در ذم رادیکالیسم سیاسی
کمال الدین پیرموذن، نماینده اسبق مجلس در جهان صنعت نوشت:
مقام معظم رهبری مردم را به حضور و مشارکت در انتخابات دعوت کردهاند؛ دعوتی هوشمندانه مبتنی بر این اصل اساسی که ورود هرچه بیشتر شهروندان به صحنه انتخابات، گروههای سیاسی و طیفها و لایههای گوناگون اجتماعی را به این سو ترغیب میکند که با طرح مواضع شفاف و ابراز نظرات دقیق و کارشناسانه نسبت به جذب حداکثری هواداران و رایدهندگان اقدام و انتخابات را به آینهای بازتابدهنده واقعیت حاکم بر جامعه و کثرت و تنوع درونی و ذاتی آن بدل کنند. مسیری که به تحقق مطالبات و اجرای برنامههای مدنظر ملت میانجامد و مهمتر از آن، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را افزایش میدهد و تقویت میکند و متعاقبا قدرت چانهزنی ایران را در تعامل با جامعه جهانی افزایش دهد؛ مسیری که در گرو پذیرش دیگری بهعنوان رقیب است و صرفا تفاوت سلیقه و گرایش سیاسی را بهمعنای دشمنی نمیداند. حال آنکه طی سالهای گذشته طیفی خاص از نیروهای تندروی جناح راست با رویکردی آشکارا علیه جمهوریتِ نظام و نگاهی تمامیتخواه این واقعیت بنیادی سیاست و سیاستورزی را برنتافته و در تمام این سالها سعی کرده به هر شیوه و روش ممکن، رقبای سیاسی خود را از میدان به در کند. این در حالی است که به باور برخی ناظران، بسیاری از بحرانها و مصائب و مشکلاتی که کشور با آن دست به گریبان است، ناشی از همین نگاه افراطی و رویکرد ضدجمهوریتی است که این نیروهای تندرو مدنظر دارند و اگر نگوییم تمامی انتقادها و اعتراضهای مردمی به مشکلات، ناشی از همین تمامیتخواهی نیروهای رادیکال و افراطی است، بیتردید باید اذعان کرد که بخش عمده نارضایتیها از این نشات گرفته که این نیروها، منافع و مصالح ملی را پای مقاصد گروهی و اهداف جناحیشان فدا میکنند.
واقعیت این است که این تندروی و رادیکالیسم سیاسی، نتیجهای در پی ندارد، مگر حذف و طرد هر آن گرایش و رویکردی که منتقد مشی و مرام ناروشن این نیروهای تندرو است و در مخالفت با اقدامات و کنشهای رادیکالشان موضع میگیرد، آن هم صرفا به این دلیل که به تجربه دریافته نتیجه و پیامد تندروی چیزی نیست مگر دیوار کشیدن پیرامون مملکت، به حاشیه رفتن اعتدال، بیتوجهی به خواست عمومی و عدمانعطاف مقابل هر اعتراض و ندایی که از جان و دل شهروندان برمیآید. مسوولان نباید از یاد ببرند که وقتی جوانان در یک جامعه انسانی اینچنین با بیمهری مواجه و دچار سرخوردگی میشوند، بهسادگی بهسوی واکنش افراطی و انحرافی سوق مییابند و اگرچه گاهی انفعال و سستی و بیانگیزگی جایگزین انرژی و توان و شور و شعفشان میشود، اما در عین حال این احتمال نیز وجود دارد که به سوی رفتار قهرآمیز و افراطی بروند. بدین ترتیب باید گفت انفعال و افراط، دو روی یک سکه و البته نتیجه و پیامد سرخوردگی و یأس هستند.
حال آنکه اگر با کنار گذاشتن این افراط و رادیکالیسم سیاسی، فضای مشارکت و امید را در جامعه ایجاد و این امکان را برای همه سلایق و گرایشهای سیاسی فراهم کنیم که وارد رقابتی عادلانه و منصفانه شوند، نهتنها انفعال ناشی از سرخوردگی سیاسی و اجتماعی را کنار میزنیم و خنثی میکنیم، بلکه در عین حال، از هر رفتار و واکنش افراطی که ممکن است در واکنش به این سرخوردگی روی بدهد، ممانعت میکنیم. بنابراین در این اوضاع و احوال، چارهای نیست مگر پرهیز از هرگونه افراط و رادیکالیسم سیاسی.
بدین ترتیب برعهده صاحبمنصبان است که به دور از هرگونه خوشبینی و خیالپروری، به تولد حرکتی سالم و آیندهساز در فضای سیاسی و مدنی جامعه یاری رسانند و بیتوجه به سیاهنمایی و جنگ رسانهای دشمنان خارجی، شرایط را برای مشارکت عموم جامعه در آستانه انتخابات فراهم کنند؛ رویکردی که نهتنها کشور را از تمامیتخواهی خسرانآور جریان خاص و افراطی نجات میدهد و بسیاری از مشکلات کنونی را مرتفع میکند، بلکه با جلب مشارکت از عموم جامعه و گرایشهای فکری و سلایق سیاسی، شرایط را برای حرکت بهسوی پیشرفت و تعالی و بهرهبرداری مثبت از شور و توان یکایک شهروندان فراهم میکند. درواقع به همین علت است که همگان باید اذهان خود را متحول کنند و با پرهیز از هرگونه افراط و رادیکالیسم سیاسی، به خواست و اراده ملت تن دهند.
انتهای پیام