اقتصاد ناشفاف انتخابات | جواد امام: سال 84 شروع تزریق پولهای هنگفت به انتخابات بود
اقتصاد انتخابات در گفتوگو با فعال سیاسی اصلاحطلب
علی نیلی، انصاف نیوز: رانت و فساد در انتخابات، در شرایط قهر مردم با صندوقهای رای موضوعیت ندارد؛ اما اقدامات انتخاباتی زودهنگام جریانهای سیاسی اصولگرا از یکسو و تجربه زیسته مردم درباره کیفیت مجلس و دولت که بر کیفیت زندگیشان اثر مستقیم داشته، از سوی دیگر گزاره داغ شدن انتخابات را از امری غیرممکن به امری محتمل تبدیل کرده است.
به محض صحبت از احتمال حضور مردم پای صندوقهای رای، صحبت از سازوکارهای مالی انتخابات اهمیت پیدا میکند و رانت و فساد در انتخابات را به موضوعی مهم، حساس و قابل پیگیری ارتقا میدهد. از این منظر انصاف نیوز با جواد امام، فعال سیاسی تشکیلاتی اصلاحطلبان به گفتوگو نشست. آقای امام معتقد است انتخابات باید از نظر سیاسی سلامت خود را بازیابد تا از نظر اقتصادی هم سالم شود.
سال 1384؛ تزریق پولهای هنگفت به انتخابات
موضوع بحث ما با شما اقتصاد انتخابات است اما پیش از ورود به بحث اصلی، میخواستم بدانم از کی ثروتمند بودن به یک ارزش در انتخاب همکاران انتخاباتی برای کاندیداها تبدیل شد؟
بحث اقتصاد انتخابات یک بحث بسیار حساس و مهم اما متاسفانه غیرشفاف است. به خصوص از سال 1384، شاهد ورود نهادهایی که به قول مشهور پول دارند، اسلحه دارند، رسانه دارند و عنان کشور در حوزههای گوناگون را به دست گرفتهاند، به عرصه انتخابات بودیم. از این زمان، اساسا وضعیت تبلیغات انتخابات شکل دیگری به خود گرفت.
حتما به خاطر دارید که در سال 84، افرادی وارد انتخابات شدند که آشکارا از مدلهای غربی الگو گرفته بودند. فرض کنید تصاویری از کاندیدایی با لباس خلبانی منتشر شد. یادم هست که همانزمان گفته میشد این روش از تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلستان گرفته است.
ارقامی که آن زمان هزینه شد، حتما چند برابر ستادهای ما بود. میدانید که یکی از مهمترین و بارزترین ویژگی ستادهای انتخاباتی ما حضور پرشور جوانان بود بنابراین خیلی کم پیش میآمد که ما برای تبلیغات مجبور به استفاده از نیروی انسانی خارج از ستادهای خود شویم و به اصطلاح خرید خدمت کنیم. فرض کنید فقط برای نصب بنر در چند نقطه مشخص شهر، از نیروی شرکتهای خدماتی استفاده میکردیم. بار اصلی تبلیغات در ستادهای اصلاحطلبان عمدتا بر دوش جوانانی بود که جذب شده بودند. این مزیت جریان اصلاحات بود که ما هزینه نیروی انسانیمان در حداقل بود. جریان مقابل از پشتوانه و اقبال عمومی برخوردار نبودند و مجبور به خرید خدمت میشدند.
به نظر من تمایز جریان اصلاحطلب با جریان رقیب همین بود که مردم اعم از دانشگاهیان و فرهنگیان، هنرمندان و حتی کارگران حضور پررنگی در ستادهای ما داشتند. جریان رقیب چنین مزیتی نداشت و مجبور بود شوی انتخاباتی راه بیاندازد.
و شما میگویید از سال 1384، هزینهکرد اصولگرایان در انتخابات تغییر مقیاس داد؟
هزینهها در انتخابات 1384 نه یک به ده بلکه یک به صد رشد کرد. مجموع هزینه ستاد یک کاندیدای اطلاحطلب در سراسر کشور به 2 میلیارد تومان نمیرسید. این شامل هزینههای جاری ستادها، تغذیه، چاپ پوستر، نصب بنر و اجاره محل در سراسر کشور بود. تبلیغات محیطی در انتخابات کاملا قابل برآورد است و میشود فهمید کدام کاندیدا امکانات بیشتری در اختیار دارد و گستردهتر تبلیغ میکند.
خاطرم هست که همان زمان گفته میشد یکی از کاندیداها بالغ بر 700 میلیارد تومان هزینه کرده است.
جریان اصلاحطلب امکان چنین هزینهکردی نداشت و البته اعتقاد هم نداشت که با چنین هزینههایی فضا را به سود خود رقم بزند. بالاخره رفتارهای پوپولیستی از همین تبلیغات انتخاباتی شروع شد و بعد به سایر حوزههای تسری پیدا کرد.
اگر اجازه بدهید، کمی صریحتر بحث کنیم. فرض شما این است که آقای قالیباف از منابع نامتعارف، هزینههای نامتعارف کرده است. یک جواب این است که ستاد ایشان توانسته 700 میلیارد تومان جذب کند، ستاد شما 2 میلیارد. در رقابت دو ستاد، شما شکست خوردهاید. بالاخره هواداران او این رقم را تقبل و برای پیروزیاش هزینه کردهاند.
بحث 2 میلیارد و 700 میلیارد نیست. بحث این است که برای اداره امور کشور باید متکی به فکر و برنامه و پشتوانه مردمی باشی. اگر قرار باشد با پول همه اینها را به دست بیاوری، چالشهایی به وجود میآید که امروز همهمان آن را درک میکنیم.
بحث دیگر این است که هزینههای انتخابات باید شفاف باشد. اینکه ادعا کنیم حامیانم پول و امکانات دادهاند کافی نیست. بالاخره باید معلوم شود چرا دادهاند؟ تحت چه عنوانی؟ امروز خرج کردهاند که فردا چه برداشتی کنند؟ چه طمعی داشتهاند؟ اینها شفاف نیست.
اینکه هزینههای آن انتخابات بسیار نامتعارف بود، جای بحث ندارد. بحث بر سر این است که چه کسانی و با چه انگیزههایی ستادهای انتخاباتی را پشتیبانی کردند. بحث بر سر این است که اساسا مسیر انتخابات و جامعه با این روشها تغییر کرد. آیا توجیهی برای تبعات آن رفتارها هم وجود دارد؟ اینکه امروز میشنویم در یک شهرستان کاندیدای انتخابات اقداماتی انجام میدهند که بیشتر به خرید رای شبیه است تا تبلیغ، ریشه در اقدامات آن روزها داشت.
یک انتخابات سالم معنای مشخصی دارد. تبلیغات هم فرصتی برای شناساندن دیدگاههای کاندیدا به مردم و آگاهسازی آنان است. دوستان با آن حجم تبلیغات هم نتوانستند نظر مردم را جلب کنند. یادم است که سردار ذوالقدر همان موقع در مصاحبهای گفته بود ما یک طراحی چند لایه انجام داده بودیم که به هدف مدنظرمان برسیم. وقتی یک مقام نظامی چنین حرفی میزند، نشان میدهد از اثربخشی آن هزینههای سنگین هم مطمئن نبودهاند و بنابراین به مهندسی هم فکر کرده بودند.
شما از این منظر به قضیه نگاه کنید. ما با جریانی طرف هستیم که هم پول دارد، هم انتخابات را مهندسی میکند و هم به نتیجه مطلوب نمیرسد. نتیجه این میشود که بگوید مردم اشتباه انتخاب کردند. بعد هم یک گام فراتر گذاشتند و همان کسانی که معتقد بودند نقش مردم در اداره کشور تزیینی است، به سمتی حرکت کردند که اصلا مردم در انتخابات شرکت نکنند تا به نتیجه دلخواهشان برسند.
نتیجه انتخابات سال 84 انتخاب آقای قالیباف نبود. آن زمان یک تحلیل در مورد نتایج انتخابات این بود که رای آقای احمدینژاد نوعی اعتراض مردم به همه جریانات سیاسی و هزینههای سنگین تبلیغاتشان در انتخابات بود.
اتفاقی که در سال 84 افتاد، یک برنامه از پیش طراحیشده بود که آقای احمدینژاد هم جزئی از آن بود. مگر سوابق احمدینژاد در شهرداری تهران مشخص نبود؟ مگر همان موقع گفته نمیشد که یک پرونده بزرگ جابهجایی مالی غیرقانونی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران وجود دارد. او با فریب افکار عمومی و شبیهسازی خود با یک چهره سالم و انقلابی و مورد اعتماد و احترام مردم که شهید شده بود، یعنی آقای رجایی، رای آورد اما رفتار و عملش هیچ نسبتی با شهید رجایی نداشت. از سال 88 به بعد که او ادعای سهم کرد، روابطش با جریان اقتدارگرا شکرآب شد اما در دوره اول ریاستجمهوریاش برای حمایت از او هزینه بسیار سنگینی کردند.
اقتصاد ناشفاف انتخابات
در جریان برگزاری هر انتخابات، دستگاههای گوناگونی دخیل هستند. آیا هیچ دستگاهی بر جریان وجوه در ستادها نظارت دارد؟
معمولا کاندیداهای مطرح ریاستجمهوری، از طریق دفاترشان آنچه را به صورت رسمی وارد ستاد میشود و صورت هزینهها را ثبت میکنند. این البته شامل کمکهای مردمی و هزینهکردهای شخصی نمیشود. مثلا در سال 1376، علی آقای خاتمی تمام کمکهایی که به ستاد آقای خاتمی شد را صورت کرد و به دفتر رهبری ارائه داد.
یادتان هست چقدر بود؟
نه الان آن رقم را به خاطر ندارم.
این نظارت شخصی است. آیا نظارت رسمی بر ورودی و خروجی پول و هزینههای انتخاباتی وجود ندارد؟
در این سالها مرتب گفته شده اما هنوز هیچ متولی رسمیای برای نظارت بر هزینه کردهای انتخاباتی وجود ندارد و ما چیزی ندیدهایم.
مطالعهای وجود دارد که نشان دهد برای هر کرسی انتخابی در این کشور چقدر هزینه میشود؟
هزینهکرد برای انتخابات دیگر هیچ کف و سقفی ندارد.
اگر من الان بپرسم که ما به ازای سیاسی این عدم شفافیت چیست و چه راه حلی دارد، شما میگویید باید تحزب را تقویت کنیم اما تقویت تحزب کاری نیست که امروز و فردا جواب دهد. برای کوتاه مدت چه باید کرد؟
نمیشود کشوری نظام سیاسی خود را جمهوری بنامد اما هیچ نقش و اثری از احزاب در آن وجود نداشته باشد. مگر میشود جایگاه تحزب در جمهوری تعریف نشده باشد؟
جمهوری بدون حزب معنا ندارد
این نقد را قبول دارم و منکر نقش حاکمیت در تقویت تحزب نیست ولی الان مساله روی میز داریم که سازوکار مالی انتخابات شفاف نیست. برای کوتاهمدت چه میشود کرد؟
کلا ساز و کار انتخابات باید تغییر کند. از اساس، یعنی از حق انتخاب شدن تا حق انتخاب کردن باید شیوه مواجهه نظام با پدیده انتخابات تغییر کند. تا این حق به مردم بازنگردد و دستگاههای مختلف دخالتهای خود را در فرایند انتخابات متوقف نکنند، انتخابات بی معناست. عدهای میتوانند حق دیگران را سلب کنند و از هر نظارت و برخوردی هم مصون باشند، عده دیگر نمیتوانند حتی از فرصت قانونی تبلیغات هم بهره کافی ببرند. در این شرایط انتخابات بی معناست. ما خیلی از اوقات نمیتوانستیم از حق قانونی خود برای تبلیغات در محیط عمومی استفاده کنیم. نمیشود یکعده با اعمال نفوذ، از رقیب خود سلب فرصت کنند بعد هم بگوییم چرا وضعیت چنین است. بحثهای مربوط به انتخابات بسیار گسترده است و وجوه در هم تنیده و مرتبطی دارد. شما نمیتوانید بحث انتخابات را فقط از جنبه مالی و اقتصادی ببینید اما وجه سیاسی را مسکوت بگذارید.
بحث من این است که حتی اگر مردم در انتخابات مشارکت کنند، باز هم سازوکار مالی انتخابات مشکل دارد.
بله، در این که شکی نیست. اصلا برای اینکه مردم پای صندوق نیایند، سازوکار مالی انتخابات حجیم شده است.
یعنی چه؟
اگر مردم یک فرد یا جریان یا حزب را بشناسند، نیاز به این حجم تبلیغ و به اصطلاح شوآف نیست. گرچه مردم آگاه شدهاند، تشخیص میدهند و اسیر تبلیغات پرحجم نمیشوند. اوج این آگاهی هم در سال 88 جلوه کرد. من فکر میکنم سادهترین نوع تبلیغات و کمهزینهترین ستاد را آقای مهندس موسوی داشت. ستاد مرکزی داشت، ستاد استانی هم داشت اما شعار هر ایرانی یک ستاد که ایشان داده بود، سبب شده بود ما نتوانیم ستادهایمان را اداره کنیم. مردم آنقدر انگیزه پیدا کرده بودند که خیلی اوقات اعتراض داشتند چرا بنده همراهی و همکاری نمیکنم. بحث من این بود که ما اینهمه ساختمان را قانونا نمیتوانیم به عنوان ستاد مورد استفاده قرار دهیم. ضمن اینکه هر ساختمان بالاخره مقداری هزینه جاری و اقلام تبلیغی و خورد و خوراک نیاز دارد که نمیتوانیم تامین کنیم.
منظورم این است که اگر مردم در انتخابات نقش پیدا کنند، اصلا لازم نیست میلیاردها تومان هزینه کنید. شما نگاه کنید به هزینههای ستاد آقای رئیسی. ایشان هم در 96 و هم در 1400 کم هزینه نکرد اما رایهایش تقریبا هیچ تغییری نکرد.
فساد معلول سازوکار معیوب
شما برآوردی دارید که الان یک نفر برای ورود به مجلس چقدر باید هزینه کند؟
فکر نمیکنم در شهرستانهای کوچک با کمتر از 1 میلیارد تومان بشود کاری انجام داد و وارد مجلس شد. همانطور که گفتم متاسفانه هیچ کف و سقفی هم ندارد.
ما به تواتر شنیدهایم که در فلان شهرستان برای ورود به مجلس هزینه بسیار بالایی انجام شده است. واقعا یک نماینده مجلس اینهمه نفوذ و قدرت پیدا میکند که بتواند میلیاردها تومان هزینه کند؟ حداکثر دو دستگاه شاسیبلند خارج از نوبت میگیرد دیگر. میخواهم بگویم اینطرف که روشن است چقدر درآمد دارد.
ببینید، این ساختار باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد اما بجای این کار، حق مردم را محدود میکنیم. هنوز نپذیرفتهایم که این سازوکار فساد ایجاد کرده است. اگر شفافیت حاکم شود دیگر کسی نمیتواند بگوید هوادارانم 700 میلیارد تومان برایم هزینه کردهاند یا یک مقام قضایی در دادگاه بگوید دوستانم کل لواسان را هم به نامم میکنند. رانت و فساد در انتخابات ریشه در نارسایی قانون و نظارت معیوب دارد.
قانون معیوب است و به همین دلیل رانت و فساد ایجاد میشود. در این شرایط نماینده هم حتما نفوذ و اعتباری پیدا میکند که میتواند از آن سوءاستفاده کند. شرایط به گونهای شده که حتی در اصل تفکیک قوا هم تشکیک شود. الان فرماندار و مدیرکل و… با فشار نماینده تعیین میشود. مقامات دولتی باید جواب اقداماتی را بدهند که با فشار و اصرار نمایندهها رخ داده است.
من میگویم اصلا نماینده امکان کسب درآمدهای میلیاردی را ندارد که بخواهد برایش هزینه کند.
امکانش همین است که تلاش میکند برای حامیان و اسپانسرهای خود فرصت اقتصادی و تجاری درست کند. برای همین فولاد رفته جایی که آب ندارد و پتروشیمی رفته آنجا که گاز ندارد. بررسی که کنید میبینید سرمایهگذار این فولاد یا آن کارخانه همان اسپانسر جناب نماینده است. این سازوکار اشکال دارد. نماینده ما در مجلس کاری را انجام میدهد که کار نماینده شورای شهر است. فکر جاده و ساختمان و بیمارستان و صنعت است. من نمیگویم نماینده ارتباطش را با موکلانش قطع کند میگویم او به مجلس رفته تا برای همه کشور تصمیم بگیرد.
مردم به برنامه خوب توسعهای که شمای نماینده نوشتهاید رای نمیدهند اما اگر یک کارگاه به منطقه بیاورید که چند نفر را مشغول کرده است، میتوانید آن را نشان دهید و مطالبه رای کنید.
فساد و رانت وقتی ایجاد میشود که نماینده مجبور است امتیازی برای شهر و منطقه خود به دست بیاورد. باید با لابی و استفاده از نفوذ خودش یا دیگران کارش را پیش ببرد. خب در این مناسبات فساد هم حتما راه پیدا میکند. نماینده مجلس باید در مقیاس ملی فکر و کار کند.
مردم خریدار کار ملی نیستند.
مردم این انتظار را داشتند که نماینده کار ملی انجام دهد اما به تدریج و بر اساس عملکرد اشتباه ما مردم هم تغییر کردند. یادم هست که مرحوم آیتالله یزدی، رئیس اسبق قوه قضائیه در قم یک سخنرانی کرد و گفت وظیفه نماینده جاده کشیدن و درمانگاه ساختن نیست و وظیفهاش کلان و ملی است. او با این حرف رای آورد و نماینده مردم در مجلس شد. چهار دهه از آن زمان گذشته. ما به انحراف کشاندیم مساله را و نمیتوانیم مردم را مقصر بدانیم. الان هم که نگاه کنید مجلس اصلا از موضوعیت افتاده است. الان نماینده باید برود در مجلس ختم و عروسی شرکت کند. باز تاکید میکنم که مخالف ارتباط نماینده با مردم نیستم. میگویم کار او فراتر از اقدامات محلی و منطقهای است.
با همین شرایط چطور میشود مانع ورود پولهای ناسالم به انتخابات شد؟
در درجه اول ساختارها و رفتارها باید تغییر کند. قدرتهایی که روی انتخابات سایه انداختهاند باید به عقب رانده شوند. تا زمانی که با توسل به هر ابزاری میخواهند قدرت را حفظ کنند، انتخابات همین شرایط را خواهد داشت.
نمیشود یک انتخابات ناسالم سیاسی اما سالم اقتصادی داشته باشیم؟
نه، به نظر من امکان ندارد. تا زمانی که نگاه تغییر نکند، شرایط هم تغییر نمیکند. باورم این است که رانت و فساد در انتخابات هایی که مردم حضور پرشور و پررنگی دارند، به مراتب کمتر از انتخاباتی است که برای هیچکس مهم نیست. من یک سوال از شما دارم. دستگاه امنیتی ما، دستگاه انتظامی و نظامی ما، دستگاه سیاست خارجی ما، متولیان اقتصاد کشور چه وظیفهای دارند؟
در قانون یک سری وظایف برایشان تعیین شده است.
چیست این وظایف؟
بهبود وضع موجود و تلاش برای ارتقای سطح زندگی مردم.
کدام مردم؟
به نظر من همه مردم.
دستگاه های ملی رقیب جریانات سیاسی
بله، همه مردم اما الان چه اتفاقی افتاده؟ دستگاههای ما خود را رقیب جریانات سیاسی میدانند و خود را در مقابل عدهای از مردم تعریف کردهاند در حالیکه وظیفه آن دستگاه تامین امنیت برای همه جامعه است، بهبود معیشت برای همه جامعه است. اشکال کار اینجاست که دستگاههای ما جریان سیاسی را مقابل خود تعریف میکنند و تمام نیروی خود را به کار میگیرند تا این رقیب را از میدان خارج کند. الان شورای نگهبان که وظیفه داشته صلاحیت افراد را بررسی کند، همه کسانی که به طیف سیاسی خودش نزدیکند را تایید و همه کسانی را که احساس میکند در جریان سیاسی رقیب است ردصلاحیت میکند. مگر میشود؟ الان در دستگاههای اجرایی و اداری کشور، تلاش مشخصی برای حذف یک جریان سیاسی وجود دارد.
همه دستگاههایی که قدرت دارند، در همه حوزهها رقیب جریانات سیاسی شدهاند. در این شرایط امکان ندارد انتخابات سالم برگزار شود.
الان یک چهره موفق در حوزه آموزش، اول مورد سوال قرار میگیرد که سلیقه سیاسیاش چیست. اگر با جریان حاکم زاویه داشته باشد، حذف میشود. در همه حوزهها همینطور است. وقتی نگاه ملی حاکم نیست، کشور را نمیشود درست اداره کرد، انتخابات که جای خود دارد.
شما سابقه کار تشکیلاتی مفصلی دارید و عضو عادی هم نبودهاید و همواره در معرض درخواست برای تامین مالی تشکل سیاسی خود بودهاید. مطالعه یا الگویی دارید که سازوکار حمایت مردمی یا حمایت صاحبان صنایع و تجار چگونه باید باشد و چطور با کمترین آسیب میتوان منابع مالی را به سمت سازمانهای سیاسی سوق داد؟
احزاب در دنیا هم به کمکهای دولتی متکی هستند و هم از سوی اعضای خود حمایت میشوند. در کشور ما اگر کسی بخواهد به حزب کمک کند، متهم میشود. فرض کنید کسی عضو یک حزب است و میخواهد از آن حزب حمایت کند. به محض اینکه کمک کند متهم میشود.
متهم میشود چون همان سوال اول شما را نمیتواند پاسخ دهد. در ازای این حمایت چه میخواهد؟
اینجا شفافیت جرم شده است. در همه دنیا افراد به شکل شفاف به حزب کمک میکنند و به محض اینکه کمکی کردند همه چشمها مراقب است که در ازای آن حمایت از رانتی استفاده نکند. ما بر عکس عمل میکنیم. اگر کسی به حزب کمک کند، متهم میشود.
سازوکارهای مالی حزبهای ما اشکال دارد. با آبونمان نمیشود هزینههای اداره یک حزب را تامین کرد، مگر اینکه حزب فراگیر باشد. اینجا احزاب نمیتوانند کار اقتصادی کنند اما در دنیا چنین نیست. ما هیچ نسبتی با تحزب در دنیا نداریم. حزبهای ما نه میتوانند کادرسازی کنند، نه میتوانند فعالیت گسترده کنند.
الان یک نفر را شما از جریان اصولگرا یا اصلاحطلب نام ببرید که بگوید منتخب حزب است. وقتی تحزب معنا داشته باشد، افراد در برنامه حزب تربیت میشوند، توسط حزب معرفی میشوند، در مجلس یا دولت کرسی میگیرند و برنامه حزب را اجرا میکنند. اگر این شرایط حاکم باشد، دیگر شاهد این اتفاق نخواهیم بود که طرف با لیست امید وارد مجلس شود و بعد بگوید من خودم رای آوردم یا اصلا در فراکسیون مخالف بنشیند. الان احزاب در انتخابات چه نقشی دارند؟ هیچ. وقتی احزاب هیچ نقشی در عرصه سیاسی ندارند، نمیتوانیم ازشان انتظار داشته باشیم که در جذب منابع مالی متفاوت عمل کنند.
ما اکنون 150 حزب رسمی در کشور داریم. یعنی چه؟!
ما 30 ایرلاین داریم، چهل پنجاه خودروساز داریم و… روی کمیت کار کردهایم.
نتیجهاش این میشود که ما نه خودروساز داریم، نه ایرلاین داریم و نه حزب. همین الان مجلس تصویب کرده است برای تایید صلاحیت افراد، از دو مرجع امنیتی یعنی وزارت اطلاعات و سپاه استعلام شود. خب اگر نظر این دو دستگاه موازی متفاوت بود، تکلیف من شهروند چیست؟ ما در همه حوزهها همینطوری عمل کردهایم و به نظر میرسد طوری طراحی کردهاند که کوچکترین احتمالی برای تایید صلاحیت فردی مخالف سلیقه حاکم بر کشور وجود نداشته باشد. به هر حال به نظرم انتخابات سالم، سازوکار مشخص دارد. یکی از مهمترین شروط انتخابات سالم، شرایط برابر برای رقابت است. تا شرایط رقابت برابر فراهم نشود، تا قانون حاکمیت پیدا نکند، تا عملکردهای فراقانونی محدود نشود، فساد و رانت همزاد انتخابات خواهد بود.
شفافیت بلای جان فساد
با توجه به محدود بودن فرصتهای اقتصادی در کشور، به نظر میرسد برای هر جریان سیاسی چند نفری انتخاب شدهاند که اجازه استفاده از فرصتهای خاص اقتصادی را دارند. یعنی مثلا فلان فرد که به فلان جریان نزدیک است اجازه دارد سوآپ نفت کند و در مقابل، فرد دیگری در جریان سیاسی رقیب مجوز تجارت روغن یا واردات خودرو را دریافت میکند. وجود چنین پدیدهای را تایید میکنید؟
نمیتوانم بگویم در کشور وجود ندارد اما من با آن مواجه نشدهام. به هر حال اگر فضا شفاف شود، هزینه برخورداری از این رانتها افزایش مییابد. چیزی که الان نداریم شفافیت است. رسانههای مستقل تحمل نمیشوند. مگر همین انصاف نیوز چقدر توانسته جای رسانههای حکومتی را تنگ کند که اینهمه تحت فشار است. رسانه مستقل تحمل نمیشود و بعد انتظار داریم رانت وارد انتخابات نشود. من میگویم اجازه دهید حداقل دو تا رسانه بتوانند روزنامه کیهان را نقد کنند. کیهان در این کشور مجوز هر اقدام و هر حرف و هر تهمتی را دارد، میتواند حتی ضد امنیت ملی اقدام کند و هیچکس هم با آن برخورد نمیکند.
شما وقتی در تهران ستاد انتخاباتی تشکیل میدهید، بودجه مشخصی برای آن تعیین میکنید؟
نه، ما هزینههای مشخصی داریم. فرض کنید 22 منطقه در تهران داریم. هزینه اصلی ما هزینههای جاری و تغذیهای بوده است. خود من تا کنون در تهران هیچجایی را اجاره نکردهام. با ارتباطاتی که داشتهایم یا افرادی که علاقه داشتهاند، ساختمان در اختیارمان گذاشتهاند.
این فرد بعد از انتخابات میتواند از شما مطالبهای داشته باشد؟
نه، اصلا وارد چنین مناسباتی نمیشویم با افراد. او دوست داشته و کمک کرده است و برای کمک نمیتواند چیزی بخواهد. اگر هم کسی بخواهد کمک نامتعارف کند، قاعدتا وارد مذاکره با شما میشود که این هم از نظر من منتفی است. اگر کسی سراغ دارد که در این چند دورهای که بنده در ستاد مسئولیت داشتهام چنین کمکهایی شدهاست، آن را عمومی منتشر کند.
یکی از نقدهای جوانان اصلاح طلب در دورههای اخیر این بوده است که دوندگی و پوسترچسبانی را ما انجام دادیم، پستها را دیگران گرفتند.
بله، این نقد وجود دارد. این مساله برمیگردد به همان سازوکار رشد در تشکیلات سیاسی که در کشور ما عقیم است. بنابراین در هر انتخابات که تعدادی فرصت شغلی پدید میآید، همه انتظار دارند از این فرصتها بهرهمند شوند که البته ممکن هم نیست. البته من قبول دارم که ما کوتاهی کردهایم و نتوانستیم بدنه جوان خود را وارد ساختار اداری کشور کنیم. این ضعف و اشکال به جریان اصلاحطلب برمیگردد که برای بدنه جوان خود فرصت ارتقا درست نکرد.
انتهای پیام