در ضرورت فهم نوانديشی دينی | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب طی یادداشتی در اعتماد نوشت: مهمترين بخش خوانشهاي تاريخي، خوانش توليدات فكري و نظريه پردازي به خصوص در حوزه دين است. اين مهم در ايران معاصر و به خصوص بعد از تحولات سال 57 در غبار ناشي از رمانتيسم انقلابي و سيطره و تسلط اين گفتمان تا سالها اما توفيق و نتيجه قابل تاملي بهجا نگذاشت. آنچه از اين رهگذر حاصل ميشد، هم جنبه احساسي و مهمتر متاثر از همسويي با گفتمان غالب داشت. با گذشت زمان و فرونشستن غبار حاصل از انقلاب، رويكرد احساسي به تدريج جاي خود را به تأملگرايي و وسواس و درنهايت نقد علمي به دستاوردهاي فكري داد. اين رويكرد كه ابتدا با تامل در بازخواني تاريخچه سازمانهاي سياسي شروع گرديد، در ادامه به نقد روشنفكران و نوانديشان ورود كرد. محسن زال با چنين رويكردي و پس از انتشار كتاب چريك مجاهد از زاويه انسان شناختي، در ادامه با همين زاويه نگرش به نقد و بررسي انديشههاي محمدتقي شريعتي و علي شريعتي اهتمام ورزيده است.
سه، چهار دهه اخير درباره دكتر شريعتي و تاثير و نسبت او با شرايط كنوني و شكلگيري موجوديت جمهوري اسلامي بسيار گفته و نوشته شده، آنچه درباره او مطرح شده بيشتر بر پايه برساختهاي شتابزده بوده. با انگيزههايي از سر تعلق خاطر، يا تفاخر و البته حب و بغضهاي سياسي و ايدئولوژيكي. آنچه مغفول مانده تلاش براي تبيين و ترسيم سيماي دروني و بيروني مبتني بر حقيقت وجودي و به تعبير امروزي ساحت مبتني بر انسانشناسي است. مراد از انسان شناختي درك تناقضهاي پيدا و ناپيدا و به بيان ديگر شكافهاي حاصل از نمود اجتماعي و ماهيت فردي است. فهم تناقض ميان كلام و منش و سرشت شخصي، ميان آرمانهاي برساخت و متظاهرانه و تحت تاثير شرايط تاريخي و به تعبيري گفتمان غالب جهاني، كه اغلب در تضاد با نوعيت تنظيم رابطه فردي با نظام غالب و همان نسبت نظاممندي ناگزير يا همان واقعيت ساده زندگي، ميان آرمانهاي انساني و آمالهاي شخصي، ميان گذشتن تمام قد از فرديت و وادادگي تمام عيار به دلبستگيهاي زميني و ازجمله نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، رنگ ميبازند.
بخشي از كتاب تلاش دارد شريعتي را از اين منظر پيچيده واكاوي كند.
اين نگرش همزمان به راستي آزمايي نسبت شريعتي با مفاهيمي چون نوانديشي ديني، روشنفكري نه به مفهومي كه موردنظر شريعتي است، كه نسبت آن را با روشنفكري به مثابه فهم از گذشته و حال و خاستگاههاي مبتني بر رهايي نوعيت انساني از جهل و ستم و نابرابري فارغ از هر قيد و بند و اسارت ايدئولوژيك بازخواني و نقد ميكند. برخلاف آنچه تاكنون بر فهم و القاي آن اصرار و بعضا تلاش شده انديشه شريعتي و خاستگاههاي او را به سويهگيريهاي پست مدرنيست تعبير و تاويل نمايند، نويسنده به استناد آنچه از شريعتي و در بازههاي مختلف زماني برجامانده بر اين برساختها خط بطلان ميكشد. هر چند اين سويهگيري درنهايت به نقد جدي و تئوريك مباني اسلام سياسي منتهي ميشود، اما از آنجا كه خوانش شريعتي به هر روي منفك از تحولات و اتفاقات رخ داده غيرممكن مينمايد، نتايج برآمده به نوعي بر رابطه و پيوند علت و معلولي پديده شريعتي و جمهوري اسلامي تاكيد دارد.
پيروان شريعتي بر اين هستند كه محمدتقي شريعتي و علي شريعتي همواره و به جان، در سازگاري بين ارزشهاي انساني و سامانه تجدد كوشيدهاند و تلاششان براي ساختن جهاني بوده كه در آن ارزشهايي انساني و ستوده، چون برابري و آزادي، با چهرهاي مدرن جاري و ساري است. اين دفتر با پيش كشيدن اين پرسش كه اين پدر و پسر «اسلام گراياني» هستند در تكاپوي بازگشت به دوراني سپري شده، يا كنشگران در آرزوي مدرنيته و ارزشهاي انساني، در زندگي و تاريخ و آثار آنها به كنكاش دست باز كرده است. دستاورد اين پژوهش به ناگزير «انگاره»هايي را كه از اين پدر و پسر توسط پيروان آنها ساخته شده است، فرو ميريزد.
آنچه از انگيزه نويسنده كتاب بايد بر آن تاكيد ورزيد، به تعبيري آشناييزدايي از ذهنيت تاريخي جامعه براي ساختن فردايي بهتر است.
«براي ساختن فردايي بهتر، گريزي از مواجهه با ديروز و امروز نيست. از اين رو بايست در برابر فراموشي و كژنمايي و دستكاري تاريخ ايستادگي كرد و گذشته هر چند تلخ را نوشيد و از آن آموخت…. اين دفتر نگاهي است به «پدر و پسري» كه در ساختن امروز ما نقش داشتهاند. نقشي كه براي دانستن چرايي و چگونگي بهرهاي از رخدادهاي پسين و امروزين بايست بدان بازگشت.»
كتاب شريعتي، پدر و پسر (نگاهي انسان شناختي به محمدتقي شريعتي و علي شريعتي) سومين اثر پژوهشي محسن زال بعد از كتاب سازمان مسعود و چريك مجاهد است. اين كتاب در بهار 1402 در 832 صفحه با قطع رقعي و جلد گالينگور و به قيمت 330 هزار تومان توسط انتشارات ماهريس روانه بازار كتاب گرديد.
انتهای پیام