خرید تور نوروزی

«معجزه در سلول شماره هفت»؛ هنر، معجزه، اعدام

/نگاهی به فیلم معجزه در سلول شماره هفت/

مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان «هنر، معجزه، اعدام» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی فیلم «معجزه در سلول شماره هفت» نوشت:

«اعدام حکم خوبی است البته برای نظام‌های تك‌صدایی»؛ این می‌تواند شروع یک مونولوگ جذاب در سینمای مستقل و همزمان یک فرضیه‌ی قابل اثبات برای صحبت درباره‌ی اعدام در دنیای امروز باشد.

به نظر می‌رسد در طول تاریخ و خاصه در دنیای امروز عموما این نظام‌‌های تک‌صدایی هستند که بر حکم اعدام پافشاری کرده و می‌کنند.
در جوامع غیر دینی که تکلیف کاملا مشخص است اما در طول تاریخ در برخی جوامع به اصطلاح دینی، کارگزاران نظامات قضایی و نظامی اعدام را نه از سر اجرای مومنانه یک حکم اجتماعی دینی که از سر استمرار تمامیت‌خواهی زنده نگاه داشته‌اند تا مخالفان خود را با بهانه‌های واهی از میان بردارند و در این میان اگر بی‌گناهی هم پای اعدام رفت دفع افسد به فاسد شده است و مصلحت‌های نانوشته حکم می‌کند که خیلی نباید درگیر ضریب خطای موجود شد.

از سوی مقابل اما خوشبختانه بشر ابزاری به نام هنر را همواره در اختیار داشته است تا با زبان آن از شرارت مصلحت‌ها بگذرد و حقیقت را پای قدرت قربانی نکند.

نظم و نثر موجود در کتاب‌های مستند تاریخی و همچنین شعر و موسیقی و سینما، از جمله مصادیق استفاده‌ی بشر از هنر برای عبور از مصلحت‌ها و سیاست‌های فریبکارانه‌‌ی اهالی قدرت هستند؛ که بدون آنها شاید همین عدالت نیم‌بند موجود در جهان هم برقرار نمی‌شد و کماکان حق با قدرت بود.

هنر مستقل بر خلاف هنر وابسته که وامدار قدرت است، برای تکریم ارزش‌های جامعه‌ی انسانی خلق می‌کند و کارکرد می‌یابد و فیلم معجزه در سلول شماره هفت به کارگردانی محمت ادا اوزتیکن، نمونه‌ای از هنر متعهد به ارزش‌های انسانی است.

این فیلم درباره‌ی یک بی عدالتی تعمدی در نظام قضایی فاسد ترکیه سال ۱۹۸۳ است، جایی که یک فرمانده ارتش به بهانه‌ی مرگ دخترش قصد دارد بی‌گناهی را به اعدام بکشاند تا از این طریق از حریم قدرت خود پاسداری کند.

ممو شخصیت اول فیلم متهم به قتل دختربچه یکی از اهالی قدرت است و قدرت نقطه‌ای در نظام هستی است که ضعیف در آن فاقد هر گونه ارزش وجودی است و لاجرم بلعیده خواهد شد.

متهم یکی از میلیارها بشر مستضعف در طول تاریخ است که نه تنها هیچ کس را برای دفاع از خود ندارد، بلکه معلولیت ذهنی و‌ جسمی و لکنت زبانش هم مزید بر علت می‌شوند تا طعمه جانخواری یکی از اهالی قدرت شود.

اوزتیکن با بازی گرفتن هنرمندانه از آراس بولوت اینملی بازیگر مشهور سینمای ترکیه در نقش ممو، سکانس‌های تأثر برانگیز زیادی از رنج بی‌عدالتی و‌ سوءاستفاده از حکم اعدام را به مخاطب خود عرضه می‌کند؛ اما پرداخت هنرمندانه به مفهوم عشق به عنوان بدیل بشر برای عبور از بی عدالتی این سکانس‌ها را دچار عمق کارکردی تازه‌ای می‌کند.

ممو در یک ارتباط عاشقانه با اُوا دختر هفت ساله‌اش قرار دارد، جایی که پدر و‌دختر در یک همسنی عقلی با هم قرار دارند و این موجب می‌شود زشتی بی عدالتی به چشم‌شان نیاید، اما تابش نور عشقشان به زندانبان و زندانی فرصتی را برای برقراری عدالت فراهم می‌کند.

ممو در نظام قصایی فاسد و وابسته به زندان و سپس به اعدام محکوم می‌شود. او در ابتدای ورود به زندان‌ با بدنامی اتهامی که دارد در چنگال زندانیان با سابقه اسیر می‌شود، قدرت اینجا هم هست و شرورهای زندانی قصد دارند پیش از فرمانده ترتیب ممو را بدهند که موفق نمی‌شوند، چرا که فرمانده دستور داده تا در فضایی تبلیغاتی ممو اعدام شود تا مایه‌ی عبرت دیگران باشد.

ممو در زندان که یکی از اهرم‌های فساد در نظام قضایی نظامات استبدادی است، با کمک اُوا دخترش و همچنین لبخندهای ناخودآگاه و فهم ناقصی که از واقعیت تلخ موجود دارد، نشانه‌هایی از نور را در دل هم سلولی‌هایش باز می‌کند.

نوری که در ادامه‌ی داستان بر روی حقیقت درونی فرد فرد زندانیان و همچنین بی‌گناهی ممو می‌افتد و آن را آشکار می‌کند.

ممو سمبل عشق به فرزند در سلولی است که یکی دخترش را کشته و دیگری در هنگام تولد هر سه فرزندش در زندان بود و تا به حال آنها را ندیده است. و همین عشق به فرزند که نمادی از زندگی است معجزه می‌کند.

اوزتکین با ایجاد فرصتی برای بازاندیشی افراد در زندان، در سکانسی به یاد ماندنی با حضور آوا، جرم را به عنوان یک بیماری به مخاطب عرضه می‌کند تا ذهن مخاطب ناخودآگاه به این فکر بیافتد که آیا اعدام پایان عادلانه‌ای برای یک بیمار است؟

معجزه در سلول شماره‌ی هفت اعدام‌ را میانه‌ی دو مفهوم بی‌عدالتی و میل به حیات و عشق قرار می‌دهد و هنرمندانه و بی‌پروا نشان می‌دهد که این استبداد و بی‌عدالتی است که مصر بر اعدام است و میل به برقراری چوبه‌ی دار دارد.

و‌ در نهایت، اوزتکین و هنر مستقل او، پیروز این کشمکش را قدرت عشق معرفی می‌کند، جایی ممو و آوا فرصت حیات می‌یابند و سال‌ها بعد در ترکیه قانون اعدام برچیده می‌شود.

اعدام اگرچه در نظام عادلانه‌ی قضایی حکم لاجرمی است، که وجاهت دینی دارد، اما در نظام‌های قضایی حکومت‌های استبدادی، یک ابزار برای رفع شهوت تمامیت‌خواهی است و چنین نظام‌های فاسد قضایی صلاحیت پایان دادن به زندگی هیچ‌کسی را ندارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا