از آشوب شهر تا آرمان شهر
/عبور از دوره گذار چالش قرن چهاردهم/
محمد سعید مقصودی، کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
آرمان شهر و اتوپیا (منبعث از فرهنگ یونان باستان) در لغت به معنای محلی برای دستیابی به آمال و آرزوهای دست نیافتنی معنا شده و در اصطلاح اهل فن جامعهای ایدئالیستی و آرمانی است که در آن نظام کاملی برای سعادت نوع بشر حکم فرماست و از هرگونه شر، بدی، ناملایمت و کاستی، فقر، بدبختی، ناعدالتی و … عاری و مبراست.
افراد آرمان شهر به نهایه کمال علمی و عملی رسیده و از هوی و هوس بریدهاند و به نوعی میتوان آنان را ابوالبشرهایی متمدن دانست که با افعال و اعمال خود نشان داده به هیچ عدم و امکانی جز رسیدن به کمال هستی اعتنایی ندارند.
اما باید به این نکته توجه نمود رسیدن به جامعه آرمانی آنقدرها هم سهل و دست یافتنی نیست و با موانع بسیار فراوانی رو به رو است یکی از این موانع و به عقیده نگارنده پیچیده ترین آن “دوره گذار” میباشد.
دوره گذار، موضوع بحث روز جامعه جهانی است دورهای که با رشد و فزونی غول تکنولوژی (با تمرکز بر اطاله وقت و سرگرمی کاذب) و برنامهریزیهای مدون تفکر ایلومیناتی و فراماسونی در صدد مخدوش و معدوم نمودن جملگی مفاهیم انسانی است.
دورهای که در آن توصیه به تفکرات اگزستانسیالیستی و پوچگرایی شده، مفاهیم و نهادهای والایی همچون انسانسازی، اخلاق، دلیل آفرینش و … مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته است.
جامعهای که آلوده به دوره گذار شده درست همان ماوایی است که تودهای از بشر قدرتطلب در آنجا خشک کرده و سعی بر سرکوب و منکوب کردن هرجنبش، تفکر و تحرک انسانی را دارد.
در واقع سیاست ایدئولوژی دوره گذار را میتوان نوعی سیاست شیک کت شلواری دید که در پس آن هر زمان احساس نیاز گردد شمشیری آخته (زهراگین به توجه صرف به مادیات، قدرت طلبی، بی اخلاقی و…) برون آورده و به مقابله همه جانبه با ضدیت خود میپردازد.
به صراحت کلام میتوان عرضه داشت که در اندیشه طرفداران این دوره عامل و جلو برنده آن به هیچ چیز جز اعلام، اثبات و تصویب خود در جایگاه اول الاولین نمیاندیشد و جهت نیل به این مقصود احتمال آن هست که جملگی مفاهیم اخلاقی لگد مال منظور ایشان شود.
اما نگارنده این مکتوبه هم در اندیشهی راهی برای مصون ماندن جامعهی آرمانی خود از آسیبهای قرن جدید میباشد و با تفکر و تعمق در وضعیت کنونی جهان میتوان به یک گزاره همه شمول رسید و آن هم چیزی نیست جز ترسیم جامعه آرمانی با تکیه بر پارامتر «اخلاق».
اخلاق آن نخ تسبیحی است که مهرههای در ظاهر متعارض و نامتجانس با هم را “ما” واحد میگرداند تا در موازات و شانه به شانه هم به آن نقطه اتصال انسان جاویدان برساند.
به عقیده نگارنده این نویسه، در جامعهی آرمانی تمامی معانی باید بنده اخلاق باشند؛ نمیتوان جامعهای را آرمانی دانست و از اخلاقمداری آب و خاک و هوا و آتش آن نگفت از تلبس به اخلاق لفظ و معنای آن قلم نزد.
صاحب اخلاق در جامعهی آرمانی، نویسندهای است که از نارساییها و کمبودها مینویسد تا به گوش مسئولین متعهد برسد، پزشکی است که پیش از هر ثروتاندوزی در اندیشه درمان آلام بیماران است، معلمی است که از سر تعهد و دلسوزی نسلی از شاگردان دانا تحویل بستر جامعه داده، هنرمندی است که سوای کسب شهرت زبان گویا و حرف دل توده مردم میشود، رانندهای است که کرایهای اضافه بر تاکسیمتر از مسافر طلب نکند، فروشندهای است که کم فروشی و گران فروشی نکند، نجاری است که …، جوشکاری است که …، کارگری است که …، مهندسی است که …
پر واضح است آن وقت که هر کس در جای خود و به اندازه ظرف وجودیاش سعی در ریشهدار نمودن تام و تمام مفاهیم اخلاقی در جامعه نماید بعد از گذشت چندی میتوان با خیالی آسوده این ادعا را مطرح نمود و شاهد آن بود که جامعه جهانی بیش از پیش به سمت اخلاق مداری و نیل به جامعهای آرمانی قدم برداشته است.
و این مهم میسر نمیگردد مگر با اراده تک تک افرادی که در زیر پوست جامعه متعهدانه زیست مطلوب مینمایند.
انتهای پیام