فردگرایی و جمعگرایی در دین و راههای اجرای احکام | یادداشت هادی سروش
روزنامهی هم میهن نوشت: پس از اعتراضات سال گذشته در حوزه سبک زندگی، بخشهایی از جامعه خواهان رسمیت بخشیدن به نظرات افراد در زمینه اختیار پوشش شدند؛ البته در واکنش به آن، حاکمیت نیز بر سیاستهای قبلی خود اصرار دارد. در این مدت طرحهای مختلفی برای جلوگیری از حرکت اعتراضی زنان در انتخاب پوشش و برداشتن حجاب از سر انجام شد؛ از ارسال پیامک کشف حجاب برای مالکان خودروها گرفته تا برپایی ایستگاههای عفاف و حجاب در اماکن عمومی، وسایل حملونقل و همچنین برخوردهای قهری در پلمب بسیاری از امکان تفریحی، گردشگری و تجاری. در چنین شرایطی بحثهای ریشهای و عمیق فلسفی، جامعهشناسی و سیاسی پیرامون موضوع حجاب شکل گرفت. یکی از موضوعاتی که در این میان مطرح شد فردگرایی در دین و دین فردی بوده است. اینکه چقدر دین اسلام فردگرایی در دین را میپذیرد و چقدر جمعگرایی را مدنظر دارد، از موضوعات قابل تأمل است. هادی سروش، استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه در گفتوگو با هممیهن به این موضوع پرداخته است که در ادامه میآید.
یکی از موضوعاتی که درباره حجاب از سوی مردم و حتی برخی خانوادههای مذهبی مخالف حجاب اجباری مطرح میشود؛ طرح مسئله در فردگرایی دین است. در اسلام امکان فردگرایی دین مطرح است یا اینکه محصولی وارداتی از دیگر فرهنگها و ادیان است؟
اصل فردگرایی از عصر پیامبر مطرح است و بعد از پیامبر نیز وصی ایشان بهعنوان یک فرد مشخص شده است. یک نفر بهعنوان امام معرفی میشود، اما در کنار آن، نگاه به نخبگان و نگاه به عموم جامعه هم مطرح است. فردگرایی در اسلام براساس منابعی که به دست ما رسیده (قرآن و عترت پیامبر)، هیچگاه یک فردگرایی مطلق نبوده و نخواهد بود. چراکه اگر فردگرایی مطلق بود، در آیات قرآن هیچگاه دستور صریح و مستقیم به پیامبر در رابطه با مشورت، تشکیل شورا، نظرخواهی، کسب رضایت جامعه و رضایت مردم در دستورات دینی مطرح نمیشد. از طرفی در این دنیای بزرگ و متنوع، با شرایط مختلف و مملو از دانشها و مهارتهای مختلف مواجه هستیم که هر علمی امروزه دارای رشتههای تخصصی است و هر رشتهای دارای فرضیاتی است که خود آنها نیز امروز به صورت تخصصی درآمدهاند. در چنین دنیایی، قطعا فردگرایی نمیتواند انسان و جامعه را به نتیجه مطلوب برساند و طبیعتا نیاز به مشورت، استفاده از متخصصان، توجه به نظر نخبگان و احترام به عموم جامعه و مردم حتما از دیدگاه عقلی و عینی بیخبر است.
در واقع ما در اسلام هم فردگرایی را داریم و هم تکثر و جمعگرایی، اما آنچه که اهمیت بیشتری دارد، توجه به نگاه جمعی است.
همینطور است. ما در اسلام در بحثهای اعتقادی و کلامی فردگرایی داریم و این فردگرایی در پیامبر و امام خود را نشان داده است، اما این نمیتواند جمعگرایی را نفی کند. جمعگرایی به معنای اینکه انسان بیتوجه به جامعه و شهروندان جامعه و نظر متخصصان و نخبگان جامعه باشد. اسلام یک فردگرایی نوینی را عرضه کرده است که یک فردگرایی غیرمطلق است و با جمعگرایی عجین است.
این فردگرایی در اسلام در کجا بهعنوان راهکار در نظر گرفته میشود و در کجا آسیبزننده به دین است و اصلا آیا میتوان گفت فردگرایی بهعنوان یک راهکار است یا یک آسیب به دین منظور میشود؟
اگر فردگرایی را به صورت مطلق معنا کنیم، نفی هرگونه نگاه جمعی است که متشکل از متخصصان، نخبگان و شهروندان است. با این نگاه، فردگرایی مذموم است و هیچگاه راهکار درستی برای پیشرفت جامعه و حل معضلات جامعه نیست و این فردگرایی در نظام سیاسی میتواند به یک دیکتاتوری تبدیل شود و اگر در لباس دین باشد میتواند به استبداد دینی تبدیل شود. اما فردگرایی در جایی که نظریات مختلف نخبگان، متخصصان و آحاد مردم در نظر گرفته شده، ولی بین یک دوراهی قرار میگیرد که عبور نکردن از این دوراهی معضلاتی برای جامعه ایجاد میکند، بله طبیعتا در هر کجای دنیا برای حل معضل یا بنبستی که پیش آمده با توجه به بررسیها و نظرات نخبگان عمل میکنند. اما موارد زیادی، بیش از 90 درصد از امورات مردم در نظامات سیاسی و اقتصادی با تشکیل یک عقل جمعی قابل حلوفصل است. اما گاهی و به صورت نادر، که تضارب آراء خیلی جدی میشود و طرفین کاملا از نظر کمیت به هم نزدیک هستند، عقل حکم میکند که سخن یک نفر فصلالخطاب باشد و این نیز براساس استبداد رای شخصی نیست، بلکه باید متکی بر نظریه کارشناسی دقیق باشد و در اینجاست که میتوان گفت فردگرایی مورد پذیرش است.
جامعهشناسان معتقدند، به دلیل گسترش تفکر فردگرایی در دین، بسیاری از افراد دین را قبول دارند، اما معتقدند مسئله حجاب موضوعی شخصی است و این فردگرایی دینی در جامعه ما گسترش پیدا کرده و در مخالفت با موضوع ورود حاکمیت و نهادهای حاکمیتی به مسئله حجاب بهویژه زنان تاثیرگذار بوده است. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
در مسائلی که با قانون مرتبط است، ابتدا براساس آنچه که عقل حکم میکند و اقتضای عقلانیت و نظم جامعه است، باید به قانون احترام بگذاریم. این قانون از چراغ راهنمایی و رانندگی شروع میشود و به مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تعمیم پیدا میکند. اما بحث بر این است که اگر خواستیم موضوعی را به قانون تبدیل کنیم، قانونگذار به چه چیزی باید توجه کند؟ نخبگان و اهل فکر، چه آنهایی که مسائل فقهی را در مورد حجاب بررسی میکنند یا جامعهشناسانی که روند و فرایند موضوعی مثل حجاب را در جامعه مورد بررسی قرار میدهند و چه چه فقیهان و مجتهدان و کسانی که به منابع دینی دسترسی دارند، قبل از اینکه یک موضوعی به قانون تبدیل شود، باید ارائه نظر کنند. در مسئله حجاب نیز همانطور که یک فقیه و یک مجتهد باید نظر قطعی در رابطه با مسئلهای را ارائه دهد که حکم خدا است یا نه، فقیه باید پس از نظریهپردازی نظر خود را بدهد، به تحلیل جامعهشناسی هم نیاز است و باید نظر بدهد که آنچه فقیه میگوید به چه شکل در جامعه پیاده شود که نظر فقیه تامین شود. حتی در موضوع حجاب روانشناسان نیز باید نظر دهند چراکه حجاب بخشی از شخصیت آدمی است و با مسائل روانشناسی بیارتباط نیست. پس از آنکه صاحبنظران، ارائه نظر کردند، آسیبشناسی همه اینها بررسی شود و قانونی برای این موضوع ارائه شود.
انتهای پیام