الزامات تبلیغ دین
بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی با عنوان «الزامات تبلیغ دین» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
رهبری در چند روز گذشته در دیداری که با جمعی از طلاب داشتند، نکاتی را دربارهی شیوههای تبلیغ بیان کردند که بعضی دارای اهمیت است؛ از جمله شناخت مخاطب، توجه به نسل جدید و … . اما میتوان نکاتی را به آن افزود تا تبلیغ دینی بیشتر از این مؤثر افتد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
1- مهمترین و بهترین تبلیغ دین در حال حاضر عملکرد «حکومت دینی» است. هر میزان که این حکومتی که به اسم دین حکمرانی میکند، بتواند کارآمدتر و صالحتر باشد، خود به خود ترغیب مردم به دین بیشتر خواهد شد و چنانچه عملکرد حکومت مشحون از ظلم و فساد و در کنار آن ناکارآمدی در ساختن دنیای مردم باشد، بیشتر از همه مخرب دین و ایمان مردم خواهد بود. بنابراین حفظ ایمان مردم وابسته به عملکرد درست حکومت است و مسئولیت این امر بیش از همه متوجه تمامی دست اندرکاران است.
2- رهبری در بخشی از صحبتهای خود به لزوم حمله به جبهه لیبرال دموکراسی اشاره کردند. ضمن اینکه میتوان به ضعف عملکرد لیبرال دموکراسی و همچنین جنایتهایی که به اسم آن در طی سالیان متمادی و در حال حاضر انجام شده و میشود، اشاره کرد؛ در عین حال میتوان از آموزههای آنها آموخت و در جهت تقویت تبلیغ دین از آن بهره برد.
از جمله مواردی که اسلام به دلیل عملکرد حاکمان و یا گروههایی مثل داعش و طالبان، به آن متهم بوده، تفسیر خشونتطلبانه و ضد حقوق بشر از اسلام و ارائهی تصویری خشن از دین در سطح جهان است.
به نظر یکی از وظایف مبلغان در حال حاضر، ارائهی تصویری رحمانی از دین برای مخاطبان است. این تصویر رحمانی در عین اینکه میتواند بدون لکنت بگوید که از آموزههای درست غربیان آموخته و سعی دارد به آن توجه کند، میتواند نشان دهد که در ماهیت حقیقی اسلام و عملکرد پیشوایان دینی این آموزههای حقوق بشری و رواداری مذهبی بالاترین و برترین جایگاه را داشتهاند.
متأسفانه نگاهی که در بین مسلمانان در طی قرون رواج پیدا کرده، با آنچه پیشوایان مذهبی از جمله پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) ارائه کردهاند، به کلی متفاوت است و اسلام بسیاری از ما همچون پوستین وارونهای است که با حقیقت اسلام فاصله دارد. همچون راه اندازی گشت ارشاد که زمزمهی دوبارهی آن در این روزها مطرح است و جز ارائهی چهره خشنی از دین هیچ ثمرهای بر آن مترتب نیست.
ضمن آنکه آموختن از دیگران بنابر آنچه پیشوایان ما به ما آموختهاند، هیچ ایرادی ندارد و میتوان از آموزههای حقوق بشری غرب هم آموخت. حضرت علی (ع) میفرماید: «حكمت، گمشده مؤمن است؛ پس ، آن را، گر چه از منافقان، فرا گير» (نهج البلاغه/ حکمت 80).
بنابراین این نگاه که چون غربیها حقوق بشر را مطرح کردند، پس نباید به آن توجه کرد؛ نگاه غلطی است که متأسفانه در میان بعضی از مسئولان و متفکران ما هم زیاد رواج دارد.
جالب است که شهید مطهری سالها پیش این نگاه را رد کردند و بر حرکت افتخارآمیز غربیها صحه گذاردند: «علمای اسلام با تبیین اصل عدل، پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند، گو اینکه در اثر پیشامدهای تاریخی نتوانستند راهی را که باز کرده بودند، ادامه دهند. مقدر چنین بود که کار خود را ادامه ندهند … و پس از تقریباً 8 قرن دانشمندان و فیلسوفان اروپایی آن را دنبال کردند و این افتخار را به خود اختصاص دادند» (کتاب مجموعه یادداشتها).
این نگاه افتخارآمیز به غربیها در حوزهی حقوق بشر کجا و نگاههای تحقیرآمیز به آنها کجا؟ بنابراین لازم است که مبلغان دینی نقاط ضعفی که از اسلام در جهان مطرح است را بشناسند و در جهت تصحیح آن نقاط ضعف و ارائهی تصویری رحمانی از دین اقدام نمایند.
3- نکته سوم در اهمیت «شناخت ارتباطات» و «رسانه شناسی» در دنیای امروز است. دنیای امروز به درستی به عصر ارتباطات معروف است و رسانهها در آن نقش اصلی و تعیینکننده دارند. لذا مبلغان مذهبی به جای نفی رسانهها و یا محدود ساختن آنها، نیازمند آن هستند که با شناخت ماهیت و نحوه عملکرد هر رسانه، از آنها به درستی در جهت تبلیغ دین بهره ببرند.
در دنیای امروز ارتباطات یکطرفه و از بالا به پایین مردود است و این شیوه برای ارتباط با نسلهای جدید راه به جایی نمیبرد. شاید با اغراق بتوان گفت که «دوران منبر تمام شده است» که در آن ارتباطات، یکسویه و از بالا به پایین است، اما در حقیقت، دنیای امروز دنیای ارتباطات دوسویه و تعاملی است و منبر هم اگر می خواهد حفظ شود باید تا حد امکان خود را به این الزامات مقید سازد.
بنابراین لازم است تا مبلغان با بهکارگیری شیوهی درست ارتباطات انسانی در کنار شناخت رسانهها و بهرهگیری صحیح و بهجا از آن در جهت تبلیغ و گسترش دین اقدام نمایند.
میتوان به این فهرست باز هم افزود که نیازمند تأملات صاحبان اندیشه و فکر است تا از این طریق منظومه کاملی از الزامات تبلیغ درست دینی شکل گیرد.
انتهای پیام