خرید تور تابستان ایران بوم گردی

خود لیلا کیست؟

پری ثابت در روزنامه ستاره صبح نوشت: فیلم تلخ و تکان‌دهنده «برادران لیلا» نمایی از تنش فکری، فرهنگی و اجتماعی در جامعه‌ای است که  در میانه حفظ اخلاق و هم‌زمان زیر سوال بردن سنت‌های غلط خانوادگی جریان دارد.

نسخه قاچاق فیلم را از سر کنجکاوی و به خاطر حرفه ام دیدم. ای کاش شماره حساب تهیه کننده را داشتم تا بلیت خودم را برای تماشای فیلم بپردازم. نسخه غیرمجاز فیلم قبل از دریافت پروانه نمایش منتشر شده و در روزهای اخیر چالش موضوع چالش برانگیز سینمابوده است.

عده‌ای فیلم را به خاطر صحنه سیلی زدن دختر به پدر مناسب پخش ندیده‌اند و آن را مایه بدآموزی دانسته‌اند. عده ای فیلم را آینه تمام نمای جامعه دانسته‌اند، عده‌ای گفته‌اند این فیلم سیاه نمایی است و با هدف ارایه در جشنواره کن ساخته شده و ده‌ها نقد و ستایش را در گوشه و کنار مطبوعات و فضای اینترنت خوانده‌ایم.

سعید روستایی کارگردان جوان فیلم که فیلم‌های پربیننده «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» را در کارنامه خوددارد، در فیلم برادران لیلا باز هم دست روی نقاط دردناک زندگی گذاشته است. پدر اشتیاق «بزرگ خاندان بودن» را دارد و برای به دست آوردن احترام فامیلی سالها بدون آن که خرج تحصیل و بهبود خانواده را بدهد، به صورت پنهانی سکه ذخیره می کرده تا چهل سکه را در عروسی به عنوان بزرگ خاندان هدیه کند، اما به خاطر خشم و منطق گرایی دختر خانواده این رویا به باد می رود. برادران لیلا که هر کدام دارای مشاغل کم‌درآمد و موقتی و بعضا خلاف هستند در کار خود مانده اند و خرد تصمیم گیری درست را ندارند.

به قول یک دیالوگ فیلم: «بی پولی اعتماد به نفس آدم‌ها را می‌گیرد و آن ها را خنگ نشان می دهد.»

اما لیلا دختر خانواده که همه درآمد کارمندی خود را برای خانواده خرج می کند دلش برای برادرانش می سوزد. او اصرار دارد که برادرها برای خودشان کاری راه بیندازند. بهترین گزینه برایشان خرید مغازه پیش خرید درمرکز خریدی است که قرار است توالت‌ها را به مغازه تبدیل کنند و از آن بهره تجاری ببرند و این شانس برای برادر بزرگ آن‌هاست که به خاطر کار در سمت نظافتچی توالت‌ها جزو کسانی باشد که مغازه پیش فروش را به‌ آن‌ها بفروشند. همین جا نقطه دردناک جامعه در فیلم به چشم بیاید. تبدیل توالت که یک نیاز شهری و عمومی است به مغازه برای کاربرد تجاری و سودجویی بیشتر…

برادران لیلا با شخصیت‌پردازی‌ها و گریم‌های دقیق خودشان راوی نقطه‌های دردناک زندگی خانوادگی هستند اما لیلا خواهری که در طول فیلم برای خانواده اش حرص می‌خورد کیست؟ او دختری است که می‌توانست با حقوق کارمندی خود از خانه بیرون بزند و جداگانه برای خودش هر چند دشوار زندگی بسازد و همه حقوقش را برای خودش خرج کند اما لیلای فیلم پایش را از خانواده بیرون نمی گذارد. او مبارزه می‌کند تا خانواده را به سامان برساند. او پا روی احساس می‌گذارد.

در آن شب عروسی فامیل که پدرش زیر نورهای سالن و در برابر فامیل به عنوان بزرگ خاندان معرفی می‌شود و قرار است چهل سکه را به عنوان بزگترین هدیه عروسی تقدیم کند، لیلا سکه‌ها را به نیت خرید مغازه از جعبه برمی‌دارد. لیلا اعتقاد دارد: «آدم تا بدبختی اش از حد نگذرد راه خوشبختی را پیدا نمی‌کند.» اما به این سادگی نیست زیرا برادران درگیر احساسی با پدر هستند و مغازه را می‌بازند و به خاطر نوسانات سکه نمی‌توانند حتی پول پدر را برگردانند.

خانواده لیلا در برابر چشم مخاطب از هم می‌پاشد و قصه فیلم بدون «پایان خوش» تمام می شود زیرا چنین خانواده‌ای با گرفتاری‌های ذهنی نمی‌تواند خود را نجات دهند.

سرتاسر فیلم مخاطب به این و آن حق می‌دهد و در هیچ جای فیلم نمی‌توان از هیچ یک از شخصیت های فیلم انتقاد کرد زیرا هر کدام به نوبه خود حق دارند همان باشند که دیده می شوند.

لیلای فیلم نماد دختری است پایبند و دلسوز به خانواده که راه سعادت برادرانش را از پا گذاشتن روی هوس پدرش برای بزرگ فامیل شدن می‌داند و تا آخر فیلم هیچ یک از اعضای خانواده را نمی تواند همراه این طرز فکر کند.

اما‌ همین لیلا با سیلی زدن به صورت پدر حرمت‌ها را شکست و مخاطب سنتی پایبند به آداب، اگر هم در طول فیلم با کارهای لیلا موافق بود با دیدن این صحنه به تردید میفتد.

آیا لیلا باید صبر می‌کرد تا هریک از اعضای خانواده خودشان راهشان را پیدا کنند ولو به قیمت فروپاشی خانواده؟ یا به جایی برسد که حرمت شکنی شکند و این نیز به فروپاشی خانواده انجامید؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا