خرید تور تابستان

مدیریت با استراتژی گربه نره و روباه مکار

میثم سعادت در روزنامه هم میهن نوشت: اساساً من سعی نمی‌کنم طنز بنویسم. اما گاه اتفاقاتی در کشور رخ می‌دهد که اگر چند سال دیگر برای کسی تعریف کنید، حتماً پشت سرتان می‌گوید این خالی‌بند را ببین‌. یک ماجرای احمقانه تعریف کرده و فکر می‌کنه من باور کردم.
مثلاً یک موقعیت خاص را در نظر بگیرید. فرض کنید اینجا مدیران بزرگترین و پرطرفدارترین تیم ورزشی کشور نشسته‌اند. آنها روز قبل به هواداران خود قول داده‌اند که خبرهای خوبی برای آنها در راه است و حالا فهمیده‌اند که تیم رقیب، با یک پیشنهاد اغواکننده، در حال خریدن بزرگترین ستاره تیم آنهاست. رقمی که برای آن بازیکن پیشنهاد شده، از بودجه 90درصد ورزش‌های دیگر بیشتر است. اهمیت کار را درک کردید؟
حالا اگر یک مدیر حرفه‌ای باشید حتماً برای مواجهه با خبرنگاران و هواداران پشت در باشگاه، قبلاً مطالعات عمیقی داشته‌اید. کتاب‌هایی که مدیران اقتصادی و چهره‌های ورزشی مثل مربیان فوتبال نوشته‌اند را خوانده‌اید. در این موقعیت به سبک کدام مدیر عمل می‌کنید؟ چه می‌گویید که نگرانی آنها کاهش بیابد؟ از کدام استراتژی مدیریتی بهره می‌گیرید که بتوانید از بحران عبور کنید؟
مسیری که هفته‌پیش در تهران تجربه شد، مسیری بود که احتمالاً همه ناظران داخلی و جهانی را انگشت‌به‌دهان خواهد کرد و نشان داد به‌رغم تحریم‌ها، جنس‌مان جور است! استراتژی استفاده‌شده، بر مبنای داستان کدو قلقله‌زن بوده. یعنی آقای مدیر تصمیم می‌گیرد خودش را در یک کدو مخفی کند و از مقابل هواداران قل بخورد و برود. مشکل اینجاست که کدو به این گندگی پیدا نمی‌شود. لذا آقای مدیر دست به ابتکار می‌زند و از خودروی‌شخصی به‌عنوان کدو استفاده می‌کند. متأسفانه خودروی آقای‌مدیر شیشه دودی نیست لذا ممکن است هواداران، آقای‌مدیر را داخل کدو ببینند (آقای میرسلیم عزیز، تشبیه کدو برای خودروی خارجی بود و خدای ناکرده کسی خودروهای وطنی را با کدو مقایسه نکرده)، اینجاست که آقای‌مدیر برگ برنده خود را رو می‌کند و نشان می‌دهد به‌جز ادبیات غنی ایران، به ادبیات غرب هم تسلط کافی دارد و به سبک هری‌پاتر، کتش را روی کله‌اش می‌کشد و زیر لب یک ورد uoncco می‌خواند تا غیب شود.
متأسفانه البته این شیوه مدیریتی عمل نمی‌کند و هواداران و خبرنگاران تصویر مخفی‌شدن آقای‌مدیر زیر کت جادویی را در شبکه‌های‌اجتماعی هم‌رسانی می‌کنند. استعفا؟ زرشک. عزل؟ باز هم زرشک. عموماً مدیران در این کشور در موقعیتی هستند که گاهی ممکن است مدیران بالاتر ترجیح بدهند از ظرفیت و استعداد آنها در یک‌جای دیگر استفاده کنند. همین الان مدیرانی هستند که برای انتخابات مجلس استعفا داده‌اند اما همچنان سر کار حضور پیدا می‌کنند که کسی جای آنها را نگیرد و اگر رأی نیاوردند، زود برگردند روی صندلی قبلی.
رفتار مدیر آن باشگاه ورزشی، نمونه هوش یک‌مدیر طراز است. تقریباً به‌اندازه یک بچه سه‌سال‌ونیمه. کسی که احتمالاً سالانه درباره هزینه‌کردن رقمی نزدیک به هزار میلیارد تومان پول بی‌زبان تصمیم می‌گیرد. به‌جای پاسخگویی هم به‌سبک هری‌پاتر و کدو قلقله‌زن عمل می‌کند.
مزیت کار اینجاست که در لیگ داخلی، بالاخره یا تیم مدیری که با کت پشت ماشین قایم می‌شود قهرمان می‌شود (استراتژی کدو قلقله‌زن) یا تیم آن‌یکی مدیر که شرخر معروف را برای لیدری تیمش به ورزشگاه می‌برد (استراتژی گوریل‌انگوری) یا مربی سومی که به‌مدد کارخانه قدرتمند، به اندازه یک ماشین چاپ اسکناس درآمد دارد. (استراتژی گربه‌نره و روباه‌مکار) وقتی مدیران از یک‌ جمع محدود انتخاب شوند، بالاخره بعد از چندسال هرکدام چند عنوان قهرمانی دارند و شجره طیبه برای خودشان درست می‌کنند. در آسیا اما که رقابت جدی‌تر می‌شود و عیار تیم‌ها مشخص می‌شود، صرفاً باید کت‌وشلوار را روی صورت بکشند که مؤاخذه نشوند. یا توی یک‌کدو قایم شوند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا