گامی برای تعريف رجل سياسی و مذهبی
علي شكوهی، روزنامه نگار در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:
✅ يكي از موضوعاتي كه در سياستهاي كلي انتخابات از سوي رهبري مورد توجه قرار گرفته موضوع «ارتقاي شايستهگزيني» است و در يكي از بندهاي ذيل اين سياست كلي از ضرورت «تعريف و اعلام معيارها و شرايط لازم براي تشخيص رجل سياسي و مذهبي و مدير و مدبر بودن نامزدهاي رياستجمهوري توسط شوراي نگهبان» سخن به ميان آمده است. اين بحثي است كه در چند دوره گذشته بارها داغ شد اما نه در قانون مربوطه و نه در شاخصهاي اعلام شده از سوي شوراي نگهبان، معيارها و شرايط خاصي براي رجل سياسي و مذهبي مورد تصويب قرار نگرفت و طبعا اگر بخواهيم درباره مدير و مدبر بودن رييسجمهوري شاخص تعيين كنيم، كار خيلي دشوارتر خواهد شد. تاكنون شوراي نگهبان با تشخيص فردي اعضاي خودش و بدون معرفي شاخصهايي معين، برخي از افراد را رجل سياسي يا مذهبي تلقي ميكرد در حالي كه همان افراد را كساني ديگر اصلا رجل سياسي نميدانستند.
✅ در سال ٨٤ وقتي يك نامزد نظامي با استعفاي خودش از نظاميگري، مستقيما وارد رقابت انتخاباتي شد بسياري با اين كار مخالفت كردند و مهمترين دليلشان اين بود كه آن فرد نظامي ممكن است مدير و مدبر باشد و بقيه صفات رياستجمهوري را هم داشته باشد اما قطعا رجل سياسي نيست. در آن زمان بنده هم همين نظر را داشتم و با نوشتن نامهاي سرگشاده به شوراي نگهبان تعريف اوليه خودم را از مفهوم رجل مذهبي و سياسي بيان كردم. در زير اين بخش از آن نامه را ميخوانيد:
✅ در اصل يكصد و پانزدهم قانون اساسي آمده است: «رييسجمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه واجد شرايط زير باشند، انتخاب گردد: ايرانيالاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسنسابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور».
در اين اصل، پيش از آنكه ويژگيها و شرايط رييسجمهور، بيان و تشريح شود، تاكيد شده است كه كانديداهاي رياستجمهوري بايد از رجال مذهبي و سياسي باشند. درواقع، از رجال مذهبي و سياسي بودن، پيششرط به حساب ميآيد و از ميان اين رجال مذهبي و سياسي، كساني ميتوانند نامزد رياستجمهوري شوند كه ديگر شرايط را هم داشته باشند. به تعبيري، رجل مذهبي و سياسي بودن، شرط اوليه و لازم است و داشتن صلاحيتهاي دسته دوم به تنهايي كفايت نميكند.
✅ اما معناي رجال مذهبي و سياسي چيست؟ در اين زمينه، چند نكته قابل ذكر است و درواقع، نخستين مقولاتي هستند كه به ذهن انسان متبادر ميشوند:
١- به كار آمدن تعبير «مذهبي و سياسي»، امري عبث و زايد نيست، چون رييسجمهور پس از مقام رهبري، عاليترين مقام رسمي كشور است (اصل يكصد و سيزده) و بايد از نظر سوابق و پيشينه، در حدي باشد كه تعبير «رجل مذهبي» يا «رجل سياسي» بر وي صدق كند.
۲- مذهبي و سياسي بودن كانديداي رياستجمهوري در حد معناي لغوي اين تعابير نيست، بلكه جنبه عرفي و اصطلاحي دارد؛ يعني بر همه معتقدان به مذهب يا علاقهمندان به سياست، صدق نميكند، بلكه مصداق آن را افرادي تشكيل ميدهند كه رابطه آنان با مذهب و سياست، جديتر است و در حد «رجل مذهبي» يا «مرد سياست» شناخته ميشوند.
۳- تاكيد بر رجل مذهبي و سياسي، به معناي جمع بين اين دو نيست، بلكه رييسجمهور ميتواند، هم از ميان رجال مذهبي برگزيده شود و هم از ميان رجال سياسي، مشروط بر آنكه بقيه شرايط رييسجمهور را داشته باشد. درواقع «و» در اين تعبير، معناي «يا» ميدهد.
✅ با اين كلياتي كه به ذهن متبادر ميشود، سراغ معناي خاص بلكه اخص «رجل مذهبي و سياسي» ميرويم و براي مفهومتر شدن بحث، از معناي رجل مذهبي آغاز ميكنيم. چنين به نظر ميرسد كه «رجل مذهبي» ميتواند به معاني زير به كار رود:
اول؛ رجل مذهبي، كسي است كه اعتقاد به دين و مذهب دارد.
دوم؛ رجل مذهبي، قدرت فهم مسائل ديني را داراست و بينش خوب مذهبي دارد.
سوم؛ رجل مذهبي، عامل به احكام دين و شريعت است.
چهارم؛ رجل مذهبي، در حوزه دين و مذهب، مطالعات تخصصي دارد و ضمن شناخت عميق دين و معارف اسلامي، به تبليغ و ترويج و آموزش اعتقادات ديني هم مبادرت ميكند.
پنجم؛ رجل مذهبي كسي است كه به عنوان عالم ديني در ميان مردم شناخته ميشود و محل رجوع مردم است و تصدي يك دسته از فعاليتها در حيطه امور ديني مردم را بر عهده دارد يا به عنوان يك روحاني، مورد توجه آنان است.
✅ درباره «رجل سياسي» نيز معاني زير متصور است:
اول؛ علاقهمند و داراي گرايش به موضوعات و مسائل سياسي.
دوم؛ دارا بودن بينش سياسي.
سوم؛ دارا بودن دانش و مطالعات سياسي.
چهارم؛ انجام فعاليت سياسي به معناي اخص و تلاش براي مشاركت در قدرت سياسي نظير مبارزات سياسي، تشكيل حزب، نامزدي مجلس، عضويت شورا و…
پنجم؛ تصديگري مسووليتهاي سياسي در حكومت مانند نمايندگي مجلس، وزارت، معاونت رييسجمهوري، استانداري و…
✅ در اينجا نيز- مانند تعريف رجل مذهبي- دو مفهوم «فعاليت» و «تصديگري» بايد مورد توجه قرار گيرد و تنها كساني بايد «رجل سياسي» تلقي شوند كه در عرصه سياست، فعاليت داشتهاند و از اين منظر براي همگان شناخته شدهاند يا تصدي برخي مسووليتهاي مهم سياسي با آنان بوده است. طبعا اگر افراد به اين معنا، رجل سياسي باشند، سه معناي نخست را نيز پوشش خواهند داد و از نظر وضعيت گرايش، بينش و دانش سياسي هم قابل دفاع خواهند بود.
انتهای پیام
با اين اوصاف آنچه كه كماكان مبهم خواهد ماند عملكرد حضرات در مورد نامزد جنجالى انتخابات ٨٤ است ، من بعيد و بلكه تقريباً محال ميدانم كه حتى در آينده هم آقايون توضيح بدن كه با چه متر و معيارى اين بزرگوار را رجل مذهبى سياسى دانستند ؟!