در ایرانِ امروز فساد سیستمی شده است؟ | یک استاد حوزه پاسخ میدهد
حجتالاسلام دکتر محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم با بیان اینکه «منظور از فساد سیستمی این نیست که تمامی افراد حاضر در یک حکومت فاسد هستند»، گفت:منظور از فساد سیستمی این است که ما دچار وضعیتی هستیم که «خود اصلاحی» نداریم.
آقای یوسفی در گفتوگو با انصاف نیوز در پاسخ به مطالب مطرحشده در سایت اصولگرای مشرق پس از سخنرانی اخیر او، میگوید: این افراد راه گفتوگو را بگشایند؛ شاید بتوانید فردی که صحبتی را انجام داده قانع کنید که اشتباه میکند، اگر هم متوجه شدید شما در جایی اشتباه میکنید، اشتباه خود را اصلاح کنید.
این استاد حوزه در مراسم شب هشتم محرم در کانون توحید گفته بود: فساد سیستماتیک شده است؛ رفاه، امنیت و عدالت که مورد تاکید معصومین در مورد وظایف حاکمان است نه به نسبت سالهای دور بلکه در قیاس با ده سال قبل هم کاهش یافته است. این وضعیت نشانگر آن است که در مسیر درستی قرار نداریم.
این سخنان محمدرضا یوسفی با واکنش تندی از سوی وبسایت اصولگرای «مشرق نیوز» مواجه شد.
مشرق در متنی با عنوان «سخنان کوفی روی منبر حسینی!» نوشته است:
«فساد سیستماتیک به معنی دفاع یک نظام سیاسی از مفسدان و تولید فساد بصورت طبیعی توسط نظام حکومتی و قانون یک کشور است.
مقوله ای که الحق و الانصاف در ایران ما وجود ندارد و مردم هیچ مجرمی با جرم اثبات شده را نمی شناسند که مورد برخورد قرار نگرفته باشد و دست او قطع نشده باشد.
زیاد بودن یا کم بودن فساد نیز یک مقوله غیر عقلانی است زیرا فساد اساسا قابل اندازه گیری نیست. بماند که اگر هم بود؛ ازدیاد فساد منطقا نشانه وجود فساد سیستماتیک نیست.
مسئله ای که در ایران با آن مواجه هستیم مفسدنمایی و ضعف ادراک ذهنی جامعه نسبت به فساد است که دچار بزرگنمایی شده»
محمدرضا یوسفی، استاد حوزه در گفتوگو با انصاف نیوز در پاسخ به این بخش از مطلب منتشر شده در مشرق دربارهی «فساد سیستمی» گفت:
در ابتدا باید فساد سیستماتیک را تعریف کنیم؛ برای مثال اگر یک نفر رشوهای دریافت کند خیلی زود دستگیر خواهد شد زیرا دیگرانی که ناظر بر آن فرد هستند قاعدتا بعد از مدتی متوجه تخلف او خواهند شد و آن فرد لو خواهد رفت اما فسادی سازمانیافته و سیستمی است که هر چه جلوتر برود هم بیشتر میشود.
هنگامی که در یک سیستم فسادی به وجود میآید سیستمهای حکومتی در مواجهه با آن به دو دسته تقسیم میشوند؛ دستهای که وقتی فسادی مطرح میشود دست به بازخوانی عملکرد خود میزنند و منافذی که منجر به فسادهای سازمانیافته شدهاست را میبندند و آن را اصلاح میکنند.
و پس از آن اگر برای مثال به جهت وجود قانون اضافهای چنین اتفاقی رخ داده یا خلاء قانونی باعث آن شده، این مسائل را رفع میکنند و اجازه نمیدهند که دوباره این فساد تکرار شود. در چنین وضعیتی میگوییم. بدیهی است در سیستمی فساد وجود داشته باشد ولی سیستم وقتی متوجه آن میشود بازخوانی و اصلاح میکند.
در فساد سیستماتیک، سیستم فرآیندهای منجر به فساد را بازخوانی نمیکند
اما در فساد سیستماتیک، سیستم چنین کاری را انجام نمیدهد و فرآیندهای منجر به فساد را بازخوانی نکرده و منافذی که به فساد میانجامد را نمیبندد. اگر بیست سال پیش فسادی در سیستم بانکی داشتیم که ده سال پیش هم همان فساد را شاهد بودیم، الان هم همان فساد را داریم نشان میدهد که سیستم خودش را اصلاح نمیکند و نشانهای از فساد سیستمی است.
اشتباهی که در اینجا وجود دارد این است که بعضی فکر میکنند وقتی میگوییم فساد سیستماتیک یعنی تمامی افرادی که در سیستم حکومتی حضور دارند فاسد هستند در حالی که منظور از فساد سیستمی این نیست. در فاسدترین سیستمهای جهان هم حتما عدهای هستند که با سلامت زندگی و فعالیت میکنند و هیچ مشکلی ندارند.
فساد سیستماتیک را با «فساد همهی افراد» اشتباه گرفتهاند
اشتباهی که دوستان ما مرتکب میشوند این است که تعریف علمی از فساد سیستماتیک را با «فساد همهی افراد» اشتباه گرفتهاند. منظور از فساد سیستمی این است که ما دچار وضعیتی هستیم که «خود اصلاحی» نداریم و به همین خاطر فساد در جاهای مختلف تکرار میشود.
این استاد حوزه دربارهی این ادعا که «مردم هیچ مجرمی با جرم اثبات شده را نمی شناسند که مورد برخورد قرار نگرفته باشد و دست او قطع نشده باشد» گفت:
این پرسش قابل طرح است که آیا علاوه بر اعمال مجازات، بازخوانی از علل وقوع فساد هم دارید؟! اگر اینطور است پس چرا مفاسد تکرار میشوند؟
پرسش دیگر آن است که آیا در موضوع برخورد با مجرمان هم واقعا مجازاتها متناسب با جرمهای آنهاست. اکنون آقای طبری کجاست؟ برای مثال در همین پرونده یک بخشی از موضوع مسائل مالی است و بخش دیگر این است که به عنوان کسی که حدود بیست سال در بالاترین مراتب دستگاه قضایی حضور داشته حیثیت نظام را لکهدار کرده است.
با این وجود ایشان با وثیقهی 300 میلیاردی آزاد است. بنابراین آن مجازاتها هم که گفته میشود برای مجرمان اعمال شده، تاثیری نداشته است.
وبسایت اصولگرای مشرق در بخش دیگری از مطلب خود نوشته بود:
«در بحث رفاه و عدالت و امنیت نیز باید گفت این مسئله صرفا در بحث رفاه صادق است و گرنه ایران در امنیت و عدالت گامهای بزرگ و شیرینی برداشته است که اگر سیاه نماییها و بمبارانهای ذهنی بگذارد؛ جامعه اشراف بیشتری نسبت به آنها پیدا می کند.
می ماند مسئله رفاه که همه می دانیم راه بهبود آن “رأی خوب” مردم و روی کار آمدن کارآمدان و مدیران جهادی است»
بدون روابط بینالملل متوازن نمیتوانیم توسعه داشته باشیم
محمدرضا یوسفی که دانشآموختهی دکتری اقتصاد است در پاسخ به این بخش از مطالب منتشر شده در مشرق میگوید:
مسئلهی مطرحشده دربارهی رفاه، عدالت و امنیت ارتباطی به رای اشتباه و یا درست مردم ندارد؛ دههی از دست رفتهی اقتصاد ایران از بعد از تحریمها که در دورهی آقای احمدینژاد اعمال شدند آغاز شد.
باید بپذیریم مسیری که میرویم مسیری است که این عواقب را هم به همراه خود دارد. سیاست را مقدم بر اقتصاد کردهایم و از سوی دیگر کشور در حوزهی روابط بینالملل نیز دچار چالش شده است. در چنین شرایطی بدون روابط بینالملل متوازن نمیتوانیم توسعه داشته باشیم.
برای مثال، چین تا زمان قبل از شیائوپینگ روابط بستهای با دنیا داشت و حدود هفتصد میلیون نفر از جمعیت این کشور فقیر بودند؛ ولی بعد از آنکه او روابط بینالملل چین را گسترش داد و سرمایهگذاری خارجی صورت گرفت و به صادرات به کشورهای دنیا توجه کرد و از طرفی روابط چین را با شرق و غرب اصلاح کرد توانست در سال 2000، پانصد میلیون نفر از جمعیت فقیر چین را کم کند.
در نهایت در سال 2015 نیز اعلام شد که تنها 50 میلیون نفر از جمعیت یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری چین فقیرند و بعد در 2021 اعلام کردند کسی را که زیر خط فقر باشد دیگر نداریم. این موفقیت به علت روابط درست با دنیا و تقدم داشتن اقتصاد برای چین پدید آمده است.
بحث این جناح و آن جناح نیست
بنابراین، بحث این جناح و آن جناح نیست؛ بلکه بحث بر سر این است که رویکردمان در حوزهی بینالملل را باید تغییر میدادیم، مثل همان کاری که چین انجام داد و امروز ادعا میکند که فقیری ندارد و اقتصاد دوم دنیاست و رقیب آمریکا هم محسوب میشود به شکلی که الان هیچکس نمیگوید که چین سرسپردهی آمریکاست اما فقیر هم ندارد. ما رویکردهای سیاسی را بر اقتصاد مقدم داشتیم و در نتیجه دچار چالشهای جدی هم شدیم.
این استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیه دربارهی موضوع عدالت گفت:
عدالت در بعد اقتصادی دو شاخصهی مشخص دارد؛ نابرابری موجه و نابرابری غیر موجه. در نابرابری موجه آدمی که تلاشگر است درآمد بیشتری هم دارد و دیگری که کمتر تلاش کرده قاعدتا درآمد کمتری خواهد داشت؛ این نابرابری موجه است و منطق قابل دفاعی هم دارد و در نتیجهی استعداد و تلاش بیشتر تفاوت درآمدی شکل گرفته است.
در نقطهی مقابل، نابرابری ناموجه است که فرد از طریق اختلاس، رانتخواری، رشوه، آقازادگی و امثال اینها بتواند به آلاف و الوف برسد. در جامعهی ما نابرابری شدیدی از این نوع را داریم که مصداقهای آن نیز در تمرکز ثروت شدید، پدیدهی آقازادگی در انتصابات و … دیده میشود. فکر نمیکنم کسی اینها را ببیند و بگوید اینها عدالت است.
باید با شاخص حرف بزنیم
دومین مولفهی نابرابری، گسترهی فقر است. چند روز گذشته نایب رئیس کمسیون تلفیق مجلس اعلام کرده که 28 میلیون نفر زیر خط فقر هستند؛ یعنی یک سوم جمعیت ما زیر خط فقر هستند. یا یکی دیگر از مسئولان اعلام کرده است که حدود نود درصد جامعه یارانه میگیرند؛ یارانه را به کسی میدهند که درآمدش کفاف هزینهاش را ندهد.
این موارد نشان میدهد که درصد بالایی از جامعه دچار مشکلات معیشتی هستند؛ آیا با توجه به این وضعیت میتوانیم بگوییم وضعیت عدالت بهتر شده است؟! باید با شاخص حرف بزنیم؛ برای اثبات ادعای خود بگویند که وضعیت نابرابری، رانتخواری، اختلاس، فقر چگونه است؟ اگر توانستید برای نمونه جمعیت زیر خط فقر را کاهش دهید آن هنگام میتوان گفت نابرابریها کاسته شده است.
حجتالاسلام یوسفی دربارهی مطلب مطرحشده در موضوع امنیت نیز گفت:
امنیت انواع مختلف دارد؛ برخی منابع آماری رسمی کشور مانند سالنامههای آماری، جرائم ثبتشده را گزارش دادهاند. در دهه 1390 سرقت از اماکن خصوصی (منازل و مغازهها) بیش از 700 درصد، سرقت از منازل 170 درصد و از مغازهها 530 درصد و سرقت از اماکن دولتی 600 درصد رشد داشته و البته این مقدار با وجود افزایش شدید روشهای کنترلی مانند دوربین و مانند آن بوده است.
آزادی بیان و فعالیت نهادهای مدنی هم بخشی از امنیت است
گرچه میتوان دلایل متعددی برای این موضوع بیان کرد اما مهمترین عامل آن با توجه به رشد 700 درصدی سرقتها از اماکن خصوصی، فقر شدید است. نمیشود شعار بدهیم؛ وقتی میگوییم امنیت نداریم به این معناست.
از سوی دیگر آزادی بیان و فعالیت نهادهای مدنی هم بخشی از امنیت است. دوستان فکر میکنند همین که کسی به مرزها تعرض نکرد به این معناست که امنیت برقرار شده است در حالی که امنیت یک مفهوم سیال است و همهی اینها را شامل میشود.
تعریف امنیت با صد سال و دویست سال پیش تفاوت کرده است و بر اساس تعاریف جدیدتر امنیت شغلی و امنیت نسبت به آینده را نیز شامل میشود.
مثلا اینکه فرد اطمینان داشته باشد که سال آینده هم خانهای که امسال اجاره کرده را میتواند اجاره کند. آیا این اطمینان وجود دارد یا فرد مجبور است به حاشیهی شهر برود یا از بانک وام دریافت کند؟! بنابراین، امنیت فقط بحث نظامی نیست و و تعریفهای گستردهتری از این مفهوم در کتابهای علمی آمده است.
مشرق در بخش دیگری از پاسخ خود به حجتالاسلام محمدرضا یوسفی نوشت:
«جریان القای سیستماتیک بودن فساد در ایران، جریانی است که به این زودی از پای نمی نشیند و حتی در منبر رسول خدا(ص) نیز دست از شیطنت علیه نظام دینی ایران بر نمی دارد»
با اتهام زدن کاری پیش نمیرود
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در پاسخ میگوید:
ما روحانی هستیم و آرمان ما این است که حکومتی دینی باشد و پرچم اسلام را بالا ببرد و در کنار آن عدالت و رفاه شکل بگیرد و وضعیت به گونه ای باشد که سرمان را در دنیا بالا بگیریم و بگوییم ما یک حکومت دینی داریم که این حکومت دینی تمامی متغیرهای انسانی و اخلاقی را دارد و فضا برای تعالی انسان در آن فراهم است.
اگر انتقادی میکنیم به امید تحقق چنین شرایطی در جامعه است. مگر میشود به عنوان یک روحانی که عمرمان را بر منبر گذراندهایم و درس خواندهایم و درس دادهایم دشمن رسول خدا باشیم؟!
این نوع حرفها فقط اتهام زدن است و با اتهام زدن هم کاری پیش نمیرود. ممکن است با چنین رفتارهایی یکی مثل من را که کسی هم نیستم واردار به سکوت کنید ولی آیا معضلات ما حل میشود؟! و یا نه، این مشکلات سر جایش باقی میماند و فقر، نابرابری، ناامنی و وضعیت دوگانهی موجود در جامعه تشدید میشود؟
راه اتهام زنی را نروید و از سخنان افراد استقبال کنید، راه گفتوگو را بگشایید؛ شاید بتوانید فردی که صحبتی را انجام داده قانع کنید که اشتباه میکند، اگر هم متوجه شدید شما در جایی اشتباه میکنید، اشتباه خود را اصلاح کنید.
انتهای پیام