خرید تور نوروزی

رشت تاریخی فقط میدان شهرداری و بازار نیست

عصر ایران نوشت: شهر حالا اگر میراثی هم دارد، رها شده و مثل حمام حاجی نفس‌های آخرش را می‌کشد. خیلی از خانه‌ها انگار به عمد رها شده‌اند تا کاملا ویران شوند.

تاریخ رشت کجاست؟ وقتی وارد این شهر می‌شویم، نشانه‌های درستی از پیشینه آن پیدا نمی‌کنیم. اگرچه کمتر پیش می‌آید مسافری به رشت سفر کرده باشد و میدان مرکزی آن را ندیده باشد؛ یا به بازار قدیمی رشت نرفته باشد. اما همه این‌ها فقط شما را تا گذشته عصر پهلوی رشت عقب می‌برد. گذشته‌ای که وقتی آن را به خاطر بسپارید، شهر رشت برایتان یک شهر عصر پهلوی معنا پیدا می‌کند. گویی این شهر در دوره پهلوی اول یعنی رضاشاه به وجود آمده و کمتر از ۱۰۰ سال قدمت دارد. اما واقعیت خیلی متفاوت‌تر از مشاهدات امروزی شماست.

رشت در دوره شاه عباس اول صفوی مرکزیت غرب شمال ایران را به دست می‌آورد و مرکز استان گیلان می‌شود. اهمیت ابریشم و کسب و کار روغن این شهر را به یک مرکز مهم تجارت تبدیل می‌کند. راه ارتباطی بندر پیربازار، پیش از آن‌که انزلی و غازیان نقشی در اتصال ایران به دریای خزر داشته باشند، دروازه اروپا به ایران بوده‌است. نخستین‌بار تجارت با همسایگان شمالی ایران که مهمترین‌شان روس‌ها بودند، از طریق بندر پیربازار انجام شد.

شاید همین اهمیت‌های تاریخی بود که شهر رشت را درگیر جنگ‌های متعددی کرد که بارها منجر به اشغال آن شد. اشغالی که با خود ویرانی آورد و روس‌ها و انگلیسی‌ها به دفعات دست به چنین تهاجماتی زدند  که البته در این میان نقش روس‌ها بسیار پررنگ‌تر است.

اما فقط این‌ نیست. آتش‌سوزی‌های مهیب در ۱۲۶۳ که بازار رشت را طعمه خود کرد و یا طاعون مرگباری که در سال ۱۲۰۹ شمسی، ۶ هزار نفر را در این شهر کشت هم رشت را به ورطه نابودی کشاندند و همه آن اعتبار ارزشمندی را که به دست آورده بود، ویران کردند. به همه این‌ها حوادث غیر مترقبه را هم اضافه کنید که گاهی مثل سیل و زلزله به جان این شهر افتاده‌اند.

با این‌حال شهر و تاریخ معماری‌اش تا به روی کار آمدن رضاشاه، و آغاز عصر پهلوی اول هم دوام آورد اما اگرچه هدف پهلوی‌‌ها احیاء و تجدد شهر بود اما برای این‌کار ردپای قاجاری به‌جای مانده در آن را محو کرده و معماری عصر خودشان را  برپا کردند. حالا فقط لکه‌هایی از گذشته خیلی دور رشت باقی مانده و حتی همان معماری عصر پهلوی، به خصوص پهلوی اول هم رو به نابودیست.

بزرگترین ضربه به بدنه تاریخی رشت از سال‌های ۱۳۴۰ و با شکل گیری طر‌ح‌های تفصیلی آغاز شد. قرار بود ماشین‌ها در شهر تردد راحت‌تری داشته باشند. باید خیابان‌ها کشیده می‌شد، گذرها عریض‌تر و پیاده‌راه‌ها تنگ‌تر می‌شدند. اولین ضربه به کالبد و رگ حیاتی شهر هم همین سال‌ها زده می‌شود. خیابانی می‌کشند که بازار کهن رشت را دو تکه می‌کند. این‌کار را که کردند، به مرور عناصر به جای مانده از آن مثل کاروانسرای میخچی را هم نابود کردند.

اما پیش از این تاریخی تخریب شهر از میدان مرکزی آن آغاز می‌شود. همین میدانی که به میدان شهرداری شهرت دارد و مسافران را جذب خودش می‌کند. این‌جا در دوره قاجار هم میدان بوده؛ با معماری و عناصر شهری آن دوران. در دوره رضا شاه کل این میدان در هم کوبیده می‌شود و کم‌کم میدان شهردای فعلی جان می‌گیرد. میدانی که انگار هرگز کامل نشده چرا که یک ضلعش هنوز خالیست.

اجرای این قبیل طرح‌ها آنقدر ادامه دار شد تا این‌که محله‌های رشت یک به یک کوچک و کوچکتر و تغییر چهره دادند. حالا کمتر می‌شود انسجام و اتصال درستی در محلاتی که تنها نامی از آن‌ها باقی مانده پیدا کرد. خانه‌‌های تاریخی یک به یک خراب شدند و پس از انقلاب این روند سرعت چندبرابری گرفت و اگر جایی سالم می‌ماند مثل خانه میرزاکوچک جنگلی، به دلیل برخی عقاید ارزشی و داستان‌های بازمانده از رشادت‌های دوران جنگ بود.

شهر حالا اگر میراثی هم دارد، رها شده و مثل حمام حاجی نفس‌های آخرش را می‌کشد. خیلی از خانه‌ها انگار به عمد رها شده‌اند تا کاملا ویران شوند و یا حتی زمانی که می‌خواهند مرمت کنند، مثل آنچه در امامزاده مشهور رشت که خواهر امام‌رضا هست کردند هم اصولی و درست نبوده‌است. ضعف کار اینجاست که رشت پیمانکار و کارشناس خبره‌ای که میراث و تاریخ رشت را بشناسد کم دارد. حتی حالا توان کارشناسی خود اداره کل میراث فرهنگی گیلان هم افت کرده‌است و آن کارآمدی سابق را ندارد. هرچند سال‌ها قبل هنگامی که موزه روستایی در نزدکی رشت ساخته می‌شد تا معماری سنتی و کهن این شهر و روستاهای تابع آن را حفظ کند، نیروی کارشناسی تربیت شد اما چون همه چیز را رها کردند، همان تلاش‌های هم امروز بی‌ثمر مانده‌است.تماشاخانه

اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. شهر رشت حالا یک کارگاه ساختمانی بزرگ شده‌است. کارگاهی که گردانندگان آن منتظرند، یک خانه تاریخی دیگر که مدتیست رها شده و کسی به دادش نمی‌رسد فروبریزد و به جایش یک آپارتمان یا برج جدید بسازند.

در شهر رشت امروز مرمت آنچنانی که در یزد و اصفهان و شیراز می‌شناسیم انجام نمی‌شود. کار پژوهشی ویژه‌ای هم نشده و باستان‌شناسی شهری هم در آن متوقف مانده‌است. نه بودجه‌ای وجود دارد و نه پشتوانه مردمی تا به داد این شهر برسد. اما هنوز امیدهایی وجود دارد. مثلا مردم این شهر اهمیت فضای پیاده را درک کرده‌اند که باعث شده شهر رشت تنها شهر ایران باشد که مرکز آن به طور کامل پیاده است. جوانان علاقه‌مندی حالا در رشته میراث فرهنگی تحصیل کرده‌اند که هنوز به کار گررفته نشده‌اند. شاید بشود گفت بارقه‌هایی از میل و اشتیاق مردمی در این شهر سوسو می‌کند که باید چراغ آن را روشن نگه‌داشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا