خشت اول انحراف اقتصاد
دنیای اقتصاد نوشت : موسی غنینژاد و مسعود درخشان، دو اقتصاددان در یک مناظره به بررسی دیدگاههای اقتصادی خود پرداختند. موسی غنینژاد ریشه انحراف اقتصاد ایران را تشریح کرد و از سوی دیگر، نشان داد که اقتصاد ایران، شاخصهای یک اقتصاد آزاد را ندارد. مسعود درخشان نیز تلاش کرد، با نقد مکاتب اقتصادی و شیوه زندگی برخی اقتصاددانان شاخص، ریشه مشکلات کنونی اقتصاد ایران را در حاکم بودن اندیشههای اقتصاد لیبرال عنوان کند. فارغ از محتوای این مناظره، برخی از طرفداران نگاه مسعود درخشان، به نقد شکل گفتوگوی او پرداختند.
دوشنبه شب مناظرهای تحت عنوان «تاملی در باب نظام اقتصادی ایران» با حضور موسی غنینژاد و مسعود درخشان در شبکه افق برگزار شد. غنینژاد فارغالتحصیل دانشگاه سوربن و عضو هیات علمی دانشگاه صنعت نفت بوده و به طرفداری از اقتصاد آزاد و مکتب اتریش شهرت دارد. مسعود درخشان نیز فارغالتحصیل مدرسه اقتصاد لندن است، در دانشگاه علامه تدریس میکند و همواره از دخالتهای دولت در تنظیم اقتصاد براساس اقتصاد اسلامی دفاع کرده است.
در ابتدای مناظره درخشان درباره مشکلات جاری اقتصاد ایران صحبت کرد و گفت: «علتالعلل مشکلات ما ساختاری است.» او معتقد است دلیل اصلی از میان نرفتن این مشکلات ساختاری کمرنگ شدن تفکر انقلابی در میان مسوولان بوده و تفکر اقتصادی لیبرالیسم تحت تاثیر اندیشههای فردریش هایک امالمصائب مسائل اقتصادی کشور است. غنینژاد در ابتدای بحث خود به شکلگیری فرم نظام اقتصادی فعلی در ابتدای انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: «زمانی که در ایران انقلاب شد جریان غالب در جهان چپگرایی بود و انقلابیون هم کاملا متاثر از این تفکرات بودند.» او همچنین اضافه کرد: «اساس اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملا متاثر از تفکر چپ بوده و اتفاقا از اسلام در مواد اقتصادی اثری نیست.» با وجود آنکه بسیاری از مخاطبان انتظار یک بحث روشمند و علمی را داشتند، این مناظره خیلی زود به حاشیه کشیده شد و در مواقعی به جدال شباهت پیدا کرد.
علتالعلل مشکلات
مسعود درخشان با بحثهای خود مناظره را آغاز کرد. او انتشار اندیشه اقتصادی تحت عنوان لیبرالیسم و کسانی را که در انتشار این اندیشهها نقش داشتهاند مقصر اصلی وضع موجود دانست. یکی از بحثهای او حول این محور بود که چرا غنینژاد کتاب «قانون، قانونگذاری و آزادی» را ترجمه کرده یا کتابی مانند «درباره هایک» را نوشته، اما نقد جدی به آن وارد نکرده است. مسعود درخشان در دور اول سخنان خود به این مساله اشاره کرد که مسائل اقتصادی ایران کمابیش روشن است. مردم ایران این را درک و آن را به صورت واقعی تجربه میکنند. او سپس در مورد ریشه مشکلات صحبت کرد و گفت: «از دید من علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور مسائل ساختاری است.
در ۴۰ سال گذشته همه مشکلاتی که در اقتصاد این مملکت ملاحظه شده در یک موضوع مطرح شده است و افراد کوشیدهاند که حلش کنند اما جواب نداده است. انتظار این بوده که در دوران ریاستجمهوری آقای دکتر رئیسی ساختارها تا حد زیادی مورد ارزیابی قرار بگیرد اما این طور نشده و آنها سعی کردند که مشکلات اقتصادی را در همان چهارچوبهای قبلی بررسی و راهکارهایی ارائه کنند.» درخشان معتقد است که اصلاح ساختارها جواب نداده و دلیل اصلیاش آن است که روحیه انقلابی در بین مسوولان کشور، دولتمردان، صنعتگران و اقتصاددانان کمرنگ شده است. از نظر درخشان راهکار حل مشکلات احیا و تقویت روحیه انقلابی است. البته او معتقد است که سدی در این مسیر وجود دارد و آن انتشار برخی از اندیشههاست. او این پرسش را مطرح کرد که «چرا رویکرد انقلابی و عملکرد جهادی مورد کمعنایتی قرار گرفته است؟»
درخشان در پاسخ به پرسش خود گفت: «این به خاطر آن دستگاه بزرگ تبلیغاتی است که تحت عنوان علم اقتصاد، توسط گروههای مشخصی مطرح میشود. اگر در جامعه از روحیه انقلابی بگویی میگویند این حرفها چیست؟ میگویند اقتصاد قوانین خودش دارد و الگوبرداری از کشورهای دیگر را تحت عنوان لیبرالیسم مطرح میکنند و این را به اندیشه جوانان، دانشگاهیان و مسوولان تزریق میکنند. این آقای دکتر غنینژاد از پیشروان این جریان هستند که با استعانت از اندیشههای فردریش هایک و ترجمه کتابهایش، غافل از آنکه او چه موجود عجیبوغریبی است آن را قبله خودشان کردهاند و هرآنچه را آنها بگویند اجرا میکنند.» درخشان معتقد بود که غنینژاد با ترجمهکتابی از هایک پیشران جریان حمایت از لیبرالیسم در ایران است؛ علاوه بر این در ایران اتاق فکرهای متعددی وجود دارند که به حمایت از این جریان میپردازند.خرید آنلاین آفیس اورجینال با تخفیف ویژه از پارتنر رسمیخرید آنلاینتبلیغ
همزمان با این اظهارنظر برخی از مخاطبان در فضای مجازی به تئوریهای داییجان ناپلئونی اشاره کردند. درخشان در نهایت گفت: «فقدان روحیه انقلابی و تفکر انقلابی و اندیشه جریانهای شناختهشده فکری، مثل دکتر غنینژاد کشور را به این سمت بردهاند.» این انتقاد درخشان به شخص غنینژاد و اندیشههایش تا انتهای مناظره ادامه پیدا کرد. تا جایی که برخی از مخاطبان به این نتیجه رسیدند که در مواردی مناظره به دادگاه تفتیش عقاید شباهت پیدا کرده بود.
اقتصاد بدون مالکیت خصوصی
غنینژاد در ابتدا سعی کرد انتقاد شخصی درخشان را نادیده بگیرد و بحث خود را ارائه کند. او در ابتدا گفت: «من برخلاف دکتر درخشان به علم و به علم اقتصاد اعتقاد دارم. روش علمی این است که در چهارچوب و در موضوع حرف بزنیم.» او در ادامه گفت: «من اول نظام اقتصادی ایران را توضیح میدهم و بعد به ابهامات و مسائلی که جناب پرفسور درخشان مطرح کردند، پاسخ میدهم. مشکل اتفاقا از نظام اقتصادی ماست. برای اینکه ببینیم نظام اقتصادی ما چه چیزی است باید یک مقدار به ریشه بپردازیم. یعنی ببینیم این نظام اقتصادی چگونه درست شد؟
نظام اقتصادی فعلی ایران در فردای انقلاب اسلامی با تاسیس جمهوری اسلامی و با تصویب قانون اساسی جدید بعد از رفراندوم شکل گرفت. حالا باید دید در آن فضایی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را نوشتند چه چیزی مبنای نظام اقتصادی ما قرار گرفت؟» او به جریان فکری مسلط در زمان پیروزی انقلاب اشاره کرد و گفت: «زمانی که در سال ۵۷ در ایران انقلاب شد، اندیشههایی که در دنیا غالب و رایج بود، اندیشههای چپ بود. انقلاب اسلامی در ایران هم استثنا نبود. انقلابیون ایران بهشدت تحت تاثیر اندیشههای چپ بودند. اگر بخواهم دو تئوریسین خیلی مهم اقتصادی انقلاب اسلامی را نام ببرم اول علی شریعتی است که که اندیشههای او را در قانون اساسی میبینید؛ دیگری ابوالحسن بنیصدر است.
آقای بنیصدر و شریعتی نقش مهمی در تدوین قانون اساسی و بخش اقتصادی آن داشتند. هر دوی این بزرگواران مصدقیهای چپ بودند؛ ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند. ریشه بدبختی ما اینجاست. مصدقیهای چپ یعنی چی؟ یعنی اینکه ما هدفمان از انقلاب قطع کردن دست خارجیها و اجنبیها و مخالفت با نظام بازار و سرمایهداری و رفتن به طرف خودکفایی است.» پس از طرح این مساله، غنینژاد به سراغ بررسی فصل چهارم و اصول ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی یعنی بخش اقتصاد و امور مالی رفت. او در این باره گفت: «جالب است بدانید که اندیشه حاکم بر این فصل، اندیشههای سوسیالیستی است. اصلا از اسلام در آنجا خبری نیست. چرا این اتفاق افتاده است؟»
او معتقد است که در پیشنویس ابتدایی قانون اساسی بحث مالکیت موردتایید اسلام نادیده گرفته شده و تدوین آن تحت تاثیر تئوریای به نام راه رشد غیرسرمایهداری بود. غنینژاد در این زمینه گفت: «الهامبخش اصول ۴۳ و ۴۴، نظریه راه رشد غیرسرمایهداری در حقیقت یک نظریه کمونیستی است. یعنی یک نظریه است که یک مرحله بندی رفتن به طرف کمونیسم را نشان میدهد. کشورهای در حال توسعه و عقبمانده، چون مرحله سرمایهداری را طی نکردهاند، بلافاصه نمیتوانند به طرف کمونیسم بروند». او در توضیح این مساله ادامه داد: «راه رشد غیرسرمایه داری آن است که شما اقتصاد را به دست دولت بدهید. ابزار تولید در اختیار دولت باشد. اصل ۴۴ قانون اساسی دقیقا همین است. یعنی تمام صنایع بزرگ و صنایع مادر و تجارت خارجی باید در دست دولت باشد.بدون سرمایه ساعتی 42 هزار تومان درآمد داشته باش!مشاهدهتبلیغ
بعد از دولت نوبت به بخش تعاونی میرسد که در نهایت وصل میشود به دولت و هرچیزی که باقی میماند، بخش خصوصی میشود. در اصل ۴۳ اصلا صحبتی از مالکیت خصوصی نبوده. در مجلس خبرگان، فقها معتقد بودند که مالکیت خصوصی در اسلام به رسمیت شناخته شده و شما نمیتوانید مالکیت خصوصی را از بین ببرید. در واقع در پیشنویس اولیه به علت نبود مالکیت خصوصی مورد تایید فقها نبود. آنها معتقد بودند که پس نقش اسلام در اقتصاد چه میشود؟»
برانگیختن انتقاد موافقان
پس از پایان بخش اول انتقادات مستقیم بر سخنان دو طرف آغاز شد. برای مثال درخشان معتقد بود که غنینژاد در تلاش است تصویری انحرافی از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه بدهد. او پس از این دوباره به سراغ اتاق فکرها و تفکرات هایک رفت و گفت: «اتاقهای فکری لیبرالیسم برای حفظ منافع سرمایهداران از تفکراتی دفاع میکنند که متاثر از هایک است.» او پس از این به سراغ خود غنینژاد رفت و گفت: «مصدقیهای چپی و راه رشد غیرسرمایهداری اصطلاحی است که از سوی آقای غنینژاد جعل شده است.» این نوع رویکرد در مناظره باعث شد تا غنینژاد نیز به انتقادات پاسخ دهد. برای مثال او درباره لیبرالیسم گفت: «در تفکر لیبرالیسم تقلید مجاز نیست و هرکس باید اجتهاد داشته باشد، بنده اگر لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم.»
اما انگار قرار نبود که بحث به صورت منظم و منطقی پیش بروند. درخشان دوباره به سراغ هایک و ترجمههای غنینژاد رفت و گفت: «لیبرال یعنی مقلد کسی نبودن یک تعریف جدید از لیبرالیسم است. شما چگونه مقلد هایک نیستید وقتی که سه مجلد از او ترجمه کردهاید اما هیچ نقدی بر آن ننوشتهاید. یکی از کتابهایی که ترجمه کردهاید عنوانش این است سراب عدالت، این به نظر شما نقد ندارد؟» این گونه ورود به بحث توسط درخشان، یعنی نادیده گرفتن موضوع اصلی و طرح نقدهای مکرر و تکراری به طرف دیگر مناظره، باعث شد برخی از طرفداران اقتصاد اسلامی و مداخله دولت در اقتصاد نیز نسبت به رفتار او معترض شوند.
یکی دیگر از رفتارهایی که انتقاد مخاطبان را برانگیخت آن بود که درخشان به جای پاسخگویی به پرسشهای غنینژاد به خواندن جملات امام خمینی میپرداخت و بهگونهای برخورد میکرد که جایی برای مخالفت با او وجود نداشته باشد. غنینژاد در واکنش به این مساله گفت: «شما میگویید بنده سواد فقهی ندارم و نباید درباره مسائل فقهی نظر بدهم اما مدام در بحثهای خود از رهبران سیاسی نقلقول اقتصادی میآورید. بحث علمی مبتنی بر یک بحث علمی است و نه نقلقولهای شخصیتهای و چهرههای غیرمتخصص در آن حوزه. امور اقتصادی را باید به دست اقتصاددانان سپرد.» این مناظره با هدف تاملی بر نظام اقتصادی ایران برگزار شده بود، ولی مخاطبان معتقد بودند که در نهایت هدف اصلی برنامه محقق نشد. پس از این مناظره، واکنشها در شبکههای اجتماعی ادامه یافت. برخی این نقد را به سخنان مسعود درخشان وارد کردند که به جای پرداخت به محتوای مناظره، با ارائه نقلقولها یا غیرمرتبط بودن مدرک غنینژاد با اقتصاد، سعی در تخریب به جای ارائه نقد علمی داشت.
انتهای پیام