«ماهی 7 میلیون تومان درآمد برای پزشکان عادلانه است»
استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و از چهرههای ماندگار پزشکی گفت: با توجه به عدد سرانه تولید ناخالص ملی که حدود 5 هزار دلار است، به عددی حدود 25 هزار دلار میرسیم که این میتواند انتظاری باشد که ما از متوسط درآمد پزشکان باید داشته باشیم.
به گزارش انصاف نیوز، «شهرام یزدانی» از چهرههای ماندگار پزشکی درباره صحتوسقم و چندوچون آنچه درباره درآمدهای آنچنانی پزشکان گفته میشود با سپید انلاین گفتگویی کرده است. یزدانی با تسلطی که بر نظامهای سلامت کشورهای توسعهیافته دنیا دارد، استانداردهایی ارائه کرد که بر آن اساس متوسط حقوق پزشکان ایرانی (اعم از عمومی و متخصص) باید چیزی در حدود 25 هزار دلار در سال باشد. قیمت دلار در حال حاضر حدود 3500 تومان است.
سپید: آیا به واقع پزشکان در ایران درآمد زیادی دارند؟
این مسئله را به طرق مختلف میتوان بررسی کرد. من تلاش میکنم که یک سری حدود ذهنی قابل قبول برای مخاطبان ایجاد کنم. چون ما در کشورمان هیچ حد ذهنی نداریم که حتی حدود درآمد یک پزشک چقدر باید باشد. بنابراین سعی میکنم قدری به این مسئله نزدیک شویم. اولا باید به این نکته توجه داشت که درآمد پزشکان در کشورهای مختلف دنیا و حتی در کشورهای توسعهیافته یکسان نیست. یعنی وقتی که به درآمد مطلق پزشکان در سراسر دنیا توجه میشود، جدای از مباحثی مانند ppp یا قدرت خریدی که یک مبلغ ثابت ممکن است در کشورهای مختلف ایجاد کند، خود مبلغی که به عنوان درآمد پزشکان مطرح است هم اعداد یکسانی نیستند. به عنوان مثال درآمد متوسط پزشکان آمریکایی چیزی حدود 230 هزار دلار در سال است. اما در مقام مقایسه، ملاحظه میکنیم که در یک کشور توسعهیافته دیگر مثل ایتالیا این عدد، 70 هزار دلار است. بنابراین مطلق این عدد، ثابت نیست.
یکی از کارهایی که بهطور متداول انجام میشود و اتفاقا به نظر من میتواند به ما هم کمک کند، این است که در دنیا گفته میشود کشورهای مختلف عملا درآمدها و ثروتهای مختلف و درواقع GDP و GDP per capita مختلفی دارند. یعنی اینطور محاسبه میکنند که یک پزشک چند برابر سرانه تولید ناخالص ملی آن کشور، درآمد دارد. وقتی که این تعدیل صورت میگیرد، ما میتوانیم به یک عددی برسیم که ما را راهنمایی کند. درواقع من نمیتوانم بگویم که چون یک پزشک در آمریکا به طور متوسط سالانه 230 هزار دلار درآمد دارد، پس پزشکان ما هم باید همینقدر درآمد داشته باشند. این معنی ندارد. چون GDP per capita یا سرانه تولید ناخالص ملی در آمریکا حدود 50 هزار دلار است ولی در کشور ما 5 هزار دلار است. درواقع این دو عدد با هم قابل مقایسه نیستند. ولی وقتی به کشورهای مختلف اعم از توسعهیافته و حتی توسعهنیافته توجه میکنیم، میبینیم که وقتی درآمد پزشکان به سرانه درآمد ناخالص ملی کشور خودشان تقسیم میشود، به یک عددی در حدود 4 تا 5 میرسیم. در آمریکا درآمد پزشکان 5.8 برابر، در استرالیا 5.3 برابر، در کانادا 5 برابر، در فرانسه 4.4 برابر، در آلمان 5.4 برابر و البته در ایتالیا 3 برابر سرانه تولید ناخالص ملی آن کشورها است. ملاحظه میکنید که این ضریبها در کشورهای مختلف تا حدودی با هم متفاوت هستند ولی حدود این اعداد، رقم معنیداری است شاهد اعداد عجیب و قریب نیستیم. اگر ما هم در کشور خودمان بخواهیم این روال مورد قبول جهانی را بپذیریم، باتوجه به عدد سرانه تولید ناخالص ملی که حدود 5 هزار دلار است، به عددی حدود 25 هزار دلار میرسیم که این میتواند انتظاری باشد که ما از متوسط درآمد پزشکان باید داشته باشیم. آیا این 5 برابر و این 25 هزار دلار، وحی منزل و یک عدد مقدس تغییرناپذیر است؟ پاسخ منفی است. اما این یک عددی است که عجیب و قریب نخواهد بود و میتواند با معیارهای پذیرفته شده دنیا همخوانی داشته باشد.
سپید: با توجه به این توضیحات شما میتوان نتیجه گرفت که درآمد پزشکان در کشور ما درست و عادلانه نیست؟
بله متاسفانه همینطور است.
سپید: وضعیت توزیع درآمد در درون یک رشته و بین پزشکان متخصص همرشته در ایران و دیگر کشورهای جهان چگونه است؟
در ایران که ما شاهد تنوع بسیار زیاد در میزان درآمد بین متخصصان همرشته هستیم. اما ابتدا باید به این موضوع پرداخت که آیا در بقیه کشورهای دنیا هم چنین تنوعی وجود دارد؟ باز هم پاسخ، منفی است. این نکته بسیار مهمی است. در درون رشتهها بدون اینکه فرقی داشته باشد که یک پزشک متخصص، عضو هیئتعلمی دانشگاه یا کارمند دولت یا اینکه شاغل در بخش خصوصی باشد، نباید شاهد تنوع درآمد بین آنها باشیم. مثالی میزنم. شما یک متخصص داخلی را درنظر بگیرید که در بخش خصوصی مشغول فعالیت است. در کشور ما درآمد این شخص با یک متخصص داخلی دیگر که برای دانشگاه کار کند، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. درصورتیکه در کشورهای توسعهیافته تفاوت درآمد بین این 2 پزشک متخصص، حدود 30 درصد است. برای مثال در کشور آمریکا درآمد متخصصی که در بخش خصوصی کار میکند، به طور متوسط 329 هزار دلار است و همین متوسط در بخش دولتی 258 هزار دلار درآمد خواهد داشت. یعنی میبینید که این تفاوت حدود 30 درصد بیشتر نیست. یک پزشک متخصص به این دلیل که در مطب خودش در بخش خصوصی کار میکند یا اینکه سهامدار بیمارستان است، نباید انتظار داشته باشد که درآمدی معادل 10 برابر همرشتهای خودش که در دانشگاه تدریس و پژوهش میکند و در بیمارستانهای آموزشی هم ارائه خدمت میکند داشته باشد. تفاوت پذیرفتهشده در دنیا، 30 درصد است.
سپید: این 30 درصد درآمد بیشتری که شما طبیعی میدانید، به جهت ارائه خدمت پزشکی است یا اینکه اگر پزشکی ضمن ارائه خدمت در بخش خصوصی، مثلا سهامدار بیمارستان هم بود، باز هم باید توقع 30 درصد درآمد بیشتر از همرشتهای خودش در دانشگاه را داشته باشد؟
بله. اصلا حجت این 30 درصد همین است. این 30 درصد، سودی است که بهخاطر سرمایه آورده این پزشک به درآمدش اضافه شده است.
سپید: یعنی اگر پزشکی بدون اینکه سرمایهگذاری کرده باشد، صرفا به ارائه خدمت پزشکی در یک مرکز درمانی خصوصی پرداخت، باید درآمدی معادل همرشتهای خودش در دانشگاه دریافت کند؟
بله دقیقا همینطور است. اصلا حجت دیگری برای تفاوت در درآمد بین 2 پزشک همرشته وجود ندارد. کار، کار است.
سپید: آیا در توزیع درآمد بین رشتههای مختلف حرفه پزشکی عدالت وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال هم اجازه بدهید با اعداد و ارقام باشما صحبت کنم. در کشورهای توسعهیافته متوسط تفاوت درآمد بین متخصصین مختلف پزشکی، 2.5 برابر است. مثلا در کشور آمریکا سقف درآمد را یک متخصص ارتوپد با 421 هزار دلار در سال دارد و کف درآمد را متخصصین اطفال با 189 هزار دلار در سال دارند. یعنی همان 2.5 برابر تفاوت بین کمترین و بیشترین درآمد. پس در متخصصین که نگاه میکنیم، تفاوت حدود 2.5 برابر است. اما برای مقایسه بین متخصصین و پزشکان عمومی باز هم در کشور آمریکا متوسط درآمد متخصصین 284 هزار دلار و متوسط درآمد پزشکان عمومی 195 هزار دلار است. یعنی درآمد یک متخصص 1.5 برابر درآمد یک پزشک عمومی است. من در ادامه این بحث به شما خواهم گفت که اولا دلایل وجود تفاوت (در حد معقول و پذیرفتهشده) بین رشتههای مختلف چیست و این تفاوتها به چه دلیل باید وجود داشته باشند. چون همه این تفاوتها براساس دلایل محکم علمی ایجاد شده و اینطور نیست که براساس هوا و هوس باشد و شخصی بگوید در کشور ما، قاعده پرداختها اینگونه است. این حرف درستی نیست. چیزی که در دنیا مبنای این تفاوتها است، مطالعاتی تحت عنوان «کارسنجی و زمانسنجی» است. کارها براساس این مطالعات سنجیده میشوند که مثلا این کار به چقدر تلاش یا زمان و فاکتورهای دیگر نیاز دارد. بنابراین کارها و رشتهها تخصصهای مختلف با معیارهای مشخص سنجیده میشوند که مثلا ارتوپدی 2.5 برابر اطفال میشود. در کشور خود ما گاهی شاهد هستیم که این 2.5 برابر گاه تا حد 100 برابر بالا میرود، یا تفاوت بین درآمد یک متخصص و پزشک عمومی ممکن است 10 برابر باشد. درواقع اعداد، بیمحابا، لجامگسیخته و بدون دلیل و حجت با هم متفاوت شدهاند و هیچ چرایی پشت آن نیست. من تا اینجا سعی کردم یک تصویر کلی و یک حد و مرز ذهنی به شما ارائه کنم. عرض کردم که متوسط درآمد پزشکان درمجموع باید چیزی حدود 25 هزار دلار در سال باشد. تفاوت بین درآمد متخصصان رشتههای مختلف درحد 2.5 برابر و اختلاف درآمد یک متخصص با پزشک عمومی درحد 1.5 برابر منطقی و معقول است. هیچکدام از اختلاف درآمدهایی که ذکر کردم، در کشور ما عادلانه نیست. درآمد متوسط پزشکان عادلانه نیست. از طرفی بین پزشکان همرشته و همچنین بین رشتههای مختلف پزشکی عدالت را رعایت نکردهایم و الان میخواهم این نکته را اضافه کنم که بین حرفههای مختلف نظام سلامت هم عدالت در توزیع درآمد رعایت نشده است. باز هم مثالی از ایالات متحده آمریکا میزنم. در این کشور متوسط درآمد پزشکان 1.9 برابر متوسط پرستاران است. پس میبینیم که اختلاف درآمد در بین حرفههای مختلف نظام سلامت هم در کشور ما عجیب و قریب و بیمنطق است.
سپید: این اختلافات ناعادلانه باعث ایجاد نوعی بیاعتمادی بین حرفههای مختلف نظام سلامت، شاخههای مختلف پزشکی و حتی مردم نسبت به جامعه پزشکی شده است. چه باید کرد؟
این گفته شما درست است. ولی با وجود آنچه گفته شد، من به طور قطع به شما و مخاطبین روزنامه میگویم که اعداد و ارقامی که از درآمد پزشکان در ذهن مردم نقش بسته، نسبت به آن چیزی که در واقعیت وجود دارد، تفاوت بسیار زیادی دارد وخیلی بالاتر از مبلغی است که واقعا جامعه پزشکی و پزشکان دریافت میکنند. این یک مسئله قطعی است و در آن شک نکنید. مردم بیشتر به سقف درآمدها توجه میکنند که تعداد کمی از پزشکان از آن بهرهمند هستند ولی به واقع در کشور ما خیلی بالا است. یعنی در کشور ما هم سقف درآمدها نسبت به سقف درآمد یک پزشک آمریکایی بالاتر است و هم کف درآمدها از کف درآمد پزشکان آمریکایی خیلی پایینتر است. راهکاری که مورد سوال شما است، نزدیک شدن هر دوی اینها به هم است. هم در بخشهایی ما شاهد پرداخت درآمدهای بیموردی هستیم و هم در بعضی بخشها پزشکانی مشغول خدمت هستند که درآمدشان واقعا درحد جبران خدمت آنها نیست. در خیلی از رشتههای ما به این صورت است که جبران خدمت اولیه و پایه پزشکان نمیشود. برای حرکت به سمت اصلاح این وضعیت و رسیدن به یک تنوع درآمدی در حدی که همه دنیا آن را پذیرفته، در اولین گام باید ببینیم که مبنای حرکت ما باید چه باشد؟ همانطور که پیشتر به صورت گذرا اشاره کردم، در کشورهای توسعهیافته دنیا برای این منظور مطالعاتی انجام میدهند تحت عنوان مطالعات «کارسنجی و زمانسنجی». این مطالعات تلاش میکند که ارائه خدمت افراد مختلف را بهطور عادلانه با همدیگر معادل کند. بهعنوان مثال محاسبه میکنند که تلاش یک جراح وقتی که یک عمل آپاندکتومی انجام میدهد و آپاندیس ملتهبشده یک بیمار را از بدن او خارج میکند، در مقابل تلاش یک متخصص داخلی که یک بیمار دیابتی را ویزیت میکند، چقدر ارزش دارد و درمقابل یک خدمت پرستاری در بخش مراقبتهای ویژه چقدر ارزش دارد. این مطالعات حتی ارائه خدمت حرفههای مختلف را هم با یکدیگر میسنجد. مثلا همان عمل آپاندکتومی را با اصلاح موی یک فرد در یک آرایشگاه هم سنجیده میشود. وقتی که قرار است کار من به عنوان یک پزشک عمومی، متخصص، پرستار و … ارزشگذاری شود، به چند مسئله توجه میشود. اولین مسئله که پایه این مطالعات است، «زمان» است. بالاخره مهمترین سرمایهای که هرکسی در اختیار دارد که آن را خرج کرده و خدمتی ارائه دهد، «زمان» و عمر است که البته سقف معینی هم دارد. پس پایه این مطالعات زمان است. در مقایسهها مثلا 100 ساعت از خدمت X با 100 ساعت از خدمت Y با هم سنجیده میشوند. اما این زمان به عوامل دیگری وزن میگیرند. به عنوان مثال اینکه کار انجام شده در یک زمان مشخص، چقدر «مهارت فنی» نیاز دارد. نکته دیگر اینکه کاری که انجام میشود، چقدر «بار ذهنی و قضاوتی» نیاز دارد. مثالی میزنم. من ممکن است یک عمل جراحی خاص برای من به عنوان یک ارتوپد عمل روتینی شده باشد که من بتوانم همزمان با عمل جراحی با متخصص بیهوشی هم صحبت کنم و درواقع ذهنم جای دیگری باشد درحالیکه کارم را هم به نحو احسن انجام میدهم. ولی گاهی من به عنوان یک متخصص داخلی یا اطفال درگیر یک مورد پیچیده در بیماریهای اطفال هستم که نیاز به تشخیص درست و قضاوت صحیح دارد. یعنی درکل دنیا نیاز به تمرکز ذهنی وحل، یکی از معیارهایی است که به تعیین مبلغ برای یک واحد کار، وزن میدهد. در این میان ممکن است که جراحی ارتوپدی مهارت فنی بیشتری طلب کند و در این زمینه امتیاز لازم را بگیرد. این درحالیاست که مورد داخلی یا اطفال ممکن است که به مهادت فنی کمتری نیاز داشته باشد ولی بار قضاوت بیشتری لازم داشته و درنهایت این موارد با هم معادل شوند. سومین فاکتوری که برای سنجش وجود دارد، میزان «استرس روانی» است که درواقع بار روانی است که توسط پزشک تحمل میشود برای اینکه به عنوان یک انسان و یک پزشک که همیشه در معرض خطا قرار دارد، میزان این اشتباهات را کاهش دهد. امری که انسان در آن دخیل باشد، اشتباهپذیر است. سال 1999 میلادی IOM (موسسه طب آمریکا) یک سندی را منتشر کرد با این عنوان که : «انسان، جایزالخطا است». با این وجود پزشکی که خطایی در کارش رخ داده، نهایتا عواقب قانونی آن را باید تحمل کند. پس یک بار روانی به او تحمیل میشود. این بار روانی ضریبی میشود که در سنجش تلاش پزشک موثر است. مثلا الان رشتههایی مثل زنان و زایمان، جراحی پلاستیک، ارتوپدی، بیهوشی و … به عنوان رشتههایی مطرح شدهاند که بار روانی زیادی دارند چرا که این رشتهها مستعد بروز خطا بوده خطا در این رشتهها هم ممکن است که عوارض غیرقابل جبرانی در بر داشته باشد. مورد چهارم سنجش کار یک پزشک برای تعیین قیمت آن، «تلاش فیزیکی و بدنی» فرد است. در بعضی رشتهها ممکن است تلاش بدنی بیشتری نسبت به دیگر رشتهها وجود داشته باشد. همه این فاکتورها در فرمولهایی وارد میشوند و نهایتا به هر خدمتی بار ارزشی خاصی میدهند و به تبع آن، برای هر رشته درآمدهایی مشخص میشود. نکته مهمی که من در اینجا اشاره میکنم این است که وقتی همه این عوامل به شکل دقیق محاسبه شده و به آن ارزش داده میشود، در نهایت اختلاف درآمد بین دو رشته تخصصی مختلف پزشکی بیش از 2.5 برابر نمیشود.
مواردی که گفته شد، اصطلاحا «جزء حرفهای» خدمت نامیده میشود. از طرفی سرمایهای که یک پزشک به کار میگیرد، با عنوان «جزء فنی» خدمت شناخته شده که میزان معینی به آن درآمد اضافه میکند. اضافه شدن جزء فنی به جزء حرفهای، تفاوتی را در درآمد ایجاد میکند که همانطور که پیشتر گفته شد، حدود 30 درصد است. شش سال قبل زمانی که دکتر امامیرضوی معاون سلامت وزیر بهداشت بودند، تیمی تشکیل شد که این اعداد و ارقام با تکیه بر عدالتمحوری و شرایط بومی کشورمان محاسبه شود. منظورم این است که در کشور ما هم یک زمانی برای این کار خیز برداشته شد و هدف هم این بود که عدالت در درون رشتههای پزشکی شکل بگیرد، هم عدالت در درون حرفه و بین رشتههای مختلف ایجاد شود و هم بین رشته پزشکی با حرفههای دیگر سلامت عدالت برقرار شود. این پروژه به مدت 3 سال هم ادامه پیدا کرد و تقریبا میشود گفت که تمام خدمات محاسبه شد ولی با تغییر دولت، این پروژه تکمیلنشده متوقف شد و در نهایت هیچ استفادهای از آن نشد.
سپید: اصلاح سیستم پرداخت در نظام سلامت ایران ممکن است؟
ایجاد یک سیستم نظاممند و تعدیل بر درآمد پزشکان نه تنها شدنی، بلکه لازم است و اولین گام برای دستیابی به این هدف هم «اصلاح تعرفهها» است. تعرفههای خدمات پزشکی باید معنیدار و براساس مطالعات کارسنجی و زمانسنجی تعریف شده باشند. البته باید هوشیار باشیم چون آفتی وجود دارد که از آن با عنوان SERVICE CREEP یا «خزش خدماتی» یاد میشود. خزش خدماتی یعنی وقتی کارسنجی و زمانسنجی برای خدمات انجام شد، طبیعتا برای برخی از خدمات تعرفهای بیشتر و برای بعضی دیگر از خدمات، تعرفهای با قیمت کمتری معین شود. اینجاست که بلافاصله بخش زیادی از پزشکان بدون درنظر گرفتن ضرورت، به سمت خدماتی که بالاترین تعرفهها را دارند، سوق پیدا میکنند. مثلا من به عنوان یک جراح ارتوپد برای درمان یک بیمار، میتوانم از 4 راه مختلف استفاده کنم و یا به تعبیری 4 خدمت مختلف ارائه کنم. اینجا ممکن است من به جای اینکه بررسی کنم کدامیک از این 4 خدمت برای درمان بیمار اثربخشتر یا کدامیک بیخطرتر است، مستقیما به سراغ آن خدمتی میروم که درآمد بیشتری را عایدم میکند و به این صورت، خزش خدماتی رخ میدهد. در دنیا برای مقابله با این پدیده، بررسیهایی انجام میدهند و نوعی پاداش منفی برای آن درنظر میگیرند.
سپید: از سخنان شما نتیجه میگیرم که کشور ما فاصله بسیار زیادی با تصویر مطلوب دارد. فکر نمیکنید یکی از مهمترین عوامل خدشهدار شدن اعتماد عمومی مردم به جامعه پزشکی همین غیرعادلانهبودن دریافتها در حوزه خدمات سلامت باشد؟
دقیقا همینطور است. واقع قضیه این است که وقتی ما درمورد حرفه صحبت میکنیم، به جمعی از ارائهدهندگان خدمات انحصاری و تخصصی اشاره میکنیم که بهواسطه تخصص و مهارتی که دارند، جامعه به آنها اعتماد کرده و در قالب یک قرارداد اجتماعی نانوشته به آنها «اختیار و قدرت» میدهد و در مقابل، از ایشان ارائه خدمات کیفی را طلب میکند. اما تا کجا و تا کی این اختیار و قدرت از سوی جامعه به ما میرسد؟ تا زمانی که ما بتوانیم اعتماد جامعه نسبت به خودمان را حفظ کنیم. در اینجا حرفه برای حفظ این اعتماد اجتماعی دو کار انجام میدهد؛ «سختگیری در درون» و «حفظ چهره در بیرون». اساسا حرفهها خودتنظیم هستند. در همه دنیا وقتی که مثلا در طب مشکلی به وجود میآید، حل این مشکل در درون حرفه رخ میدهد. «خودتنظیمی» از ویژگیهای مهم حرفه است. دومین کاری که حرفهها برای حفظ اعتماد اجتماعی انجام میدهند، این است که حتی در مواجهه با بزرگترین مشکلات، تلاش میکند که تصویر خارجی خودش را حفظ کند.
سپید: حرفه پزشکی در ایران این خودتنظیمی را به درستی انجام میدهد؟
ابدا، ما درست برعکس عمل کردهایم. در مورد وظیفه اول، در درون حرفه هیچ نظاممندی و تنظیم قوی نداشته و سخت نگرفتهایم. اگر از من سوال شود میزان تنظیم، پایش عملکرد و ممیزی در حرفه پزشکی کشور ما چقدر است، خیلی ساده پاسخ خواهم داد که در بخش سرپایی خصوصی، این نظارت صفر است. گفتن این صفر خیلی جرات میخواهد ولی واقعیت همین است. در بخش بستری خصوصی 10 درصد، در بخش سرپایی دولتی 15 درصد و در بخش بستری دولتی نهایتا 30 درصد پایش عملکرد و ممیزی وجود دارد. ملاحظه میکنید که این میزان نظارت درونحرفهای بسیار کم و به این معنی است که در کشور ما پزشک، فعال مایشاء است. پس اولین اشتباه ما، کمکاری در مورد سختگیری درون حرفهای است. درمورد وظیفه دوم که حفظ تصویر و چهره بیرونی حرفه است هم خیلی بد عمل کردهایم. ما حتی در بدترین شرایط هم نباید اعتماد جامعه را مخدوش کنیم، چون اگر این اتفاق بیفتد، آن قرارداد اجتماعی و اعتماد اجتماعی از بین میرود. حق است اگر گفته شود حرفهای که نمیتواند در درون، خودش را تنظیم کند، لازم است که از بیرون تنظیم شود. در اینصورت این حرفه، دیگر حرفه نخواهد بود. دعاوی پزشکی از درون حرفه و نظامپزشکی ما خارج شده و در جای دیگر بررسی شود.
سپید: اشکال کجاست؟ چرا حرفه پزشکی نتوانسته به این وظایف به درستی عمل کند؟
به نظر میرسد سرمایه اجتماعی ما در درون حرفه پزشکی تا حدی افت پیدا کرده است. روابطی که ما با هم داریم و ارزشی که روی این روابط حاکم است، سرمایه اجتماعی صنف را تشکیل میدهد. سرمایههای اجتماعی 3 نوع هستند و متاسفانه هر 3 شکل سرمایه اجتماعی حرفه پزشکی در کشور ما مخدوش است. در شکل اول، سرمایه اجتماعی به «سرمایه درون گروههای کوچک» گفته میشود. مثلا اینکه اعضای درون یک رشته، چقدر با یکدیگر وحدت دارند. در کشور ما وحدت اعضای یک رشته، بسیار پایین است. درحالیکه این وحدت درون گروهها در کشورهای توسعهیافته بسیار بالا است.
دومین شکل سرمایه اجتماعی به این شکل بررسی میشود که بین رشتههای مختلف در یک حرفه چقدر اتحاد وجود دارد. میزان این شکل از سرمایه اجتماعی هم در جامعه پزشکی کشور ما بسیار پایین است. یعنی در میان پزشکانی که رشتههای متفاوتی دارند، «طبیب» بودن را به عنوان یک چتر واحد که میتواند بر سر همه اعضا گسترده شود، نمیبینیم. دعواهای مختلف بینرشتهای که ما در درون حرفه پزشکی میبینیم، در ایران به همین دلیل هستند. در نهایت، شکل سوم سرمایه اجتماعی، نشاندهنده میزان ارتباط، اعتماد و اتحاد بین اعضای حرفه با مردم و دولت است. متاسفانه این شکل از سرمایه اجتماعی هم در حرفه پزشکی بهتدریج درحال از بین رفتن است. درواقع نتوانستهایم برای دولت و برای مردم حتی حفظ ظاهر کنیم تا اینکه بتوانیم اعتماد اجتماعی و عمومی را حفظ کنیم. ریشه بسیاری از مشکلات ما در حرفه پزشکی این است که سرمایه اجتماعی ما درحال افول است و ما ضربات زیادی از این بابت متحمل شده و میشویم.
سپید: بر این اساس انتقاداتی که از درون جامعه پزشکی مطرح میشود و طرح مسائلی مانند فیشهای حقوقی نجومی هم نمیتواند درست باشد. پس نقدها چگونه باید طرح شود؟
اتفاقاتی که اخیرا رخ داده و رو کردن فیشهای حقوقی و کارهای دیگر، اشتباه است. ممکن است که در بسیاری از جاها مشکل داشته باشیم. گفتم که ما در درون رشتهها اختلاف درآمد داریم، بین حرفههای درون حوزه سلامت تفاوت درآمد نجومی داریم و… اما نکته مهم این است که راهحل این مسئله، فقط تنظیمگری و نظارت است. وزارت بهداشت به عنوان ناظر اصلی در کنار انجمنهای صنفی و در راس آنها سازمان نظام پزشکی باید وارد شود و این موضوع را درون خانواده حل کنند. افشاگری درباره فیشهای حقوقی و موضوعات دیگر، تنها کارکردی که دارد این است که تصویر بیرونی صنف را مخدوش میکند. به عقیده من نتیجه این بحثهای اخیر فقط این بود که هاله قداست دور سر پزشکان اگر نگوییم که از بین رفت، حداقل کم شد. یک زمانی میگوییم که برای پرداختها در سیستم سلامت مشکل درآمد داریم. این مسئلهای است که همه به آن اذعان دارند. اما یک زمانی سوال میشود که راهحل این مشکل چیست. باید گفت که قطعا راهحل آن افشاگری نیست.
وقتی گفته میشود «تولیت» که بر اساس اسناد ما برعهده وزارت بهداشت است، باید دانست که سهچهارم بضاعت این تولیت باید صرف رگولیشن و نظارت شود. حالا خودتان ببینید واقعا چقدر از بضاعت و نیروی وزارت بهداشت صرف امور نظارتی و تنظیمی میشود؟ قطعا بسیار کم. ما اصلا «تنظیم» نداریم. درصورتیکه باید سهچهارم از بضاعت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی به عنوان نماینده وزارتخانه در استانها باید صرف نظارت و تنظیم شود و یکچهارم باقیمانده صرف تحلیل اطلاعات و سیاستگذاری درست و… شود. اما بحث نظارت، تنظیم، پایش عملکرد و ممیزی بالینی باید «اصل» کار ما باشد و بسیار سختگیرانه هم باید اعمال شود. وقتی این سختگیری اعمال نمیشود، افرادی هم که قطعا نیات خیرخواهانهای هم دارند، چاره دیگری نمیبینند و دست به افشاگری میزنند، اما بهای این خیرخواهی، از بین رفتن اعتماد اجتماعی است.
انتهای پیام
چرا شما وقتی خونه میخرید یا می فروشید با رضایت حاضرید حق کمیسیون بنگاه را که چندین میلیونه بدید اما برای سلامتی خودتون و دادن یه ویزیت یا حق پزشکی که اگه خدانکرده اتفاقی هم براتون بیفته مسئوله و خسارت و دیه هم باید بده اینقدر بزرگنمایی می کنید، در صورتیکه دلال ها و بنگاهها هیچ مسئولیتی برای ضرر کردن شما در معاملات را قبول نمی کنند و فقط پول خیلی خوبی از شما میگیرند و شما هم خوشحال هستید. مشکل ما فرهنگمونه.
این شغلهای کاذب پر در آمد که نیازی به تخصص کلاه برداری بدون قبول هیچ مسئولیتی داره هر موقع درست شدند بعدش به فکر اصلاح در آمد قشر تحصیل کرده پزشکان زحمت کش باشید که صبح تا شب بالای سر مریضها هستند.
درود بر شما.ببخشيد چرا تعهد پزشكي را به بنگاه داري يكي دانسته ايد؟جمله آخر را خوب بيان كرده ايد(صبح تا شب بالای سر مریضها هستند)اصلا پزشك به حرف همراهان مريض گوش مي دهد؟مي گويند اگر حرفي داري بيا مطب!حتما بايد ويزت بدهي تا پزشك را ببيني!آيا اين قشر تحصيلكرده بابت درس خوندن ، بايد سالها از مردم بيچاره پول اضافي بگيرند؟آيا فقط همين قشر زحمتكش هستند؟يا بقيه مردم هم زحمت مي كشند؟آنچه معلوم است دريافت ماهانه پزشكان خيلي بيشتر از قشرها ديگر جامعه مي باشد.
خشت اول این بریز و بپاش و بخور بخور از بیت المال در مجلس اول گذاشته شد که به بهانه دست و پاگیر بودن قوانین 80 درصد از بودجه را از شمول قانون محاسبات عمومی مستثنی کردند و باقیمانده آن هم بودجه در اختیار مدیران ارشد و سایر مقامات است که بدون هیچ نظارتی هزینه میشود …
میخواستیم کنکور بدیم تمام نوابغ و افراد باهوش رو به کنکور ریاضی تشویق میکردن و میگفتن تجربی نرین چون حیفه.دروس تجربی فقط خرخونی میخواد.
وقتی پزشکا خودشونو نخبه میخونن از خنده روده بر میشم.
درود بر کسری علیشاهی گرامی نخبه و نابغه جهانی استاد دانشگاه شریف افتخار ملی و جهانی با طلای المپیاد ریاضی جهانی و حقوق 6 میلیون تومن!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونوقت یه دندانپزشک با مخ پرت از دانشگاه ازاد فلان اباد باید ماهی 30 میلیون در بیاره.!!!
پس پزشکان محترم توهم ممنوع.
در همین ایران صدها هزار نفر در تخصص های مختلف مثل مهندسی علوم پایه حقوق و… بمراتب از شماها باسواد تر و نخبه ترن.تلاششون چند برابر شماست و ادعا و حقوقشون یک دهم شماها هم نیست!!!
دوست عزیز… اشتباه فرهنگی امثال شما همینجاست و اتفاقا اونهایی که به دنبال مقاصد خاص کثیف خودشون هستن ، دقیقا از طرز فکر شما لذت میبرن، همه جامعه پزشکی اتفاقا خواستاریم حقوق نخبگان ، از جمله فارغ التحصیلان عزیز دا شریف و مهندسین نخبه درآمد( و نه حقوق) بالایی داشته باشند ، چرا کشور ما کشور صنعتی ای نیست که نخبگان مهندسی ما بجای فرار به کشورهای صنعتی امریکایی و اروپایی ، در همین مملکت به امور تحقیقاتی و صنعتی بپردازند و از درآمد بالایی برخوردار باشند ، چرا کشور ما جایگاه دلال ها شده ؟!!! چرا رشته های مهندسی رو با دانشگاه های متعدد فاقد اعتبار در حتی کوچکترین شهرها ، بی ارزش کردند؟ کارشناس ارشد ! مهندسی رو میشناختم از یکی از همین دانشگاه های کذایی که انتگرال گرفتن بنده از او قویتر بود!!! و خودش هم معترف به اینکه فقط نمره گرفته! و بعد همینها وچبدون ضابطه و فقط با رابطه در جایگاه بالای امور مهندسی و کارخانه های دولتی و امور تصمیم گیری می نشینند ، دوست گرامی مطمئن باش اگر حوزه بهداشت و درمان هم در زمره امور خدماتی و ضروری نبود ، پولی و درآمدی هم جایی نبود و قطعا چینی و قاچاقشو وارد میکردن! از طرفی در این رشته کسی خیلی نمیتونه الکی بالا بیاد ، چون به راحتی و سریع بیسوادی و عدم کفایتش هویدا میشه و اقبالی بهش نمیشه. راستی در اون پرانتز گفتم درآمد و نه حقوق، چون حقوق رو دولت میده و درآمد میتونه از راه شخصی و خصوصی به دست بیاد ، و بدونید تنها کمتر از 10 درصد پزشکان کل کشور از اعضای هییت علمی و حقوق بگیر دولتی هستند و ممکنه درآمدشون از بقیه پزشکان بالاتر… شما برو رزیدنتهای تخصصی بیمارستانها که بار اصلی درمان کشور بر دوش اونهاست رو ببین… با 15 کشیک 36 ساعته و فقط ماهی یک میلیون تومان ، کافیه به نزدیکترین بیمارستان دولتی مراجعه کنی و بپرسی.
دوستان من نه پزشکم نه پزشکی را دوست دارم، اما قدری انصاف داشته باشید این درآمدهای کلانی که در رسانه به کل قشر پزشک نسبت میدهند، فقط شامل 10تا 20% پزشکان و دندانپزشکان میشه. بقیه حقوق ماهانه یا حداکثر 3-4 میلیون دارند. خدا هست و می بینه، صرفا با استناد به اقلیت پزشکانی که میشناسیمشون و درآمدشون خیلی بالاست، این مساله را به همه پزشکان تعمیم ندهیم اگر هنوز شرافت داریم و از روی حسادت این حرفها را نمی زنیم.
جالبه هر وقت میخان محدودیتی را به اجرا بزارن و سنگی راجلو پای قشری قرار بدن از آمریکا و اروپا مثال میاریم و اونا میشن الگوی ما و در بقیه موارد مقایسه و استفاده از استاندارهای آمریکا و اروپا میشه غرب زدگی و …
جناب کوشا و سایر دوستانی که از حقوق پزشکان دفاع می کنید؛
کسی نمی خواد پزشکان مفت کار کنند یا اینکه درآمد خوبی نداشته باشند، مسئله فقط تناسب درآمد است. تناسب درآمد میان رشته های مختلف پزشکی از یک طرف؛ و تناسب میان حقوق پزشکان و سایر متخصصین از طرف دیگر.
اینکه بگین باشه، بقیه متخصصین هم درآمد خوبی داشته باشن، که نشد حرف برادر من؛ اقتصاد کشور توان پرداخت چنان دستمزدهایی رو نداره.
ضمن اینکه مسئله فقط درآمد پزشکان نیست؛ به نظر من مهمتر از آن، طرز برخورد پزشکان با بیماره که مردم رو عاصی کرده. شاید 10 درصد پزشکان هم با بیمار مثل یک انسان رفتار نمی کنند؛ در عرص دو یا سه دقیقه بیمار رو معاینه می کنند؛ بدون اینکه توضیحی درباره بیماری بدهند، دارو تجویز می کنند؛ و بیمار رو در ناآگاهی و ابهام نگه می دارند. البته مطمئن هستم که اغلب پزشکان در این رفتارشان هیچ قصدی برای توهین یا … ندارند، نه، موضوع اینه که وقت ندارند! حق هم دارند، من هم یه دستگاه چاپ پول داشته باشم، دیگه بیمار که هیچ حتی خانواده ام رو هم از یاد می برم.
امیدوارم پزشکانی که این کامنت رو می خونن، این توضیحات رو که از سر درد و بدون هیچ اغراقی نوشته ام به عنوان دیدگاه طیف قابل توجهی از مردم بپذیرند و برای تغییرش کاری بکنند.