واژههای فتنه و انحراف دچار گرفتاری شدهاند
محمدجواد حقشناس با بیان اینکه “من امکان موفقیت کواکبیان، عارف و شریعتمداری در انتخابات ریاست جمهوری را زیاد نمیدانم”، اظهار کرد: اولویت امروز کشور و اصلاحطلبان، توجه به مسائل ساختاری نیست.
به گزارش انصاف نیوز، محمدجواد حقشناس همچنین با اشاره به اینکه “اصلاحطلبان از حضور خاتمی در انتخابات متضرر میشوند”، خاطرنشان کرد: مواضع عسگراولادی درباره وقایع سال 88 هم هوشمندانه، هم سودجویانه و هم مبتنی بر منافع ملی بود.
وی همچنین افزود: تعیین تکلیف کردن برای مردم برخلاف تمام سیاستهای شناخته شده نظام، دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره)، قانون اساسی، قانون انتخابات و دیدگاههای رهبری است.
مشروح گفتوگوی خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با محمدجواد حقشناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مسئول کمیته حقوقی خانه احزاب در ادامه میآید:
برخی واژهسازیها، عرصه سیاست را تنگ میکند
– اصطلاح «اصلاحطلب بدلی» مدتی است از سوی نیروهای اصلاحطلب مطرح شده است. به نظر شما آیا اصلاحطلبانی که اکنون برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردهاند، اصلاحطلب بدلی هستند؟
ما با مشکلی روبرو هستیم که شاید بخشی از آن به فرهنگ سیاسی و ریشه خواستگاه شرقی و اخلاقیات جامعه ایران مربوط میشود. ما به جای اینکه بیاییم و مباحث را از موضع اثباتی مطرح کنیم، به دلیل خلق و خوی تمامیتخواهانهای که در فرهنگ ما وجود دارد، محور سنجش را آنچه خود باور داریم قرار میدهیم. این روند بعد از انقلاب در بعضی حوزهها تشدید شده است. در واقع در این طرز تفکر، «خود» شاخص میشود و دیگران را بر اساس آنچه خود میپسندیم یا نمیپسندیم مورد مطالعه قرار میدهیم و هرکس که در قاعده تبیین شده جای گرفت «خودی» و هرکس از این دایره خارج شد «ناخودی» مینامیم و انواع کلمات و عناوینی را که ممکن است بار ارزشی منفی داشته باشد، میگوییم. در همین قالب در چند سال اخیر شاهد واژهسازههای اینچنینی بودهایم که هیچ کمکی به رشد آگاهیهای سیاسی و ارتقای فهم سیاست نه تنها کمک نکرده بلکه موجب شده به جای آنکه سیاست تبدیل به امر عمومی شود و هرکس بتواند در آن حضور داشته باشد، فضا را تنگ، ترش و تلخ کرده و امکان حضور در عرصه سیاسی را کمتر کند.
واژههای «فتنه»، «انحراف» و «اصلاحطلب بدلی» دچار گرفتاری شدهاند
– پس شما این اصطلاح را قبول ندارید؟
واژههایی مثل «فتنه»، «انحراف» و «اصلاحطلب بدلی» دچار گرفتاری شدهاند. گسترش این واژهها به نفع فضای سیاست کشور نیست. اگر کسی خود را اصلاحطلب میداند باید شاخصهای اصلاحطلبی را بیان کند و این با مشی اصلاحطلبی سازگار نیست که بگوییم اگر کسی مرا قبول نداشت یا با دیدگاههای مورد نظر من همراهی نکرد او اصلاحطلب بدلی است.
– اصلاحطلبان تعریف جامعی از اصلاحات ارائه ندادهاند و این امر موجب شده که اصلاحات طیف وسیعی از افراد و جناحها را در بر بگیرد. از نظر شما اصلاحات چیست و اصلاحطلب چه کسی است؟
من دوست ندارم وارد مصادیق شوم و بگویم در مجموعه اصلاحطلبان آقای زید اصلاحطلب است و آقای امر اصلاحطلب نیست. از نظر من شاخصهای اصلاحطلبی عبارتند از عقلانیت، واقعگرایی، نسبیگرایی در عمل، داشتن گرانیگاه اجتماعی، توازن و توجه به بحث هزینه و فایده در عمل سیاسی، اعتقاد به بازی برد – برد، حضور در همه صحنههای اجتماعی، دموکراسیخواهی، اهمیت و محوریت قانونگرایی، توجه به حقوق شهروندی، اعتقاد به برابر بودن مردم، اعتقاد به مشارکت عمومی که مهمترین جلوه آن انتخابات است، توجه به نهادسازی مثل احزاب و NGOها و تشکلهای غیرسیاسی، فاصلهگیری از جامعه تودهای و اولویت دادن منافع ملی بر منافع جریانی، حزبی و فردی.
در مشی اصلاحطلبی، نباید نسبت به وضع موجود بیتفاوت بود
– اصلاحات باید ساختارها را هم اصلاح کند یا تنها به اصلاح سیاستها بپردازد؟
مشی اصلاحطلبی بر این اساس استوار است که نباید نسبت به وضع موجود بیتفاوت بود. اگر در تمامی شاخصههایی که گفتم یک اصلاحطلب ببیند که این شاخصها در حد مطلوب نیست، باید برای تغییر این شاخصها از وضع موجود به وضع مطلوب تلاش کند. اصلاحات باید اولویتبندی کند و بر اساس توانایی و اولویت خود به سراغ مسائل اصلی برود. اصلاحطلب نباید فقط نظریهپرداز باشد و باید وارد کنش شود.
– در میان نامزدهای اصلاحطلبی که در انتخابات ریاستجمهوری اعلام حضور کردهاند میبینیم که نقدها فقط به سیاستهای موجود است، در حالی که در گذشته اصلاحطلبان به ساختارها هم نقد داشتند. آیا این عدول از اصلاحطلبی نیست؟
توجه به سیاستها به معنی بیتوجهی به ساختارها نیست. حتی مقامات ارشد نظام هم نسبت به ساختارهای موجود نقد دارند. مقام معظم رهبری در سفری به کرمانشاه در مورد ساختار ریاستی ورود پیدا کردند و بحث تغییر سیستم ریاستی به پارلمانی را مورد توجه قرار دادند. وقتی ایشان که در بالاترین موقعیت در ساختار قرار دارند نقدهایی بر ساختار وارد میکنند، طبیعی است که مجموعه اصلاحطلبان هم نقدهایی بر ساختار داشته باشند، اما اولویت امروز کشور و اصلاحطلبان، توجه به مسائل ساختاری نیست. به نظر میرسد کشور در مسیری قرار گرفته است که نیاز به یک عزم ملی دارد که بتوان ناکارآمدی در ابعاد مختلف و حوزههای مدیریت، سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و موقعیت ایران در نظام بینالملل را رفع کرد. اولویت اول کشور این است که امکان خروج از این وضعیت فراهم شود و وقتی کشور به وضعیت استقرار درآمد، آن موقع میتوان به سایر نیازهای کشور هم توجه کرد.
اصلاحطلبی در بدنه جامعه و در میان نخبگان جایگاه مشخصی دارد
محمدجواد حقشناس
– اصلاحطلبان در سالهای اخیر ادعا کردهاند که دسترسی چندانی به رسانهها ندارند و امکانات برابری برای رقابت انتخاباتی نداشتهاند و به دلیل این وضعیت به نظر میرسد اصلاحطلبان از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفتهاند. آیا در این دو ماه باقیمانده به انتخابات، اصلاحطلبان میتوانند مجددا با بدنه اجتماعی خود ارتباط برقرار کنند؟
اصلاحطلبان حتی در دوره حاکمیت خود نیز از بعد رسانه دچار مضیقه بودند. اکنون رسانه ملی، روزنامهها و خبرگزاریها در اختیار تشکیلات حکومتی است. در مقابل، اکثر روزنامههای جریان اصلاحطلبی تعطیل شده و حتی اصلاحطلبان امکان حضور 10 دقیقهای در رسانههای عمومی را نداشتند اما تفکر اصلاحطلبی جریان ریشهداری در کشور است و ریشه آن هم به قبل از انقلاب برمیگردد. دولتهای جنگ، سازندگی و اصلاحات وجوه مختلفی از جریان اصلاحطلب بودهاند. شاید در هشت سال اخیر اصلاحطلبان از حاکمیت رانده شدهاند و در اداره کشور حضور نداشتند اما طیف اصلاحطلبی هم در بدنه جامعه و هم در میان نخبگان جایگاه مشخصی دارد. در انتخابات ریاستجمهوری 84 میبینیم که مجموعه سبد رای اصلاحطلبان بیشتر از سبد اصولگرایان بوده است. در انتخابات 88 هم بر طبق نتایج رسمی کف رای اصلاحطلبان 14 میلیون اعلام شد. این بدنه و آرای اصلاحطلبان همچنان وجود دارد و حتی در چهار سال اخیر نیز به دلیل عملکرد نامناسب سیستم اجرایی و مجموعه اصولگرایان به گونهای بوده که ریزشهای جدی از آرای آنها وجود داشته است و بخش بزرگی از این آراء بالقوه در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته است. اصلاحطلبان اگر بتوانند در یک انتخابات رقابتی حضور داشته باشند، قادرند که آرای مردم که دارای قدرت فهم و اندیشه هستند را جذب کنند.
– شما به ریزش آرای اصولگرایان اشاره کردید در حالیکه اصولگرایان معتقدند پس از وقایع 88 این آرای اصلاحطلبان است که ریزش کرده است. از سویی اصلاحطلبانی که در انتخابات شرکت کردهاند در مورد وقایع 88 جبههگیری کردهاند به طور مثال شریعتمداری، کروبی و موسوی را آنارشیست نامیده و کوابیان، کروبی و موسوی را اصلاحطلب بدلی خوانده است. آیا این امر موجب نمیشود که آرای اصلاحطلبان ریزش کند؟
من با شناختی که از کواکبیان و شریعتمداری دارم بعید میدانم که چنین اظهاراتی را گفته باشند.
– ولی اظهارات این افراد در رسانهها بازتاب داشته است.
شناخت من این است که آنها این حرف را نمیزنند.
آرای اصلاحطلبان افزایش داشته نه ریزش
– ولی آنها این حرفها را زدهاند. آیا به نظر شما این اظهارات آنها اعتقاد واقعی آنها نیست؟
من اعتقاد ندارم که اگر در مورد نامزدهای انتخابات 88 موضعگیری شود این امر موجب ریزش آرای اصلاحطلبان میشود. من معتقدم که آرای اصلاحطلبان نه تنها در هشت سال اخیر دچار ریزش نشده، بلکه برعکس با نوع عملکرد اصولگرایان در هشت سال اخیر مطمئن هستم آرای اصلاحطلبان کاهش نداشته بلکه افزایش چشمگیری نیز داشته است. اگر انتخابات رقابتی داشته باشیم به خوبی روشن میشود که وضعیت اصلاحطلبان چگونه است.
– آیا ریزش آرای اصولگرایان میتواند به معنای افزایش آرای اصلاحطلبان باشد؟
این امر بستگی به شرایط دارد و اگر انتخاباتی رقابتی و برابر برگزار شود و اصلاحطلبان بتوانند از گزینه حداکثری خود بهره بگیرند، کف رای اصلاحطلبی در انتخابات 88 را حفظ خواهیم کرد و حتی امکان افزایش و ارتقای آرای اصلاحطلبان وجود دارد.
محمدجواد حقشناس
– از نظر شما نامزد حداکثری اصلاحطلبان چه کسی میتواند باشد؟
محمد خاتمی کسی است که امتحان خود را پس داده است. او کسی است که در کسوت ریاستجمهوری حضور داشته و دارای موقعیتی است که در میان مردم نیاز به تبلیغ ندارد. او هشت سال اداره کشور را بر عهده داشته است. همراهی ایشان با رهبری، قوه قضاییه و مقننه، جایگاه و موقعیت ایشان در منطقه و نظام بینالملل و رفتار ایشان در هشت سال اخیر نشان میدهد که خاتمی بیش از هر چیز به منافع ملی، قانون اساسی و جمهوری اسلامی ایران اعتقاد و پایبندی دارد و هیچ چیزی را با آن عوض نمیکند.
موفقیت شریعتمداری، کواکبیان و عارف را زیاد نمیدانم اما حضور خاتمی هم صلاح نیست
– اگر خاتمی در انتخابات حضور نیابد، آیا شریعتمداری، کواکبیان و عارف میتوانند در انتخابات موفقیتی کسب کنند؟
من موفقیت این افراد را زیاد نمیدانم اما فکر میکنم که جریان اصلاحطلبی اگر با نامزد حداکثری خود حضور یابد قطعا در مرحله اول انتخابات برنده انتخابات است و اگر این امکان برایش فراهم نشود عملا یک سرمایه ملی از کشور گرفته شده است. من حضور خاتمی را در انتخابات به نفع جریان اصلاحطلبی و خاتمی نمیدانم اما اگر یک پیروز برای حضور خاتمی در انتخابات قائل باشیم آن پیروز جمهوری اسلامی ایران و مردم هستند.
– یعنی اگر خاتمی در انتخابات وارد و پیروز شود، در واقع حاکمیت پیروز میشود؟
قطعا؛ در وهله اول مردم و حاکمیت پیروزند. اگر از حضور خاتمی در انتخابات یک جریان خواسته باشد ضرر کند، آن جریان، جریان اصلاحطلبی و خود خاتمی است.
– پس شما معتقد هستید اگر خاتمی بیاید در واقع فداکاری انجام داده است؟
تعبیر من همین است و این فقط حرف من نیست؛ این حرف را در بیان عسگراولادی، باهنر و سبحانی که عقلای اصولگراها هستند گفته شده که هر کس این دولت را تحویل بگیرد کار بسیار سختی دارد. سختی عملکرد دولت بعدی مثل جوشکاری در زیر آب است. به نظر من فرقی نمیکند چه کسی رییسجمهور شود؛ هرکس قدرت را تحویل بگیرد کار بسیار سختی در آینده خواهد داشت.
هاشمی میتواند آرای طبقه متوسط و نخبگان اصلاحطلبان را جذب کند
– شما مطرح کردید که امکان پیروزی نامزدهای فعلی اصلاحطلبان در انتخابات کم است؛ حضور خاتمی هم در انتخابات بعید است؛ آیا اصلاحطلبان این پتانسیل را دارند که در کنار هاشمی از یک نامزد دیگری که اصلاحطلب نیست اما مشی اعتدالگرایی دارد حمایت کنند و به این طریق به تدریج وارد قدرت شوند؟
اگر خود هاشمی در انتخابات شرکت کند این پتانسیل را دارد که بخش عمدهای از آرای اصلاحطلبان از طبقه متوسط و نخبگان را جذب کند اما آرای اصلاحطلبان در طبقات پایین را نمیتوانند به سمت هاشمی گسیل کنند.
– آیا سران اصلاحطلب این پتانسیل را دارند که از نامزد مورد حمایت هاشمی حمایت کنند؟
اگر خود خاتمی در انتخابات شرکت کند میتواند 60 درصد آرا را جذب کند اما اگر خاتمی از کسی حمایت کند این حمایت به این معنا نیست که آرایی که خاتمی دارد را میتواند به سمت نفر دیگری گسیل کند. در کشور ما این اتفاق نمیافتد. مردم ما بین خود فرد و بین کسی که مورد حمایت آن فرد است تفاوت قائل میشوند. این به پتانسیل خود فرد در جذب کردن آرا بستگی دارد. ما در کشور، نظام حزبی نداریم بنابراین این خود افراد هستند که میتوانند آرا را جذب کنند.
– پس این استراتژی نمیتواند موفق باشد؟
خیر؛ در این صورت اصلاحطلبان ممکن است به سمت اجماع بروند و یک نفر را از میان نامزدها داشته باشند. اگر نامزد حداکثری اصلاحطلبان و نامزد حداکثری دولت که مشایی است شانس حضور در انتخابات را داشته باشند، انتخابات وارد وضعیت سه قطبی میشود که نامزدهای مربوط به جبهه اصولگرایان، اصلاحطلبان و دولت در رقابت نسبتا پایاپایی قرار میگیرند و انتخابات به مرحله دوم کشیده میشود.
– بین سران اصلاحطلب و سایر نیروهای آن فاصله زیادی وجود دارد. به نظر شما آیا ناتوانی در کادرسازی یکی از مشکلات اصلاحطلبان محسوب میشود؟
این مشکل به خود اصلاحطلبان مربوط میشود که توانایی کادرسازی ندارند و بین افراد شاخص آنها و سایر افراد فاصله زیادی وجود دارد. این ضعف در کل مجموعه نیروهای سیاسی و هم اصولگرایان وجود دارد. در حال حاضر ما میبینیم که اصولگرایان پانزده نامزد دارند. این بیماری کل جامعه سیاسی ایران است. چون کار تشکیلاتی و حزبی انجام نمیشود پرورش نیروها را نداریم. در جامعه روحانیت مبارز، فاصله آیتالله مهدوی کنی با سایرین بسیار بیشتر از فاصله خاتمی با سایر اصلاحطلبان است.
مواضع عسگراولادی هوشمندانه، سودجویانه و مبتنی بر منافع ملی بود
– عسگراولادی دلیل موضعگیری خود درباره وقایع سال 88 را باز شدن گره انتخابات دانسته بود. آیا مواضع عسگراولادی توانست گره انتخابات را باز کند؟
عسگراولادی و سایر اصولگرایان خواستند حمایت همهجانبهای که از دولت در سال 84 داشتند و این حمایت هزینههای زیادی را برای جریان اصولگرایی ایجاد کرد را جبران کنند و این بیشتر جبران اتخاذ سیاست اشتباهی بود که در سال 84 و 88 داشتند و اینکه تمام تخممرغهایشان را یک سبد گذاشتند و عملا امروز چیزی برای دفاع ندارند. این موضعگیری به نوعی بازگشت هوشمندانه به منظور نجات خود از راهی است که رفته بودند، اما اگر خوشبینانه نگاه کنیم میتوانیم بگوییم رجحان منافع ملی بر منافع جناحی آنها هم میتواند باشد. این سیاست میتواند موجب بازسازی بخشی از تفکر مردم نسبت به جریان سیاسی آنها شود و از این جهت منعفتطلبانه هم بود. البته موضعگیری عسگراولادی نشان داد که دیدگاهی که مطرح میشود مبتنی بر انصاف، اعتدال و خردورزی است. با اینکه موسوی و کروبی در جریان مخالف آنها قرار داشتند اما وقتی میخواهند درباره آنها قضاوت کنند از مسیر انصاف خارج نمیشوند. یک بازسازی از تصویر عسگراولادی هم در اذهان باقیماند. در کل، این مواضع هم هوشمندانه، هم سودجویانه و هم مبتنی بر منافع ملی بود.
محمدجواد حقشناس
– پس به زعم شما، نفع آن بیشتر از اینکه به اصلاحطلبان برسد به خود اصولگرایان رسید؟
مواضع اصلاحطلبان از اول مشخص بود اما این تصحیح مسیری بود که قبلا در حمایت از احمدینژاد اتخاذ شده بود.
– جریانهای نزدیک به حاکمیت در گذشته به اصلاحطلبان گفته بودند که برای حضور در انتخابات باید مواضع خود را در قبال اتفاقات سال 88 روشن کنند. اکنون هم اصلاحطلبانی که اعلام آمادگی کردهاند با اتفاقات سال 88 خط کشی کردهاند. آیا اصلاحطلبی میتواند در انتخابات حضور یابد که با وقایع 88 خط کشی نکند و مورد تایید شورای نگهبان هم قرار بگیرد؟
ما نباید انتخابات را خارج از چارچوبهای قانونی قرار دهیم و به سمتی ببریم که کار را برای مردم سخت کنیم و از آنچه منافع و امنیت ملی را به خطر میاندازد غفلت کنیم. انتخابات بر اساس قانون اساسی تعریف دارد و قانون انتخابات هم تعریف شده است. نباید افرادی که هیچ صلاحیتی در بحث انتخابات ندارند و حضورشان در مباحث سیاسی و انتخاباتی توسط امام خمینی(ره) منع و حتی بر حذر داده شدهاند، به خود اجازه دهند که تمام مباحث را در قالب امنیتی ببرند و برای مردم تعیین تکلیف کنند. این برخلاف تمام سیاستهای شناختهشده نظام و دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره)، قانون اساسی، قانون انتخابات و دیدگاههای رهبری است و من فکر نمیکنم که این به نفع کشور باشد. به ضرر انقلاب است که خارج از قانون، قاعده وضع کنیم. نمیتوانیم هر کسی که میخواهد وارد انتخابات شود، نظرش را درباره انجمن حجتیه یا درباره دخالت نهادهای امنیتی در انتخابات بپرسیم. هیچگاه در قانون نیامده است که افراد برای ثبتنام در انتخابات و نامزدی بخواهند تکلیفشان را در یک حوزه مشخص بیان کنند و بعد وارد شوند.
– پس به عنوان یک اصلاحطلب، به نظارت استصوابی انتقاد دارید.
جایگاه شورای نگهبان روشن است. معیارهایی که مجلس پنجم حاکم کرد نباید تبدیل به یک اصل شود. شورای نگهبان برای اینکه لطمه نخورد باید موقعیت خود را تصحیح کند و از اشتباهاتی که در گذشته کرده است فاصله بگیرد.
در پاسخ به درخواست ما، از دفتر رهبری گفتند دیدار با ایشان فعلا در اولویت نیست
– شما از سوی جبهه اصلاحطلبان [تشکلی که سال 91 از سوی مصطفی کواکبیان به صورت موازی با جبهه ی اصلاحات تشکیل شد] و اعتدالگرایان نامهای به مقام معظم رهبری ارسال کردید و خواهان دیدار با رهبری شدید. آیا در این زمینه پاسخی دریافت کردهاید؟
از طرف دفتر رهبری تماس تلفنی با بنده برقرار شد و پاسخ این بود که فعلا با توجه به ذیق وقت و گرفتاری، این دیدار در اولویت نیست. البته ما امیدواریم بتوانیم فرصتی برای این دیدار فراهم شود.
به پیام نوروزی رهبری در مورد حماسه سیاسی به شدت اعتقاد داریم
– رهبری در دیدار خود با سه تن از اصلاحطلبان دیدگاه کلی خود را بیان کردند. فکر نمیکنید رهبری دیگر نیازی به تکرار مواضع خود ندیدهاند؟
این تشخیص خود رهبری است ولی ما به پیام نوروزی رهبری در مورد حماسه سیاسی به شدت اعتقاد داریم. انتخابات میتواند تبدیل به حماسه سیاسی شود و منافع ملی را سامان دهد و زمینهساز عبور کشور از بحرانی شود که در نتیجه فضای پس از انتخابات 88 پیش آمد. انتخابات 92 را فرصتی برای مردم، نظام سیاسی و احزاب و نخبگان میدانم که موجب نزدیکی جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا میشوند. من فکر میکنم چه جریان اصولگرا و چه جریان اصلاحطلب بعد از پیروزی در انتخابات برای پیشبرد برنامه خود به همکاری جریانهای دیگر نیاز دارند. من مطمئنم اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات شوند دولت حزبی تشکیل نمیدهند و از تمام نیروهایی که دغدغه مردم و قانون و شاخصههای اصلاحطلبی دارند استفاده میکنند.
از ابتدا خط مرز اصلاحطلبان با براندازها مشخص بوده است
– رهبری در آن دیدار اشاره کردند که اصلاحطلبان، کسانی را که به نظام و انقلاب اعتقاد ندارند از خود دور کنند. شما به عنوان یک اصلاحطلب به این توصیه عمل کردهاید؟
اصلاحطلبی از زمانی که شکل گرفت، دغدغهاش این بوده که تا جایی که امکان دارد معاند مسلح را به معاند غیرمسلح و بیطرف و یک بیطرف را به یک دوست و یک دوست را به یک هوادار تبدیل کند. ما معتقدیم هزار دوست، کم و یک دشمن، بسیار است. نه تنها تمام تلاش اصلاحطلبان این بود که با دشمنان خط مرز تعیین کنند بلکه افرادی را که ناآگاهانه در صف دشمنان هستند تبدیل به دوست کنند. از ابتدا خط مرز اصلاحطلبان با برانداز مشخص بوده است و در این حوزه هم با هیچکس تعارف نداریم.
– شما عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی هستید؛ در حال حاضر دبیرکل حزب امکان فعالیت سیاسی ندارد. در این شرایط امکان احیای فعالیتهای حزب وجود دارد؟
حزب پس از سال 88 در فعالیت خود دچار مشکل اساسی شد. هم دفتر مرکزی حزب توسط مقامات قضایی و هم روزنامه حزب توقیف موقت شد و تاکنون هم توقیف ادامه دارد و هم شخص دبیرکل در حبس قرار گرفت. ما امکان برگزاری شورای مرکزی حزب را نداشتیم و تاکنون حزب فعالیتهای خود را متوقف کرده است. حزب نه تعطیل است و نه فعالیت میکند و در وضعیت میانهای قرار گرفته است.
– خواستار این نبودید که مقامات قضایی به اتهامات حزب رسیدگی کنند؟
از طرف مقامات قضایی با حزب برخوردی نشده است. دفتر مرکزی حزب پلمپ شده است اما برای حزب باید کمیسیون ماده 10 یا مقامات قضایی تصمیم میگرفتند و تاکنون هیچ حکمی برای توقف فعالیتهای حزب صادر نشده است.
رقابتی شدن فضا به نفع همه است
– شما در این مصاحبه بارها به مساله انتخابات رقابتی اشاره کردید. معیارهای انتخابات رقابتی از نظر شما چیست؟
محمدجواد حق شناس
انتخابات رقابتی، انتخاباتی است که بتواند نامزدهای حداکثر همه جریانهای سیاسی در آن امکان حضور داشته باشند و به مردم اجازه داده شود که وزن جریانهای سیاسی را خود مردم تعیین کنند. بسیاری معتقدند که اصلاحطلبان موقعیتی ندارند. شاید ما دچار توهم هستیم و اصلاحطلبان وزنی نداشته باشند، اما باید در عمل ثابت شود که نامزدی که ما فکر میکنیم دارای رای است، در انتخابات بیاید و ما به این نتیجه برسیم که اصلاحطلبان عملا دارای موقعیت نیستند. طبیعی است که رقابتی شدن فضا به نفع همه است.
اتفاقاتی که برای نامزدهای انتخاباتی 88 رخ داده است، به نفع کشور نمیدانم
– آیا در حالی که عدهای از فعالان سیاسی امکان فعالیت سیاسی ندارند، امکان برگزار شدن رقابت مورد نظر شما وجود دارد؟
انتخابات رقابتی مهمترین کمک را به کشور، نظام و مردم میکند تا بتوانیم به خاطر موقعیتی که به دلیل سیاستهای نادرست و کارشکنیهای دشمنان در زمینه تحریمها و ایجاد تصویر نادرستی از ایران که ایران با دموکراسی و آزادی میانهای ندارد ایجاد شده است، خارج شود. ما این امکان را داریم که انتخابات را به حماسه سیاسی تبدیل کنیم و این امکان را نباید به دست خودمان از دست بدهیم.
– من جواب سوال خودم را نگرفتم.
اتفاقاتی را که برای نامزدهای انتخاباتی دور گذشته رخ داده است، به نفع کشور نمیدانم. من در این زمینه دیدگاه عسگراولادی را دارم که ادامه ماجرا را به نفع کشور نمیداند. من معتقدم محاکمه این افراد بیشتر به نفع این کشور است تا اینکه این افراد در وضعیت بلاتکلیفی باقی بمانند. این افراد منافع شخصی نداشتند و بر اساس دیدگاههای خود موضع گرفتند که ممکن است از دیدگاه مقامات قضایی و امنیتی عملکرد این افراد با منافع امنیتی کشور سازگار نباشد. این دیدگاه آن مقام قضایی است و باید در محکمه صالحه رسیدگی شود.مقام امنیتی میتواند به عنوان دادستان ادعایی کنند و قانون این اختیار را به او نداده است که بخواهد حکمی را صادر کند و کسی هم که علیه او ادعایی مطرح شده حق دارد از خود دفاع کند. اگر در دادگاه ثابت شد این افراد جرمی مرتکب شدند باید مجازات قانونی در نظر گرفته شود و نه اینکه مجازاتی که در قانون پیشبینی نشده است برای این افراد در نظر گرفته شود.
گفتوگو از خبرنگار سیاسی ایسنا: محسن فرامرزی
انتهای پیام