خرید تور تابستان

بحران، رمز بقای جبهه پایداری | داود حشمتی

داود حشمتی در هم میهن نوشت:

برای بسیاری این سوال وجود دارد که چرا در شرایطی که اولویت اول مردم، مسئله معیشت و اقتصاد است، برخی هر روز با مردم و حتی با نهادهای دیگری از درون قدرت بر سر مسائل دیگر کلنجار رفته و بحران درست می‌کنند؟

در پاسخ به‌طور خلاصه می‌توان گفت مسئله تنها این نیست که کسانی از سر بی‌کارنامه‌گی به‌دنبال بحران‌سازی هستند، بلکه اساسا بقای آنها در ساخت بحران است تا تداوم حضورشان در مناصب قدرت توجیه‌پذیر شود. به عبارت روشن‌تر در صورتی که این بحران‌ها وجود نداشته باشد، سیستم تداوم حضور آنها را در قدرت تاب و تحمل نخواهد آورد. نکته اینجاست که آنها برای کل سیستم «اهداف فرعی» تعیین می‌کنند و خودشان را کارگزار رسیدن به آن اهداف جا می‌زنند تا بقای خود را تداوم دهند. اما چگونه؟

وقتی رئیسی اپوزیسیون بود

روزگاری که دولت حسن روحانی بر سر کار بود و علی‌اکبر رائفی‌پور در میان اصولگرایان ارج و منزلتی داشت، در یک سخنرانی خطاب به آنها که پای منبرش نشسته بودند، گفته بود: «آی مردم حواس‌تان را به چیزهای دیگه پرت نکنید. اگر فردا آمدند گفتند: خدا نداریم. گفتند ما شش تا خدا داریم. توجه نکنید. بگید: دلار چند؟ گفتند: علم‌الهدی گفته… بگید باشه، من با اون کار ندارم… تو جواب من رو بده، دلار چند؟» اما امروز ظاهرا شرایط فرق کرده و اولویت‌ها تغییر کرده است.

از بیرون که نگاه می‌کنید انگار جای همه چیز عوض شده و دستگاه محاسباتی دولت دچار اختلال شده است. اینطور به نظر می‌رسد که قصد دارند حواس مردم را از مسئله‌ای پرت کنند. اما این همه ماجرا نیست.

روزگاری که ابراهیم رئیسی در قوه قضائیه نقش اپوزیسیون دولت حسن روحانی را داشت، تنها دغدغه‌اش معیشت و قیمت اجناس بود. او هرگز راجع به مسائل فرهنگی و مشکلات فرهنگی و حجاب حرف نمی‌زد. یکبار نمی‌بینید که در آن دوران دغدغه حجاب داشته باشند.

سینما، فیلم، کتاب و نشریات تنها از این بابت برای آنها مهم بود که ببینند چگونه می‌توانند آنها را رفع توقیف کنند. اما حالا شرایط فرق کرده است. امروز ابراهیم رئیسی و دولت او در حوزه اقتصاد تنها به بیان «بایدها» می‌پردازند، بدون آنکه در عمل برنامه‌ای برای رفع مشکلات اقتصادی داشته باشند.

امروز قیمت دلار بالای ۵۰ هزار تومان تثبیت شد. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند تکلیف واردات خودرو چه خواهد شد یا خودرو با چه سازوکار و قیمتی فروخته خواهد شد. صدای نمایندگان مجلس از آشفتگی در وزارت صمت به هوا بلند شده، اما ظاهرا نمی‌توانند وزیر را کنار بزنند. کرایه‌های خودرو تا ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده است. مردم آماده می‌شوند تا موج جدید تورمی به اقلام مصرفی آنها وارد شود. اما در این شرایط چرا هدف‌گذاری دولت بر روی مسئله فرعی است؟ آیا شعار امسال مسئله حجاب بود؟ آیا بی‌دلیل بود که کنترل تورم به‌عنوان هدف اصلی سال ۱۴۰۲ انتخاب شد؟ پس با چه هدفی اولین برنامه‌ای که دولت در سال جدید اجرا می‌کند، تورم و تولید نیست؟

اختلاف بر سر بی‌کارنامه‌گی

افرادی از تیم قالیباف، جبهه پایداری و دنباله‌های آنها را در دولت متهم می‌کنند به اینکه از سر «بی‌کارنامه‌گی» در سال انتخابات، به یاد دوقطبی کردن جامعه افتاده‌اند. در مقابل هم ستاد امر به معروف، در بیانیه‌ای، مجلس و رئیس مجلس را متهم به «بی‌کارنامه‌گی» در اقتصاد کرده و می‌نویسد: «اعضای یک حزب سیاسی که در مجلس قدرت دارند و در کمیسیون اقتصادی هم تعدادی از آنها عضو هستند و دیگران را به بی‌کارنامه بودن متهم می‌کنند، حداقل به این سوالات پاسخ بدهند که طی مدت سه سال و اندی کدام طرح و مصوبه گره‌گشای اقتصادی را ارائه کرده‌اند؟ کارنامه خود را برای بهبود وضعیت معیشت مردم طی سه سال گذشته و مبارزه با مفاسد اقتصادی بدون سیاسی‌بازی ارائه نمایید.»

آیا هدف آنها از این دعواها و فشارهایی که اخیرا به مردم وارد می‌کنند، تنها پرت کردن حواس مردم است؟ یا آنکه به‌دنبال اهداف بزرگتر هستند؟

اهداف نهادی

نگاهی به انتصاب‌های دولت و به‌کارگیری نیروهای آنها در مناصب نشان می‌دهد که عامل اصلی کسب این مناصب نه شایستگی‌های فردی، بلکه وابستگی آنها به تندترین بخش اصولگرایان است. نگاه کنید که امروز آنها که در گذشته سفارت انگلستان را اشغال کردند، چگونه یک به یک مناصب مدیریتی را اشغال کرده‌اند. اگر از خودمان بپرسیم مگر مجموعه سیستم نسبت به عدم کارآمدی آنها آگاهی ندارد؟ پس چرا به برکشیده شدن آنها رضایت می‌دهد؟ اینجا نشان می‌دهیم که چگونه افراد شرایط را طوری رقم می‌زنند که سیستم راه چاره‌ای جز انتخاب آنها نداشته باشد.

به‌عبارت روشن‌تر در شرایطی که کشور در آرامش به سر ببرد، این افراد جایی در قدرت ندارند. مثال بارز این مسئله کسی است که در سال 94 اصولگرایان، او و دیگرانی همچون او را طرد کردند و در لیست انتخاباتی خود قرار ندادند چون می‌دانستند مردم به واسطه حضور آنها در لیست به اصولگرایان رای نخواهند داد. اما به محض شلوغ شدن کشور در پائیز گذشته، همین فرد که تا دیروز به تلویزیون راه داده نمی‌شد، پای ثابت برنامه‌های سیما شد.

مایکل اسکنلن، فیلسوف سیاسی معاصر و از شاگردان جان رالز در کتاب «چرا نابرابری معضل آفرین است؟» وقتی می‌خواهد برخی از نابرابری‌ها را توضیح دهد، از مفهومی با عنوان «اهداف نهادی» استفاده می‌کند. به اعتقاد او «اهداف نهادها» برخی از نابرابری‌ها را توجیه می‌کند. به‌عنوان مثال وقتی یک موسسه و نهاد اهدافش جابه‌جایی اجسام سنگین است، افرادی را انتخاب می‌کند که از قدرت بدنی زیادتری برخوردارند.. همچنین زن‌ها در این نهاد استخدام نمی‌شوند چراکه با اهداف آن «نهاد» که جابه‌جایی اجسام است، سازگار نیستند.

درست به همین دلیل است که می‌بینیم در شرایط آرامش و ثبات سیستم، جریان پایداری جایی در سیستم ندارد. اما به‌محض به‌هم‌ریختگی سیستم آنها خودشان را به‌عنوان قهرمانان بازگرداندن آرامش معرفی می‌کنند. درحالی که اساسا خود عامل به‌هم‌ریختگی سیستم بودند.

به عبارت روشن‌تر، آنها با به‌هم‌ریختن اوضاع، هدف را بازگرداندن آرامش و مقابله با معترضان تعریف می‌کنند و به نظام می‌گویند: «هیچ‌کس بهتر از ما نیست که بتواند بقای سیستم را تضمین کند. پس لازم است که همچنان ما را در قدرت تحمل کنید.»

به این ترتیب است که می‌بینیم محفل خاص ریشه کرده در دولت به‌جای حل مشکلات اقتصادی با طرح فشار بیشتر بر مردم به سیستم این پیام را می‌دهند که «نگاه کنید این ما هستیم که بدون ترس از قضاوت و حرف مردم، حاضریم خود را فدای این آرمان‌ها کنیم و به‌هیچ‌وجه مانند دیگران به نظر مردم اهمیتی قائل نیستیم.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا