزاران منتقل میکنند. و کارگزاران هم میدونند که باید با یک لبخند عبور کنند و بعدا تامل کنند و ببینند کدام کارشون به مذاق پسرخواندهها خوش نیومده و در صدد اصلاح بر بیان.
راست ميگى اميرخان ، بايد بررسى كرد چه كسى يا كسانى پسرخونده ها رو دعوت ميكنه اونجا ؟ اين اشتباهه اگه فكر كنيم مقام معظم رهبرى مهمون ها رو شخصاً دعوت ميكنه، ايشون غير از اينكه تذكر بده ، اخم كنه و هشدار بده چه كارى از دستش برمياد بنده خدا ؟ كسى زورش به اين جماعت عربده كش نميرسه ، اينها ساز خودشونو ميزنند ، الان يه مدت قابل توجهيه كه رؤساى سابق قوا، رئيس مجلس تشخيص مصلحت و حتى رئيس مجلس فعلى كه خودش هم بيچاره اصولگراست، جرات نميكنند در راه پيمائى ها يا مراسم ديگه شركت كنند، فوراً ده بيست تا چماقدار و آدم بى تربيت حضور بهم ميرسونند و حسابى از خجالتشون درميان، من موندم در زمان طاغوت هم آيا كسى جرات داشت به يه درجه دار شهربانى اهانت كنه ؟ آيا فوراً چُپُقش چاق نميشد ؟
حظ کردم جناب سپهر، دمتان گرم. جائي که من کار ميکنم، رئيسي داره که به معاوناش گفته اگر نامه اي را با خودکار آبي پاراف کردم، قطع نظر از محتواي پاراف، شما اين اقدام را بکنيد! اگر با خودکار سياه پاراف کردم، اين اقدام خاص! و اگر مثلا” با روان نويس پاراف کردم، فلان اقدام ويژه!!
آن افراد نماد یک اقلیت محض ولی پرهیاهو در جامعه هستن که نهایتا 2 درصد افکار مردم را نمایندگی میکنن
“… این مقامات اجازهی ورود نخواهند داشت؛ آنچنان که محمد خاتمی هفت سالی میشود اجازهی حضور و حتی اجازهي عیادت نیافته است.”
امان از “دور و بری ها”، هر چه در این 40 سال کشیدیم، از سایه سری همین “دور و بری ها” است!
حتی اگه مسئولان ندونند یا نخوان بدونند، مردم حداقل اینو خوب می دونن که راه مهار این آدمایی که خانم آسوپار ازشون حرف می زنه، پند و نصیحت نیست، والا بجایی می رسید، بلکه، از اونجاکه اینجور آدما عمدتاً از “جاهایی” دستور می گیرند، اول موظف کردن این “جاها” به مهار افراد تحت امرشونه، و بعد صدور دستور اکید به پرزورترین قوه برای برخورد با این افراده. والا افراد فلان نیروی دولتی صد سال این اراده و توانایی ندارند که با نیروهای تحت امر اون “جاها” مقابله کنند و طبعاً اوضاع همینی می شه که همیشه هست.