لازمه بافی و سلسله بافی میرسلیم | محسن برهانی
محسن برهانی طی یادداشتی در اینستاگرام خود نوشت:
♦️دفتر آقای میرسلیم خطاب به قائم مقام صدا وسیما نامهای منتشر کرده است و در خصوص مناظره نامبرده و یکی دیگر از همکارانش در مجلس انتقاداتی را مطرح کرده است. بسیار بعید است که این نامه بدون نظر ایشان تنظیم شده باشد و به احتمال زیاد نامبرده بر محتوای نامه نظارت دقیق داشتهاند. صرفنظر از نکته اخیر و محتوای آن برنامه و مضمون این نامه، بخشی از نامه بهانهای است برای تأمل در نکتهای حقوقی و مبتلابه جامعه و کشور و نخبگان.
♦️در بند ۱۱ نامه آمده است: «… بسیار تأسّف بار است که در دقیقة ۳۰/۵۴، آقای کوچی میگویند: « همین آشغالِ داخلی…، همین پژوپارسِ داخلی را میگویم»، و مجری بازهم ساکت میمانَد و لبخند میزند! در حالیکه اطلاق واژة قبیح آشغال، نه تنها توهین به تولیدکنندگان و فرزندان متخصّص و عموم مردم این مرز و بوم، بلکه بیاحترامی محرز به ساحت رهبر معظّم انقلاب است…».
♦️براساس این نامه اگر کسی به پژو پارس داخل بگوید «آشغال» توهین به مردم و بیاحترامی به رهبری است. این برداشت برای نگارنده تازگی ندارد و مبتنی است بر دو رویکرد لازمهگیری و سلسله مراتبسازی.
♦️لازمهگیری یعنی اینکه لوازمی برای حرف شخص بتراشیم که نه مراد و مقصود او بوده و نه عرف چنین لوازمی را بار میکند و نه حتی به ذهن گوینده چنین لوازمی خطور کرده است.
♦️سلسله مراتبسازی یعنی گفته شود فلان مسؤول زیر مجموعه فلانی است و فلانی زیر مجموعه ثالث و ثالث زیرمجموعه دیگری. آنگاه نقد نسبت به نفر اول، نقد و ردّ نفر چهارم محسوب شود! در این نگاه نقد به هر مسؤولی با سه یا چهار واسطه به رهبری و با هفت واسطه به خود خداوند متعال منجر میشود.
♦️این مطالب اگر در حد نامهنگاری باشد مشکلی ندارد و باعث خنده یا تعجب یا تأسف است اما این شوخی تلخ زمانی تبدیل به مصیبت میشود که برخی نهادهای امنیتی همینگونه لازمهگیری و سلسلهبافی میکنند و این شاهکار، سنگ بنای پروندهسازی و در نهایت تعقیب و محاکمه میگردد. برگههای اول بسیاری از پروندههای امنیتی ترکیبی است از لازمهگیری-سلسلهبافی که با تحلیلهای سیاسی-احساسی همراه شده است. این توهمات وقتی در کنار تفسیر موسّع از تبلیغ علیه نظام و همکاری با دول متخاصم و نشر اکاذیب و توهین به مقامات قرار گیرد ابعاد فاجعه روشنتر میگردد.
♦️نهایت آنکه ای کاش برخی حضرات بجای گزارشنویسیهای امنیتی، خلاقیت خویش را در نگارش رمانهای پلیسی-جنایی و طنز یا سرمقالههای روزنامههای متوهّم به کار میگرفتند و چنین برای آزادی بیان و نهی از منکر نسبت به حاکمان، مانعتراشی نمیکردند.
انتهای پیام