آقای روحانی! «وزیر فرهنگ» باید «مینیاب» باشد؟
«فرید مدرسی»، روزنامه نگار در یادداشتی تلگرامی نوشت:
در کوچه پسکوچههای حواشی انتخاب وزیر آتی فرهنگ و ارشاد جای سوزن انداختن نیست. رسانهها بر طبل میکوبند و فعالان فرهنگی و اجتماعی سنج میزنند و دولتیها در گوشهای کاسهٔ «چهکنم، چهکنم» در دست گرفتهاند. همگیشان درِگوشی یا علنی فقط نام «وزیر جایگزین» مورد نظر خود را زمزمه میکنند و هیچکس در این بازار مسگرها به این سوال پاسخ نمیدهد که «کدام فرد، با چه شکل و شمایل و اعتقاد و مَنشی میتواند موفق باشد و تاثیری مثبت بر فرهنگ بگذارد؛ بدون اندک خون و خونریزیِ کلامی یا سیاسی؟ وزیر آتی فرهنگ باید چه بر تن کند و چگونه گام بر دارد که صاحبان قدرت سیاسی و مذهبی مژه بر هم نزنند و مجذوبانه نگاهش کنند و فعالان فرهنگی هم در آغوش وزارتخانهاش، بدون لالایی آرام گیرند؟» این پاسخ، بیش از «نام و نام خانوادگی» صاحب کرسی وزارت ارشاد در روزگارِ پرتلاطمِ پیشرو، اهمیت دارد.
فرهنگ میدان مین رئیسجمهور است؛ [نه فقط او، بلکه همفکران پیشینیاش هم قربانی این میدان شدهاند] رئیسجمهوری که میخواهد حدود هفت ماه دیگر، دوباره برای حضور در مسند کنونیاش رقابت کند و اندک لغزشی در عدم درایت و تدبیر در راهبری برنامههای فرهنگی، میتواند تکتیراندازهای تیزبین و مسلطِ مخالفِ او را قدرت بخشد تا تنها با یک تیر، بحران بیافرینند و «حسن روحانی» را بر زمین زنند. آپاچیهای ضددولت در بحرانآفرینی فرهنگی دیگر «استاد» شدهاند و «کمربندِ سیاه» گرفتهاند؛ آن روز را به یاد داریم که فاجعهٔ ساختگی شب عاشورا، علیه کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری ۷۶ راه افتاد یا نشریه چند نسخهای دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، در قم دست به دست چرخید. امروز هم مخالفان روحانی، از همان تبار هستند؛ حتی پختهتر و کارکشتهتر، بهروز با کت و شلوار اتوکشیده.
بلاشک انتخاب وزیر آتی فرهنگ با رقابتهای انتخاباتی روحانی پیوند خورده و خُرده گامی اشتباه، میتواند لااقل یک پای دولت را به سوی «مین نفربر» برد و آن را در رقابتهای انتخاباتی سال ۹۶ بر تخت بیمارستان بخواباند.
باری، وزیر فرهنگ باید کسی باشد که اجازه ندهد هیچ انفجاری در فرهنگ و بهتبع، در سیاست رخ دهد تا بازار شبنامهنویسی گرم نشود و در قم و دیگر اماکن پررفتوآمدِ صاحبانِ قدرت، صحنهآرایی و تئاترهایِ سیاسی به نام واقعیت فروخته نگردد.
انتهای پیام
جناب مدرسی ، ننیجه ای که از نوشته شما میتوان گرفت این است:
آسته برو ، آسته بیا که گربه شاخت نزنه ……..
پس همون جناب جنتی بهترین عمل کرد را داشت و ما قدردان آن نبودیم.
جناب مدرسی شما با این تحلیل همه را دعوت به بی حرکتی و مصلحت اندیشی میکنید ، چون دولت روحانی در خطر است و طرف مقابل ما را به میدان مین سوق میدهد و….
این یعنی گردن نهادن به خواسته تندروها ، و دقیقا طرف مقابل همین را میخواهد .
توسعه سیاسی و اقتصادی ، بدون توسعه فرهنگی ، راه بجائی نمیبرد ،
حالا شما راه توسعه فرهنگی را مین گزاری شده میدانید و پیشنهاد میان بر زدن را میدهید ، نه جناب مدرسی ، این راهی ست که حتما باید طی شود تا به سر منزل مقصود رسید ، تجربه بشریت این را ثابت کرده است.
اتفاقا بهترین شرایط جهت توسعه فرهنگی و مقابله با جناح تند رو ، فعلا در همین زمان دولت روحانی ، مهیا است ، دولت روحانی مجلس را پشت سر خود دارد ، دولت روحانی دست آوردهای زیادی در سیاست خارجی و اقتصادی دارد ، دولت روحانی حامیان بسیار زیادی دارد ، دولت روحانی
رقیب جدی ندارد ، دولت روحانی اعتماد بنفس بالائی دارد،
طرف مقابل بسیار آشفته و گیچ و مبهوت و عصبی و راه هوچیگری را پیشه کرده ، عمل کرد ۸ ساله آنها ، کارنامه بدی را برای آنها ثبت کرده ،
و نقطه قوتی را برایشان باقی نگذاشته و …..و ….و .
در چنین شرایطی درست نیست که به اسم مصلحت اندیشی ، نیروهای پیش رو و توسعه طلب را دعوت به خاموشی و بی حرکتی کرد.
درست است ، این راه ناهموار و پرخطر ، ما زیاد گزیده شدیم و مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد. ولی این دعوت شما ، در این شرایط ظلم است