خرید تور تابستان

کربلا «داد و اصلاح» در امتدادِ «بیداد و افسادِ» روزگاران

حمزه فیضی‌پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «کربلا «داد و اصلاح» در امتدادِ «بیداد و افسادِ» روزگاران» نوشت:

از شعر شهادتِ نصرالله مردانی برای نوشتنِ عنوان متن مدد گرفته شده است (کربلای داد! در طوفان بیداد زمان / خطبهٔ غرای جاوید امامت سرخ باد). واژهٔ «داد» در این متن به هر دو معنای «عدالت» و «فریاد» است:

عدالتِ قیام اصلاح‌گرایانهٔ امام حسین علیه السلام در مقابل ظلم، فساد، تبعیض و بیدادِ روزگارِ دستگاه قدرتِ اموی و فریادِ این عدالت به عنوان الگویِ مستمر اصلاح‌گری برای همیشهٔ روزگاران.

 این متن با استفاده ازنگاه صاحب‌نظرانی که شخصیت امام حسین (ع) و نهضتش را تحلیل نموده‌اند، به‌دنبال آن است تا ضمن اشاره به منشور اساسی این حرکت اصلاحی؛ کارکردهای این حماسه را در امتداد زمان همیشگی بداند و بسیاری از جنبش‌ها و حرکت‌های اصلاحی را در شروع کار خود متأثر از آن وصف نماید.

با استفاده از اثر مرحوم دکتر شریعتی با عنوان «حسین وارث آدم» که «واقعه کربلا را چکیده و خلاصه تمام درگیری‌های تاریخ از فرعون تا خود امام حسین (ع) می‌داند که بر ضد تثلیث فرعون و قارون و بلعم (زر و زور و تزویر) شوریده است» و کتاب سه جلدی حماسهٔ حسینی شهید مطهری که کلید شخصیت امام سوم شیعیان را در آن؛ “حماسه” در نظر می‌گیرد: «از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق‌پرستی است».

تا دیگر نوشته‌ها و فرهنگ‌نامه‌های عاشورایی مانند جامعه‌شناسی قیام امام حسین (ع) و مردم کوفه که در آن نویسندهٔ اثر (عمادالدین باقی) رمز جاودانگی قیام امام حسین (ع) را در سه چیز خلاصه کرده است: 1) سمبلیک بودن 2) خلوص 3) الگوجویی و نیز اثر جواد محدثی با عنوان “فرهنگ نامه عاشورا” که در آن به عاشورا، اشخاص و گروه‌ها و نظرات مطرح شده آنان درباره شخصیت امام حسین علیه السلام پرداخته است.

می‌توان با صراحت تمام و به اصرار اثبات کرد که حسینِ کرب و بلا، حسین محدود و محصور به سال 61 هجری نیست و با شهادتش دفتر قیام بسته نشده است و نهضتِ “داد”خواهانهٔ او که از شرایطِ نابسامان موجود بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) برانگیخته شده بود (از جمله موانع جدی و جنگ‌های ایجادیِ جمل، نهروان و صفین آن هم به خاطر توقعات اشخاص و جریانات خودخواه در زمان حکومت چهار سال و نه ماههٔ پدر گرامی‌اش امام علی علیه السلام و اقدامات مستبدانهٔ دوران 22 ساله حکومت معاویه در شام و اعلام خود مختاری و تلاش برای موروثی کردن حکومت و تثبیت سلطنت اموی که تجسم آن بر تخت نشاندن فرزندش یزید و قضیهٔ بیعت گرفتن‌ها می‌باشد) همواره الگوی مسیر اصلاح گری و نقشه راه مبارزات افراد و گروه‌ها علیه طاغوت‌های ظلم و جور بوده است.

مرحوم دکتر شریعتی این الگو را این گونه ترسیم می‌کند: «بین النهرین سمبل تمام زمین و تاریخش نمایشگر تاریخ تمام زمین است. دو نهر دجله و فرات سمبل دو جناح متضاد بشری است که از هم جدا شده و در نزدیکی بغداد به طور دروغین بهم می‌پیوندند آنچنانکه در دوره خلافت اسلامی این وحدت دروغین پیدا شد».

به نقل از نویسندهٔ فرهنگ نامهٔ عاشورا – جواد محدثی _ «”مهاتما گاندی” برای پیروزی هندوستان پیروی از الگوی امام حسین (ع) را مطرح می‌کند، “محمدعلی جناح” رهبر پاکستان، از نظر شجاعت هیچ نمونه‌ای بهتر از امام حسین (ع) را از لحاظ فداکاری در عالم نمی‌بیند.

“ادوارد براون” – مستشرقِ انگلیسی – با طرح سؤال آیا قلبی پیدا می‌شود که وقتی درباره کربلا سخن می‌شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟، مطرح می‌کند حتی غیرمسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.

“عباس محمود عقاد” – نویسنده مصری – نهضت حسین (ع) را یکی از بی نظیرترین جنبش‌های تاریخی می‌داند که تا کنون در زمینه دعوت‌های دینی یا نهضت‌های سیاسی پدیدار گشته است.

و دفاعیهٔ حسین گلسرخیِ مارکسیست در دادگاه و در اواخر بهمن ماه 1352 که عیان‌تر؛ استمرار این الگویِ عدالت علوی در مقابل بیداد و جور سلطنت اموی‌ها را امروزی‌تر فریاد می زند: «زندگی مولا حسین نمودار زندگی اکنونی ماست که جان‌برکف، برای خلق‌های محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه می‌شویم. او در اقلیت بود؛ و یزید، بارگاه، قشون، حکومت و قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد. هرچند یزید گوشه‌ای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آنچه در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آنچه را که خلق‌ها تکرار کردند و می‌کنند، راه مولا حسین است».

آنچه اسبابِ جذابیت این قیام برای الگو شدن همه نهضت‌ها در گذر زمان شده است شاید همان جمله خود امام حسین (ع) به تاسی از گفتار پدر – مولا علی (ع) – می‌باشد که در مراسم حج و در جمع صحابه و در زمان حاکمیت معاویه ایراد نموده است.

ابتدا به آن گفتار امام علی علیه السلام (خطبه 131 / نهج البلاغه) استناد می‌کنند که فرموده‌اند: ««اَللّهم إنکَ تَعْلَمُ انَّه لَم یکُنْ ما کانَ مِنّا مُنافَسةً فی سلطانِ وَ لا التِماسَ شَیء مِنْ فُضُولِ الحطامِ و لکِنْ لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِنْ دینِکَ و نُظهِرَ إلاصلاحَ فی بِلادِکَ، فَیأمَنُ المَظلومونَ مِنْ عِبادِکَ وَ تُقامُ المُعَطَّلَةُ مِن حدودِکَ.؛ خدایا! تو می دانی که آنچه از طرف ما صورت گرفته، رقابت در کسب قدرت یا افزون طلبی در ثروت نبوده، بلکه برای بازگرداندن نشانه و سنت‌های دین تو است و برای آن است که اصلاح را در کشور تو آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده‌ات، امان و آرامش یابند و مقررات تعطیل شده‌ات بر پا شود»

و بعد از آن منشورِ نهضت خویش را اینگونه بیان می‌فرمایند که: «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدّی و أبی؛ من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم».

بر این اساس است که مشی اصلاح و اصلاح‌گری با چند ویژگی مشخص می‌شود و همواره عامل پایداری و نامداریِ نام مصلحان در تاریخ بشریت بوده است: نفی جاه‌طلبی و ستمگری، دور بودن از رذیلت اخلاقیِ سوء استفاده از قدرت، منیت‌ها و کامجویی‌ها، پرهیز از ثروت‌اندوزی به هنگام فرصتِ در قدرت بودن، ترجیح و تقدم منافع عموم، امنیت و آرامش عموم بر منافع و امنیت شخصی و خانوادگی.

ترویج و تحکیم این مبناهای اصلاح گری از سوی مکتب علویِ پدر و در طولش نهضت حسینی فرزند که به ایثار و شهادت هر دو در محراب و صحرا منجر گشته است عاملی مهم در بیان و تاکید این جملات شهید مطهری در کتاب حماسهٔ حسینی می‌باشد که اصلاح طلبی را یک روحیه اسلامی بداند:

«اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است، هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرف دار اصلاح طلبی است؛ زیرا اصلاح طلبی، هم به عنوان یک شأن پیامبر در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است».

اشاره به اصلاح به عنوانشان پیامبر و به معنای «برطرف کردن فساد و تباهی از شیء و ایجاد بهبود و سلامت در آن» و نیز به عنوان زوج دوتایی (اصلاح در مقابل افساد) در قرآن و در آیات زیر آمده است:

وَقَالَ مُوسَیٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ (اعراف / 142)

وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (اعراف / 56)

إِنَّ اللَّهَ لَا یصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ (81 / یونس)

یصْلِحْ لَکمْ أَعْمَالَکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا (71 / احزاب)

الّذین یفسدون فی الارض ولایصلحون»(شعراء/152)،

 واللّه یعلم المفسد من المصلح» (بقره /220).

 ام نجعل الّذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض (ص / 28)

با نظر گرفتن مبانی قرآنی فوق در اصلاح و اصلاح گری و نقشِ شخصیت عامل (رهبر نهضت حسینی) و اهداف اصلاحیِ مستمرِ نهضتش در زمان و نیز توجه به دو مفهوم جامعه شناختی کارکردِ آشکار و کارکرد پنهان که “رابرت مرتن” آن را مطرح کرده‌اند می‌توان اثرات سمبلیک و نمادین حماسهٔ کربلایی «اصلاح و داد» را به عنوان “الگو” در امتداد روزگار و زندگی بشریت و در قالب نتیجه‌گیری از متن به صورت زیر بیان نمود:

کارکردهای آشکار (اهداف عیان، مشخص و ایجابی یک نهضت یا یک پدیده):

– وحدت و همبستگی همه‌ی انسان‌ها بر محور ظلم ستیزی، قبیله گرایی، استبداد رأی و عدالت گرایی

– نقش اعتقادات مستحکم دینی در اتحادآفرینی جمعی که در وجود افراد نهادینه شده‌اند (کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا)

– الگو یافتگی شخصیت رهبر به خاطر عاملیت او در ظلم ستیزی‌ها، عدالت خواهی‌ها و فداکاری‌ها

– الگو یافتگی تفکر در نهضت (مشی اصلاح رویه‌های ظالمانه و تلاش برای تأمین رفاه و امنیت مردم)

کارکردهای پنهان (اهداف غیر منظور و غیر عمدی یک پدیده یا یک نهضت)

– نهادینه شدن رفتار مصلحانه و به‌دور از خشونت و با تکیه بر دعوت و گفت‌وگو (آنچه که امام حسین (ع) در مواجهه با لشکریان حر و عمر سعد و فرستادن نماینده به کوفه (مسلم) انجام داد

– انتقال فرهنگ ظلم ستیزی به نسل‌های مختلف در هر زمان و مکان

– تاکید بر ارزش اقامهٔ نماز برای نهی و نفی فحشاء و دیگر منکرات

– تاکید بر صبر، ایثار و مقاومت مردان خدایی در برابر ظلم و فداکاری برای مردم با وجود تحمل سختی‌ها و شهادت نزدیکان

نیمه نانی گر خورد مرد خدای / بذل درویشان کند نیم دگر (سعدی)

– افشای زیادت خواهی بشر و حرص قدرت‌طلبان در صورت عدم کنترل (سلطه بر شام، عراق و موروثی کردن قدرت و سپردن آن به فرزند)

ملک اقلیمی بگیرد پادشاه / همچنان در بند اقلیم دگر (سعدی)

– نقش دین و مذهب که آموزه‌های آن در درون افراد نهادینه شده باشند و بواسطه آن قدرت و ثروت افراد را نفریبد.

حزم این باشد که نفریبد تو را / چرب و نوش و دام‌های این سرا (مولوی)

– تاکید بر حق الناس و مقدم بودن آن بر شهادت در راه خدا (شب عاشورا و سخن با یارانش جهت ترک میدان با هدف اینکه مبادا حق الناسی بر گردن باشد)

 در نهایتِ حادثه سوزناک مظلومیت حسین و یارانش درکرب و بلا، برای بشریت دو سمبل و تقابل دوتایی عدل و ظلم باقی می‌ماند؛

یک طرف، سمبلی مکتبی – حسینیِ داد و اصلاح است که در راه عقیده و جهاد با ظالم، مرگ را بر پذیرش ننگ در زندگی ترجیح می‌دهد و آن را شیرین‌تر از عسل می‌داند (قاسم بن الحسن علیه السلام) و در تاریخ بشریت الگو می‌شود (لحظه‌های سبز معراجت که می‌افروخت دل / در نگاه روزگاران تا قیامت سرخ باد)

و طرف دیگر سمبلی یزیدی و افسارگسیختگی اِفساد در عشقِ به قدرت و حکومت است که در میانهٔ دلدادگی به عدالت ووادادگی به قدرت، تسلیمِ فریب می‌گردد و عاقبت شوم‌بختی و ندامتِ بی نتیجه عایدشان می‌شود و نامشان برای همیشه پرآوازه در تاریکی ظلم و جور (عبیدالله زیاد حاکم بصره و همزمان حاکم کوفه، عمر سعد و حکومت ری) …. آری! این مکتب ظلم ستیزی علی و حسین علیهم السلام و تقابل اصلاح و افساد در زمین و بین زمینیان استمرار دارد.

چون بر آمد نور ظلمت نیست شد / ظلم را ظلمت بود اصل و عضد (مولوی)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا