ماهیت موزاییکی دین | محسن حسام مظاهری
محسن حسام مظاهری طی یادداشتی در کانال خود نوشت:
🔸ماهیت موزاییکیِ دینداری🔸
به بهانهی پدیدهی دیندارانِ بدون حجاب
گزارهی «دین سوپرمارکت نیست» – که این روزها و پیرو اوجگیری چالش حجاب آن را زیاد میشنویم – صرفنظر از سادهانگاری و تقلیل ذاتگرایانهای که در استعمال مفهوم «دین» دارد، یک گزارهی هنجاری است و مربوط به دین رسمی و نهادی. اما آنچه در واقع پدیدار میشود، خوب یا بد، متفاوت با چنین گزارههایی است.
این تفاوت به منطق عرفی و سازوکار اجتماعی تکوین و تغییر الگوهای دینداری برمیگردد. زیرا این دینداراناند که براساس نیاز و ذایقهی خود و متأثر از مجموعه شرایط جامعهی پیرامون و گفتارهای مؤثر دینی در هر برهه، الگوی دینداری خود را انتخاب میکنند و یا حتی میسازند.
در زمانهی ما بهدلایل متعدد و گوناگون ازجمله رشد فردیت، ظهور و توسعهی رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی، سهولت دسترسی به اطلاعات و منابع دانش عمومی، افزایش و سرعت تعاملات و ارتباطات، پیدایش پدیدهی سبک زندگی و مصرفگرایی و موارد دیگر، این گزینشگری و ساخت، بهشکلی مضاعف، اولاً ممکنتر و ثانیاً فراگیرتر شده است. و بنابراین شاهد پیدایش الگوهای بسیار متنوعی از دینداری هستیم؛ الگوهایی که ممکن است بعضا با هم تعارضاتی داشته باشند.
گزارههای هنجارین دین نهادی تنها یکی از منابعی است که در مدلهای [جدید] دینداری، برای ساخت / اصلاح / دستکاری از آن استفاده میشود. بهعبارت دیگر، دین [نهادی] نه تنها سوپرمارکت بلکه یکی از سوپرمارکتهایی است که در فرایند تولید الگوهای دینداری محل مراجعه و مصرف دینداران میشود.
یکی از پیامدها و ملزومات این صورتبندی، فقدان تلازم بین همهی گزارههای تعریف دین و دینداری است. درین صورتبندی، دین بهجای یک کل منسجم و بههمپیوسته، منظومهای از اجزای بههممرتبط (اما قابل تفکیک و جابهجایی) است؛ مشابه قطعات لگو. یک دین موزاییکی تکثرپذیر و سیال.
«دیندارانی که حجاب دارند، اما نماز نمیخوانند»؛ «دیندارانی که حجاب ندارند، اما روزه میگیرند»؛ «دیندارانی که نه نماز میخوانند نه حجاب دارند، اما در عزاداری شرکت میکنند» و بینهایت ترکیب دیگر. این واقعیت الگوهای جدید دینداری است. الگوهایی متناسب با انسان امروز و دنیای امروز.
روشن است که اینجا مرجع تعریف و تشخیص دیندار، خود فرد است، نه متولیان رسمی یا برخی دینداران سنتی که بهصرف عدم التزام افراد به یکی از شعارهای دین (مثل حجاب) آنها را «لامذهب» و «بیدین» و بیرون از دایرهی دینداران میشمارند. توجه به این واقعیت است که ما را در استعمال و انتساب صفاتی مثل “مذهبی”/ “غیرمذهبی و “دیندار”/”بیدین” محتاط میکند.
انتهای پیام
آنچه می بینیم صورت های دین نیست….اشکال مختلف حیرانی و سرگردانی و نابسامانی اعتقادی است….حاصل عدم رجوع یا ناتوانی از رجوع به مرجع اصلی دین (قرآن) یا نفرت از مدعیان و متولیان مرجعیت دین است که حاکم گشته و مسئول بدون پاسخگویی اوضاع نابسامان اجتماعی اقتصادی هستند…