آقا زاکانی 3000 سال است زلزله نیامده و تهدیدی برای تهران وجود ندارد؟
علیرضا زاکانی شهردار تهران، مدعی شده است که اول «تهران 3000 سال است زلزله شدید نیامده» و دوم «جای نگرانی نیست!». او دارای مدرک پزشکی هسته ای است؛ نزدیک به جبهه پایداری است و همچنین برخی از کاربران از اشکال قانونی شهردار شدن او به دلیل نداشتن مدرک تحصیلی مرتبط سخن می گفتند.
ببینید | ادعای جنجالی زاکانی در خصوص احتمال زلزله در تهران: ۳۰۰۰ سال است که زلزله نیامده و …
علیرضا زاکانی مدعی است که یکی از اساتید با ادلهای که برایش آورده گفته که تهران ۳۰۰۰ سال است که زلزله نیامده و تهدیدی در حوزه زلزله برای تهران وجود ندارد.
تهران تا قبل از آغامحمدخان قاجار محل پر جمعیتی نبوده است و شهر ری از اهمیت بیشتری برخورددار بوده است. بنابراین در منابع تاریخی از «ری» یاد می کنند. با یک سرچ ساده در گوگل به زلزله سهمگین ری – طالقان در سال 336 هجری شمسی می رسیم. یعنی حدود 1000 سال پیش. متن زیر درباره زلزله سهمگین ری – طالقان است.
زلزله سهمگین در 1000 سال پیش رخداده است
در ۴ اسفند ۳۳۶ هجری خورشیدی برابر با ۲۳ فوریه ۹۵۸ میلادی، زمینلرزه سهمگینی در شمال ایران مرکزی رخ داد. بزرگای این زمینلرزه برابر با Ms=۷/۷ و مختصات رومرکزی آن۳۶N و۵۱٫۱E با شدت lo=X تخمین زده شدهاست. این زلزله تمام روستاهای سرزمین ری و طالقان را چه در دشت و چه در کوهستان ویران کرد. بیشتر ری بهکلی نابود شد و تلفات سنگینی از هر دو منطقه گزارش شدهاست. در طالقان تنها ۳۰ تن باقی ماندند و در منطقه ری ۱۵۰ روستا ویران شد که یکی از روستاهای کوهستانی را زمینلغزهها فرا پوشاند. کوهی در نزدیکی ری شکاف برداشت و آب از زمین به بیرون ریخت. در کوههای رویان درشمال ری، زمینلغزههای گسترده مسیر رودخانه را بست که آب آن پس نشست و دریاچهای ساخت. آسیبها درسوی شمال باختر به دیلمان و در جنوب به قم و کاشان گسترش یافت. زمینلرزه احتمالاً در اصفهان و نیز تا بغداد حس شدهاست. پسلرزههای آسیبرسان به مدت چهل روز ادامه داشت، و در سراسر منطقه شمال ایران مرکزی احساس میشد. ممکن است که این زمینلرزه با افت نامعمولی در تراز آب دریای خزر ارتباط داشتهاست، که به هر رو به نظر میرسد که آن افت پیش از زمینلرزه روی داده بودهاست./ از ویکی پدیا
سوال اینجاست؛ اگر حتی بگوییم هیچ کدام گسل های تهران هم خطرناک نیست که این خود فرضی است؛ اگر زلزله ای که در 8 خرداد 1383 تقریبا کل رشته کوه البرز را به لرزه درآورد نیز با شدت بیشتری رخ داده بود می توانست بدون اینکه مرکزیت آن تهران باشد خسارات جبران ناپذیری را به بار آورد؟
طالعه زمین لرزه 8 خرداد ماه 1383 فیروزآباد – کجور و پس لرزه های آن بر اساس تحلیل داده های ثبت شده در ایستگاه های لرزه نگاری محلی
نشریه علوم زمین در سال 1386 نوشت: در ساعت 17 و 8 دقیقه روز جمعه هشتم خرداد ماه 1383، زمین لرزه ای با بزرگی 3/6 در مقیاس امواج سطحی، ناحیه گسترده ای از شمال ایران و بخشهای مرکزی البرز را به لرزه درآورد که منجر به وارد آمدن خسارات فراوان و کشته شدن 35 نفر گردید. با به کارگیری همزمان لرزه نگاشتهای ثبت شده از این رویداد توسط ایستگاه های لرزه نگاری پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله و شبکه لرزه نگاری تله متری وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، کانون سطحی زمین لرزه به مختصات 30/36 درجه عرض شمالی و 60/ 51 درجه طول خاوری در شمال باختر بلده تعیین شد. تحلیل پس لرزه های ثبت شده در ایستگاه های شبکه لرزه نگاری پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و یک شبکه لرزه نگاری موقت نصب شده در منطقه نشان می دهد که زمین لرزه اصلی در نقطه ای در شمال باختر بلده مطابق مختصات ارائه شده به وقوع پیوسته است، ولی پس از چند ساعت (46: 00 بامداد، 9 خرداد) با رویداد پس لرزه نسبتا بزرگی(Ml=4/8) به مختصات 36/36 درجه عرض شمالی و 45/51 طول خاوری، عملا فعالیت منطقه به سمت باختر مهاجرت کرده است. توزیع پس لرزه های ثبت شده توسط هر دو شبکه لرزه نگاری دائمی و موقت، گویای این نکته است که بخش باختری گسل مسبب زمین لرزه بسیار فعال تر بوده و غالب پس لرزه ها در این بخش و در مجاورت فیروزآباد و کجور قرار می گیرند. این امر می تواند به تخلیه ناگهانی انرژی در محل کانون اصلی و آزاد شدن تدریجی آن در بخشهای باختری تر نسبت داده شود. تحلیل 140 پس لرزه انتخابی ثبت شده در دست کم 6 ایستگاه لرزه نگاری، که با دقت بهتر از 2 کیلومتر تعیین محل شده اند، نشان می دهد که گسل مسبب زمین لرزه دارای 30 کیلومتر طول بوده است. توزیع ژرفای کانونی پس لرزه ها اساسا به ژرفای 10 تا 28 کیلومتر محدود بوده و ضمن تایید وجود یک گسلش ژرف، بر شیب حدود 40 درجه گسل مسبب به سمت جنوب باختر دلالت دارند. سازوکار کانونی محاسبه شده برای پس لرزه های بزرگ تر، اساسا گسلش معکوس به موازات روند کلی منطقه را نشان می دهند. توزیع کانون سطحی پس لرزه های ثبت شده در شبکه لرزه نگاری موقت، چگونگی توزیع آنها بر روی مقطع عرضی و سازوکار کانونی محاسبه شده بر فعالیت احتمالی گسلهای شمال البرز و یا خزر به عنوان گسل مسبب زمین لرزه 8 خرداد 1383 فیروزآباد- کجور دلالت دارند. وجود صفحات با شیب ملایم 35-25 درجه به سمت جنوب باختر که در برخی از سازوکارهای حل شده برای پس لرزه ها مشاهده می شود، امکان نسبت دادن زمین لرزه اخیر و پس لرزه های آن به گسل خزر را محتمل تر می سازند. قرار گرفتن کانون ژرفی زمین لرزه ها تا ژرفای حدود 28 کیلومتر حکایت از وجود یک پوسته بلورین زیرین شکننده در این بخش از البرز مرکزی دارد.
دکتر فریبرز ناطقی الهی در مصاحبه ای 10 دلیل آورده است که چرا باید از زلزله تهران ترسید
۱۰ دلیل که نشان میدهد چرا باید از زلزله تهران ترسید
خبرآنلاین نوشت:
استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی درباره زلزله تهران میگوید: خارجی ها مثلی دارند بر این معنا که اگر باوری هست راهی برایش پیدا میشود، حال این مثل در قالب کشور ما عملا کجا قرار می گیرد؟
نیو صدر- ساختمانی میریزد، آتشسوزی رخ میدهد، در شهری زلزلهای میآید و بحثها درباره خطرات مرگبار زلزله احتمالی تهران زیاد میشود، از یک شهروند عادی تا شهردار تهران همگی درباره مدیرتبحران، ایمن سازی ساختمانها و … صحبت میکنند. اما چندی بعد ناگهان این موضوع فراموش میشود انگار دیگر چون ساختمانی نریخته قرار نیست در تهران زلزله بیاید.
اما زمینشناسان بر این باور نیستند، گسل شمال تهران در ۳۰ هزار سال گذشته حدود هر سه هزار و پانصد هزار سال یک لرزه حدود ۷ ریشتری داشته و آخرین زلزله ۷ ریشتری هم برای ۳۲۰۰ سال پیش است که گفته می شود تمدن قیطریه را از بین برده است و ما الان در محدوده زمانی گسیختگی مجدد گسل شمال تهران قرار گرفتیم. به گفته متخصصان این زلزله احتمالی پیامدهای بسیار مرگباری هم دارد، پیشبینیها از مرگ دهها هزار نفر تا میلیونها نفر میگوید.
دکتر فریبرز ناطقی الهی مهندس زلزله و مقامسازی و استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی در این رابطه میگوید: در کشورهای مشابه و شهرهای لرزهخیز گویا راه برای بهبود و توانمند کردن شهر در برابر زلزله فراهم شده و در عمل هم جواب داده! حال چرا ما این مقدار عقب کشیده ایم و عملا، در حال تسلیم و انتظار فاجعه، ادامه حیات می دهیم، یک سوال کلیدی است.
برای این سوال کلیدی و علل آسیب پذیری تهران در زلزله که جوابش شاید بتواند موجب برنامهای تازه برای مدیریت زلزله تهران شود ناطقی خود پاسخی داده است:
۱- جمعیت – فقر و بیکاری – حاشیه نشینی
بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی و تحریم ها، سه نوع مهاجرت به شهرهای بزرگتر از جمله تهران بصورت جدی در ایران آغاز شد؛ اول مهاجرت مردم جنگ زده، دوم مهاجرت مردمی که به دلیل تحریم ها و نبود رونق اقتصادی از شهر خود میرفتند و سوم سرمایه داران شهرها و روستاها که برای گم شدن در انبوه مردم و به چشم نیامدن در شهرهای کوچکتر، مهاجرت کردند.
گروه اول و دوم با امکانات کمتر جذب حاشیه نشینی و مهاجران نوع سوم به مناطق به اصطلاح شمال شهر کشیده شدند و حالا هر دو دسته اسباب آسیبپذیری شهر شدند؛ حاشیه نشینان با پناه بردن به بناهای فاقد هرگونه مقاومت در برابر زلزله و ثروتمندان مهاجر به مناطق شمالی شهر و ورود انبوه ثروت آنها به ساخت برجها و رونق ساخت و سازها و اضافه کردن بر تعداد ساختمانهای گرانتر ولی بی کیفیت و جذب تعداد کثیری از جمعیت کشور به این ساختمانها منجر به در خطر افتادن شهر شدند. اکنون در تهران 4.5 میلیون در حاشیه تهران زندگی می کنند، در منازلی که فاقد هرگونه مقاومتی است، به همین دلایل یک تکان بزرگ زمین در تهران آسیبپذیری سنگینی به ساختمانهای به اصطلاح مهندسی، سازههای بیکیفیت که در دوران رونق ساخت و ساز سريع تهران در سالهای پيشين ساخته شدهاند، می توان متصور بود !
پس فقر، بیکاری و در مواردی ثروتمندی یکی از عوامل مستقیم و غیر مستقیم موجبات آسیبپذیری شهر را فراهم ساخت که در این امر عدم مداخله دولتمردان و شهرداری های وقت نیز خود به این امر دامن زد که حقیقتا نابخشودنی است
۲- باورهای سنتی و اعتقادی
در طول تاریخ ایران و شکل گیری اعتقادات و باورها و با توجه به تاریخ پر تلاطم آن از سوی اقوام مختلف به هرحال باورها و عقایدی در فرهنگ جاری کشور شکل گرفته است. این باور در خصوص بلایا و حوادث درست یا غلط یک شکل تسلیم و زانو زدن شده و عملا متقاعد شدن به امر تسلیم، رنگ زیادی به خود گرفته است. در عقاید مذهبی ما نیز علی رغم تسلیم در امر خالق جای نیامده که مثلا شما همه چیز را به امان خدا رها کنید! مثلا در مسیل رودخانه خانه بنا کنید و بعد بگوید تقدیر هر چه هست همان خواهد شد! بله در “نهایت” تقدیر بر تدبیر غلبه دارد ولی اینکه نهایت چیست، قابل تامل است، یا به عبارتی تقدیر همان نقطه تقدیر و تسلیم روز واقعه است نه جلوتر نه عقبتر و تا نرسد وجود فعلی ندارد.
۳- وسعت
آسیبپذیری در رابطه با زلزله بدون شک با وسعت و جمعیت منطقه مورد نظر رابطه مستقیم دارد. فرض کنید اگر شهر مورد نظر یک کیلومتر در یک کیلومتر باشد هم میشود آسیبپذیری دقیق ان را ارزیابی کرد هم میشود درمان را انجام داد و هم برنامه مقابله طراحی کرد. این در حالی است که اگر منطقه به ده کیلومتر در ده کیلومتر تغیر یابد مسلما این فرایند و مدیریت آن بصورت تصاعدی بالا رفته و مسایل دیگر ده برابر نخواهند بود بلکه صدها برابر خواهد شد.
حال تهران بزرگ را با ابعاد موجود فرض کنید از شرق به لواسانات و تا کم و بیش فیروزکوه، از جنوب تا پایینتر تا فرودگاه امام و از غرب به کرج و تا هشتگرد، امروزه وسعت پیدا کرده است. حقیقتا این وسعت با چه امکاناتی قابل مدیریت می تواند باشد؟
بسیاری از کارخانجات و کارگاههای شیمیای که ساخت انها به بیش از ۵۰ سال پیش بر میگردد، پالایشگاه تهران و … بسیاری از بناهایی که ابتدای ترین موارد ایمنی را در برابر نه تنها زلزله بلکه یک سانحه کوچک را هم ندارند! حال باید سوال شود چرا اجازه بزرگ شدن تهران تا این حد داده شد و باید قبول کرد که این وسعت بزرگ شهری، خود یکی از مشکلترین عوامل آسیبپذیری تهران باید قلمداد شود.
۴- لرزه خیزی بالا
موقعیت قرارگیری تهران حقیقتا تمام مسایل زلزله را در خود جا میدهد؛ تهران اولیه شاید برای جمعیتی مثلا 700 هزار نفر خوب بود ولی در زمان پهلوی برای شهری 4 میلیون نفر نفر برنامه ریزی شد و سپس در اواخر دوران رژیم قبل و بعد از انقلاب به دلیل عدم درک و توجه مسئولان شهری ناگهان شهر وارد پهنه های خطرناک شد. ساخت و سازها در عمل در محدوده گسل ها انجام شد. ۵-۶ گسل اصلی در شمال و جنوب تهران و به تازگی وسط تهران کنار برج میلاد و گسلهای پر اهمیت شرق و غرب تهران از فیروزکوه تا اشتهارد و بنا به گفته زمین شناسان ٦٠ گسل فرعی و تازه تعدادی ریز گسل و گسلهای ناشناخته در تهران وجود دارد، دقیقا مهمترین دلیل در آسیبپذیری تهران در برابر زلزله همین موقعیت جغرافیای آن می تواند محسوب شود. به عبارتی یا روی گسلی هستیم یا نزدیک گسل.
گفتنی است که آسیبپذیری ساختمانها و مستحدثات تابع مسایل عدیده هستند که یکی از آنها فاصله با کانون زلزله، گسلش رخ داده، محتوی فرکانسی، بزرگی، مدت زمان و … است. ولی به هر حال موجب اصلی و منشاء نیروهای ناخواسته بر مستحدثات، مردم و المانهای شهری است. از سوی دیگر باید دانست که این پهنه متاسفانه انقدر هم ارام نیست و فعالیت های لرزه ای زیادی در منطقه وجود دارد.
تصویر زیر نمونه فعالیت های لرزه ای در پهنه تهران بزرگ را نشان می دهد. دایره ها، زلزله و بزرگی دایره ها بزرگی زلزله ها را نشان می دهد که با یک نگاه میشود پی به فعال بودن پهنه برد و حقیقتا نگران آسیبپذیری سنگین آن بود.
۵- بافت های فرسوده
بافت فرسوده از دیدگاه معماران و شهر سازان یک معنی و از دیدگاه مهندسان سازه و زلزله یک تعریف دیگر دارد.
از نظر مهندسان زلزله، ساختمانی شامل بافت فرسوده میشود که فاقد ضوایط مقاومت در برابر زلزله باشد. مصالح بنا، نیمه اسکلت، اسکلت دار فاقد سیستم بار بر زلزله، سیستم های مختلط از مصالح گوناگون و… تماما در محدوده فرسوده قرار میگیرد. انچه در ادبیات امروزی برای بافت فرسوده در کشور استفاده میشود منطقهای است که بناهای خشتی و گلی و یا بافت های حاشیه شهر را شامل می شود و امار ان مسلما زیاد است حتی بدون تعریف سازهای آنها! اگر ملاک را همان تعریف مهندسی سازه و زلزله فرض کنیم بدون شک آمار شامل بیشتر ساختمانهای شهر میشود. این بناها عموما کوتاه قامت هستند و در امداد و نجات شاید بتوان فرض کرد دسترسی به آنها در کوچه های تنگ، با حداقل اوار برداری، کمی ساده تر باشد لذا باید قبول کرد تخریب و آسیبپذیری این بناها زیاد است، ولی از سویی شاید امکان نجات کمی بهتر از تخریب بلندمرتبهها باشد. در ضمن توجه به امار زياد اينگونه بناها انتظار مي رود كه در زلزله اين بافت ها متحمل اسيب زياد شوند و بدليل عدم دسترسی ساده و سهل به انها از ميان تخريبهای منطقهای آمار بسيار ناخوشايندی از آسيبپذيری در تهران رخ دهد
۶- بافت های جدید
شاید در نگاه اول تصور این باشد که بافت های جدیدتر حتما در مقابل زلزله در امان خواهند بود. همانگونه که قبلا بحث شد زلزله و لرزه خیزی منطقه و در همین وادی، خاک کانون زلزله تا ساختمان مورد نظر، نیز اثرات مستقیمی روی آسیبپذیری ساختمانها دارند. برای مثال اگر زلزله ای با فاصله ای کمی دورتر از شهر رخ دهد احتمال خسارات جدی به سازه های بلند مرتبه و بافت جدید شاید شدیدتر از بافت های فرسوده باشد!
مطلب دیگر در این بافت ها تعداد زیاد افرادی که در آنها سکونت می کنند و بدتر از همه آتش سوزی های بعد از زلزله به دلیل وجود گاز در شبگه گسترده سازه است. با یاداوری پلاسکو و نحوه امداد رسانی در این نوع سازه ها صد البته نگرانی های زیادی از این نوع سازه ها در زمان زلزله انتظار می رود. البته تصور بر این است که بدلیل مهندسی ساز بودن این نوع سازه ها و رعایت حداقل مهندسی در آنها میبایستی شرایط را بهتر کند.
البته آسیبپذیری این نوع بناها کاملا منوط به نظارت و مصالح مصرفی است که خود نگران کننده است. بخصوص اگر این ساختمانها در اوج رونق ساخت و ساز تهران مثلا طی ٢٠ سال گذشته ساخته شده باشد که حقیقتا بر اساس مطالعات دقیق، نظارت بسیاری کمی در مراحل ساخت انها شده است. پس باید نتیجه گرفت که بافت های جدید که عموما یک حرکت به سمت تجاوز به حریم گسلهای شمال تهران را داشته اند نیز بدلیل مسایلی که بیان شد خود در آسیبپذیری مستقیم و بخصوص غیر مستقیم (آتش سوزی و امداد و نجات) یکی از عوامل آسیبپذیری تهران به حساب می آیند.
۷- تاسیسات شهری فرسوده و توسعه شریانها بدون توجه به ساختار شبکه ای
بدون شک توسعه تهران هماهنگ با توسعه شبکه های ابرسانی، برق، گاز و …. نبوده است. رشد سریع تهران طی چند سال کوتاه موجب شد تا مسئولین خدمات شهری بصورت موردی نسبت به تقاضای حاصله اقدام کنند. برای مثال اگر منطقه جدیدی احداث شد بدون توجه به تصویر بزرگ شبکه، بصورت مقطعی مثلا با احداث لوله ای این امر پاسخگویی شد غافل از اینکه سیستم شریانهای حیاتی یک شهر بزرگ باید در قالب یک شبکه دیده و توسعه بر اساس افتوخیزهای آن صورت پذیرد، متاسفانه شاید این اولین باری است که در کشور به این مهم بنده اشاره می کنم! شرایط جریان و مدیریت جریان در داخل یک شبکه پیوسته بسیار متفاوت با وصل کردن چند لوله و انشعاب و افزایش لوله های گاز و… ایستگاه های افزایش یا تقلیل فشار در مناطق جدید است.
این امر بصورت جدی شریانهای حیاتی تهران را در زمان زلزله تهدید می نماید و بدتر از ان غافل بودن از عملکرد شبکه ای است که نزد مسیولان این خدمات، نادیده گرفته شده است. از سوی دیگر در قسمت های قدیمتر شهر بیشتر این شبکه ها قدیمی، فرسوده و خورده شده است که اصلا نیازی به زلزله برای نشت و تخریب ندارد. لذا در زمان زلزله، فرسوده بودن سیستمهای حیاتی شهر در مناطق قدیمی و عدم نگاه شبکه ای به توسعه ان، هر دو منطقه قدیمی و جدید شهر را اسیب پذیر خواهد کرد. تبعات بیگازی، بیبرقی، و بیآبی و … برای یک شهر زلزلهزده با شرایط تخریب گسترده ساختمانها عملا یک فاجعه خودبهخودی است.
۸- تعدد ارگانهای تصمیم گیر
حادثه پلاسکو علی رغم اینکه منجر به کشته شدن افرادی شد اما درسی خوبی برای مسئولین و مردم بود. مسایل گوناگونی در تحلیل عملکرد و مدیریت بحران این ساختمان بیان شد که توجه خاص به تعدد نهادهای تصمیم گیرنده در یک امر ساده را به نمایش گذاشت.
تعداد زیادی ارگان بعد از حادثه شروع به ملامت دیگر ارگانها برای دوری از قبول مسیولیت شدند که درست یا غلط به هر حال حاکی از یک بی برنامگی در نهاد های تصمیم گیرنده بود. همانگونه که در کلیه فعالیت های کشور شاهد ان بوده و هستیم در قوانین ما یک هم پوشانی شدید بین ارگانی بصورت سیستماتیک همیشه از طرف قانون گذار اعمال شده است. بنظر می رسد این امر طی سالیان بیشتر هم شده است و شاید قانون گذار از این اهرم برای کنترل بهتر کیفیت کارها خواسته بهره ببرد ولی در عمل در مسایل اورژانس بخصوص، این مکانیزم کاملا سیستم را فلج و عملکرد را به حداقل سوق داده است. برای همین است که قوانین زمان اضطرار توسط کشورها همواره تدوین و بلافاصله در زمان بحرانها شروع به فعالیت می کند. برای مطالعه بیشتر درباره قوانینی که در حال حاضز در کشور ما فاقد ان هستیم می توان به کتاب “مدیریت بحران زمینلرزهها در ایران” تالیف سال ١٣٧٦ مراجعه شود.
بدون شک این تعدد ارگانها و عدم تعریف بسیار دقیق محدوده فعالیت انها یکی از اصولی ترین عوامل آسیبپذیری شهر تهران در زمان زلزله است. نکته اساسی دیگر اختیارات زمان اضطرار در تهران و محدوده فیزیکی ان به شهردار تهران است که بنده هم سالها پیش خود به این موضوع اصرار داشتم، اما حوزه استحفاظی مناطق ٢٢ گانه تهران و کمی آنطرفتر که فرمانداری مسئول بحران آن است خود یک معضل سنگین در زمان بحران خواهد بود.
این موضوع باید بصورت کامل دیده شود و گرنه در تداخل امور و مرزبندی های فیزیکی در زمان بحران مشکل دو چندان شاید ده ها برابر خواهد شد و به آسیبپذیری غیر قابل تحمل شهر و حومه منجر خواهد شد. امیدوارم مسئولین این قسمت را دوبار مطالعه بفرمایند!
۹- مدیریت های کوتاه مدت شهری
در کناب مدیریت بحران “… و به حکم ریس جمهور مسیولیت این نهاد به عهده یکی از کارمندان عالی رتبه دولت با سوابق علمی و اجرای مناسب در زمینه حوادث گذاشته شود تا در صورت تغییرات هر چند سال یکبار در دولت، برنامه ریزی متوقف و یا دستخوش تغییرات سیاسی نشود-١٣٧٦” مکتوب است. متاسفانه در دوران مختلف بر اساس سیاست های حاکم در دولت ها، افراد در سمت ها جابجا می شوند.
شاید بر اساس آنچه دولتها برای آن فعالیت و هزینه کرده اند و بعد از تصاحب آن، توجیهی برای نصب افراد همسو با خود در مدیریت های مختلف قابل پذیرش باشد، اما مدیریت سوانح و بحران از این قانون باید مستثنی باشد. تغییر مدیران بحران با هر دولت یا در زمان های کوتاه مدت باعث سستی برنامه ها و گسسته شدن برنامه های طولانی مدت قبلی میشود و عملا تمامی هزینه های اجرا شده، در تغییرات از بین رفته و برنامه های دیگر با مقاصد دیگر بدون توجه به انچه انجام شده رخ می دهد که این یک بحران درون سازمانی به حساب می اید.
این موضوع بسیار پر اهمیت بوده و نقش بسزای در عملکرد میان مدت و طولانی مدت دارد. در کشورهای پیشرفته به اینگونه عمل نمیکنند. بهترین افراد را در ابتدا انتخاب و سپس به انها اطمینان و کارها را بطور کامل برای برنامه ریزی و اجرا به انها محول میکنند. البته یک سیستم نظارت فرا جناحی و متخصص برای کنترل و نظارت بر عملکرد تیم مدیریت بحران قرار می دهند.
متاسفانه مدیریت های کوتاه مدت در کشور ما و در زمینه بحرانها خود یک کتاب چند جلدی را می تواند شکل دهد و این امر باعث شده است که عملا سیستم مدیریت بحران کشور خود عاملی به عوامل آسیبپذیری بیفزاید. افراد ناوارد عملا از مشاوران ضعیفتر از خود بهرمند میشوند که در نتیجه سیکل باطل همچنان ادامه پیدا کرده و مشکلات به قوت خود باقی می مانند. این در جای است که مدیران و مشاوران بحرانها باید از افراد نخبه جامعه که توانای شناسای مسایل و دیدن افق های اینده را در مدیریت بحرانها داشته باشند.
۱۰ – عدم اراده و اعتقاد قلبی به امکان بهبود در مسیولین
خارجی ها مثلی دارند بر این معنا که اگر باوری هست راهی برایش پیدا میشود، حال این مثل در قالب کشور ما عملا کجا قرار می گیرد؟ با توجه به تمامی مواردی که در بند های بالا اشاره شد و بخصوص کوتاه بودن مدیریت ها عملا فقط قسمت اول کاهش آسیبپذیری که توان تولید درامد برای متولیان امور و هم تولید شاخصه های برای به نمایش گذاشتن تولیدات به عنوان افتخارات دوره مدیریت مطرح میشود. این امر حادث از یک ناباوری برای کاهش آسیبپذیری ها و رویارویی با زلزله است که در طول سی سال گذشته عملا بنده کاملا در جلسات مختلف با ان روبرو بوده ام. روش حاکم در بهترین شرایط این بوده که «اگر امد، حالا یک کاری برایش میکنیم»!
این عامل خود به پیچیدگی مسایل عملا دامن زده و خود باعث عدم حرکت به سوی شهری ایمنتر منجر شده است. در حالی که کشور مکزیک بعد از زلزله ١٩٨٥ خود با اعتقاد و بهره گیری از یک تیم خبره و خوش ذوق و کار بلد کشور را به جای رساندند که در زلزله چند ماه پیش در همان گستره عملا در رویارویی با زلزله نمره عالی و قابل تحسین دریافت کردند.
یا کشور های دیگر مثل ژاپن، آمریکا، شیلی و بولیوی که با توجه به ساختارهای اقتصادی ثروتمند تا فقیر بسیار از ما بهتر عمل کردند که این افسوسی است که ما از سالهای دهه ٧٠ تا به امروز میخوریم. سالهای طلایی زیادی را در امر شناسای آسیبپذیری و مقابله با آنرا در کشور و تهران از دست داده ایم همه مقصریم! خداوند احد با ما در تهران تا به امروز مهربان بوده ولی امیدوارم،ان روزی نیاید که می تواند هر لحظه باشد را ببینیم یا بازماندگانمان ببینند که در تهران زلزله آمده باشد.
یک خبرگزاری مصاحبه ای را درباره اینکه اگر هیچ گاه تاکنون هم زلزله ای نیامده باشد باید نگران بود، منتشر کرده است.
نیامدن زلزله دلیلی بر هرگز نیامدن نیست
زلزله برای ایرانان حادثه جدیدی نیست، بارها زمین زیر پای ایرانیان لرزیده؛ بارها این کشور تاوانهای سخت مالی و جانی در اثر این بلای طبیعی داده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، ثبت زمین لرزهای مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد در منطقه سگزآباد (بوئین زهرا) در ایران گواهی از زلزله خیز بودن کشورمان میدهد. زلزلههای بزرگ در تاریخ ایران کم نبوده است.
بیش از بیست زلزله بزرگ در صد سال اخیر در کشورمان ثبت شده؛ از زلزله رودبار و مجیل، در سال ۱۳۶۹ گرفته که با بزرگی ۷،۴ درجه در مقیاس ریشتر و ۳۵ هزار نفر کشته داشت تا زلزله ۶ و نیم ریشتری بم در سال ۱۳۸۲ که حدود ۴۰ هزار نفر در اثر آن جان باختند. آخرین زلزله بزرگ کشورمان همین اواخر اتفاق افتاد؛ زلزلهای با قدرت ۷،۲ ریشتر در “ازگله” استان کرمانشاه که بیش از ۵۰۰ کشته و هزاران زخمی در پی داشت. از زلزله ۲۱ آبان ماه کرمانشاه تا امروز بیش از هزار پسلرزه در ایران اتفاق افتاده است. علاوه بر پسلرزههای حوالی استان کرمانشاه، زلزلههای دیگری هم در ایران شاهد بودهایم، مانند زلزله “هجدک” یا “کوهبنان” در کرمان و یا همین چند شب گذشته (سال 96) زلزله ۵،۲ ریشتری در تهران. پس از این زلزله اخیر در تهران که خوشبختانه تلفات جانی و مالی بالایی نداشت زنگ خطر ترس قوع زلزله مهیب تهران شدت گرفت، بازار شایعات رونق یافت و ترس مردم بیشتر شد.
براساس آمارها، ایران روی گسل زلزله قرار داد. در واقع کشور پهناور ایران بر روی یکی از دو کمربند بزرگ لرزه خیزی جهان موسوم به «آلپا» قرار گرفته است. گسلهای مهم ایران شامل گسلهای فعال زاگرس در کازرون، دنا، میناب، اردل، زردکوه، گسل آغاجاری، گسل مارون، گسلهای فعال در ایران مرکزی در درونه، بینالود، میامی، ترود، انجیلو ، کلمرد، پشت بادام ، قم- زفره، ایندس، دهشیر، سروستان، شهداد، کوهبنان، جرجافک، گلباف، نایبند و گسلهای فعال در مناطق خاور و جنوب خاوری ایران در نهبندان، بشاگرد، هریرود، کشف رود، همچنین در استانهای آذربایجان گسل ارومیه – زرینهرود، آستارا، تبریز، سلطانیه، همچنین گسلهای البرز، سمنان، مشاء – فشم، کندوان، شمال تهران، دامغان، عطاری است.
– رنگ قرمز نشان دهنده گسلهای بزرگ و اصلی و رنگ بنفش نشانگر گسلهای جانبی است. زلزلههای مهیب غالبا در امتداد گسلهای بزرگ و یا اصلی اتفاق میافتد.
بالا بردن کیفیت سازهها، راهی برای کاهش خساراتهای زلزله
دکتر سید علیرضا زارعی، عضو کمیته کنترل نقشههای ایستایی سازمان نظام مهندسی استان اصفهان در گفتگو با خبرنگار ایمنا گفت: ایران کشوری لرزه خیز است که چندین ناحیه لرزهای فعال دارد. با بررسی زلزلههای ثبت شده از سالیان گذشته در ایران مشخص میشود، زلزله خیزی در کشور بالاست و وقوع زلزله پدیدیهای نو محسوب نمیشود.
وی اضافه کرد: کشور در نقشه پهنه بندی زلزله به چهار ناحیه اصلی شامل سه بخش زاگرس، البرز و مکران تقسیم بندی شده که به همراه ناحیه ایران مرکزی و به دلایل تکتونیک صفحهای(حرکات پوسته زمین) زلزلهها بوقوع میپیوندد.
استادیار و مدیرگروه مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان با بیان اینکه در بخش زلزله و سازه دو شاخه اصلی داریم، تصریح کرد: یکی بخش زلزله شناسی و دیگری مهندسی زلزله است که در بخش زلزله شناسی به رخداد و وقوع زلزله پرداخته میشود و در بخش مهندسی زلزله، رفتار لرزهای سازهها و عملکرد آنها و پیامدهای زلزله عنوان میشود.
زارعی با تاکید بر اینکه زلزله پدیدهای است که با آمار و احتمال سروکار دارد، افزود: با بیان آمار و احتمالات زلزله سعی در بیان آن داریم، ولی باید بدانیم که آمار و احتمال بسیار تقریبی است و هیچگاه نمیتوان بصورت کلی گفت آیا زلزلههای اخیر بهم مربوط هستند یا آیا این زلزله اخیر تهران پیش لرزه بوده یا زلزله اصلی، یا حتی اینکه پیش بینی کنیم زلزله چه زمانی اتفاق میافتد، بلکه تنها میتوانیم بگوییم با توجه به لرزه خیزی ایران باید هشیار باشیم و تاحد امکان کیفیت ساخت و سازها را افزایش دهیم.
لزوم ساخت و سازها بر طبق آیین نامه کشوری
محاسب و ناظر پایه دو نظام مهندسی استان اصفهان بر لزوم ساخت و سازها بر طبق آیین نامه کشوری تاکید کرد و گفت: بر اساس آیین نامه طراحی ساختمانها، سطوحی برای عملکرد ساختمانها در نظر میگیرند. برای مقاوم سازی ساختمانها در برابر زلزله مجموعه مقررات ملی تحت عنوان مباحث ۲۲ گانه مقررات ملی تصویب شده که در اصفهان نیز ملزم به رعایت آن هستیم و اگر این قوانین به درستی رعایت شود مشکلی نخواهیم داشت. قاعدتا اگر ساختمانی طبق آیین نامه طراحی و اجرا شود، بعد از وقوع زلزلههایی اینچنینی باید خسارات جانی به حداقل برسد.
وی در ادامه افزود: اما متاسفانه بین طراحی و اجرا تفاوتهایی داریم که این تفاوتها مشکل ایجاد میکند. اگر بخواهیم این موضوعات را ریشه یابی کنیم، بخشی از مشکل به ضوابط آیین نامه، نبود الزام و اجرای منطبق با آیین نامه و کمبود ناظر مقیم و عمل نشدن مجری ذی صلاح در پروژههای ساختمانی برمیگردد.
زارعی با بیان اینکه وقوع هر زلزله درسی به زلزله شناسان میدهد، تصریح کرد: اگر بتوانیم زلزلهها را بخوبی رصد کنیم، میتوانیم از هر زلزلهای درسی بگیریم و خود را برای وقایع آینده بیشتر مجهز کنیم.
وی در مورد درسی که زلزله کرمانشاه به زلزله شناسان داد، گفت: در این زلزله دیدیم که اجزای غیر سازهای و اتصالات آن به سازه دچار مشکل شدند. این یعنی اینکه متاسفانه در فاز معماری دچار مشکل بودیم. در مورد خسارات کرمانشاه مشخص شد که آیین نامه مبسوط ۳۰۰ صفحهای (تحت عنوان دستورالعمل طراحی سازهای و الزامات و ضوابط عملکردی و اجرایی نمای خارجی ساختمانها – نشریه شماره ۴۱۷ سازمان مدیریت و برنامه و بودجه) که در کشور برای جزییات اجرایی وجود دارد، بدرستی اجرا نشده است.
فقدان مهندس ناظر مقیم در هنگام ساخت و ساز
عضو کمیته کنترل نقشههای ایستایی سازمان نظام مهندسی استان اصفهان تاکید کرد: در اکثر موارد سازهها از لحاظ تیر و ستون و فونداسیون با اصول مهندسی منطبق هستند، ولی مشکل از اینجاست که اجزای غیر سازهای مثلا اتصال نما به سازه هنوز دچار مشکل است.
محاسب و ناظر پایه دو نظام مهندسی بر لزوم مقیم بودن ناظران در هنگام ساخت و ساز بناها تاکید کرد و گفت: اکنون ناظر و مجری در زمان سفت کاری ساختمان این الزامات را به طور کامل نمیتوانند کنترل و اجرا کنند و نظارتهای ما بصورت نظارت دورهای است. در صورتی که برای حل این مشکل باید نقش مهندسی پر رنگتر شود، مجریان ذی صلاح آموزش دیده به اجرای ساختمانها بپردازند و ناظران بصورت مقیم در هنگام ساخت و ساز حضور داشته باشند.
زارعی عملکرد موثرتر مهندسین ناظر معماری را راهگشای حل این مشکل عنوان کرد و افزود: علاوه بر اینکه حضور ناظر مقیم باید حل شود. گاهی نقشههای ساخت و ساز فاز ۲ نیست بلکه نقشه مقدماتی است که در هنگام اجرا مشکلاتی ایجاد میکند، اما با ورود مجریان ذیصلاح و نظارت مقیم کارشناسان میتوان مشکل را کاهش داد.
وی با بیان اینکه در حال حاضر با کثرت دانشجویان مواجه هستیم، اظهار کرد: میتوانیم از فارغ التحصیلان این رشته در بخش مهندسین مجری یا مهندسین ناظر مقیم استفاده کنیم و با تخصصیتر کردن نظارت ساختمانها، خسارات احتمالی را به حداقل برسانیم.
نیامدن زلزله دلیلی بر هرگز نیامدن آن نیست
زارعی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان وقوع زلزله مهلک در اصفهان وجود دارد یا خیر، گفت: دانشمندان لرزه شناسی کشور در مورد اصفهان دو نظریه احتمالی دارند. در مورد اول دانشمندان کشور میگویند، بدلیل اینکه اصفهان از گسل مرکز فاصله دارد لرزه خیزی چندان بالایی ندارد، اما دومین احتمال اینکه در علم لرزه شناسی دانشمندان معتقدند برخی گسلهای کور در زمین وجود دارند که شناخته نشده و امکان فعال شدن آنها وجود دارد، با تاکید بر اینکه این گسلها در اصفهان و یا هر نقطه از دنیا ممکن است وجود داشته باشد.
استادیار و مدیرگروه مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان تاکید کرد: بنابر این دو رویکرد، احتیاط این است که امکان وقوع زلزله در اصفهان را در نظر داشته باشیم و ساختمانهایی با شرایط استاندارد جهانی مقاوم در برابر زلزله بسازیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: همین رخداد در مورد بم نیز اتفاق افتاد، ۲۵۰۰ سال زلزله نیامد ولی بعد از آن زلزلهای مهیب ارگ بم با قدمت ۲۵۰۰ ساله با تلی از خاک یکسان کرد. پس در علم زلزله شناسی می گوییم، نیامدن زلزله دلیلی بر نیامدن آن نیست!
وی با بیان اینکه ساختمانهای تاریخی و ساختمانهای بنایی (ساختمانهایی که اسکلت باربر مناسبی ندارند) آسییب پذیرترین ساختمانها هستند، تصریح کرد: در زلزلههای متعارف در ساختمانهای مهندسی ساز نگرانی وجود ندارد، اما نگرانی بابت ساختمانهای قدیمی، بنایی و زلزلههای متوسط به بالا همواره وجود دارد. بهترین راهکار این است که ساختمانهای آسیب پذیر را شناسایی کنیم، نقشه پهنه بندی برای آسیب پذیری ساختمانها ارائه دهیم و با لکه گذاری روی نقشه و مشخص کردن مناطق آسیب پذیر و با اختصاص بودجه مبتنی بر رسیک لرزهای بتوانیم خسارات احتمالی را کاهش دهیم.
زارعی تاکید کرد: نباید منتظر بمانیم تا حادثه رخ دهد و بعد فکر چاره باشیم، باید علاج فاجعه را قبل از وقوع آن کنیم، در غیر این صورت بحران را نمیتوانیم مدیریت کنیم.
استفاده از فنآوری روز برای داشتن ساختمان هایی مقاوم
محاسب و ناظر پایه دو نظام مهندسی در مورد وضعیت ساختمانهای استان اصفهان گفت: در اصفهان در ساختمانهایی که طی چندسال اخیر ساخته شده تا حد قابل قبولی حداقل استانداردهای لازم رعایت شده است. بشرطی که ساختمانها مهندسی ساز و دارای تاییدیه ایستایی از سازمان نظام مهندسی استان و یا شهرداری باشند، امید داریم مشکلات چندانی در برابر زلزلههای متوسط در استان نداشته باشیم، اما ساختمانهای بسیاری نیز در شهر داریم که مالکان بصورت خلاف ساخته و اصول مهندسی را رعایت نکردهاند، در مورد این ساختمانها نمیتوانیم مطمئن باشیم و قطعا در صورت وقوع حادثه، دچار آسیب جدی میشوند.
وی تاکید کرد: در کشور علم روز را داریم، اما عمل نمیکنیم! میدانیم چطور ساختمانهایی مقاوم و اصولی بسازیم، اما در بخش اجرا گاهی دچار کاستیهایی هستیم.
زارعی علت را کمرنگ شدن نقش مهندسین و اهمیت ندادن کارفرما به نظارت و خدمات مهندسی عنوان کرد و گفت: در حال حاضر در ساختمانها اشخاصی بدون مدرک فنی و بدون داشتن تحصیلات رشته عمران اقدام به اجرای ساختمان میکنند که این اشتباه بزرگی است و باید جلوی آن گرفته شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: برای داشتن ساختمانهایی مقاوم، راهی جز استفاده از تکنیکها و فناوریهای روز دنیا وجود ندارد. باید به سمت سبک سازی، استفاده از فناوریهای نوین و استفاده از تکنیکهای جداساز لرزهای در مهندسی عمران برویم. علاوه بر اینکه باید شرایط بهره برداری از ساختمان که مجموعه قوانینی در معماری، مکانیک و برق است را رعایت کنیم. دنیا در حال حاضر مرحله ساخت سازههای مقاوم در برابر زلزله را رد کرده و دنبال تامین عملکرد مطلوب اجزای غیر سازهای است!
دکترای تخصصی در رشته مهندسی عمران گرایش مهندسی سازه و زلزله به طرح توسعه بیمارستان صدوقی در اصفهان اشاره کرد و گفت: این بیمارستان با جداساز لرزهای ساخته شده که این یعنی استفاده از تکنولوژی روز دنیا. روش ساخت این مرکز میتواند راهی برای دیگر ساختمانهای شهر باشد. زیرا در بخش شهرسازی ساختمانهایی مانند بیمارستانها، فرمانداریها، مساجد و نیروی انتظامی که در شرایط نجات و امداد نقش اساسی دارند، باید بهگونهای طراحی شوند که ۲۰ تا ۴۰ درصد بار زلزله بیشتری در مقایسه با دیگر ساختمانها تحمل کنند.
وی در نهایت ابراز امیدواری کرد: با اجرای صحیح اصول مقررات ملی ساختمان بتوانیم در مسیر کاهش خسارات ناشی از چنین پدیدههای طبیعی گامهای موثری برداریم.
۱۶ گسل فعال شناخته شده در استان تهران وجود دارد!
در تهران علاوه بر پدیدههای مخرب فرونشست به دلیل برداشتهای بی رویه آبهای زیر زمینی در میان گسلهای متعددی محصور شدهاند و به گونهای از شمال تا جنوب و از شرق به غرب کشیده شدهاند که به جرات میتوان گفت استان تهران در زمینی مملو از گسلهای فعال توسعه یافته است.
به گزارش ایسنا، تهران شهری است که پیرامون آن گسلهای شناخته شده زیادی کشیده شده است. از سال ۱۱۷۵ شمسی که آغامحمدخان قاجار این منطقه را پایتخت اعلام کرد تنها حوالی ری بود، ولی امروزه این شهر تا کوههای توچال پیش رفته است. این شهر به واسطه گسلهایی که دارد، زلزلههای مهمی را تجربه کرده و زلزله ۳۱۰ میلادی اولین زلزله تاریخی ایران است که از سوی یونانیها ثبت شده و دارای مستندات تاریخی است.
مطالعات محققان حوزه زلزلهشناسی نشان میدهد در ۳۰ هزار سال گذشته پهنه گسل شمال تهران، ۹ زلزله با بزرگای بالای ۷ داشته است و هر ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال یک بار گسل شمال تهران گسیخته میشود و به باور محققان طبیعت به گونهای است که هر چه در گذشته رخ داده باشد، در این دوره نیز رخ خواهد داد.
تصور اینکه خطر زلزله در تهران تنها منحصر به گسل شمال تهران است، یک باور نادرست است؛ چرا که گسل مشاء از ۳۵ کیلومتری تهران عبور میکند، علاوه بر آن گسلهای جنوب تهران شامل گسل “پیشوا”، “ایوانکی” و “ری” و همچنین گسل ماهدشت در کرج نیز تهران را تحت تأثیر قرار میدهند. بر این اساس با تلاش محققان مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی و تصویب حریم گسلها، ساخت و ساز در حریم این گسلها ممنوع اعلام شده است.
دکتر علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات از مطالعات انجام شده در زمینه میزان بافت فرسوده موجود در حریم گسلهای شهر تهران خبر میدهد و یادآور میشود: به منظور انجام مشاهدات میدانی در حریم گسلهای شهر تهران، ۲۴۵ سایت مهم و حساس در ۱۸ دستهبندی شناسایی شد و بر اساس آن مشخص شد که حدود ۳۲۰ هزار متر مربع بافت فرسوده در محدوده حریم گسلهای شهر تهران قرار دارند.
از جمله گسلهای مهم تهران میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
گسل شمال تهران
گسل شمال تهران بزرگترین گسل شهر است که در جنوب دامنه رشتهکوه البرز و در شمال شهر تهران قرار دارد. این گسل از لشکرک و سوهانک آغاز شده تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سمت غرب امتداد یافته است. این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه و سعادت آباد را دربر میگیرد.
گسل لویزان
این گسل در مناطق ۱، ۳ و ۴ شهر تهران گسترش و در سمت غربی، حد فاصل منطقه یک و منطقه ۳ امتداد یافته است.
در حریم گسل لویزان مراکز مهمی قرار دارد که به این شرح است:
۱۹ سایت دارای برج و یا در دست احداث برای برجسازی، پست برق فشار قوی ۲۳۰/۶۳/۲۰ کیلو ولتی قیطریه، برق فشار قوی خط انتقال، ۳ بیمارستان و مرکز درمانی، ۱۰ پل مهم مواصلاتی بزرگراهی، ساختمان پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، دانشکده آموزش علوم پزشکی، سازمان مدیریت بحران کشور (ساختمان مرکزی)، مدیریت شعب شمال تهران بانک صادرات ایران، ۱۲ باب مدرسه و مرکز آموزشی و پرورشی، نمایشگاه بینالمللی تهران، مراکز خرید بزرگ و مراکز تجاری، مرکز جامع توانبخشی سالمندان پرهام، ۹ باب مسجد و شرکت نفت فلات قاره ایران.
گسل داوودیه
از دیگر گسلهای مهم کلانشهر تهران، گسل داوودیه و راستای غربی – شرقی و به طول ۶.۴ کیلومتر است و از آنجایی که “سگمنت”(ناحیه) اصلی این گسل در محله داوودیه قرار گرفته است، از این رو نام “داوودیه” بر روی آن گذاشته شد.
گسل داوودیه از غرب از محدوده غربی “میدان صنعت” شهرک غرب(حوالی مرکز خرید مهستان) شروع شده و در امتداد بلوار خوردین در شهرک غرب ادامه داشته و با میل به شرق بزرگراه چمران را قطع میکند. در ادامه قطعه دیگر آن از شمال خیابان “ملاصدرا” به سمت شرق گسترده شده است. سگمنت طویل این گسله فرعی، از سمت شمالی خیابان “ملاصدرا” در تقاطع خیابان شیراز شروع شده و پس از گذر از بزرگراه “کردستان”، “شمال میدان ونک” و “بزرگراه مدرس” به “بلوار میرداماد” (محله داوودیه) میرسد.
این گسل در ادامه با اندکی میل به جنوب از مجاورت ساختمان بانک مرکزی و محدوده “باغ کتاب”، “فرهنگستان علوم” و جنوب غربی “میدان مادر” گذر میکند. افتادگی داوودیه در همین مناطق نیز به وضوح هویدا است.
گسل نیاوران
گسل نیاوران نیز گسلی است اصلی با طول حدود ۱۴ کیلومتر(با تمامی قطعاتش) که به صورت گسسته(به دلیل شناسایی قطعات آن به صورت مجزا) از غرب در حوالی “سعادت آباد” به شرق “شمال اقدسیه” در شمال تهران گسترده شده است.
در بخش خاوری این گسل جابجایی چپ بر روی نگارههای هوایی دیده میشود. در ترانشه شمالی جنوبی در ازای ۷۰ متر در خیابان آجودانیه نیاوران “انتهای خاوری خیابان درختک” راندگی نیاوران و زون خرد شده آن بخوبی دیده میشود. در گسترهای به پهنای ۷۰ متر یک زون به شدت ورقه شده فشاری با جهت راندگی شمال به جنوب گسترش دارد. سعادتآباد، شمیران و دزاشیب توسط گسل نیاوران روی فرونشست اوین و تجریش رانده شده است.
گسل جنوب ری
در جنوب تهران گسل جنوب ری به طول تقریبی ۲۸ کیلومتر قرار گرفته است(این گسل در انتهای غربی و شرقی خود دارای قطعات گسسته است و در مورد طول آن در مراجع مختلف اتفاق نظر وجود ندارد). فاصله گسل جنوب ری از گسل شمال ری حدود ۳ تا ۵ کیلومتر است و به نظر میرسد ریشه این دو گسل یکی باشد و آنها نشانههای سطحی یک گسل باشند. گسل جنوب ری به شکل دیواره کوتاه فرسایش یافتهای در جنوب تپه غار روستای قلعه نو رخنمون دارد و شیب آن سمت شمال شهر و حدود ۷۵ درجه حدس زده میشود.
گسل جنوب ری(قطعه غربی آن) از غرب “اسلامشهر” شروع میشود و امتداد آن در راستای غرب به شرق وارد “مهران آباد” در جنوب تهران شده و با تلاقی “اتوبان تهران-قم” و بزرگراه بهشت زهرا و در محل تلاقی “بزرگراه آوینی” و “بلوار امام خمینی” وارد منطقه ۲۰ تهران(جنوبیترین منطقه شهر تهران) میشود. مسیر این گسل از شمال مقبره شاه عبدالعظیم و به موازات خیابان ۲۴ متری شهر ری بوده که پس از تقاطع با جاده تهران-ورامین از منطقه ۲۰ شهر تهران خارج میشود. در ادامه این گسل در امتداد جاده امین آباد در پای ارتفاعات بی بی شهربانو به انتهای قطعه شرقی خود میرسد.
گسل شمال ری
این گسل متشکل از چند بخش منفصل در راستای غربی – شرقی است که طول جمع آنها بیش از ۱۵ کیلومتر است و از سمت غربی بعد از محل تقاطع “بزرگراه سعیدی” با “آزادگان” شروع میشود و در جنوب مناطق ۱۹ و ۱۶ قرار گرفته است. در ادامه به سمت شرق، پس از گذر از محل تقاطع آزادگان با بزرگراه بهشت زهرا(س) و عبور از بازار آهن فروشان تهران و در شرق این منطقه وارد منطقه ۲۰ شهر تهران میشود.
گسل شمال ری در منطقه ۲۰ تهران، پس از تلاقی با بلوار امام خمینی، خیابان فداییان اسلام در سمت شمال بلوار بسیج در سمت شرقی با نزدیک شدن به تپههای بیبی شهربانو با خمشی به سوی شمال تا محدوده پارک آبی آزادگان ادامه پیدا میکند. این گسل جزو گسلهای اصلی محسوب میشود و از همین رو، برای این گسل حریم تعیین شده است.
گسل انقلاب(مجموعه ورزشی انقلاب)
گسل انقلاب به واسطه قرارگیری بخش عمدهای از آن در مجموعه ورزشی انقلاب واقع در منطقه ۳ تهران به این نام نامیده شده است. این گسل در راستای جنوبغرب-شمالشرق گستردگی دارد و دارای طولی در حدود ۱.۵ کیلومتر است و لذا در گروه گسلهای فرعی شهر تهران قرار میگیرد.
مرز ناهمواریهای بین منطقه ۳ و ۲ تهران در مسیر عبوری بزرگراه چمران و سمت شرقی آن، نقطه شروع این گسل کوچک در منطقه ۳ است. گسل انقلاب از شرق “باغ ونک” در نقطه جنوب غربی خود شروع و پس از عبور از مجاورت محل تلاقی “بزرگراه نیایش” و خیابان “سئول” وارد محوطه مجموعه ورزشی انقلاب میشود. امتداد این گسل تا شمال محدوده مجموعه انقلاب ادامه یافته و در آنجا به نقطه انتهایی شمال شرقی خود میرسد.
گسل تنباکویی
این گسل متشکل از ۳ سگمنت در کنار هم در انتهاییترین سوی جنوب شرقی تهران و منطقه ۱۵ قرار دارد. مجموع طول سگمنتهای آن کمتر از ۲ کیلومتر و لذا جزو گسلهای فرعی تهران ردهبندی میشود.
ین ارتفاعات مسگرآباد در سمت شرقی و ارتفاعات “بیبی شهربانو” در غرب بزرگراه امام رضا(ع)، بریدگی حاصل که از آن به نام “گردنه تنباکویی” نیز یاد میشود، احتمالاً اثر و امتداد بریدگی گسلی است. موقعیت گسل تنباکویی در محله رضویه(جنوب مشیریه) منطقه ۱۵ تهران بزرگ قرار دارد. گسل تنباکویی با امتداد شمال غرب جنوب شرق از موقعیت محدوده کارون به سمت بزرگراه امام رضا ادامه داشته و در مجاورت با خیابان “نخلی” محله رضویه است.
این گسل، جزو گسلهای کوچک و فرعی و با توان لرزهزایی پایین است؛ ولی رفتار نامتقارن پی در پی دو سوی گسلهای کوچک دارای اهمیت است”. نمونه بارز چنین رفتاری در مورد گسل “ونک پارک” آشکارا قابل اثبات است. در بررسیهای میدانی خرد گسلهای شهری تهران، سکانسهای آبرفتی جوان، گاه تا دو متر در طرفین گسل جابجایی نشان میدهد که در این حالتها لایه آبرفتی دانه متوسط و حتی درشت دانه در مقابل لایه رسی ریز دانه قرار گرفته است.
گسل ونک پارک
این گسل با زاویه اندکی راستای شمال غرب – جنوب شرق داشته و از دو قطعه تشکیل شده و طول دو قطعه با هم ۴.۵ کیلومتر است. انتهای جنوبی گسل از حوالی خیابان مطهری، تقاطع “میرزای شیرازی” شروع و پس از گذر از پارک ساعی در شرق میدان اسدآبادی، بخش جنوبی آن تمام میشود و با جابهجایی تقریبی ۲۵۰ متری به غرب، (بخش) شمالی آن از حوالی میدان “اسدآبادی” شروع میشود و بعد از گذر از تقاطع حکیم – کردستان و شرق برج سه پر (حدود ۵۴ طبقه) و درست از زیر سایت برج در دست احداث مخابرات و تلاقی با بزرگراه همت تا اندکی بالاتر از خیابان “ملاصدرا” ادامه دارد.
گسل تلویزیون
این گسل جمعاً با تمامی قطعاتش ۳.۳ کیلومتر طول دارد که از “مصلا” شروع میشود و تا حوالی برجهای پارک “پرنس” حوالی خیابان “شیراز شمالی” ادامه دارد. این گسل از آنجا که از محدوده ایستگاه تلویزیون شبکه ۲ در غرب خیابان وزرا و انتهای خیابان الوند میگذرد، به این اسم نامیده شده است.
گسل جنتآباد شمالی
این گسل متشکل از دو سگمنت(ناحیه) به موازات هم در منطقه پنج تهران و در سمت شمالی آن جانمایی شده است که به دلیل قرارگیری و شناسایی این گسل در محله جنتآباد شمالی، به این نام نامگذاری شدهاند. طول قطعه طویلتر شمالی این گسل ۱.۲۵ کیلومتر و طول قطعه دیگر آن حدود ۸۵۰ متر است و بنابراین جزو گسلهای فرعی ردهبندی میشوند. این گسل در بخش جنوبی گسل شمال تهران و احتمالاً ناشی از شکلگیری راندگی شمال تهران است.
سگمنت شمالی گسل جنت آباد شمالی، از شرق میدان “استاد شهریار” و از حوالی “بلوار انصارالمهدی” شروع میشود و پس از گذر از بلوار “سیمون بولیوار” به ساختمان “دانشگاه آزاد اسلامی” واقع در محله “حصارک” میرسد. قطعه کوتاهتر و جنوبی این گسل به شمال شرق میدان “دانشگاه”(دانشگاه آزاد- واحد علوم و تحقیقات) در انتهای بزرگراه “شهید ستاری” منتهی میشود.
گسل “باغ فیض”
از دیگر گسلهای کلانشهر تهران گسل “باغ فیض” است. این گسل دارای سگمنتهای مختلف و به عبارتی از قطعات خرد در امتداد شمال غرب – جنوب شرق تشکیل یافته که چون دارای طول بین ۲ تا ۱۰ کیلومتر است، جزو گسلهای متوسط ردهبندی میشود.
گسل نارمک
گسل نارمک در منطقه ۴(شرقیترین منطقه از مناطق ۲۲ گانه شهر تهران) قرار گرفته و در رده گسلهای متوسط قرار میگیرد. راستای این گسل شرقی – غربی و در پای تپههای “شیان” واقع در شمال غربی محله نارمک قرار دارد. حدود مکانی این گسل از محل تقاطع بزرگراههای همت و امام علی (ع) در سوی غربی شروع میشود و تا خیابان “هنگام” در شرق و شمالغربی محله نارمک ادامه دارد. گسل نارمک در امتداد بزرگراه “همت” و “شهید زینالدین” است و از شمال محله “شمیراننو” عبور میکند.
گسل مشا
گسل مشا، گسلی است طویل، اساسی و لرزهزا که در طول رشته کوه البرز و از شمال آن روی دامنههای جنوبی رانده شده است، گسل مشا در بالادست سد “لتیان” با گسل “شمال تهران” تلاقی دارد و به همین دلیل لغزش و فعالیت هر یک از دو گسل مشا و یا شمال تهران، به حرکت گسل دیگر ختم میشود.
گسل پردیسان
گسلهای شناختهشده تهران عمدتاً در شمال و جنوب شهر تهران است؛ اما مطالعات جدید نشان میدهد گسل شمال تهران توان ایجاد زمین لرزههایی که در تاریخ تهران درج شده است را ندارد و گسلهای جنوب تهران نیز این قابلیت را ندارند. سوالی که در این زمینه مطرح میشود، این است که منشأ این زمین لرزهها کجا است. برای یافتن پاسخ مناسب محققان پژوهشکده علوم زمین سازمان زمینشناسی مطالعات گستردهای در بخش مرکزی شهر تهران انجام دادند و توانستند گسل “پردیسان” را شناسایی کنند.
محل این گسل در بین “بزرگراه آیتالله حکیم” و “شهید همت” است، ضمن آنکه اعلام شد این گسل در حال حاضر فعالترین گسلی است که در تهران وجود دارد و توان لرزهزایی آن به مراتب بیشتر از گسلهای شمال و جنوب تهران است. توان لرزهزایی این گسل بین ۶.۲ تا ۶.۳ است.
ماه گذشته علیرضا زاکانی درباره احتمال زلزله مصاحبه ای انجام داده بود!
حناچی، شهردار سابق تهران: ژاپنی ها بررسی کرده اند در صورت وقوع زلزله 7 ریشتری در تهران 400 هزار نفر کشته می شودند
انتهای پیام