افشاگری فائزه هاشمی: یکی از وزرا برای مدیرانش پروندهسازی میکند
فائزه هاشمی رفسنجانی در گفتگو با «حسین دهباشی» در برنامه ی «خشت خام» سایت «تاریخ آنلاین»، میگوید یکی از وزرای دولت روحانی که ابتدای انقلاب در زمان انقلاب فرهنگی در کمیتههای پاکسازی اساتید دانشگاهها بوده، حالا به پرونده سازیهای واقعی و حتی غیرواقعی برای مدیران وزارتخانهاش مشغول است.
به گزارش انصاف نیوز، دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی که مهمترین حامی روی کار آمدن روحانی بوده، اما به صراحت میگوید که این وزیر «وقتی مدیرش آن حرف غیرکارشناسیاش را عمل نمیکند با پروندهای که از ابتدا برایش ساخته مجبورش میکند به استعفا، یا اخراجش میکند اگر بتواند!»
ادعای «نوارسازان» دروغ بود
فائزه هاشمی که عضو حزب کارگزاران سازندگی است در پاسخ به این شایعه در اواخر دهه ی هفتاد که افراد موسوم به حزب الله را پنهانی و حتی مالی تحریک میکردهاند تا به خودشان هجمه کنند و از این طریق محبوبیت کسب کنند، گفت:
دیدم نوارش را دیدم، منتهی متأسفانه اصلاحطلبها هم این نوار را پخش کردند و ساختند! سه تا از این آقایان و خانمهای اصلاحطلب بودند، اسمش هم شد پروژه نوارسازان! یکسری چیزهایی را مطرح کردند از جمله همین که خود فائزه و آقای کرباسچی خودشان پول میدادند که اینها بهشان حمله کنند که اینها اینطوری محبوب و مشهور بشوند. نه کاملاً این حرف دروغ بود. خانم شیرین عبادی بود، آن فرشاد امیرابراهیمی بود، آقای دکتر رهامی را شنیدم پشت این قضیه بود و خیلی هم تعجب کردم و متأسفانه اینها این را ساختند. نه، این کاملاً دروغ بود این حرف.
انتخابات 84 کاملاً مهندسی بود به نظر من!
خانم هاشمی دربارهی تحلیل خود از انتخابات سال 84 که پدرش بازندهی رقابت با احمدینژاد در دور دوم بود، با طرح این ادعا که «کاملاً مهندسی بود به نظر من!»، در پاسخ به اشارهی مجری که «84 که رأیشماریاش دست دوستان اصلاحطلب بود!»، گفت: خودِ دوستان اصلاحطلب در وزارت کشور اعلام کردند انتخابات از دست ما خارج است و ما اصلاً نقشی در انتخابات نداریم! خودِ آقای خانجانی اعلام کرد دیگر، آقای خانجانی سخنگوی وزارت کشور و ستاد انتخابات بود. رسماً اعلام کرد، قبل از این که انتخابات چیز بشود، گفت ما نقشی در انتخابات نداریم! دست ما نیست هیچی! این رو رسماً اعلام کرد.
وی افزود: من حالا نمیتوانم بگویم که صد درصد مهندسی شده بود! ولی مهندسی شدنش هم بخشی از کار بود که من البته آن موقع درگیر انتخابات نبودم. من آن موقع انگلیس بودم. به بابام زنگ زدم که من بیایم کمک کنم برای انتخابات؟ گفت نه تو همانجا باشی بهتره! تو کنار ما نباشی ما اینطوری امنتر هستیم! من آن موقع در سیاست هم نبودم، دنبال هم نمیکردم.
هیچ وقت قصد طلاق نداشتیم!
فائزه هاشمی همچنین در پاسخ به سوالی دربارهی شایعاتی دربارهی خانوادهی هاشمی از جمله دربارهی خودش گفت: مثلا شایعهی طلاق من. این خیلی عجیب بود برای من، اینقدر این قوی بود. کاملاً شایعه بود نه پایهای داشت این، نه ما هیچ وقت قصد طلاق داشتیم! هیچی نبود اصلاً. این قدر قبیح بود که حتی فامیل ما هم باورش شده بود. من رفتم انگلیس، این قویتر شد. چون من همسرم همراهم نبود من و پسرم رفتیم. خب او میآمد و میرفت، من میآمدم و میرفتم. مثلاً برایشان عجیب بود که یک خانم خودش بلند شود برود انگلیس و همسرش تهران بماند!
قاسمی مردانگی عمل به شرط را نداشت
دهباشی زندانی شدن دختر آیت الله هاشمی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را غیرقابل باور در آن دوره میدانست و گفت که «من راستاش را بخواهید به آقای سعید قاسمی حق میدهم اگر آن موقع شرط کرد که اگر شما به زندان بروید ریش خود را میتراشد، البته شرطبندی کرد و انصاف بود به آن عمل کند». خانم هاشمی در پاسخ گفت: «البته مردانگی عمل به آن را نداشت دیگر!».
کشته شدن لاهوتیها را عین عدالت نمیدانم
فائزه هاشمی دربارهی تغییر احتمالی نگاهش به حوزهی سیاست پس از سپری کردن زندان گفت: «این زندان تأثیری که روی من گذاشت به آرمانهایم باورم بیشتر شد. قویتر ایستادم! دیگر اگر قبل از آن نگران بودم که ممکن است اگر یک روزی آدم را بگیرند و یک هزینهای بخواهی بدهی؛ دیگر آن نگرانیام رفع شده بود، چون دیگه زندانم را هم رفتهام، بعد از آن دیگر چه میتواند باشد؟ دوباره میبرند زندان دیگر!»
دهباشی: منظورتان آرمانهای متأخرتان بود. شما نمیتوانید بگویید که من هم از سال 59 اینطور به حکومتداری فکر میکردم که؟
فائزه هاشمی: نه، ببینید همان موقع که آقای لاهوتی و وحید کشته شدند در واقع ما همان موقع هم در جریان بودیم که انقلاب چطور بچههای خودش را میخورد!
دهباشی: البته آقای مهدی لاهوتی که کشته نشد، خودکشی کرد.
فائزه هاشمی: ما فهمیدیم کشته شدند، نه خودکشی نکرده!
دهباشی: از ساختمان پلاسکو نیفتاد پایین؟
فائزه هاشمی: نه، من رفتم ساختمان پلاسکو دو سال بعد از آن. آن موقع کسی من را نمیشناخت، آن موقع من بچه بودم، هیچ چهرهی شناخته شدهای نبودم، اصلاً در خبرها هم نبودم، از همهی مغازهدارهای آنجا پرسیدم که آقا مثلاً فلان تاریخ، اینجا کسی خودکشی کرده، کسی خودش را از این بالا انداخته پایین؟ همه گفتند نه. بنابراین من اعتقاد ندارم که وحید رفته خودکشی کرده.
دهباشی: در تدفین کسی شاهد بود؟
فائزه هشمی: «نه، اصلاً جنازهی وحید را ندادند! وحید را خودشان رفتند دفن کردند. پزشک قانونی نامه داد که آقای لاهوتی با سم کشته شده، یعنی با سم فوت کرده! یعنی آن را هم به ما گفتند که سکته کرده! ولی پزشک قانونی همچین نامهای نداد. یعنی همان موقع ما این داستانها را داشتیم، خب بالاخره من کشته شدن اینها را عین عدالت نمیدانم، من اینها را یک حالتی… البته میگویند هر انقلابی بچههای خودش را میخورد! بله حرکتهای انقلابی این عوارض و این چیزها را دارد دیگر، ولی به هرحال این مسایل همیشه در ذهن من بود، اینجور نبود که حالا…»
بابا همیشه با این زندانها مخالف بود
فائزه هاشمی در پاسخ به این ادعا که «پیرمردهای نهضت آزادی به خاطر یک نامهای که به پدر شما در زمان ریاست جمهوری نوشتند، زندان رفتند»، گفت: «خب کار بابا نبود! ببینید، ولی ایشان [برای آزادی آنها] خیلی تلاش کردند. در این واقعه، مثلاً آقای عباس عبدی همیشه فکر میکند بابا او را انداخته زندان در صورتی که انتقاد خیلی به بابا میکرد ولی اصلاً بابا نقشی در آن زندان نداشت، اصلاً بابا اهل این چیزها نیست، اهل این انتقامجوییها نیست!
ور دربارهی احتمال تاثیر زندانی شدن اعضای نهضت آزادی به خاطر آن نامه به هاشمی رفسنجانی گفت: نه، ببینید ممکن است این بوده باشد ولی این کار بابا نبوده که برود شکایت کند بگوید بروید اینها را دستگیر کنید! دیگران کردند. ولی ایشان همیشه با این زندانها مخالف بود. در دوران خودش هم اگر شما نگاه کنید زندانیهای سیاسی به حداقل میرسد! مثلاً بهاییهایی که قبلش زندان بودند و در دورهی آقای احمدینژاد هم زندان بودند، در آن دوره نیستند. مجاهدین [منافقین] حتی آن دوره موقع نیستند. من اینها را در مدت زندانی بودنم فهمیدم! خودشان که تعریف میکردند میگفتند دوران آقای هاشمی، دوران آقای خاتمی، کسی به ما کاری نداشت. مجاهدین هم میگفتند ما هم آن موقع در زندان نبودیم! اگر هم بودند خیلی تک و توک و استثنایی بودند. خیلی زندانیها کم شد در دوران ایشان. من اعتقاد دارم دوران بابا دوران خیلی خوبی بود، ولی اینجوری نبود که ایشان قدرت کامل را داشته باشد و بتواند همه چیز را اصلاح کند بالاخره کمکم و به تدریج دیگر.
من خیلی امیدی ندارم به آینده!
وی دربارهی عملکرد روحانی در سه سال گذشته، ضمن دفاع از عملکرد دولت در برخی حوزهها از جمله برجام، اما گفت: «مشکل اصلی میخواهم بگویم کجاست؟ من خیلی امیدی ندارم به آینده! یعنی این که فکر کنم که الآن با آمدن آقای روحانی خیلی اتفاقات خوبی میافتد! حالا این دغدغههایی که شما نام بردید همهی اینها دارد به سمت حل شدن میرود».
فائزه هاشمی در عین حال گفت: فشارهایی روی دولت را فراموش نکنیم. مثلاً شما همین قضیهی کنسرت را ببینید! خب درست است که در حیطهی اختیارش هست ولی وقتی اجازهی کنسرت را میدهند و یکسری لباس شخصی پا میشوند میروند کنسرت را بهم میریزند این دیگر در اختیارات رییس جمهور یا وزیر ارشاد نیست واقعاً، در اختیار نیروی انتظامی نیست. … اصلاً فشارهایی که میآید یا آن صحبت آقای روحانی ممکن است که نتوانست جلوی دستگیری آن زندانیها را بگیرد یا آنها را آزادشان کند ولی به نظر من کنترل کرد چون در خبرها بود که ممکن هست تعداد خیلی زیادی دستگیر بشوند، دیگر ادامه پیدا نکرد حداقل؛ آن اعتراض اثر گذاشت به نظر من! اینجور نبود که بگوییم فقط یک حرفی ایشان زد و تمام شد رفت!
وزیری داریم که پرونده میسازند برای مدیرانش
به گزارش انصاف نیوز، فائزه هاشمی در این مصاحبه به مشکلی اشاره میکند که به گفتهی او دامنگیر سیستم مدیریت است و در دولت روحانی نیز وجود دارد: اکثر مدیران ما که در نظام هستند یا حراستی بودند یا اطلاعاتیاند یا سپاه بودند حالا نمیگویم همهی آها. خب آنهایی که لایق هستند بعد از یک مدتی که میآیند اینقدر دچار افسردگی و سرخوردگی میشوند به خاطر همین فشارهای بیرونی که بر رویشان وجود دارد عملاً کنار میروند. خیلیها را میشناسم که میآیند میبینند کاری از دستشان بر نمیآید و ایدههایی که دارند نمیتوانند یعنی یک کار خوبی هم که انجام میدهند چنان تحت فشار قرار میگیرند. مثلاً ببینید پروندهسازی یک چیز مهمی است در نظام سیاسی؛ برای مدیران دائم دارد پروندهسازی میشود. خب این مدیر جرأت نمیکند یک کاری بکند! یک کار هم بکند اینقدر دشمن دارد برایش پروندهسازی میکنند و این پروندهسازی یک چیز پسندیدهست! بعداً جواب میگیرد یعنی میرود و موفق میشود که آن مدیر را سرنگون بکند! ما خیلی از اینها را میبینیم. مدیران ما یک نگاه امنیتی دارند. مثلاً ما الآن وزیری داریم که پرونده میسازند برای مدیرانش قبل از اینکه آنها را منصوب بکند! در سیستماش خبرچین گذاشته، در تمام تشکیلاتش، اصلاً نگویم همه را، بعضی چیزها را.
فائزه هاشمی در این لحظه در پاسخ به دهباشی که پرسید «شما دارید مثال ذهنی میزنید؟»، گفت: نه واقعیت است! من دارم واقعیت را میگم. چون من اطلاعات اینها را دارم که میگویم. بعد این وزیر، مدیرش را که میخواهد منصوب کند اول میرود برایش یک پرونده درست میکند، حالا واقعی یا غیر واقعی! چرا؟ چون خودش از این کمیتههای پاکسازی درآمده! در ابتدای انقلاب در کمیتههای پاکسازی بوده که استادها را اخراج میکرده در آن شورای انقلاب فرهنگی…
خانم هاشمی سپس در پاسخ به پرسش متعجبانهی دهباشی که پرسید «شما درباره آقای احمدینژاد دارید صحبت میکنید؟»، گفت: نخیر! من در مورد وزیر آقای روحانی دارم صحبت میکنم. خودش در آن کمیتهی پاکسازی بوده که استادها را اخراج میکرده، آن نگاه امنیتی هنوز همراهش است. استاد دانشگاه شده، مثل همهی وزرای ما، بعد در تمام تشکیلات زیرمجموعهاش خبرچین گذاشته، آنها خبر برایش میآورند که دارد در فلان تشکیلات، فلان مدیریت، فلان اداره چه اتفاقی میافتد! وقتی مدیرش آن حرف غیرکارشناسیاش را عمل نمیکند با پروندهای که از ابتدا برایش ساخته مجبورش میکند به استعفا، یا اخراجش میکند اگر بتواند!
فائزه هاشمی تاکید کرد: برای حل مشکلات توسعهی کشور، نمیتوانیم بگوییم همهاش حکومت و فشارهای خارج دولت است؛ بخشی به خاطر این است که نگاه واقعی و علمی به مدیران ما وجود ندارد! چرخش نخبگان وجود ندارد! باید برویم به طرف شایستهسالاری و استانداردهایمان باید عوض شود. نظارتهای ما شده همهی چیزهای امنیتی، پروندهسازی، این نماز میخواند؟ بله نماز خوب است، بخوانیم ولی خوارج که حضرت علی ع را کشتند، میگفتند حضرت علی نماز نمیخواند! فوری برای آدمهای شایسته یک همچین پروندههایی میسازیم و میگذاریمشان کنار. بالاخره این چیزها، چیزهای شخصی آدمهاست. ما نباید برویم در خانهی آدمها که طرف نماز میخواند یا نمیخواند؟ همه نمازخوان هستند همه مؤمن هستند اگر هم نمیخواند ما او را از دین دور کردیم. استانداردهای مدیریت کشور باید عوض شود
متأسفم که این را بگویم ولی دور و بر خودم را هم که میبینم کسانی که دروغترند، کسانی که حیلهگرترند، کسانی که ریاکارترند، کسانی که در حال تظاهر و پاچهخواری و تملق هستند آنها موفقترند، یعنی موفق از این نظر که باقی میمانند و در کمال بیعملکردی. چه کسانی میروند کنار؟ آنهایی که واقعاً دلسوز بودند، آنهایی که دوست داشتتند کار بکنند، آنهایی که فکر برای کار کردن داشته باشند، آنهایی که مدیر بودند، مدیر واقعی بودند، آنها مجبور شدند دانه دانه کنار بروند، منزوی بشوند و یک همچین آدمهایی باقی بمانند.
انتهای پیام
چون در سازمانها هیچ مشکلی از مردم بدون زیر میزی حل نمیشود، آن تعداد معدود کارکنان درستکار هم از ترس مورد اتهام قرار گرفتن از حل مشکل مردم ابا دارند ، چون در مخیله همکارانشان نمی گنجد که کسی بدون چشمداشت کاری برای کسی انجام دهد !
اگر این مطالب درست باشد پس باید بگوییم سریال خانه پوشالی را از روی دست سیاستمداران ما ساخته اند
نکنه خانواده محترم اون بابا رو کشتن که اینقدر مطمئنی!!!
جالبه جدیدا بهش میگن ، خانم دکتر فائزه هاشمی !!! کجا درس خوندی ؟چه رشته ای خوندی؟ پایان نامت چی بوده ؟ نکنه پرفسور سمیعی که میگن تویی ؟؟ ای ناقلا ! اسمت وعوض کردی ریا نشه !!
بچه عرب های حاشیه خلیج فارس هم از این مدارک تا بخوای دارن . از انگلیس و آمریکا و… تو هم آره ؟!!
تو تاریخ ایران سه شیر زن!!؟؟ داریم یکی مادر ناصرالدین شاه (قاتل امیر کبیر ) یکی اشرف (دختر رضا خان که حکومت مصدق رو تارو مار کرد ) آخریش هم تویی (دختر هاشمی ) .
خانم دکتر برو با دوستان انگلیسیت مشورت کن وبیا که انتخابات نزدیکه؟؟!!
جناب محمد ، مرد حسابی این چه برخوردی ست که شما میکنی ، فحاشی و تهمت و به سخره گرفتن دیگران و …
نکند که جنابعالی پیرو مکتب برادر حسین شریعتمداری هستید .
اگر انتقادی به عمل کرد کسی دارید ، بفرمایید این گوی و این میدان .
درود بر شما.جناب محمد. ادبيات نوشتاري شما صيحيح نيست.اگر منتظر جوابي، كه نوشته هاي شما جواب ندارد.اگر ميخواهي مسخره كني كه شان خانم هاشمي در حد تمسخر نيست! بهتره كه به يكديگر احترام بگذاريم. پس سئوال مودبانه مساويست با جواب مودبانه!
پاسخ گویی شرافت لازم دارد جناب محمد.
با همه ارادتم به هاشمی ولی ایشون خودشون صراحتا در مورد دستگیری مرحوم سحابی گفتند پرو شده بود دادم گوشش رو بپیچانند
درود بر شما.ياد مرحوم سحابي بخير. خدايش رحمت كند.متاسفانه در ان دوره نامهرباني هاي زيادي به طيف فكري ملي مذهبي شد. بلاخره آقايان مسئول تاكنون پاسخي به دستگيريهاي آن دوره نداده اند.
انصافتو شکر خدا :
انسان ازافاضات دو قورت ونیم دختر محترمه عالیجناب سرخپوش حیران میمونه بخدا!!!
چه دوستانی که بغلم درجبهه جان دادند ومن تنم لرزید گریه کردم درفراغشان… نگو همون دوران عالیجناب خوددستور بگیرببند میداد…. همانموقعها اختلاسها کلید خورد، زندانها فراختر و پُر شد، حالا دختری که دم از عدالت میزند آیا بهتر نیست باباجان را بجای تطهیر محکوم کند!؟ کوچک زاده ها و رسائی ها و صادق محصولیها و… احمدی نژاها همه وهمه تولیدات کارخانه تفکرسازی اوست، خودمان را گول نزنیم…. امیدوارم این نقد را انصاف نیوز انصاف بخرج دهد سانسور نکند. ایمیل من واقعی است وحاضرم با دختر محترمه اش مناظره کنم. سردبیر یک سایت خبری