خرید تور تابستان

سخنرانی هنر نیست، مافیای ۲-۳ درصدی را معرفی کنید!

روزنامه اینترنتی فراز نوشت:

سخنان اخیر آقای نگاهداری می‌تواند یادآور یکی از ادعاهای انتخاباتی محمدباقر قالیباف در سال ۱۳۹۶ باشد که از یک اقلیت ۴ درصدی که بیش از ۹۰ درصد امکانات و منابع کشور را در اختیار دارند، باشد. همان آقای قالیباف اکنون ۳ سال است که ریاست مجلس را بر عهده دارد و ۲ سال از این ۲ سال همزمان با فعالیت یک دولت همسو با نگاه سیاسی ایشان بوده. در این مدت کدام اقدام در خصوص محدود کردن دایره نفوذ آن اقلیت ۴ درصدی فاسد انجام شده؟

بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس در یک سخنرانی در مراسم دومین دوره پارلمان دانشجویی که روز چهارشنبه برگزار شد، سخنانی قابل توجه درباره یک شبکه از افرادی که جلوی رونق اقتصادی کشور را گرفته اند، مطرح کرد. 

نگاهداری در بخشی از این سخنرانی گفت: مردمی سازی با گفتن ایجاد نمی‌شود باید ابزارهایی برای آن ایجاد کنیم که یکی از ابزارهای آن ایجاد حلقه‌های میانی میان جامعه و حاکمیت است که این پارلمان دانشجویی یکی از این حلقه‌هاست.

وی با بیان اینکه گروهی با خاص گرایی در خلاف مردمی سازی حرکت می‌کنند، گفت: این عده قلیل ۲ یا ۳ درصدی جامعه به دنبال مردمی سازی نیستند و می‌خواهند مدلی را دنبال کنند که حکمرانی کارآمدی خود را برای منافع این عده خاص قربانی کند؛ اینها افرادی هستند که به دنبال رانت و انحصار و امتیازهای ویژه می‌گردند. حکمرانی مردمی برای این عده سم است و اینها جلوی خلاقیت و حضور مردم را می‌گیرند و تنها به دنبال منافع خود هستند و آنقدر در این مسیر منسجم هستند که توانایی نقش‌آفرینی حکمرانی مردمی را نیز می‌گیرند.

نگاهداری ادامه داد: من اعتقاد دارم که فساد در جامعه ما سیستماتیک نیست چرا که ساختار ما به‌گونه‌ای نیست که مدیر فاسد تولید کند ولی شبکه‌ای از مفسدین در حال شکل‌گیری است که از قضا در حال قدرت گرفتن هستند و حتی در بعضی جاها ساختار رسمی کشور توان مقابله با این‌ها را از دست می‌دهد. پس ما باید در مبارزه با فساد حساسیت بیشتری داشته باشیم.

مافیا کیست؟

 

جایگاه و میزان اشراف رئیس مرکز پژوهش های مجلس به عنوان رکن کارشناسی دستگاه قانونگذاری و نظارت کشور آنقدرها هست که بتوان این سخنان را جدی گرفت و به آن توجه خاصی داشت. به عبارتی باید اصل را بر این گذاشت که رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس از روی بی‌اطلاعی و بدون فکر قبلی چنین سخنی را نگفته. بنابراین سوال این است که آن مافیای ۲ تا ۳ درصدی که هستند؟ چگونه فعالیت می‌کنند و از چه شبکه‌ای برخوردار می‌باشند؟ 

شکی نیست که کشف چنین شبکه‌ای کار شخص بابک نگاهداری نبوده و حتما مجموعه ای متقن از اطلاعات و داده‌های قابل اتکا باعث طرح این مساله توسط وی شده. اطلاعات و داده‌هایی که می‌شود حدس زد با رصد و فعالیت مراجع مختلف استخراج شده‌اند. بنابراین وقتی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس از یک شبکه مافیایی ۲ تا ۳ درصدی خبر می‌دهد، جز او افراد و مراجع دیگری هم از وجود این شبکه خبر دارند. 

اطلاع از وجود چنین شبکه‌ای هم صرفا به درد طرح مباحث در سخنرانی نمی‌خورد. چنین اطلاعی اگر باشد قبل از هر چیز باید زمینه‌ساز مجموعه متنوعی از اقدامات برای خنثی کردن اثر منفی این شبکه در اقتصاد ملی شود؛ از اصلاح قوانین و سازوکارهای حکمرانی گرفته تا برخوردهای قضایی و امنیتی با این افراد. 

انفعال در برابر شبکه فساد

 

حالا مساله روشن‌تر است؛ با شبکه‌ای که رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس از آن سخن گفته کجا و چطور برخورد شده؟ آنها که هستند؟ چرا رئیس مرکز  پژوهش‌های مجلس آنها را با آدرس دقیق‌تر افشا نمی‌کند؟ کدام تلاش در حوزه قانونگذاری و نظارت توسط همین مجلس برای رفع اثر منفی این شبکه انجام شده؟ خود مرکز پژوهش‌های مجلس چه کار قابل عرضه و بیانی در قبال این موضوع مهم انجام داده است؟ 

طبیعی است که سخن گفتن و افشاگری درباره یک شبکه فساد و در نهایت منفعل ماندن در برابر آن نه فقط هنر چندان بزرگی نیست بلکه خود نوعی شراکت در همان کار است. مراجعی مانند مجلس و مرکز پژوهش‌ها وفق مسئولیت قانونی خود باید در برابر چنین شبکه‌ای که بابک نگاهداری درباره افشاگری کرده، واکنش متناسب در امور تقنینی و نظارتی انجام می‌دادند. آیا چنین شده؟ اگر نشده دلیل این انفعال چیست؟ 

یادی از سخنان مشابه قالیباف

 

اتفاقا سخنان اخیر آقای نگاهداری می‌تواند یادآور یکی از ادعاهای انتخاباتی محمدباقر قالیباف در سال ۱۳۹۶ باشد که از یک اقلیت ۴ درصدی که بیش از ۹۰ درصد امکانات و منابع کشور را در اختیار دارند، باشد. همان آقای قالیباف اکنون ۳ سال است که ریاست مجلس را بر عهده دارد و ۲ سال از این ۲ سال همزمان با فعالیت یک دولت همسو با نگاه سیاسی ایشان بوده. در این مدت کدام اقدام در خصوص محدود کردن دایره نفوذ آن اقلیت ۴ درصدی فاسد انجام شده؟ 

در اینکه در کشور ما اقلیتی محدود دارای بیشترین سهم از منابع و منافع هستند تردید وجود ندارد اما طرح بحث این اقلیت توسط افرادی که دارای قدرت هستند، بدون هیچ اقدام عملی باعث می‌شود تا این گمانه پیش بیاید که چنین مباثی فقط یک سری شعار و تبلیغات سیاسی است نه بیشتر. 

فساد سیستماتیک اگر این نیست، پس چیست؟

 

نکته دیگر در سخنان بابک نگاهداری آن است که تاکید می‌کند فساد در ایران سیستماتیک نیست در حالی که خود او در جملات قبلش از یک شبکه ۲-۳ درصدی فاسد در کشور که توانسته موجب انحراف برنامه‌های دولت و امور اقتصادی بشود، اشاره می‌کند. این دو ادعا چطور با هم انطباق دارند؟ در کشور ۸۵ میلیون نفری ایران این شبکه فساد ۲-۳ درصدی شامل یک میلیون و ۶۰۰ هزار تا ۲ و نیم میلیون نفر می‌شود. آیا این کم است؟ 

اگر رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس خیال می‌کند که فساد سیستماتیک یعنی اینکه چنین شبکه فسادی مثلا ۴۰ یا ۵۰ درصد جامعه را تشکیل دهد اتفاقا سخت در اشتباه است. فساد سیستماتیک یعنی همین که یک اقلیت دارای قدرت وسیع، نفوذ زیاد و دسترسی گسترده به منابع، منافع عمومی بخش دیگر و بزرگتر جامعه را به چالش بکشد و آن را در تقابل با منافع خودش قربانی کند. 

بنابراین رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس یا باید حرف اولش یعنی وجود یک شبکه ۲-۳ درصدی فساد را اصلاح کند یا اینکه وجود فساد سیستماتیک در کشور را بپذیرد. چرا که نمی‌شود شما یک شبکه ۲-۳ درصدی فساد داشته باشید و درگیر فساد سیستماتیک نشوید. 

به هر تقدیر مساله بر سر این نیست که یک گروه خاص منافع عمومی جامعه را گروگان منافع خود کرده‌اند. چرا که وجود چنین شبکه‌ای با هر تخمینی از افراد دخیل از آن در کشور امری غیرقابل انکار است. مساله این است که اطلاع از چنین وضعی توسط مراجع و مقامات دارای مسئولیت صرفا به درد جلسات سخنرانی نمی‌خورد و آنها باید پاسخ دهند درباره این موضوع بنا به مسئولیت خود چه کرده‌اند؟ 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا