ایده تقیزاده درباره جمهوری آذربایجان چه بود؟
بررسی دیدگاه تقیزاده درباره مسئله آذربایجان
محمود ذکاوت در یادداشتی در بررسی دیدگاه تقیزاده درباره مسئله آذربایجان، در سال ۱۳۹۹ در سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر نوشت:
منطقه قفقاز به طور عام و آذربایجان به صورت خاص همواره دستخوش ناآرامیهایی بوده است. مسئله قرهباغ موضوع جدیدی در مناقشات منطقه خاصه میان ارمنستان و آذربایجان نیست، اما نکته مهم مواجهه ایران با مسئله قرهباغ و بحران آن است. در این زمینه سیدحسن تقیزاده ایدهای دارد که کموبیش با اکنون ما نسبت مستقیمی پیدا میکند
وضعیت منطقه و بازیگران
از جمله وجهمشخصههای دوران معاصر مسئله جدال و منازعه بر سر سرزمینها و مناقشه میان دولتها برای تصاحب آنهاست. البته قبل از دوره معاصر میان ملتهای مختلف منازعاتی از این دست بوده اما جنس تخاصمات جدید اساساً متفاوت است. جدال بر سر قرهباغ یکی از گسلهای جغرافیای سیاسی منطقه است. این موضوع با مسئله پانترکیسم و جداییطلبی تا حدودی گره خورده و مناقشهای بین کشورهای ارمنستان و آذربایجان بهوجود آورده است. مناقشه صرفاً به مسئله مربوط به این دو کشور محدود نمیشود؛ چراکه مانند دیگر مسائل منطقهای در دوره معاصر به عناصر هویتی دیگری نیز مربوط است. «قومیت» و «مذهب» از جمله این عناصر هستند که حساسیت بحران قرهباغ را افزایش دادهاند. مقاصد کشورهای پیرامونی نیز مزید بر علت شده است. از یک طرف ترکیه، از سوی دیگر ایران و در وجهی دیگر روسیه با این مسئله درگیر هستند. کشورهای دیگری نیز وارد معرکه شدهاند، اگر نگوییم در ایجاد آن نقش داشتهاند. در این میان نفوذ رژیم صهیونیستی پررنگ است. تا جایی که در مناقشه مذکور صریحاً و حتی مستقیم ورود کرده و یکی از محرکهای آذربایجان برای از سرگیری تخاصم بوده است.
همانطور که اشاره شد قرهباغ صرفاً ناحیهای درون یک بستر جغرافیایی نیست. با برجستهسازی رسانهای که صورت گرفته موضوع به مسئله قومیت «ترک» بدل شده است. در اینجا نقش کشور ترکیه و اردوغان در پمپاژ این موضوع برجسته است. وجود عناصر دلبسته به ایده «پانترکیسم» در منطقه و ایران مسئله را پیچیدهتر کرده است. عناصر تکفیری نیز برای برجستهسازی رویارویی اسلام و مسیحیت، به تعبیر دیگر اسلام و کفر و حق و باطل وارد معرکه شدهاند. در کنار همه این تفاسیر ایران با عنوان عنصر تعیینکننده در مختصات منطقه و سازماندهنده اصلی شیعیان، در موضع رصد وضعیت ایستاده است. این موضع ناشی از تسلط ایران بر اوضاع منطقه است یا عدم شناخت آن در آینده مشخص خواهد شد.
توجه به میراث تاریخی برای پاسخ به مسئله کنونی
مواجهه ایران با مسئله قرهباغ و بحران آن بسیار حائز اهمیت است. ایران و ایرانیان خاصه شهروندان ترک و به تعبیر دیگر آذری در کجای این معادله قرار دارند؟ از زوایای مختلفی میتوان به این مسئله و موضوع نگریست. در اینجا نگارنده به سراغ یکی از شخصیتهای پیچیده تاریخ معاصر رفته تا با توضیح ایده وی در این باب بخشی از میراث ایرانی ـ آذری در این معادله را به اکنون عرضه کند تا بلکه رهگشا باشد.
آذربایجان و مسئله ترکی
قدمت جمهوری آذربایجان به عنوان پارهای از خاک ایران به اندازه تاریخ ایران است. استیلای روسیه تزاری در این منطقه نود سال ادامه یافت تا آنکه به دنبال انقلاب اکتبر روسیه کشور نوپایی به نام آذربایجان قفقاز شکل گرفت که استقلال آن به دو سال نرسید و با حمله بلشویکهای آذری به رهبری نریمان نریمانف و سقوط بادکوبه این قلمرو به عنوان آذربایجان شوروی در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قرار گرفت. در این دوره بود که استالین حملههای سختی را به فرهنگ و زبان این منطقه صورت داد. در سال 1991 و با فروپاشی شوروی جمهوری آذربایجان سر برآورد.1 از این به بعد بود که منازعه هویتی در آذربایجان بهشدت اوج گرفت و ترکیه همه توان خود را برای القای هویت دلخواه خود به آذربایجان بهکار بست. چنین رویکردی به تحرکات قومی و جداییطلبانه برخی گروههای مرتبط با بیگانگان در ایران نیز دامن زد.
تبریز زهدان وطنخواهان ایرانی
برخلاف تصوری که «رسانههای فارسیزبان ایرانستیز» و «پانترکهای ایرانگریز» درصدد تبلیغ آن هستند، تبریز و خطه آذربایجان همواره مهد وطنخواهان ایرانی و احیاگران زبان فارسی بوده است. البته اشاره به اسامی شخصیتهای مذکور از حوصله این نوشته خارج است. متکی به همین میراث است که همواره یکی از پایگاههای پایداری از هویت ایران، آذربایجان بوده است. نقش این خطه در مبارزه با استعمار و استبداد در عصر قاجار و پهلوی، تحقق انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس بسیار مهم بود.
سیدضیاءالدین طباطبائی نماینده فوقالعاده ایران در قفقاز هنگام مذاکره با سه تن از سران دولت تازهاستقلالیافته قفقاز
اهمیت سیدحسن تقیزاده
سیدحسن تقیزاده یکی از شخصیتهای مورد نظر است. وی در تبریز زاده شد و تحصیلات اولیه را همانجا طی کرد. در تبریز بود که نشریه، مدرسه و کتابخانه تأسیس و در جهت تحقیق چیزی که «تجدد» میدانست تلاش کرد. وی جزء نمایندگان مجلس اول و دوم مشروطه بود. در ادامه با توجه به عملکردش مجبور به جلای وطن شد و در اروپا و آمریکا اقامت گزید تا آنکه با روی کار آمدن رضاخان به ایران بازگشت. تقیزاده از 1916 تا 1922 (قبل از تأسیس سلطنت پهلوی) در آلمان نشریه «کاوه» را منتشر کرد؛ نشریهای که یکی از منابع مکتوب مهم و میراث روشنفکری سکولار ایران است. وی در نشریه مذکور در مسئله «تجدد» و «اندیشه سیاسی» بر موضعی ایستاده که بهشدت قابل نقد است. «تنها راه علاج مشکلات ایران را غربی شدن روحی و جسمی دانستن» از جمله ایدههای مناقشهبرانگیز وی در تاریخ اندیشه معاصر ایران است که در کاوه تبلیغ میشد. همچنین تقیزاده جزء طیف روشنفکران سکولاری است که با وجود شائبههای همکاری با انگلستان در دورههای مختلف و عضویت وی در لژهای فراماسونری، بهشدت در موضوع استقلال وطن در مقابل استعمار و ملیگرایی ایدههای متنوع و دغدغههای شایان توجهی داشت. نگارنده با ایدهها و تأملات تقیزاده همدل نیست، اما بیشک بخشی از نظرات وی درباره سیاستهای دولتهای استعماری و دولتهای منطقهای درباره ایران و مناقشات پیرامونی را مهم دانسته و بازخوانی آن را نیاز این روزگار میداند. همانطور که ایدههای ناکارآمد تقیزاده باید بررسی و تبارشناسی معکوس شود، تأملات تعیینکننده وی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. البته باید توجه داشت که تقیزاده در این موارد معمولاً نقش دولت استعماری انگلیس را کمرنگ و در مواردی نادیده میگیرد و بیشتر به صدمات ناشی از زیادهخواهی روسها توجه دارد.
نخستین اشاره تقیزاده به مسئله استقلال جمهوری فعلی آذربایجان آن است که این امر مشکلی را متوجه ایران نمیکند، اما نکته و شرطی که در تتمه این بحث اشاره میکند جالب است
تقیزاده و مسئله «آذربایجان»
اشاره شد که تقیزاده در آلمان روزنامه کاوه را منتشر میکرد. اگرچه این تنها کار و مسئولیت وی در این دوره نبود، اما در اینجا این بخش از میراث وی مورد توجه است. تقیزاده در این دوره و پس از آنکه راهبرد وی و همقطارانش در همراهی با آلمان در جنگ جهانی اول به شکست منتهی شد، به انتشار نشریه کاوه ادامه داد. در یکی از سرمقالههای این نشریه در مه 1920 تقیزاده به مسئلهای پرداخته که کموبیش با اکنون ما نسبت مستقیمی دارد. بدیهی است که این نسبت به معنای این همانی نیست، بلکه از زاویهای دیگر به مسئلهای تاریخی نگریستن که اکنون ما را درگیر کرده یک ضرورت است.
تقیزاده در مطلبی با عنوان «آذربایجان و قفقاز» تأکید میکند:
استقلال خطه موسوم به آذربایجان در کنار گرجستان و ارمنستان بهخودی خود از لحاظ منافع ایران زیانی ندارد، بلکه اگر واقعاً یک امارت یا دولت مستقل به تمام معنی که به ساز هیچ یک از دول خارجه نرقصد در آن سرزمین که یک وقتی از قلمرو سلاطین و جزء مملکت ما بود به عمل آید، چون در منافع اقتصادی و تمدن با ایران بیشتر از هر مملکت خارجی مربوط هستند و نیز ما را از مملکت قزاق و قشون سرخ جدا میکند، اسباب خوشوقتی ماست. لیکن شرط اولش آن است که آن مملکت واقعاً مستقل باشد و نه تنها در سیاست، بلکه در روح نیز و یک عروسک خیمهشببازی نباشد که در جسم آن روح دیگری کند و صدای دیگری از گلوی او بیرون بیاید.
اولین آثار این ممکلت جدید یعنی قفقاز که مردم را در باب این نوع از استقلال به شک انداخت و آنچنان بود که همه لغات قاموسها را کنار گذاشته و اسم یک ایالت ایران را برای تسمیه مملکت جدید خود انتخاب کرده و آن را «آذربایجان» نامیدند. این فقره بلاشک اثر یک سوء نیت و بلکه سوء قصد بود از طرف معلمین عثمانی این مملکت که مشاق و استاد موسیقی سیاست و اداره آن شده بودند. این دسته خام خیال همان بلندپروازیها و مالیخولیاهای موهومی را که اسباب خرابی مملکت خودشان شد در قفقاز و ماوراء خزر و قازان وعظ و تبلیغ میکنند.2
استقلال به شرط عدم نفوذ خارجی
نخستین اشاره تقیزاده به مسئله استقلال جمهوری فعلی آذربایجان آن است که این امر مشکلی را متوجه ایران نمیکند، اما نکته و شرطی که در تتمه این بحث اشاره میکند جالب است. اینکه استقلال مورد نظر وقتی بلااشکال است که این منطقه تبدیل به محل نفوذ دولتهای خارجی نشود. در واقع تقیزاده نسبت به نفود خارجیها و تحریکهای آنها در کشور آذربایجان احساس خطر میکند. اگر قرار باشد آذربایجان محلی برای نفوذ دیگر قدرتها خاصه قدرتهای استعماری باشد منافع ایران دچار خطر میشود؛ اتفاقی که در شرایط کنونی خطر آن حس میشود؛ بهخصوص وقتی اخبار مبنی بر نفوذ و تأثیرگذاری رژیم صهیونیستی در آذربایجان علنی شده است.
منافع استقلال سرزمین آذربایجان
نکته دیگری که تقیزاده مورد توجه قرار داده وجود یک دولت حائل بین ایران و روسیه است. در دوره قاجار همواره نواحی شمالی ایران مورد تعرض روسها قرار میگرفت. تقیزاده تأکید میکند که وجود دولتی بین ایران و روسیه میتواند از شدت این مخاصمات بکاهد. از سوی دیگر چنین کشوری از آن روی که در مجاورت و همسایگی ما قرار دارد بیشترین مراودات تجاری و اقتصادی را با ایران خواهد داشت؛ لذا از حیث اقتصادی نیز برای ایران منفعت حاصل خواهد کرد.
دسیسه عثمانی در آذربایجان
وجه دیگر سخن تقیزاده توجه به اسمی است که دولت مذکور برای نام کشور خود انتخاب کرده است. در دیدگاه تقیزاده درحالیکه منطقه و سرزمین مورد نظر در منابع مختلف به اران شهرت دارد، اتخاذ اسم «آذربایجان» ناشی از سوء نیت و سوء قصد دولت عثمانی است. در واقع در دیدگاه تقیزاده عثمانی و عثمانیگرایی وقتی که بر مسئله قومی و نژادی تأکید کند یک خطر ملی برای ایران محسوب میشود.
نتیجه
منطقه قفقاز به طور عام و آذربایجان به صورت خاص همواره دستخوش ناآرامیهایی بوده است. مسئله قرهباغ موضوع جدیدی در مناقشات منطقه خاصه میان ارمنستان و آذربایجان نیست. نکته حائز اهمیت آن است که وقتی این مناقشهها به تخاصم و رویارویی نظامی کشیده میشود که عناصر خارجی معادلهها را بر هم میزنند. در شرایط کنونی ترکیه که سودای نوعثمانیگری دارد و از سوی دیگر اسرائیل، به این مناقشه دامن زدهاند. تصمیم ایران در این معرکه به گونهای باید باشد که نقش دولتهای خارجی در این تخاصم را در نظر بگیرد و صرفاً آن را منازعهای بین ارمنستان و آذربایجان نبیند. این آتش را دیگران (خارجی) برافروختهاند.
پی نوشتها
1. محرم ذوالفقارلی، نگاه نو به تاریخنگاری جمهوری آذربایجان، ترجمه مسعود صدر محمدی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1395، ص 7.
2. کاوه، س 5، ش 5-4 (شماره مسلسل 40-39)، غره رمضان 1338/ 21 مه 1920، ص 2.
انتهای پیام
نوشته فوق دو اعتراف شیرین دارد اول اینکه تقی زاده ماسون و مزدور انگلیس بوده و منافع انگلیس را مقدم برواقعیت ها قرار داده بود،نام جعلی آران نیز از سوی انگلیس و مانقوردهای مزدور القا میشد،دوم اینکه پان ایرانیستها دشمن هویت و زبان ملت تورک هستند و اهداف اسمیه کردن این هویت را صد و ده سال هست ناجوانمردانه دنبال کرده اند و البته هر روز رسواتر میشوند
آذربایجان همانطوری که تقی زاده مانقورد اشاره کرده مهم است که مسقل عمل کند اما ظاهرا هدف این پان ایرانیست متعفن وابستگی به ایران است که اتفاق نیافتاده و نمیا فتد
اما اشتباه مرگ آور پان ایرانیست ها در حمایت از ارامنه داشناک بوده و هست که اثرات آن با این زودی ها از بین نخواهد رفت
بله تبریز مرکز مبارزات ضد استبدادی و استعماری هست و تورکها وطن پرستان واقعی.اما پان ایرانیستها ی حزب اللهی و سلطنت طلب باید بدانند تورکها را به اتهام دروغين پان و تجزیه طلب نمی توانند از هویت خواهی و حق خواهی خود دور کنند
اخوی خیلی ناراحتی گمشو تو بغل عرعردوغان اینجا ایرانه میهن بزرگانی مثل ستارخانو باقرخان و کلنل پسیان و باکری ها
بابا غلام برده و نوکر چین و روس کمونیست و پشتیبان ارامنه کمتر پارس کن
کلنل پسیان یک تجزیه طلب بوده
و مدارک و مکاتبات ایشان نیز موجود است و بیخودی این فرد را
میهن پرست جلوه ندهید . اما
ستارخان و باقرخان سرداران بزرگ
آذربایجان و از افتخارات ایران به
شمار میروند و البته جاویدنام
رئیس علی دلواری که در مقابل
استعمارگران انگلیسی قهرمانانه
ایستاد و زندگانی خود را فدای
ایران کرد ، جایگاه ویژه ای درمیان
مردم ایران دارد .
تودیگر کی هستی البته از قماش پان ایرانیست ها میباشی خاک بر سرت اگر ترک باشی وخود فروش
عزیزم خوب میشیا فقط یکم زمان میبره
بابت جعل که گفتی اَران ی اسم تاریخی هست
بابت تورک که گفتی آذری ها از لحاظ ژنتیک هم با تورک ها فرق دارن
آره گلم یکم واقع بین باش خوشگلم
اشکهای سوز ناک راسیزم حکایت از شکست مفتضهانه ساواک سخن می گوید
نویسنده خیلی تنگ نظرانه و تبعیض آمیز و با تحریف سخن گفته
در زمان شوروی آذربایجان جزو این امپراتوری بود و خواه یا ناخواه اشتراکاتی در این دوره با آنها خواهند داشت مثلا وجود شهدای جنگ جهانی …
اینکه بگوییم آذربایجان ترک نیست خود تحریف تاریخ و هویت یک ملت است . که متاسفانه با بازی کلمه پان ترک در دهان برخی این صحبت ها گفته می شود . ایران در زمان تصرف قره باغ توسط ارمنستان از فرودگاه این منطقه بهره برداری کرده است که توسط شبکه های آذربایجان بیان شد و ایران هرگز آن را رد نکرد . که نشان می دهد ایران حق دخالت در امور آذربایجان راندارد و حتی از کشورهای دور از منطقه هم برای آذربایجان بیگانه تر است
هویت تاریخی آران دستکم از زمان ساسانیان همواره ایرانی بوده و خواهد بود. نظام حاکم ایران بایست کشوری با نام غصبی ج. آذربایجان را تا زمان تغییر آن به نام تاریخی اش یعنی آران به رسمیت نمیشناخت و…
شما اول ببین نژاد چیه بعد بگو آذربایجان (آران) تورک هست
در ضمن اگر حمایت ایران نبود همون موقع ارمنستان بادکوبه رو خورده بود و تمام.
برو حرف های رهبران مثلا آذربایجان بشنو که چطور از حمایت ایران میگن بعد بیا اینجا اظهار فضل کن آقای تاریخدان
لعنت بر پانفارس های ایرانشهری که هدفشون فقط ایجاد تفرقه بین اقوام مختلف هست
انصاف نیوز حرامزاده جیره خور انگلیس آنقدر چرت و پرت بلغور نکن و برای ارباب انگلیسی ات واق واق نکن توالت لیس سفیر انگلیس
آزربایجان وار اولسون ایستمین کورر اولسون
۱.اونوقت حمایت اکنون فرانسه از ارمنستان رو اسمشو چی میذاری( پان چی ) یا حمایت ایران از ارمنستان در جنگ اول قره باغ (پان چی )یا حمایت روسیه از آذربایجان در جنگ دوم قره باغ
ربطی به پان نداره جناب مقاله نویس
۲.جدایی ارمنستان و آذربایجان و گرجستان به نفع زبان و فرهنگ و نژاد و ملت آنهاست که قبلا زیر سلطه ایران بودند و رشد نمیکردند بلکه نخبه هاشون بایستی به زبان و فرهنگ ایرانی تزریق میشدن که بعدش شما مدعی میشدی فلانی ایرانی بوده و فارس بوده چرا فلان کشور ثبت جهانی کرده او رو
۳.چرا مردم مهاجرت میکنن؟
دارن از جای بد فرار میکنن یا میرن به سمت جای خوب یا هردو
الان حاکمیت کاری کرده مردم امکانشو داشتن نصفشون مهاجرت میکردن از دست حاکمیت
اگه کاری کردی این کشورها اومدن به شما گفتن بیا ما بشیم استان شما هنر کردی
۴.قلم و تریبون و پیج افتاد دستت با بودجه مردم و دولت انصاف را رعایت کن
لی انصاف نیوز
آران مملکتی است،در آذربایجان
از استان وان در ترکیه،تا استان موصل در عراق تا شهر دربند در داغستان جغرافیایی آذربایجان بودند.
متاسفانه انصاف نیوز به پایگاه و تریبون پانترکهای ضدایران بدل شده وهمیشه از انتشار پاسخ های مستدل ایرانیان وطن پرست مخالف ملغمه متعفن پانترکیسم ممانعت بعمل اورده و در عوض همیشه اجازه داده توهین ها و فحاشی ها و دروغ ها و اراجیف اوباشان پانترک نسبت به قاطبه ملت ایران و شخصیت های ملی و تاریخی وادبیان و قهرمان ملی و بویژه منتقدان عزیز و وطن پرست اذربایجانی را که انها را به ناروا مانقورد مینامند براحتی و بدون حذف الفاظ کثیف و شنیع در کامنت ها منتشر شود که واقعا جای تامل و تاسف بسیار دارد !نمیدانم این رسانه وزین فرهنگی چه اصرای دارد اینقدر با انتشار کامنت توهین ها و دروغ ها و فحاشی های این ترمزبریده های بی فرمان که رسانه را با چاله میدان اشتباه گرفته اند به جهالت و خودشیفتگی جماعت قلیل پانترک دامن زده تا انها بتوانند همچنان درمیان انفعال و بی عملی مسئولان ذیربط با هیاهو و جنجال به حیات نامبارک خود در منجلاب جهالت و بیشعوری و بیسوادی که مبنای پانترکیسم است ادامه داده و در ورزشگاهها پرچم های بیگانه را علم نموده و مکرر به ملت و اقوام و هویت وسمبل های ملی ایران علنا توهین وفحاشی و شعار های تجزیه طلبانه سر دهند و دربستر بی عملی ها و عدم واکنش های متناسب قضایی گستاخانه در خیابان و ورزشگاهها و مراسم رسمی به مردم و ورزشکاران با چوب و چماق حمله و مانند نازی ها و فاشیست ها و دار دسته اردوغان و علیف ایجاد رعب و وحشت نمایند !!!!علیحال این پدیده مزمن همانند دیگر امراض نژادپرستانه و یا تکفیری نوعی بیماری روانی در جهت تسلی عقده های سرکوب شده در میان توده های بیسواد وطبقات پائین وفرودست جامعه بوده که متاسفانه فرصت وامکانات و شرایط رشد و مطالعه و تحقیق و تفحص نداشته و براحتی الت دست ایادی بیگانه قرار میگیرند همان اتفاقی که در جریان اشغال ایران توسط قوای شوروی ودر غائله پیشه وری و قاضی محمد و در گذشته های دور توسط قوای نسل کش عثمانی اتفاق افتاد در حقیقت دولت های پیرامون ایران از این توده قلیل و قاصر بعنوان پیاده نظام و مزدور بهره میبرند خاصیت وطن فروشی و همکاری با با دول بیگانه و خیانت جنایات و غارتگری ها و قتل عام های گسترده دار دسته پیشه وری در جریان اشغال استان های غربی ایران توسط قوای روس برای هر ایرانی اظهر من الشمس و مایه عبرت و تاسف و ناراحتی عمیق میباشد افشای پرداختهای اخیر صد دلاری سفارت باکو به سردسته های این جماعت در ورزشگاهها در سایت ویکی لیکس نیز اوج فضاحت و رسوایی جماعت پانترک بود که ازاین بابت مسئولان ایران هیچ عکس العمل متناسبی از خود نشان ندادند تا انها گستاخی خودشان را تا خطوط قرمز دسیسه ضد ایرانی زنگه زور هم گسترش دهند که خوشبختانه با واکنش و عکس العمل شدید ایرانیان وطن پرست و اهالی شریف اذربایجان و کردستان که بیشترین لطمات دسیسه ضد ایرانی زنگه زور متوجه انها میشد تودهنی سختی دریافت نمودند و انتظار این است که دولت و قوای مسلح هم در قضیه زنگه زور بهر قیمتی کوتاه نیایند که هرگونه کوتاهی و عدم عکس العمل مناسب و در خور فاجعه افرین و مصداق چالدران و ترکمن چای دوم خواهد بود ! باری بقول زنده یاد شاملو سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد!!!!!در حالیکه ایران میلیونها دلار برای خانه سازی و کمک به اواره گان نخجوان و سایر مناطق جمهوری باکو از جیب ملت ایران هزینه نموده و حیدرعلیف و معاون مجلس وقت باکو به کمک های ایران و در دادن اولتیماتوم به ارمنستان وممانعت از سقوط باکو علیرغم اقدامات ضد ایرانی ایل چی بیگ اعتراف اذعان داشته و سپاسگزاری نمودند وترکیه هم در جنگ اول قفقاز عملا هیچ گونه کمکی به باکو نکرده بود سخنان کذب پانترکان کاتولیک تر از پاپ و کاسه داغ تر از آش! که تاریخ پیش رو را علنا در برابر چشمان معاصرین تحریف و وارونه جلوه میدهند حاکی از عمق رذالت و دروغین بودن تمامی تحاریف تاریخی سابق انهاست در حالیکه پیشه وری سه سال قبل از این که احمد کسروی در رساله خود به نام آذری زبان باستان، اثبات کند که زبان این منطقه بر اثر تحولات تاریخی دگرگون شده است، در روزنامه اذربایجان جزلاینفک ایران اصولا کسانیکه آذربایجانیها را تُرک خطاب میکنند را «بی فکر » نامیده است و در جایی دیگر قید کرده است که ایرانیت فوق همه احساسات است و یک آذربایجانی، بیشتر از یک شیرازی خود را «ایران پرست» می داند !و همچنین مستدات تاریخی و حتی علم ژنتیک واظهارات دانشمندان و مورخان بنام روسی و ترکیه فعلی هم بر مسله ترک نبودن نژاد مردم اذربایجان و اکثریت مردم ترکیه دلالت می نماید اما مرغ پانترکان که از انکارا و باکو دستور میگیرند و مانند البانی نشینان فرقه رجوی از فیک های مجازی باکو نشین برای جنجال و هیاهو بیشتر بهره میبرند یک پا بیشتر ندارد چون واقعا فهماندن چیزی به کسی که نمیخواهد و نمیشنود و نمیبیند و نمیتواند بفهمد و همانند داعشیان ممکن است روزی مبادرت به عملیات انتحاری نمایند بسیار سخت است !!!! راستی اگر بقول ان شخص شخیص کامنت گذار و پانترک باکونشین، جدایی ارمنستان و آذربایجان و گرجستان واقعا به نفع زبان و فرهنگ و نژاد و ملت آنهاست که قبلا زیر سلطه ایران بودند و رشد نمیکردند چرا این پدیده میمون و خجسته را نباید به اقوام و نژادها و ملیت های بیشمار ترکیه و جمهوری باکو تسری داد؟ پس چرا ترکیه از بیم این جدایی خجسته اراضی همسایگانش را بطور غیر قانونی و بر خلاف منشور و قعنامه های سازمان ملل متصرف شده و بیش از پنجاه سال آزگار اراضی قبرس را بناحق اشغال نموده؟ چرا جدایی تالشان و لزگی ها و تات ها که زیر سلطه واستعمار جمهوری باکو بوده وچندین سال است خواهان جدایی هستن و همچنین میلیونها شهروند کرد ترکیه که از زمان یورش قصاب تبریز و چالدران (سلیم عثمانی ) به دیاربکر برای جدایی و استقلال خود پیوسته میجنگنند ومتحمل صدها هزار کشته نیز شده اند به نفع زبان و فرهنگ و نژاد و ملت آنها نباشد؟ چرا پانترکان برهبری زعیم شان انورپاشا بیش از دومیلیون ارمنی را قتل عام کردن و انها را وادار به خروج از سرزمین شان نمودند؟چرا هویت کردها تحریف و انها را ترک کوهستانی مینامند؟ اینهمه کینه نفرت با کردها و تالش ها و ارمنی ها و گرجی ها و تات ها و لزگی و اذری های شرق ترکیه و علوی ها و ایرانی ها وافغانی ها و تاجیکان از کجا میاید؟ چرا تدریس بزبان مادری در ترکیه و جمهوری باکو محلی از اعراب ندارد و مورد حمایت پانترکان وطنی نیست؟ راستی پانترکان که اینهمه دم از ملیت و اقوام و زبان میزنند چرااز خود نمیپرسند به چه دلیل نام کشور ترکیه علیرغم موجودیت میلیونها شهروند غیر ترک ترکیه نامیده شده و صرفا دلالت به نژاد و قومیت ترک در میان کثرت سایر نژادها دارد ؟ آیا مرگ خوب است اما فقط برای همسایه؟ در پایان باید اذعان کرد تمامی اقدامات پانترکان و توهین ها و گستاخی ها و اغتشاشات انها در ترکیه و جمهوری باکو تماما مصداق تروریست شمرده شده و در این کشورها مشمول محرومیت از حقوق شهروندی میباشد اماچرا پانترکان در ایران باید ازادانه وفراغ بال به توطئه و دسیسه وفحاشی و تحریف و دروغ پردازی وتجزیه طلبی و حمایت از دول بیگانه واسرائیل وجاسوسی و خرابکاری و تخریب و ضرب و شتم و اقدامات تجزیه طلبانه در ورزشگاهها اشتغال داشته و مشمول هیچگونه برخورد قانونی نگردند و دو قورت و نیم شان هم باقی و از ملت ایران طلبکار هم باشند!!!!!!