علی مطهری: کار BBC کار خوبی بود و «مسئله حجاب» را ناخواسته تبلیغ کردند
گفتوگوی خبرگزاری اصولگرای تسنیم با علی مطهری، نمایندهی مردم در مجلس دهم دربارهی اظهارات محسن کدیور دربارهی کتاب «مسئله حجاب» را در ادامه میخوانید:
تسنیم: لطفاً بهعنوان سؤال ابتدایی مقدمهای در خصوص وضعیتی که در آن شهید مطهری سخنرانیهای منتج به این کتاب را انجام میدهند و این کتاب در آن برهه به وجود میآید بفرمایید، بهنظر میرسد کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری در موضوع زنان راهی را بین تجددگراها و متحجرها باز میکند و باعث میشود پای یک نیروی عظیم اجتماعی زنان مسلمان و مؤمن به جامعه باز شود و بعد هم در مقاطع بعدی تاریخ از جمله در انقلاب، دفاع مقدس و… این نیروی اجتماعی منشأ اتفاقات مثبتی شود.
مطهری: مسئله حجاب، مسئله همه دورههاست؛ یعنی در هر زمانی این مسئله مطرح است، چه قبل از انقلاب، چه امروز و چه در آینده. در آن دوره بهخاطر سیاست رژیم شاه که ترویج بیحجابی و بلکه لختی و عریانی بود، ضرورت طرح این مسئله بیشتر بود، شهید مطهری میخواستند کتابی ارائه کنند که این معضل اجتماعی را حل کند.
همان طور که توجه دارید نام کتاب را «مسئله حجاب» گذاشتند یعنی آن را بهعنوان یک «مسئله» مطرح کردند که بدون هر گونه پیشداوری است و در واقع قرار است این موضوع بررسی شود، حتی اسم آن را «فلسفه حجاب» نگذاشتند که جنبه اثباتی و ایجابی دارد، به این معنا که «حجاب را قبول داریم و حال میخواهیم فواید و فلسفه آن را بیان کنیم.»، ایشان اسم کتاب را «مسئله حجاب» گذاشتند تا هم کسانی که قبول دارند و هم کسانی که قبول ندارند این کتاب را مطالعه کنند.
ایشان در انجمن اسلامی پزشکان این موضوع را طی چند جلسه مطرح کردند و بعداً تبدیل به کتاب شد، آثار بسیار خوبی در جامعه داشت و بسیاری از بانوان تحصیلکرده با خواندن این کتاب باحجاب شدند و پوشش اسلامی را انتخاب کردند.
در سالهای 57 ـ 55 در دانشگاهها یک قشر دختران با حجاب اسلامی پیدا شد که درست بهخلاف سیاست رژیم شاه بود. رژیم شاه دنبال بیحجابی، اختلاط و فاسد کردن محیط دانشگاهها بود و این کار را تشویق و تبلیغ میکرد و برخی از دانشگاهها مثل دانشگاه ملی که امروز دانشگاه شهید بهشتی شده است یا دانشگاه شیراز وضع خوبی از نظر پوشش و مسائل اخلاقی نداشتند ولی بعد از این کتاب «مسئله حجاب» و تلاش برخی دیگر از محققان، قشری از بانوان و دانشجویان باحجاب در دانشگاهها پدید آمد که باعث نگرانی رژیم شاه شد و حتی در سال 56 رژیم گذشته و مخصوصاً اشرف، خواهر شاه، میخواست از ورود دانشجویان باحجاب به دانشگاهها جلوگیری کند ولی دانشجویان مقاومت کردند و اجازه چنین کاری را ندادند.
تسنیم: آقای کدیور در جایی از این مصاحبه مطرح میکنند که «مسئله حجاب» کتابی در موزه تاریخ تفکر اسلامی است؛ مثل عکس دوران کودکی! و با اینکه در قرن چهاردهم کتاب مهمی بوده اما در قرن پانزدهم خوانده نخواهد شد، بهنظر شما تا چهاندازه این حرف ایشان مبتنی بر استدلال و منطق است؟
مطهری: کتاب مسئله حجاب کتاب همه قرنها و همه دورههاست و مخصوص قرن خاصی نیست، البته آقای کدیور هم به مؤثر بودن این کتاب اعتراف کرده و حتی گفته است «همسرم با خواندن این کتاب باحجاب شده است».
بههرحال کتاب «مسئله حجاب» کتاب مؤثری بوده است، چه قبل از انقلاب و چه امروز! واقعاً کسانی که منصفانه و بدون پیشداوری و غرضورزی کتاب را مطالعه میکنند، معمولاً متقاعد میشوند و قبول میکنند، البته متقاعد شدن و عالم شدن به فواید و آثار مثبت حجاب برای این که کسی به آن عمل کند کافی نیست، خیلی از بانوان ممکن است کتاب را بخوانند و متقاعد هم بشوند ولی باز حجاب کامل را رعایت نکنند چون عوامل دیگری نیز در این مسئله دخیل است، بالاخره تمایلات انسان وجود دارد، مثل پزشکی که ممکن است یک ساعت درباره مضرات سیگار صحبت کند و بعد سیگاری روشن کند و بکشد، وقتی علت را میپرسید میگوید «خوشم میآید و دلم میخواهد.»، اینجا هم همینطور است، صرف آگاهی از فلسفه حجاب و آثار مثبت پوشش اسلامی کافی نیست برای اینکه افراد حتماً آن را رعایت کنند، نیاز به یک ایمان قوی دارد که حجاب را بهعنوان یک دستور الهی تلقی و آن را رعایت کنند.
بهنظر من کار BBC کار خوبی بود، یعنی اینها کتاب «مسئله حجاب» را ناخواسته تبلیغ کردند و با اینکه آن مجری (روایتکننده) میخواست کتاب را تخریب کند ولی آنقدر مطالب شهید مطهری منطقی بود که در جاهایی مجبور میشد از این کتاب تعریف کند. بهنظر من بهتر بود صداوسیمای خود ما چنین برنامهای را تهیه و پخش کند، تقریباً خلاصهای از کتاب مسئله حجاب را مطرح کردند و برای کسانی که هیچ آشنایی با این کتاب نداشتند، بسیار مفید بود. اگرچه آنها اغراض دیگری دارند و هدف آنها این بود که کتاب را تخریب کنند ولی ناخواسته کتاب را تبلیغ کردند و حقانیت و درستی استدلال شهید مطهری را بهنوعی پذیرفتند، خانمی هم آنجا در قالب یک روایت موازی صحبت کرد که ایشان قربانی رفتار پدر خود بود و میگفت «من چادر سر میکردم ولی پدرم رفتارهای سختگیرانهای با من داشت که باعث شد چادر را کنار بگذارم و بعد حجاب را کنار بگذارم.»، این دلیلی بر نادرستی حکم حجاب و پوشش اسلامی نیست؛ رفتار آن پدر رفتار خوبی نبوده و منجر به این عمل دختر شده است.
تسنیم: آقای کدیور چند دلیل برای عدم ضرورت وجوب حجاب بیان کردهاند، آیا این موارد با نص قرآن و سنت مطابق است؟
مطهری: صحبتهای آقای کدیور صحبتهای محکمی نبود، ایشان میگوید «پوشش مو، سر و گردن بانوان نه واجب است و نه مستحب»! این حرف با حکم صریح قرآن منافات دارد، آیه 31 سوره نور بعد از اینکه میفرماید «مردان مؤمن نگاههای خود را به زنان کم کنند و زنان مؤمن نگاههای خود را به مردان کم کنند، خیره به هم نگاه نکنید و نگاههای توأم با لذت نداشته باشید، میفرماید خانمها روسریهای خود را بر گریبان و سینه خود بیندازند و این قسمتها را بپوشانند»، بنابراین پوشش سر، گردن و سینه واجب شمرده شده است، ما نمیتوانیم بگوییم پوشش این قسمتها واجب نیست، این نص صریح قرآن است، بعد ایشان دلایلی برای حرف خود بیان میکند که بهنظرم دلایل محکمی نیست.
البته ممکن است افرادی چنین نظری داشته باشند که پوشش سر بانوان مانند صورت آنها واجب نیست و استثناء است و لازم نیست پوشیده باشد، اگر یک حکم اجتهادی باشد و از روی فکر و رد فروع بر اصول پیدا شده باشد به آن احترام میگزاریم ولی بهنظر من استدلال قویای پشت این اظهار نظر وجود ندارد، یعنی دلایلی که از طرف آقای کدیور ذکر شده است، قوی نیست.
ایشان میگوید؛ «موی سر مانند صورت زن «زینت ظاهر» محسوب میشود.»، به آن بخش از آیه 31 سوره نور اشاره دارند که میفرماید «وَلَایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» یعنی خانمها زینتهای خود را آشکار نکنند مگر آن زینتهایی که ظاهر و آشکار است. مقصود از زینتهایی که ظاهر و آشکار است، همانطور که شهید مطهری در کتاب «مسئله حجاب» بیان کردهاند، آن آرایشهای عادی و معمولی مانند سرمه و خضاب است که پاک کردن آنها کار مشکلی است، مقصود صورت زن نیست، صورت زن در جای دیگری روشن شده است که پوشیدن آن واجب نیست، آنچه ظاهر و آشکار است یعنی زینتهایی که آشکار است، آرایشهای عادی و معمولی مثل سرمه و خضاب است که پاک کردن آنها مشکل است و شامل موی سر نمیشود که بگوییم موی سر زینت ظاهر است و طبق این آیه قرآن پوشاندن آن واجب نیست! بنابراین بهنظر میرسد این استدلال آقای کدیور قوی نباشد.
دلیل دوم ایشان این است که «در قرآن نصی دالّ بر پوشش موی سر بانوان وجود ندارد»، این هم استدلال محکمی نیست، ایشان ظاهراً معتقد است حتماً باید کلمه مو و «شَعر» عربی در قرآن آمده باشد تا دلالت بر پوشاندن موی سر کند، در حالی که وقتی قرآن میفرماید؛ «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ» که بانوان روسریهای خود را بر گریبان خود بیندازند و گردن و سینه خود را بپوشانند، روشن است که یعنی سر آنها هم باید پوشیده باشد، لفظ روسری خود بهمعنای آن چیزی است که بر سر مینهند، مقصود آیه این است که آنچه مو را میپوشاند باید گریبان و سینه را نیز فرا بگیرد، بنابراین ضرورت پوشاندن، شامل موی سر هم میشود.
اتفاقاً شأن نزول این آیه این بوده است که یکی از اصحاب پیامبر(ص) در مدینه از کوچهای عبور میکرد، خانمی جوان و زیبا از روبهرو میآمد در حالی که روسری خود را مثل مردان عرب از پشت سر بسته و آویزان کرده بود بهطوری که گریبان و سینه او ظاهر بود، مرد محو نگاه به او میشود و نگاهش او را دنبال میکند، در همین اثنا یک جسم زائدی که از دیوار بیرون آمده بود به صورت او برخورد میکند و صورت او زخمی میشود. او با همین حالت مجروح و خونآلود نزد پیامبر(ص) میرود و داستان را تعریف میکند، اینجا بود که این آیه قرآن نازل میشود که میفرماید مردان چشمهای خود را از نگاه به زنان فروخوابانند…، و زنان چشمهای خود را از نگاه به مردان فروخوابانند…، و خانمها روسری خود را بر گردن و گریبان و سینه خود بیندازند، بنابراین این آیه شامل پوشش موی سر هم میشود.
دلیل دیگر ایشان این است که «حکم معتبری از پیامبر(ص) درباره لزوم پوشش زنان جز در موسم حج در دست نیست، یعنی زنان هنگام طواف حج باید پوشیده باشند ولی در غیر آن دلیل محکمی نداریم»، این هم درست نیست، مسئله پوشش بهصراحت از قرآن فهمیده میشود.
در دلیل چهارم میگویند «این که زنان باید موی سر خود را بپوشانند، فهم صحابه پیامبر(ص) از کتاب و سنت است، نه لزوماً نصی از کتاب و سنت»! آقای کدیور میگوید «قدیمیترین روایات درباره حجاب به نیمه قرن دوم میرسد و آنچه داریم از صحابه است و از پیامبر(ص) نیست.»، میگوید «آنچه از صحابه رسیده متأثر از فرهنگهای ایران و روم شرقی است چون این کشورها در آن زمان به دنیای اسلام پیوسته بودند و صحابه متأثر از فرهنگ آنها حرفهایی درباره حجاب بیان کردهاند، مثلاً میدانیم پوشش زنان در ایران قبل از اسلام شدیدتر از پوشش اسلامی بوده و شاید در روم شرقی هم همینطور بوده است.»، ایشان میگوید «این روایاتی که بعد از پیامبر(ص) اسلام و در نیمه قرن دوم از سوی صحابه آمده متأثر از این فرهنگها بوده است و حجابی شدیدتر از آنچه در اسلام بوده را اینها بیان کردهاند».
این هم بهنظر من دلیل محکمی نیست، نصّ درباره ضرورت پوشش از کتاب و سنت وجود دارد که به آن اشاره کردم، همچنین فهم صحابه هم میتواند منبع و مرجعی باشد، بالاخره اینها کسانی بودند که نزدیک به پیامبر(ص) بودند و درک آنها میتواند برای ما یکی از مبانی باشد، ضمن اینکه صحابه درک خود از سیره پیامبر(ص) و قرآن را بیان میکردند و نسبت دادن تأثر مطلق از فرهنگ ایران و روم شرقی به آنها نمیتواند دقیق باشد.
دلیل ششم ایشان این است که «هیچ سند معتبری مبنی بر گناه بودن و مجازات زنانی که روسری نپوشند در دست نیست».
بالاخره وقتی یک حکمی بهصراحت ذکر شده و گفتهاند این کار انجام شود، اگر انجام نشود گناه است. ایشان روایاتی را که در این حوزه وجود دارد جعلی میداند، بههرحال اگر چیزی گناه باشد قاعدتاً کیفری خواهد داشت.
مطلب دیگری که ایشان بیان میکند «این است که میتوان زن مسلمان نجیب و عفیفی بود بیآنکه روسری بر سر داشت.»، ما منکر این مطلب نیستیم و هیچ کس هم نگفته است «اگر زنی روسری بر سر نداشت یک زن نانجیب و غیرعفیف است.»، ممکن است خانمهایی باشند که روسری بر سر نداشته باشند ولی عفیف باشند، همانطور که در جامعه ما نیز وجود دارند ولی بههرحال اسلام گفته است «این میزان پوشش را داشته باشید که برای شما بهتر و پاکیزهتر است.»، بحث در حکم شرعی این مسئله است.
دلیل هشتم ایشان این است که «پوشش زنان با رعایت احکام شرعی متناسب با عرف زمانی و مکانی است.»، بله، در هر منطقهای نوعی لباس میپوشند و مهم این است که فلسفه حجاب و پوشش مورد نظر اسلام یعنی عدم تحریک رعایت شود، حال این هدف یک جا با چادر و یک جا با لباسهای بلند و مانند آن تأمین میشود، کسی منکر این موضوع نیست که عرف هم بر نوع پوشش تأثیر دارد، لذا پوشش اسلامی یک شکل خاص ندارد ولی زنان مسلمان حد پوشش اسلامی را رعایت میکنند.
در مجموع، استدلالهای آقای کدیور بهنظرم قوی نبود و نمیتوان این نتیجه را گرفت که پوشش مو برای بانوان واجب نیست.
اما بحث اجبار و اختیار و این که حکومت وظیفه اجبار دارد یا ندارد، بحث دیگری است که نمیخواهیم وارد این بحث شویم، بحث درباره وجوب یا عدم وجوب پوشش سر است که آقای کدیور میگویند «پوشش سر بانوان واجب نیست»، و ما میگوییم بنا بر نص صریح قرآن و بنا بر آنچه از کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری به دست میآید پوشش مو هم واجب است، غیر از آیه «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ»، در سوره احزاب آیه 59 هم داریم که «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَایُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»، ای پیامبر به همسران خود و دختران خود و زنان مؤمنان بگو جلابیب خود را به خودشان نزدیک کنند ـ جلباب روسری بزرگ است ـ یعنی سر و گردن و سینه را با این روسریهای بزرگ بپوشانید، در ادامه میفرماید این نزدیکتر به این است که بهعنوان زنان عفیف شناخته شوید و افراد بیماردل تحریک نشوند و در نتیجه شما را آزار ندهند.
بنابراین این آیه هم نشان میدهد پوشاندن مو لازم است و مو هم باید پوشیده باشد. وقتی از روسری بزرگ نام میبرد یعنی چیزی که روی سر میگذارند، میگوید این را به خودتان نزدیک کنید تا سر و گردن و سینه پوشیده باشد، مشخص است که شامل موی سر هم میشود.
در نهایت، استدلالهای آقای کدیور استدلالهای محکمی نبود، البته ایشان در مجموع، کتاب «مسئله حجاب» را تأیید میکنند و میگویند کتاب مؤثری بوده است و از کتاب تعریف میکنند و از این بابت از ایشان تشکر میکنم ولی استدلال ایشان درباره نظر خاص خودشان که میگویند پوشش سر بانوان واجب نیست، استدلال محکمی نیست.
تسنیم: آقای کدیور در مصاحبه میگویند؛ «مطهری فرزند زمانه خود بود و زمینه و زمانۀ کتاب «مسئله حجاب» فضای استبداد سکولار غربگراست و پیام آن «حجاب اختیاری» است.»، همچنین بیان میکنند؛ «جمهوری اسلامی از این بحث شهید مطهری سوءاستفاده کرده است و اگر اجتهاد شهید مطهری ادامه پیدا میکرد به همین چیزی که من رسیدم میرسید.»، یعنی این نظر خودشان درباره عدم ضرورت حجاب سر و مو را به شهید مطهری نسبت میدهند، نظر شما در این خصوص چیست؟
مطهری: در کتاب «مسئله حجاب» اصلاً بحث اجبار یا اختیار مطرح نیست، این کتابی است که میخواهد مخاطب را قانع کند، ابتدا تاریخچه حجاب را بیان میکند که وضع حجاب در ایران باستان یعنی ایران قبل از اسلام چگونه بوده است، حجاب در هند و مناطق دیگر چگونه بوده است و میخواهد بیان کند حجاب، ابتکار و ابداع اسلام نیست و حتی حجابهای سختتری قبل از اسلام وجود داشته است.
در بخش دیگر، بیان مخالفان درباره منشأ حکم حجاب را نقل میکنند، مثلاً گفته شده است منشأ حجاب حسادت مرد یا عادت ماهانه زن و از این قبیل مسائل بوده است که شهید مطهری همه اینها را رد میکند.
در قسمت بعدی ایشان فلسفه حجاب و در واقع فواید پوشش اسلامی را بیان میکنند که امنیت روانی ایجاد میکند و ارزش و احترام زن را بالا میبرد و باعث استحکام خانواده و استواری اجتماع میشود تا محیط جامعه محیط کار و فعالیت باشد و التذاذات جنسی منحصر در چهارچوب ازدواج و خانواده باشد.
در بخش بعد به ایرادها و اشکالهای وارد بر حجاب میپردازند، مانند حجاب و اصل آزادی، رکود فعالیتها و افزایش التهابها، و به این ایرادها پاسخ میدهند، در نهایت وارد حجاب و پوشش اسلامی میشوند که در آنجا نگاه اسلام و قرآن را مطرح میکنند، ولی بحث اجبار یا اختیار پوشش اساساً آن زمان مطرح نبوده است، بنابراین نمیتوان از این کتاب، اجباری بودن یا اختیاری بودن حجاب را نتیجه بگیریم، این یک مسئله حکومتی است که یک حکومت وظیفه خود میداند اجبار باشد یا نباشد، این بحث دیگری است.
نکتهای که ایشان بیان میکنند که «اگر شهید مطهری زنده بودند به همین نتیجه میرسیدند که پوشش سر بانوان واجب نیست» من بعید میدانم چون آنچه ایشان در مسئله حجاب بیان کردهاند مبتنی بر دلایل متقنی است که از کتاب و سنت گرفته شده است و بعید است که اگر در قید حیات بودند این دلایل را کنار میگذاشتند، لذا معتقدم اگر شهید مطهری الآن هم بودند نظر ایشان همان چیزی بود که در کتاب «مسئله حجاب» بیان کردهاند.
تسنیم: بیان کردید که در کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری به وظیفه حکومت در قبال این مسئله نپرداختند چون آن دوره حکومت طاغوت بود و این مسئله آن دوره مطرح نبوده است، ولی اگر بخواهیم از کلّیت مشی اجتهادی ایشان چیزی استنباط کنیم، به چه نتیجهای میرسیم؟
مطهری: این که باید نظارتی بر این امور همانند سایر امور باشد، تردیدی نیست، یعنی یک نظام اسلامی نمیتواند بگوید «من نسبت به امور اخلاقی و فرهنگی از جمله موضوع پوشش بیتفاوت هستم و آقایان و خانمها میتوانند هرطور دلشان میخواهد در اجتماع ظاهر شوند، مثلاً نیمهعریان بیرون بیایند یا کنار دریا تقریباً عریان باشند و به همان شکل به شهر بیایند و در بازار خرید کنند؛ همان طور که در زمان شاه بود»! این را نمیتوان در دولت اسلامی انتظار داشت و بگوییم دولت اسلامی باید نسبت به این مسائل بیتفاوت باشد، اما مهم این است که این نظارت چگونه صورت بگیرد، نظارتی که قبل از داستان خانم مهسا امینی وجود داشت، جز در موارد نادر، نظارت سفت و سختی نبود و بسیاری از خانمها و آقایان حجاب را بهدرستی رعایت نمیکردند و کسی هم با آنها کاری نداشت، استثنا بود که گشت ارشاد کسی را بازداشت میکرد. آن حادثهای که درباره خانم مهسا امینی اتفاق افتاد اتفاق تلخی بود و ناشی از یک بیتدبیری بود، قبل از داستان خانم امینی هم برخی خانمها حجاب را بهدرستی رعایت نمیکردند و گاهی حتی روسری نداشتند و کسی با آنها کاری نداشت، منتهی بعد از این حادثه تبلیغات عجیبی شد، البته عدهای هم بهعنوان نشان دادن مخالفت خود با نظام این بیحجابی را ترویج میکنند و تبلیغات رسانههای بیگانه هم شدید است.
میخواهم بگویم نمیتوان گفت بدون هر گونه نظارتی کاملاً باید رها باشد، اما از آن طرف هم سختگیری در این حوزه نباید باشد، این که افراد بهطور نسبی حجاب را رعایت میکنند کافی است. فلسفه حجاب این است که افراد، چه مرد و چه زن، بهصورت محرک در جامعه حضور پیدا نکنند و جامعه محیط کار و فعالیت باشد و التذاذات جنسی منحصر در کادر ازدواج و خانواده شود، تز اسلام این است و درست نقطه مقابل تز غربیهاست که تحریک جامعه را آزاد میدانند و میگویند «زنها و مردها هر طور دوست دارند بیرون بیایند»، و از آن طرف کلوپهای شبانه و کاباره و دیسکو درست کردهاند تا مردم خود را ارضا کنند، این، روش غلطی است و ما نمیتوانیم این روش را بپذیریم.
تز اسلام همان است که پوشش اسلامی و عدم اختلاط را مطرح کرده است و این که جامعه محیط کار و فعالیت باشد. خیلی افراد و شرکتهایی که اعتقادی به اسلام ندارند حتی در اروپا و آمریکا این تز را بهخاطر منافع اقتصادیشان بهطور نسبی رعایت میکنند، حتی در کشور ما مدیران شرکتهایی داریم که میگویند «کاری به اسلام نداریم ولی برای اینکه بهرهوری شرکت خود را بالا ببریم لباس فرم برای کارمندان درست کردهایم تا شرکت تبدیل به سالن مد نشود و بهرهوری کارکنان افزایش یابد»، لباس فرمی که تقریباً پوشش اسلامی است، و حتی از اختلاط زن و مرد داخل شرکت جلوگیری میکنند تا بهرهوری و بازدهی شرکت بالا برود، خود آنها فهمیدهاند که اگر بخواهد کار با التذاذات جنسی مخلوط شود بهرهوری را کاهش میدهد، حتی در بیمارستانهای اروپا این را داریم که پرستاران حق ندارند کفش پاشنهبلند بپوشند یا ناخن بلند داشته باشند، ملاحظات بهداشتی باید رعایت شود و محدودیتهایی قائل میشوند و اینها خلاف آزادی نیست، افراد نباید این را تعبیر به عدم آزادی کنند، این، مصلحت جامعه است و باید انجام شود، مثلاً موقعی که تازه واکسن آمده بود و خیلیها مقاومت میکردند و واکسن تزریق نمیکردند، حکومتها آنها را بالاجبار واکسن میزدند و این اجبار مخالف آزادی نیست، یا موقعی که بحث سوادآموزی مطرح شد که همه باید باسواد باشند عدهای مقاومت میکردند ولی بهزور آنها را میبردند تا باسواد شوند، این اجبارها خلاف آزادی نیست، وقتی اجباری بر اساس مصلحت جامعه باشد، خوب است، منتها نباید سختگیری باشد، قبلاً سختگیری هم نبود منتها حادثه مهسا امینی خیلی آثار بدی داشت و تبلیغات زیادی شد که بیحجابی را مساوی با آزادی دانستند، این از نتایج آن حادثه بود.
من شخصاً معتقدم خیلی از خانمهایی که این روزها پوشش اسلامی را کنار گذاشتهاند خودشان کمکم برمیگردند و متوجه میشوند پوشش اسلامی خوب و بهنفع آنهاست، الآن بخشی از بیحجابیها جنبه سیاسی دارد و میخواهند مخالفتشان را با برخی سیاستهای نظام نشان بدهند، وضع طبیعی جامعه به این شکل نیست، البته با آزادی نسبیای که این روزها درباره حجاب وجود دارد معلوم شد که تعداد بانوانی که تمایل به بیحجابی دارند بسیار کمتر از بانوان باحجاب است و حرف کسانی که میگفتند «اگر آزاد شود هشتاد درصد خانمها بیحجاب میشوند» حرف باطلی بود، ما نباید سختگیری کنیم بلکه باید به بانوانی که بیحجابی را اختیار کردهاند فرصت بدهیم که خودشان برگردند و بهطور نسبی حجاب را رعایت کنند.
تسنیم: همانطور که شما هم اشاره کردید شهید مطهری در این کتاب 4 دلیل برای فلسفه حجاب بیان میکنند، میفرمایند؛ 1 ـ باعث آرامش روانی جامعه میشود. 2 ـ باعث استحکام پیوند خانواده میشود. 3 ـ باعث استواری اجتماع میشود. 4 ـ باعث ارزش و احترام زن میشود. آقای کدیور آنجا بیان میکنند که «این دلایل اعم از مدعاست و چیزی را اثبات نمیکند»، در صورتی که فارغ از مواردی که شما در خصوص دلایل وجوب بیان کردید حتی بهنظر میرسد وقتی از همین 4 مورد، دو مورد مشخصاً مربوط به اجتماع میشود، میتوان استنباط کرد نظامی که بخواهد بر مبنای این استدلال تأسیس شود و اسلامی رفتار کند هم وظیفهای در این خصوص دارد.
مطهری: وقتی ایشان میگوید این دلایل اعم از مدعاست یعنی میخواهد بگوید چیزهای دیگری هم هست که باعث این نتایج شود، مثلاً همان طور که پوشش زن باعث امنیت روانی جامعه میشود، پوشش نداشتن سر هم باعث امنیت روانی جامعه میشود، اما باید گفت این، حرف کاملی نیست. آن حدی از امنیت روانی را که پوشش اسلامی بهدنبال خود دارد هرگز عدم پوشش سر نمیتواند ایجاد کند. بهنظر من این حرف هم درست نبود که این دلایل، اعم از مدعاست، اتفاقاً نتایج منحصر به همین است، یعنی خود پوشش اسلامی اینها را بهدنبال خود دارد و نه چیز دیگری! بنابراین بهنظر من این حرف هم محکم نبوده است.
انتهای پیام
اینکه مطهری چی گفته یا در قرآن چی اومده برای عموم زنان حجت نیست ، عده ای دوست دارن مقلدو مطیع و گوش به فرمان باشن و مردانی در گذشته و حال نوع پوششون رو تعیین کنن که خب خواست خودشونه و به دیگران ربطی نداره ولی اکثریت زنان در عصر حاضر میخوان که خودشون تصمیم گیرنده برای یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی یعنی حق انتخاب پوشش باشن