خرید تور تابستان

بازگشت به تفکرات مصباح با كليد واژه « انتخاب اصلح»

جبهه پايداري در فاصله زماني 9ماه تا انتخابات مجلس دوازدهم دو استراتژي را در دستوركار دارد ؛ احيای راهبرد دهه 90 مبني بر «انتخاب اصلح» و كادرسازي با اسم رمز«نيروهاي جهادي»

به گزارش سيما پروانه‌گهر از اعتماد، «اين جماعت دو اتوبوس بيشتر نيستند اما صدايشان بلند است»؛ اين توصيف منصور حقيقت‌پور از چهره‌هاي نزديك به علي لاريجاني درباره جبهه پايداري است كه در گفت‌وگوي ويدئويي اخيرش با مجموعه اعتمادآنلاين بيان كرد. فارغ از محاسبات آماري و حساب تعداد اين تشكل اما بايد به قسمت دوم اين جمله توجه بيشتري شود؛ «صداي بلند». صدايي كه با روي كار آمدن دولت رييسي و حضور تعداد قابل توجه نيروهاي رسمي و غيررسمي در چيدمان بهارستان يازدهم بدون شك اثرگذاري نيز پيدا كرده است.

جبهه پايداري در آستانه دوازده‌سالگي خود و در شرايطي كه نيروهاي رسمي در مجلس يازدهم و دولت سيزدهم دارد، در حال پيگيري دو استراتژي براي تداوم بقا در نهادهاي قدرت و مهم‌تر از آن گسترش دايره نفوذ خود در نهادهاي انتخابي و ارتقای اثرگذار در تصميم‌سازي كلان كشور است.
اگرچه اين تشكل در سال 1399 كاريزماتيك‌ترين چهره خود كه سايه سر جبهه پايداري بود را از دست داد اما اين فقدان نه راهبردهاي مصباح‌يزدي را به كنج خلوت فرستاده و نه علي‌رغم اختلاف نظرهاي داخلي و ريزش‌هاي اعضاي اين تشكل، طي يك دهه گذشته، توان مقابله و سهم‌خواهي‌شان كاهش پيدا كرده است. 9‌ماه تا انتخابات مجلس دوازدهم پايداري‌ها در دو جبهه در حال پيشبرد خواسته‌هاي خود هستند؛ در گود بهارستان، سرشاخ با محمدباقر قاليباف و در دولت در حال هدايت سياست‌هاي داخلي و خارجي دولت سيد ابراهيم رييسي. با اين وجود به نظر مي‌رسد جبهه پايداري در فاصله زماني 9‌ماه تا انتخابات مجلس دوازدهم دو استراتژي را در دستوركار دارد؛ احيای راهبرد دهه‌90 مبني بر «انتخاب اصلح» و كادرسازي با اسم رمز «نيروهاي جهادي».

بازگشت به بنيادگرايي مصباح‌يزدي؛  احيای استراتژي «انتخاب اصلح»
صادق محصولي بيست و ششم ارديبهشت ماه سال جاري در نشست سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي اعلام كرد كه «راهبرد در يك كلمه، انتخاب «اصلح» است؛ نه اينكه صرفاً به‌دنبال كسي برويم كه رأي‌آوري بيشتري داشته باشد، اما نمره او پايين باشد».
او با تاكيد بر اينكه «آن كسي كه اصلح است را بايد متقاعد كنيم به صحنه بيايد»، گفته است كه «ما در عين اينكه هيچ‌گونه منعي از ارايه يك ليست واحد نداريم، اما نبايد اينگونه باشد كه به‌هرقيمتي يك ليست واحد ارايه دهيم؛ به‌عبارت ديگر نمي‌توان به‌خاطر ليست واحد از اصول و رعايت و ملاحظه شاخص‌ها عدول كنيم».
ادبيات صادق محصولي در ارديبهشت سال 1402، در فاصله 10‌ماهه تا برگزار انتخابات دور دوازدهم مجلس شوراي اسلامي يادآور گفته‌هاي محمدتقي مصباح‌يزدي در سال 1393 است كه از آن روز تا امروز، معادله پرچالش و البته حل نشده اصولگرايان است. مصباح‌يزدي در سال 1393 گفته بود كه «هيچ دليلي ندارد كه اگر بنده تشخيص دادم يكي اصلح است، بايد حتماً زمينه رأي‌آوري هم داشته باشد، چراكه اگر چنين شرطي وجود داشت، سلمان و ابوذر نيز نبايد از اميرالمومنين(ع) پشتيباني مي‌كردند، چون رأي نداشت!».
در تمامي سال‌هاي بعد يكي از چهره‌هايي كه اين رويكرد مصباح را تبيين كرد، صادق محصولي بود. او شهريور ۹۵ گفته بود: «مي‌گويم بايد به دنبال اصلح برويم و سپس درصدد معرفي وي در جامعه براي فراهم كردن زمينه رأي‌آوري وي در بين مردم باشيم». همان سال درباره انتخابات ۹۶ هم گفته بود: «اصلح حتماً نبايد زمينه رأي‌آوري داشته باشد» و حالا نيز به‌تازگي گفته است: «طبق روايات ديني اگر اصلح را انتخاب نكنيم به خدا و رسول و مردم خيانت كرده‌ايم» و البته با اندكي تغيير رويكرد تاكيد كرده كه «اصلح كسي است كه علاوه بر دارا بودن تعهد و تخصص و قدرت مديريت كافي، احتمال رأي‌آوري هم دارد».
به نظر مي‌رسد نقد سال‌هاي اخير اصولگرايان بر اين ديدگاه كه بايد به هر قيمتي ولو راي نياوردن از اصلح حمايت كرد، صادق محصولي را به تغييري تاكتيكي در ادبيات كشانده اما بازگشت به اين استراتژي نشان مي‌دهد جبهه پايداري از همين حالا آب پاكي را روي دست شوراي ائتلاف ريخته است؛ به اين معني كه آنها اصلح خود را براي انتخابات به ميدان مي‌آورند و اصلح‌شان هم شاخصه راي‌آوري را هم دارد؛ بنابراين نقدهاي قبلي باطل تلقي مي‌شود.
اصولگرايان به يمن حضور ابراهيم رييسي در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1400 توانستند به يك وحدت صوري با جبهه پايداري برسند. كار وحدت و ليست مشترك براي مجلس يازدهم اما سخت و طاقت‌فرسا بود ولي در نهايت بين دو جريان مدعي يعني نواصولگرايان قاليبافي و جبهه پايداري تفاهمي مبتني بر سهم‌بندي در ليست‌ها حاصل شد و مجلس يازدهم با ليست مشترك به تصرف آنها درآمد. تجربه مجلس يازدهم و تقابل‌هايي كه هر روز به صورت تصاعدي بين قاليبافي‌ها و پايداري‌ها افزايش مي‌يابد، در كنار عملكرد دولت رييسي حالا راه‌حل وحدت اصولگرايان در دو انتخابات اخير را بر هم زده و صورت مساله كماكان پابرجا است.
از اين جهت است كه صادق محصولي، دبيركل جبهه پايداري از همين حالا براي اصولگرايان و شوراي ائتلاف درباره راهبرد خود خط و نشان كشيده و تاكيد كرده كه انتخاب‌شان اصلح خواهد بود و اصلح‌شان هم راي‌آوري دارد. راهبردي كه مي‌تواند تا انتها پابرجا بماند يا با امتيازگيري از شوراي ائتلاف در ليست‌بندي و قبل از آن با توافق با قاليباف براي تصويب برخي طرح‌ها و لوايح با ساز دل جبهه پايداري تغيير كند.


كادر‌سازي تازه؛ يك تير و دو نشان
دولت رييسي براي هيچ اصولگرا و غير اصولگرايي دستاورد نداشته باشد اما براي جبهه پايداري خوش‌يمن بود. اين دولت فرصت حضور نيروهاي تازه نفسي را در بدنه اجرايي مهيا كرد كه عموما با كادرسازي جبهه پايداري به ميدان آمدند. در يك فرضيه مي‌توان شاهد بود كه حلقه صادق محصولي بدون درد و خونريزي در حال كنار زدن بخشي از روحانيون اين مجموعه در روند كادرسازي است و در ازاي اين مساله، در سكوت از پيگيري حلقه آقاتهراني براي تصويب مواردي از قبيل محدود كردن اينترنت و تصويب قوانين سخت‌گيرانه براي حجاب حمايت مي‌كند. حلقه آقاتهراني تجلي دیدگاه‌های مصباح‌يزدي است و اگرچه آقاتهراني به دليل فقدان كاريزماي مصباح‌يزدي نتوانست بر جايگاه او تكيه زند اما هنوز در هدايت نيروهاي روحاني و طلبه‌هاي انقلابي يد پر زوري دارد.


سهم‌هاي بي‌هزينه
حالا صادق محصولي در قامت دبيركل جديد اين تشكل سعي دارد با تكيه بر ادبيات و مفاهيم اين بخش از تشكل پايداري، كادرسازي جديد با تغييرات تاكتيكي نسبت به گذشته داشته باشد. دولت ابراهيم رييسي اين فرصت را در اختيار جبهه پايداري گذاشته تا با بخشي از بدنه نيروهاي سعيد جليلي هم‌پوشاني پيدا كرده و از فارغ‌التحصيلان تازه نفس دانشگاه امام صادق (ع) نيز يارگيري كند. اين راهبرد مي‌تواند براي جبهه پايداري دو دستاورد داشته باشد؛ نخست افزايش نيروهاي بدنه اين تشكل حتي اگر به صورت رسمي عضو جبهه نباشند اما با ارسال آنها به نهادهاي تصميم‌گير، اثرگذاري خود را اعمال كنند و دوم افزايش ميزان سهم در ليست‌هاي انتخاباتي براي مجلس دوازدهم از طريق قراردادن چهره‌هايي تازه كه پايداري نبايد هزينه‌اي براي آنها در شوراي ائتلاف بپردازد اما در واقعيت سهم پايداري‌ها تلقي مي‌شوند؛ سهم‌هاي بي‌هزينه.


كادر‌سازي با اسم رمز نيروهاي جهادي  در مناطق محروم
اقبال و استقبال نيروهاي پايداري از گروه‌هاي جهادي و آتش به اختيار در عرصه‌هاي مختلف موضوع تازه‌اي در اين تشكل سياسي نيست؛ با اين وجود به نظر مي‌رسد حالا پايداري‌ها سعي دارند با مصادره اين گروه‌ها يا حتي اعزام نيروهاي منتسب به خود به اين گروه‌ها، كادرسازي جدي براي نوعي راي‌آوري در انتخابات داشته باشند. با مرور ادبيات چهره‌هاي رسمي اين تشكل يا نيروهاي نزديك به بخشي از جبهه پايداري مي‌بينيم كه آنها در حال كادرسازي با اسم رمز و كليدواژه «نيروهاي جهادي» هستند. عليرضا پناهيان، واعظ معروف اصولگرا كه عموما ديدگاه‌هاي جريان پايداري را بازگو مي‌كند، اخيرا طي گفت‌وگويي در برنامه «جهان‌آرا» در صداوسيما، گفته است كه بايد قوانين براي حضور و فعاليت نيروهاي جهادي در دولت‌ها تغيير كند. او در صحبت كوتاهي در اين برنامه تاكيد كرد: «ما تا كي بايد گروه‌ها را با گروه‌هاي «صرفا جهادي» و «صرفا آتش به اختيار» كارها را جلو ببريم. كافي نيست. من نيروهاي جهادي را مي‌شناسم كه آدم‌هاي كف ميدان بودند و حالا با حضور در دولت، گير كردند و مي‌گويند در بوروكراسي گير كرديم. قوانين و آيين‌نامه‌ها بايد تغيير كند. يكي از مهم‌ترين بخش‌هاي دولت بخش اداري استخدامي و سازمان برنامه و بودجه است. اينها بايد بدانند وضعيت جهادي بايد قانون‌مند شود. در دولت‌ها بروركراسي مقابل جريان جهادي است؛ بنابراين حضور نيروهاي جهادي در دولت كفايت نمي‌كند. قوانين و ساختارها بايد تغييركند».
در بررسي اين استراتژي نبايد از نظر دور داشت كه سهم اين گروه‌هاي جهادي در بهبود مشكلات مناطق محروم و روستاها از نگاه مردم بسيار چشم‌گير است. طبيعي است كه مردم مناطق محروم كه عموما سهمي از شعارهاي سياسي جريان‌هاي مختلف نداشتند، حالا با رفع هر چند محدود مشكلاتي در امور عمراني و وضعيت ساختاري مناطق زندگي خود، گرايشي جدي به اين نيروهاي جهادي پيدا مي‌كنند و ليست پايگاه‌هاي اين نيروها براي آنها «اصلح» خواهد بود.

جبهه رييس‌كش و برنامه‌ريزي انتخاباتي  در قالب طرح‌ها و لوايح
علي لاريجاني تنها رييس مجلسي نبود كه جبهه پايداري با آن سر ناسازگاري داشت. تشكيل مجلسي يكدست با رياست محمدباقر قاليباف نشان داد كه جبهه پايداري با اين رييس هم ميانه خوشي ندارد. از كنايه‌هاي قاليبافي‌ها و پايداري‌ها از سال دوم مجلس به بعد، زمزمه‌هاي اين اختلاف شنيده مي‌شد اما با اظهارات مهدي طائب، رييس شوراي قرارگاه راهبردي عمار، كه ارديبهشت سال گذشته گفت «جبهه پايداري به دنبال پايين كشيدن قاليباف از رياست مجلس است»، عمق اين اختلاف نمايش داده شد.
طائب همچنين طرح «صيانت» براي محدوديت اينترنت را طرح جبهه پايداري خوانده بود كه نشان مي‌دهد موضوع اختلاف قاليباف و پايداري‌ها در مجلس عموما در ارتباط با تصويب يا رد برخي طرح‌ها و لوايح است. نامه اخير مجتبي توانگر، شمايل رسانه‌اي محمدباقر قاليباف در مجلس، به جوانان جبهه پايداري و نقد تند نسبت به آنچه «كارشكني در روند بررسي برخي طرح‌ها و لوايح» خوانده بود، در عمل افتادن تشت اين اختلاف از بام بود.
جبهه پايداري در مختصات فعلي خود در يك محور با قاليباف و قاليبافي‌ها روبه‌رو است. تفاهم با اين جريان براي سهم در ليست‌هاي شهرهاي مختلف يك طرف موضوع است اما اصولگرايان حتي براي راضي كردن پايداري‌ها در زمان موعود در اين رابطه، بايد مرحله ديگري را پشت سر بگذارند. اين مرحله هفت‌خوان محمدباقر قاليباف و جريانش در مجلس درباره تصويب برخي طرح‌ها و لوايح است. ترديدي نيست كه در رويكردهاي كلي در ارتباط با موضوع فضاي مجازي و حجاب اختلاف نظر فكري بين قاليباف و جبهه پايداري وجود ندارد اما قاليباف نمي‌خواهد مهر تصويب برخي از طرح‌ها و لوايح كه بار رواني و اجتماعي زيادي را به همراه دارد، در كنار نام مجلسي بخورد كه او رياست آن را بر عهده داشته است. اين در حالي است كه تصويب اين موارد براي جبهه پايداري مهم است چرا كه بدنه راي اين تشكل، خواهان تصويب اين موارد است و مطالبه چنين موضوعي را دارد. اين تعارض منافع در مديريت پايگاه راي قاليبافي‌ها و جبهه پايداري، شرايط پيچيده‌اي را رقم زده است؛ شرايطي كه جبهه پايداري براي غلبه حتمي بر آن، تاكتيك «انتخاب اصلح» با «پتانسيل راي‌آوري» را پيش كشيده است.


آناتومي جبهه پايداري

جرقه تشكيل جبهه پايداري در مجلس هشتم زده شد و اين تشكل را مي‌توان مولود دوران تنش‌هاي احمدي‌نژاد با اصولگرايان سنتي و حتي بخشي از تكنوكرات‌هاي اصولگرا خواند. وقتي در مجلس هشتم نمايندگان حامي محمود احمدي‌نژاد با علي لاريجاني، رييس وقت مجلس و محمدرضا باهنر، نايب‌رييس وقت مجلس درباره نحوه تعامل دولت و مجلس به چالش خوردند، پايداري‌ها تصميم گرفتند، در حمايت از احمدي‌نژاد پايدار بمانند. اگرچه موضوع «اسفنديار رحيم مشايي» نيز مرز تفكيكي منتهي به تشكيل جبهه پايداري خوانده مي‌شود و حتي در همان ماه‌هاي ابتدايي تشكيل اين تشكل، بيانيه‌اي در تقابل با «جريان مشايي در دولت» نيز صادر شد. مردادماه 1390، وقتي اصولگرايان «جبهه پايداري» را تشكلي براي حمايت از احمدي‌نژاد خواندند، اين جبهه در بيانيه‌اي اعلام كرد كه گرچه نزديك به احمدي‌نژاد هستند اما هيچ ربطي به مشايي‌ها و جريان خاص ندارند: «ما گروهي هستيم كه در فتنه 88 مشاركت نداشته يا فتنه را همراهي نكرده يا با سكوت خود به استمرار آن كمك ننموده و موضع شفاف در مقابل فتنه داشته تا جزو خواص بي‌بصيرت مردود نباشیم و نيز با جريان انحرافي همراهي و موافقت نداشته باشیم و همچنين تابع احزاب باطلي چون جريان كارگزاران غرب‌زده و اصلاح‌طلبان دين‌ستيز نیز نباشیم».
علي‌رغم تاكيد جبهه پايداري بر مرزگذاري با دولت احمدي‌نژاد، اما دشمني مشترك تيم دولت دهم و جبهه پايداري با محافظه‌كاران سنتي و مديران نسل اول جمهوري اسلامي، رويه‌اي است كه از ابتداي تولد اين تشكل تا امروز پابرجا بوده و مرز مشترك جدي پايداري‌ها و احمدي‌نژاد تلقي مي‌شود.
علاوه بر اين، در آن زمان، همه مدافعان محمود احمدي‌نژاد در مجلس، همزمان عضو جبهه پايداري هم بودندكه نشان از نزديكي اين تشكل به دولت دهم، در اوج بحران‌هاي اصولگرايان با احمدي‌نژاد دارد. اين حمايت به اندازه‌اي علني و پابرجا بود كه در ماجراي استيضاح شيخ‌الاسلامي، وزير كار دولت احمدي‌نژاد و درگيري يكشنبه معروف بين احمدي‌نژاد و علي لاريجاني، نمايندگان و نشريات منسوب به جبهه پايداري، رييس مجلس را بيش از هر كس ديگر به تنش‌آفريني متهم كرده و مورد انتقاد قرار دادند. اين حمايت علني تا ماه‌هاي پاياني سال 1391 ادامه داشت اما بعد از درگيري احمدي‌نژاد با برخي از نهادهاي حاكميتي، تعدادي از اعضاي جبهه پايداري همچون روح‌الله حسينيان، حميد رسايي و مهدي كوچك‌زاده، به طرح انتقاداتي از رييس‌جمهوري وقت و همراهان او پرداختند.
با اين وجود از همان زمان تا امروز، بسياري از اعضا يا همفكران جبهه پايداري – از صادق محصولي گرفته تا سعيد جليلي- از بيان كوچك‌ترين انتقادي به احمدي‌نژاد و همكارانش خودداري كرده‌اند.
در سال‌هاي ابتدايي تاسيس اين تشكل، چهره‌هايي چون مرتضي آقا‌تهراني، روح‌الله حسينيان و حميد رسايي كه در آن مجلس فراكسيون انقلاب اسلامي را تشكيل داده بودند، چهره بيروني و فعالان جبهه پايداري بودند. اگرچه برخي از اعضای اوليه همچون حميد رسايي بعدها از اين تشكل جدا شدند.
تاريخ مهم ديگر در ساختارشناسي جبهه پايداري و پيوندهاي غيرقابل گسست آنها با احمدي‌نژاد، «تير ماه ۹۰ است»؛ زماني كه رسانه‌هاي اصولگرا خبر دادند كه پس از به نتيجه نرسيدن تلاش‌ها براي تشكيل جرياني موسوم به «شوراي حكميت اصولگرايان» گروه «جبهه پايداري انقلاب اسلامي» به دنبال اعلام موجوديت است. همين حركت كافي بود تا تعدادي از مديران محمود احمدي‌نژاد از جمله صادق محصولي، غلامحسين الهام، كامران باقري لنكراني، محمد سليماني و زهره طبيب‌زاده از اعضاي اولين شوراي مركزي اين گروه شوند و به افرادي از جمله قاسم روانبخش، محمد ناصرسقاي بي‌ريا و محمود نبويان – كه به عنوان شاگردان تراز اول محمدتقي مصباح‌يزدي شناخته مي‌شدند- بپيوندند و مرتضي آقاتهراني نيز رداي دبيركلي اين گروه را بر تن كرد.
در مرامنامه جبهه پايداري كه در سال 1390 منتشر شده، حركت «تحت رهنمود و هدايت فقيهان وارسته» قيد شده است. كامران باقري لنكراني، از اعضاي موسس جبهه پايداري در همان زمان اعلام كرد كه «جبهه پايداري هر هفته روزهاي دوشنبه و چهارشنبه جلسه تشكيل مي‌دهد و مطالب آن به خدمت آيت‌الله مصباح و آيت‌الله خوشوقت مي‌رسد و مطالبي كه مورد تاييد آنها قرار گيرد مورد عمل قرار خواهد گرفت».
علاوه بر اينكه جبهه پايداري در تمام يك دهه گذشته نامي پرحاشيه در عرصه سياسي ايران تلقي شده و يك حلقه وابسته به اين تشكل نيز بحث برانگيز بوده است. گروهي به نام «حلقه پرتو» كه كاملا شفاف و علني وابسته به محمدتقي مصباح‌يزدي و جبهه پايداري بودند. حلقه‌اي كه نامش در غائله حمله به علي لاريجاني در حرم حضرت معصومه (ع) به كرات شنيده شد. با اين حال مرتضي آقاتهراني يك‌بار در سال ۹۷ منكر نقش جبهه پايداري در اين رابطه شد و گفت كه «قصه علي لاريجاني هيچ ربطي به ما نداشت. گرچه برخي خيلي زور مي‌زدند بگويند از ما است.» او همچنين گفته بود كه پيامي را از طرف محمدتقي مصباح‌يزدي مبني بر نقش نداشتن او در اين حمله به علي لاريجاني منتقل كرده است.
در بيش از يك دهه عمر جبهه پايداري همواره برچسب اختلاف‌افكن در اردوگاه اصولگرايان روي پيشاني اين جبهه بوده است. رسيدن به كليدواژه «وحدت» با جبهه پايداري، در هر دور از انتخابات، چالش اصلي اصولگرايان بوده و هست.
فارغ از فعل و انفعالات و قدرت گرفتن جبهه پايداري با آغاز حاكميت يكدست با روي كار آمدن مجلس يازدهم و دولت سيزدهم، طي اين مدت تغييرات زيادي را شاهد بوده است. با درگذشت مصباح‌يزدي در سال 1399 و تغيير دبيركلي از مرتضي آقاتهراني به صادق محصولي نشانه‌هايي از تغيير ساختارهايي در اين تشكل ديده مي‌شود؛ به شكلي كه مي‌توان دو حلقه روحانيون- نيروهاي نزديك به مرتضي آقاتهراني- و نيروهايي غير روحاني- عموما چهره‌هاي نزديك به صادق محصولي- كه به دنبال كادرسازي از نيروهاي جليلي و طيفي از فارغ‌التحصيلان دانشگاه امام صادق(ع) هستند، را در آناتومي فعلي جبهه پايداري ترسيم كرد. به نظر مي‌رسد جبهه پايداري در حال استحاله دروني براي كادرسازي متناسب با شرايط جديد سياسي كشور است. هر دو حلقه نيز در اين زمينه فعال هستند. مرزبندي جدي با نيروهاي قاليباف و تحت فشار گذاشتن شوراي ائتلاف و غلامعلي حدادعادل براي باقي ماندن در دايره وحدت اصولگرايي، استراتژي ثابت آنها بوده كه حالا هم با دو تاكتيك «بازگشت به راهبرد انتخاب اصلاح» و «تلاش براي كادرسازي از گروه‌هاي جهادي و آتش به اختيار» براي انتخابات مجلس دوازدهم، در حال پيگيري است.

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا