باید به سمت ایجاد شبکههــــای خصوصی تلویزیونی حرکت کنیم
احسان انصاری در آرمان ملی نوشت: صداوسیما که عنوان رسانهملی را با خود یدک میکشد در سالهای اخیر با ریزش مخاطب مواجه شده و اغلب کارشناسان نیز نسبت به این نکته اذعان دارند. در سالهایی که شبکههای ماهوارهای به رقیب صداوسیما تبدیل شدند تلاشهایی صورت گرفت که صداوسیما در این رقابت عقب نماند. با این وجود با ظهور شبکههای اجتماعی و به تازگی شبکه نمایش خانگی، صدا وسیما در رقابت با رقبای دیگر عقب مانده و با ریزش مخاطب مواجه شده است. اتفاقی که برای رسانهملی پیامدهای مختلفی به همراه خواهد داشت. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین دلایل کاهش مخاطب رسانهملی با علیاکبر قاضیزاده، نویسنده و پژوهشگر حوزه رسانه گفتوگو کرده است. وی معتقد است؛ « باید بپذیریم که صداوسیما یک رسانه است و با توجه به دغدغههایی که مدیران آن دارند فعالیت میکند. اگر بولتن وزارتخانهها را در نظر بگیریم باید آنها را هم یک رسانه در نظر گرفت. اینکه یک رسانه به چه شیوهای عمل میکند باعث نمیشود از معنای رسانه بودن خود فاصله بگیرد. صداوسیما به هر حال یک رسانه است. رسانه دارای تعریفی مشخص است. رسانه در مرحله نخست باید تولیدات خبری داشته باشد، دوم اینکه مخاطب داشته باشد و سوم اینکه مطالب دلخواه مخاطب را منتشر کند. صدا وسیما یک رسانه به شمار میرود اما رسانهای نیست که همه جمعیت کشور به آن اعتماد و اعتقاد داشته باشند. بخشی از جامعه مشروعیت این رسانه پرهزینه را پذیرفتهاند و آن را رسانه خود میدانند. به هر حال باید بپذیریم که صداوسیما یک رسانه پرخرج و پرهزینه است که سالانه بودجه بسیار زیادی را به خود اختصاص میدهد.»
در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
مهمترین دلایلی که صداوسیما با ریزش مخاطب مواجه شده است چیست؟
واقعیت این است که صداوسیما در ایران مخاطب خاص دارد. به هر حال صداوسیما یک رسانه دولتی است و رسانههای دولتی نیز دارای ویژگیهای خاص خود هستند. از سوی دیگر صداوسیما با رویکردی که در پیش گرفته حساب خود را از رسانههای دیگر جدا کرده است. در دهههای اخیر صداوسیما سیاستهایی را دنبال کرده که تاکنون نیز به شکلهای مختلف ادامه داشته است. یکی از سیاستهای که صداوسیما همواره دنبال کرده این است که گویا به مصلحت نیست مردم همه چیز را بدانند و به همین دلیل به شکلی عمل میکند که این اتفاق در عمل و در برنامههایی که تولید میکند رخ بدهد. تعریفی که صداوسیما از واژه مصلحت دارد نیز تعریفی است که گروههایی از جامعه از مصلحت دارند. ما آمار دقیقی از بخش ارزشی جامعه نداریم و نمیتوان به صراحت عنوان کرد که کدام بخش جامعه را باید ارزشی دانست و کدام بخش از دایره ارزشی بودن خارج هستند. واقعیت این است که هیچ گاه نیز نمیتوان این دستهبندی را به صورت دقیق مشخص کرد. رویکردی که صداوسیما در پیش گرفته براساس خواست گروههای ارزشی است، اما گروههای غیرارزشی باید در انتخابات شرکت کنند، مالیات پرداخت کنند و اگر کشور با مخاطره مواجه شد برای همکاری و همراهی به صحنه بیایند و کمک کنند. در عین حال این گروهها را نمیتوان در دایره گروههای ارزشی به شمار آورد.
صداوسیما خود را رسانه ملی میداند. رسانهملی بودن نیز نیازمند فراگیری و دربر گرفتن سلایق و تفکرات مختلف است. در سالهای اخیر صداوسیما به چه میزان به معنای واقعی رسانهملی نزدیک بوده است؟
به هر حال ما باید بپذیریم که صداوسیما یک رسانه است و با توجه به دغدغههایی که مدیران آن دارند فعالیت میکند. اگر بولتن وزارتخانهها را در نظر بگیریم باید آنها را هم یک رسانه در نظر گرفت. اینکه یک رسانه به چه شیوهای عمل میکند باعث نمیشود از معنای رسانه بودن خود فاصله بگیرد. صداوسیما به هر حال یک رسانه است. رسانه دارای تعریفی مشخص است. رسانه در مرحله نخست باید تولیدات خبری داشته باشد، دوم اینکه مخاطب داشته باشد و سوم اینکه مطالب دلخواه مخاطب را منتشر کند. صدا وسیما یک رسانه به شمار میرود اما رسانهای نیست که همه جمعیت کشور به آن اعتماد و اعتقاد داشته باشند. بخشی از جامعه مشروعیت این رسانه پرهزینه را پذیرفتهاند و آن را رسانه خود میدانند. به هر حال باید بپذیریم که صداوسیما یک رسانه پرخرج و پرهزینه است که سالانه بودجه بسیار زیادی را به خود اختصاص میدهد.
در سالهای اخیر برخی از هنرمندان به دلایل مختلف از صداوسیما فاصله گرفتهاند. این موضوع به چه میزان در ریزش مخاطب صدا وسیما تأثیرگذار بوده است؟
من معتقدم تنها هنرمندان، بازیگران کارگردانان و دستاندرکاران سینما و تلویزیون از صداوسیما فاصله نگرفتهاند و بلکه نیروهایی که زبان فارسی را خوب میفهمند، ارتباطات را میفهمند، روزنامهنگاری را میفهمند، پیام رسانی را میفهمند و برنامه سازی را میفهمند نیز در شرایط کنونی رابطه خود با صداوسیما کاهش دادهاند. در چنین شرایطی صدا وسیما یک رسانه پرخرج و با کارکنان بسیار زیاد است که دارای شبکههای متعدد و ایستگاههای رادیویی زیاد است اما با ریزش مخاطب مواجه است. به عنوان مثال اگر بررسی شود که شبکه پویا نمایی تلویزیون چه میزان مخاطب دارد نمیتوان به صورت دقیق آن را مشخص کرد. این وضعیت درباره شبکههای دیگر صداوسیما نیز وجود دارد و واقعا اندازه گیری میزان مخاطب برنامههای صداوسیما دشوار شده است. برنامههای صداوسیما و رادیو در صورتی موفق هستند که بتوانند مخاطبان بیشتری داشته باشند. تنها در چنین شرایطی است که میتوان عنوان کرد یک رسانه عملکرد موفقی داشته است. در گذشته عنوان میکردند رادیو ایران مخاطبان زیادی دارد و مخاطبان به اخبار، برنامههای رادیویی و موسیقی آن گوش میدهند و از برنامههای آن رضایت دارند. این وضعیت درباه روزنامهها نیز وجود داشت. به عنوان مثال روزنامهای که200 هزار تیراژ دارد که این وضعیت نشان میدهد200 هزار نفر مطالب این روزنامه را دنبال میکنند و آن را قبول دارند. این در حالی است که در شرایط کنونی چنین وضعیتی برای برنامههای تلویزیون و رادیو وجود ندارد. این در حالی است که ما آمار دقیقی از میزان مخاطبان تلویزیون و رادیو نداریم و مشخص نیست که میزان استقبال از برنامههای تلویزیونی به چه صورت است. اگر به اطراف خود نگاه کنیم متوجه میشویم که میزان مخاطبان صداوسیما امیدوارکننده نیست.
در سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی نیز موفق شده به یک رقیب جدی برای برنامههای صداوسیما تبدیل شود. وجود شبکه نمایش خانگی به چه میزان روی کاهش مخاطبان صداوسیما نقش داشته است؟
بدون تردید وجود شبکه نمایش خانگی به میزان زیادی روی ریزش مخاطبان صداوسیما نقش داشته است. تنها شبکه نمایش خانگی نیست که روی کاهش مخاطبان صداوسیما نقش داشته و بلکه جریانهای اطلاعرسانی دیگری نیز وجود داشته که در این زمینه تأثیرگذار بوده است. دلیل اصلی این موضوع نیز خط کشی بین خودی و غیر خودی بوده که در صداوسیما رخ داده است. این خط کشی باعث شده که برخی از مخاطبان صدا وسیما به سمت شبکههای ماهوارهای، شبکه نمایش خانگی و از همه مهمتر فضای مجازی حرکت کنند. این اتفاقی است که در کاهش مخاطبان صداوسیما نقش تعیین کنندهای داشته است. واقعیت غیر قابل انکار این است که فضای مجازی و ابزارهای ارتباطی نوین کار رسانهها را به صورت عام و صداوسیما را به صورت خاص تحت تأثیر قرار داده است. همین موضوع سبب نگرانیهای مسئولان صداوسیما شده است. شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر با رسانهملی و دیگر رسانهها رقابت کرده و در این رقابت نیز موفقیت آمیز عمل کردهاند. به همین دلیل باید ورود شبکههای اجتماعی به ایران را در وضعیت رسانههای کشور مهم قلمداد کرد به شکلی که فعالیت رسانه را تحت تأثیر قرار داده است. نکته مهم دیگری که وجود دارد پخش آگهیهای بازرگانی است که تا حدود زیادی اقتصاد رسانه را تأمین میکند. در شرایط کنونی در شبکههای ماهوارهای آگهیهایی پخش میشود که امکان پخش آن در صداوسیما وجود ندارد. این در حالی است که اگر سیاستهای درستتری در پیش گرفته میشد این آگهیها میتوانست در صداوسیمای ایران پخش شود و پول آن به سازمان تعلق بگیرد که به واسطه آن بتوانند برنامههای باکیفیت بیشتری تولید کنند. برخی از آگهیهایی که در گذشته در صداوسیما پخش میشد نیز به شبکه نمایش خانگی انتقال پیدا کرده و ما شاهد هستیم که در ابتدا، انتها و وسط سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی پخش میشود آگهیهایی پخش میشود که این آگهیها در گذشته در صداوسیما پخش میشد.
چرا آگهی دهندگان شبکه نمایش خانگی را برای آگهیهای خود ترجیح میدهند؟
هنگامی که یک سریال که از بازیگران و کارگردانان خوبی برخوردار است در شبکه نمایش خانگی نمایش داده میشود و مخاطب پیدا میکند به صورت طبیعی کسی که به دنبال آگهی دادن است ترجیح میدهد آگهی خود را در شرایطی در معرض دید افکار عمومی قرار بدهد که بازتاب بهتری پیدا کند. به همین دلیل نیز ترجیح میدهد آگهی خود را در ابتدا یا انتهای یک سریالی پخش کند که مورد توجه مردم است و با استقبال بیشتری از سوی مردم برخوردار است. صحبت از پول کمی هم نیست و بلکه هزینههای هنگفتی برای این آگهیها گرفته میشود. به همین دلیل این موضوع از جنبههای مختلفی حائز اهمیت است. به صورت طبیعی هنگامی که یک رسانه مخاطب ندارد در نتیجه آگهی نیز ندارد. نداشتن آگهی نیز در روند تولید برنامههای مختلف تأثیرگذار است و سبب کاهش کیفیت آنها از جنبههای مختلف میشود.
چرا ما به سمت ایجاد شبکههای خصوصی در کشور حرکت نکردیم؟ چه موانعی در این زمینه وجود داشته است؟
سالهاست که این موضوع به شکلهای مختلف مطرح بوده، اما به نتیجه نرسیده است. بدون تردید اگر تاکنون شبکههای خصوصی در کشور ایجاد شده بود ما با غنای رسانهای و کیفیت بهتر تولیدات تلویزیونی بودیم. ما در گذشته پیشنهاد دادیم برای اینکه شبکههای خصوصی در کشور ایجاد شود در ابتدا مجوز شبکههایی غیرخبری و غیرسیاسی داده شود که حساسیت ایجاد نکند و باعث نشود عدهای نسبت به شبکههای خصوصی بدبین شوند. به عنوان مثال شبکه خصوصی در زمینه موسیقی یا محیط زیست صادر شود و متخصصان در این زمینه آثار و دیدگاههای خود را در این شبکهها ارائه بدهند. اگر این اتفاق رخ میداد مشخص میشد که یک شبکه تلویزیونی چگونه میتواند روی پای خود بایستد و برنامههای باکیفیت نیز تولید کند به شکلی که مورد توجه افکار عمومی جامعه نیز قرار بگیرد. با این وجود به نظر میرسد برخی با موضوع مشکل دارند و به همین دلیل اجازه نمیدهند به سمت شبکههای خصوصی حرکت کنیم.
انتهای پیام