آقای شهردار همین شهر را بچسب؛ بلژیک پیشکش!
سایت برترین ها نوشت:
چند هفتهای میشود که جابجایی با قطارهای درونشهری به فاجعهای عظیم بدل شده است. مترویی که قرار بود آسایش و راحتی را برای شهروندان به ارمغان بیاورد، حالا تبدیل به پروژهای لاینحل برای مسافران شده است.
تجربه نه چندان مطلوبی (تقریبا وحشتناکی) که این روزها گریبانمان را گرفته است را میتوان در یک نکته خلاصه کرد: قطارهای قدیمی که بویی از سرویس و روغنکاری نمیدهند، انبوه مسافران را به جان هم انداخته است!
احتمالا به دلیل افزایش هزینههای آژانس و تاکسیهای اینترنتی، هجوم مردم به سوی سفر زیرزمینی افزایش چشمگیری داشته است. به نحوی که-خصوصا در ایستگاهای پرتردد-ترافیک انسانی، مردم را به وادی خفگی کشانده است.
البته که نمیتوان وفور مسافران را به تنهایی علت اصلی وقوع این پدیده دانست. فاجعه زمانی خودش را به رخ کشید که فاصله میان اعزام قطارها به شدت افزایش پیدا کرد و از آنجایی که قطارها-خصوصا قطارهای خط یک و بعضا خط دو-از حجم فرسودگی، فغان سر میدهند، نه تنها مسافران را ساعتها در قطار خرابی که حرکت نمیکند سرگردان کرده، بلکه فقدان تهویه مناسب در این قطارهای عهدِ بوق، حتی تنفس را نیز با مشکل مواجه کرده است.
23 خرداد امسال (دقیقا یک هفته پیش)، حادثهای در ایستگاه متروی شهید بهشتی رخ داد و 18 نفر در اثر سقوط از پله برقی مصدوم شدند که علیرغم گمانهزنیهای غیررسمی که عدم روغنکاری پله برقیها طی چند سال اخیر را علت وقوع این حادثه دانسته بودند، در یک اظهار نظر رسمی، نقص فنی اعلام شد.
شهردار تهران که درست در همان روزِ حادثه در بروکسل در حال سخنرانی بود، به این نکته مهم اشاره کرد که: «برنامههای مدیریت شهری، مبتنی بر جسم و جان شهر و شهروندان است.»
از زاویه دید بسیار خوشبینانه، این حادثه دیگر نباید تکرار میشد؛ مگر احتمال وقوع «نقص فنی» چند بار در سال است؟
اما این معضل همین جا خاتمه نیافت و امروز (30 خرداد) نیز حادثه مشابهی رخ داد که البته توجیه کاملا متفاوتی داشت؛ چهار نفر دیگر نیز در دام پله برقیهای خراب افتاده و روانه اورژانس شدند که در یک اظهار نظر شگفتانگیز، «مشخص شد که این پله برقی از لحاظ فنی مشکلی نداشته و علت بروز این حادثه عدم تعادل مسافر بوده است.» اظهاراتی که به وسیله آن، شرکت بهرهبرداری متروی تهران با صراحت، مسئولیت این قبیل حوادث را از سر خود باز میکند.
اکنون که شهردار تهران در بلژیک به سر برده و سخنان نغز و قرایی را از سوی خود به گوش جهان رسانده و حتی تجربیات ارزشمند خود را در اختیار آنان میگذارد، بهتر نیست فکری هم به حال مدیریت شهری خود کند که در آیندهای نزدیک «جسم و جان شهروندان» در همین مترویی که به آن افتخار و آن را در بوق و کرنا میکند، به خطر نیفتد؟ و خدایی نکرده این شبهه در اذهان شکل نگیرد که «جان شهروندان برای آقای زاکانی ارزشی ندارد!»
انتهای پیام