خرید تور تابستان

چند خبرنگار را یک رسانه بررسی کرد به مناسبت روز خبرنگار

سایت برترین‌ها نوشت: خواستیم درباره روز خبرنگار مطلبی داشته باشیم، نتیجه‌اش شد این، در ابتدا البته بخشی از متن امروز روزنامه اعتماد درباره خبرنگاران را گذاشتیم، البته یاد نیلوفر حامدی و الهه محمدی را هم سبز نگه خواهیم داشت:

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

خبرنگارِ خوب، خبرنگار خالص است

«این دولت، منتقدان را افراد بی‌شناسنامه و بی‌هویت نمی‌داند و برای شنیدن صحبت‌های منتقدان گوش شنوا دارد.» این عباراتی است که سیدابراهیم رییسی دیروز در آستانه روز خبرنگار در سازمان صدا و سیما آن‌ها را طرح کرده است. اظهاراتی که بلافاصله پس از مطرح شدن بازخورد‌های فراوانی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی پیدا کرد و بازار حرف و حدیث درباره آن حسابی گرم شد.

بسیاری از فعالان رسانه‌ای و خبرنگاران با اشاره به اینکه رفتار تیم رسانه‌ای دولت در بسیاری از موارد به گونه‌ای است که در برابر حضور خبرنگاران منتقد در محافل رسانه‌ای مرتبط با دولت مانع‌تراشی می‌شود، این صحبت‌ها را نقد کردند. پروژه خالص‌سازی، یکی از برنامه‌هایی است که یک طیف سیاسی خاص در اتمسفر سیاسی کشور برنامه‌ریزی کرد تا افراد و جریانات غیرخودی را از قطار مدیریت و تصمیم‌سازی‌ها پیاده سازد. اما یک چنین ایده‌ای در سطح رسانه‌ای هم صورت گرفت و بسیاری از نمایندگان منتقدان رسانه‌ها به دلیل نقد عملکرد دولت اجازه حضور در برنامه‌های رسانه‌ای را از دست دادند.

در ادامه البته فهرست برخی از چهره‌هایی که در میان عموم نماد خبرنگاری شده‌اند را آورده‌ایم، طبیعتا از هر طیفی در این فهرست گذاشته‌ایم:

کامران نجف‌زاده

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

کامران نجف زاده خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بود که بیشتر به خاطر خبرنگاری بخش ۲۰:۳۰ شهرت پیدا کرده است. نجف زاده در سال ۱۳۷۹ هنگامیکه ۱۹ ساله بود، به عنوان سردبیر کیهان ورزشی انتخاب شد دو سال بعد نجف‌زاده با معرفی یکی از دوستانش وارد صداوسیما بخش واحد مرکزی خبر شد. با آغاز دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد فعالیت‌های نجف زاده هم افزایش یافت و به غیر از خبرنگاری در صداوسیما، گوینده خبر ۲۰:۳۰ نیز شد. او برای خیلی از گزارش‌هایش ظاهر خوش رنگ و لعابی اتخاذ می‌کرد اما بعدها با جهت‌گیری‌هایی خاص برخی از مخاطبانش را از دست داد، او چندین و چند سال هم در آمریکا بود، در واقع بعد از وقایع سال 88.

علی رضوانی

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

علی رضوانی خبرنگار سیاسی ، ورزشی و مجری تلویزیون است که بسیاری او را از طریق برنامه‌های بیست و سی ، بدون تعارف و خارج از گود می‌شناسند. او از 20 سالگی در صداوسیماست، حضور او در چند گزارش خاص سیاسی باعث ریزش برخی مخاطبانش شد، رضوانی البته انگار ظاهرا قرار بوده خبرنگار ورزشی باشد، اما در همان بخش ورزشی هم بعضا سیاست را با ورزش قاطی کرده و موجب دلگیری مخاطبانش شده بود، او حالا محبوبیت چندانی ندارد.

آمنه سادات ذبیح‌پور

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

آمنه سادات ذبیح‌پور جزو خبرنگاران پرسابقه و پرکار می‌باشد که در زمینه تهیه کنندگی و مستندسازی فعالیت داشته و تا به حال چندین مستند خبری را برای صدا و سیما آماده کرده است. از طرفی هم وی دائما مشغول بررسی و آنالیز شبکه‌های ماهواره‌ای خارج از کشور و تهیه گزارش‌های جدید علیه آن‌ها است. او را البته طی سال‌های اخیر بیشتر به واسطه مواضع تند و تیزش در توئیتر می‌شناسیم، ادبیات او بعضا غیررسمی و خارج از محدوده است، او البته در کنار رضوانی دو قُل رادیکال اخبار صداوسیما شناخته می‌شوند.

حسین باستانی

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

حسین باستانی هم که در دوران اصلاحات، در روزنامه‌های مختلف و از جمله جامعه، توس، نشاط، خرداد، صبح امروز، مشارکت، دوران امروز، بهار، بنیان، آینه، نوروز، یاس نو و وقایع اتفاقیه به عنوان یادداشت نویس یا عضور شورای سردبیری کار کرد که همگی توقیف شدند. او به خاطر نوشته‌های خود، در تیرماه ۱۳۸۲ به حکم قاضی مرتضوی دستگیر شد. باستانی قبل از پیوستن به بی‌بی‌سی فارسی، مدیرعامل شرکت رسانه‌ای «روز»، ناشر روزنامه اینترنتی «روزآنلاین» بود. از زمان شروع روزنامه‌نگاری حرفه ای در سال ۱۳۷۷، باستانی بیش از ۲۲۰۰ یادداشت تحلیلی در مورد سیاست ایران منتشر کرده که بسیاری از آنها مقاله‌های تحقیقی بوده‌اند. او البته در اکانت توئیتری‌اش این روزها هواخواهان بسیاری دارد و مستندهایش هم همچنان پرطرفدار است.

مسیح علی‌نژاد

این 5 نفر در صداوسیما و تلویزیون‌های آن‌ورآبی جنجالی شده‌اند

مسیح علی‌نژاد، چهره جنجالی و مساله‌دار و مشکوک این فهرست. او خبرنگاری را از سال ۱۳۸۰ با روزنامهٔ همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. از او در روزنامه‌های شرق، بهار، هم‌میهن و اعتماد ملی نیز نوشته‌هایی منتشر کرده است. علی‌نژاد در مجلس شورای اسلامی ششم و هفتم خبرنگار پارلمانی بود. درباره او البته خودتان همه چیز را می‌دانید و نیازی به توضیح بدیهیات نیست.


اعتماد نوشت: محمدحسین آجرلو، همسر نیلوفر حامدی گفت: واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و می‌خواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمی‌گذارند. واقعا نمی‌دانم چه بگویم.می‌خواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند

سال خبرساز ایران که به گواه صاحب‌نظران رسانه و مردم کف جامعه، خبرنگاران از پوشش آن سربلند خارج شدند هر چند که خود از بند این سال رها نشدند؛ به فاصله ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ تا امروز، روند وقایع به‌گونه‌ای پیش رفت که یک اصل پایه خبرنگاری به‌ ناچار شکسته شد و بسیاری از خبرنگاران ایران خود سوژه خبر شدند و اخبار بازداشت و محدودیت کاری آنها بارها تیتر یک شد.

به گزارش اعتماد، ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ است و همچنان «الهه محمدی» و «نیلوفر حامدی» در بازداشت موقت به‌سر می‌برند و بیش از ۳۱۰ روز را، آن‌هم بدون حتی یک ساعت مرخصی، نه در تحریریه یا میدان که پشت میله‌های زندان سپری کردند، «نازیلا معروفیان» هم خبرنگار دیگری است که همین روزها در بازداشت به‌سر می‌برد و ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر هم یا در انتظار حکم و دادگاه به‌سر می‌برند یا اینکه به اجبار امکان روزنامه‌نگاری ندارند. همین هفته پیش هم خبر رسید که خبرنگاری به‌واسطه شکایت یک سیاستمدار باید یک سال را در تبعید بگذراند و مدیرمسوول روزنامه «اعتماد» هم به یک سال محرومیت از هرگونه کار رسانه‌ای محکوم شد. 

«محمدحسین آجرلو» خبرنگاری است که همین چند ماه پیش کار خبرنگاری‌اش را از دست داد و همسرش، نیلوفر حامدی، هم بیش از ۳۲۰ روز است که در بازداشت به سر می‌برد. او درباره حس‌وحالش در آستانه روز خبرنگار و نوع نگاهش به این روز در سال پرتلاطم زندگی کاری‌اش می‌گوید: «اصولا درباره فلسفه نامگذاری‌ها در ایران شاید درک اشتباهی ایجاد شده و مدام به تبریک خلاصه می‌شود، اما به گمانم اصل موضوع این است که در چنین روزهایی به شرایط و جزییات آن نام خاص فکر کنیم و در حد توان به درک آن نزدیک شویم. صرف‌نظر از این توضیح و شرایط من و نیلوفر، روز خبرنگار باز هم روز خوبی است که به خود یادآوری کنیم که در کشور به رسانه‌ها چه می‌گذرد؛ اینکه چقدر مجبور هستیم خود را سانسور کنیم و گاهی کاری را که صد درصد درست می‌دانستیم انجام ندادیم و… شاید این روز فرصتی است که به این موارد فکر کنیم که چقدر تیترها و محتوا عوض می‌شود و چه سوژه‌هایی امکان کار ندارد؛ البته همه جامعه از مسوولان کشور گرفته تا برخی مردم انگار انتظار ندارد که خبرنگار به وظیفه اصلی خود عمل کند؛ مثلا امروز رییس مجلس در جمع خبرنگاران رفت اما واقعیت این است که نیاز خبرنگار این نیست و این دردی از مشکلات رسانه‌ای باز نمی‌کند. خواسته خبرنگار این است که فضا باز بشود و بتواند کارش را انجام دهد و به او انگی زده نشود. نیاز خبرنگار این است که روزنامه‌نگار را به بهانه‌های مختلف به زندان نیندازند و دنبال اتهام مختلف برای انجام کارهای رسانه‌ای نباشند. قطعا این فشارها باعث می‌شود که خبرنگاران بروند یا اگر ماندند کار دیگری غیر از خبرنگاری انجام دهند یا اینکه اگر کار می‌کنند چنان کیفیت کار را پایین آوردند که مساله‌ای برای‌شان پیش نیاید و این بلایی است که بر سر جامعه رسانه‌ای آوار شده است.»

این روزنامه‌نگار به یک مساله برجسته دیگر و انتظار جامعه از خبرنگاران هم می‌پردازد: «خیلی‌ها در این مدت از ما پرسیدند که چرا از ایران نمی‌روید یا در این مدت پرسیدند که چرا از ایران نرفتید یا آن‌وقت‌ها اگر نیلوفر گزارشی می‌نوشت و سروصدا می‌کرد (که همیشه درباره جامعه و دغدغه‌های مردم بود) خیلی‌ها می‌گفتند کاش این گزارش را نمی‌نوشتی… مساله این است که الان جامعه هم پذیرفته که اگر خبرنگاری درباره مسائل جامعه گزارشی بنویسد با او برخورد می‌شود و انگار همه منتظر برخورد با آن خبرنگاری هستند که می‌دانند خواست مردم را پوشش داده است؛ یعنی جامعه هم این برخورد را پیش‌بینی می‌کند و این انتظار را دارد و این حرفی بود که ما از قبل زیاد می‌شنیدیم و الان هم می‌شنویم ولی واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و می‌خواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمی‌گذارند. واقعا نمی‌دانم چه بگویم.»

سال تاثیرگذار رسانه‌های ایران

«نغمه دانش‌آشتیانی»، روزنامه‌نگار و عضو هیات‌مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران هم سال پرخبر ایران را سالی مهم برای رسانه‌های ایران می‌داند و می‌گوید: در این سال شاهد آشتی جامعه ایران به رسانه‌ها و روزنامه‌ها بوده‌ایم. او درباره شرایط خبرنگاری و روزنامه‌نگاران ایران در این سال می‌گوید: «در یک‌سال گذشته برخلاف برخی اظهارنظرها که وضعیت رسانه‌ای کشور را به‌طور کلی منفعل و غیرتاثیرگذار می‌دانستند من فکر می‌کنم این‌‌طور نیست و سال مهم و تاثیرگذاری را رسانه‌های ایران پشت سر گذاشتند. البته وقتی بحث رسانه می‌شود صداوسیما و… هم هست، اما وقتی من از احیای رسانه سخن می‌گویم بحثم رسانه‌هایی است که تلاش کردند صدای جامعه را بازتاب دهند. خیلی‌ها می‌گفتند دوره رسانه‌های کاغذی گذشته اما یک‌سال گذشته به ما نشان داد که اگر یک روزنامه‌نگار متخصص و کاربلد و پرتلاش در رسانه‌های پوشش‌دهنده خواست جامعه کار کند، می‌تواند بزرگ‌ترین فعالیت رسانه‌ای ایران و حتی جهان را ایجاد کند. این وضعیت رسانه‌هایی است که تلاش کردند خواست جامعه را پوشش دهند و باعث سربلندی این صنف شدند، اما در همین حال برای رسانه‌هایی که تلاش کردند این صدای تازه را پوشش ندهند، سال دیگری بود و چه بسیار رسانه‌هایی که اعتبار خود را از بین بردند.»

این روزنامه‌نگار در ادامه به بحث مرجعیت رسانه‌ای هم اشاره می‌کند و معتقد است که در این سال مرجعیت به داخل کشور بازگشته است: «مساله دیگر هم فعالیت شدید و پرحجم رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور است که تمام تلاش خود را کردند که مرجعیت رسانه‌ای را از کشور خارج کنند اما بدنه نحیف و شکننده رسانه‌های داخلی (منظور البته همان طیفی از رسانه‌هاست که پوشش‌دهنده خواست جامعه هستند و بالاتر به آنها اشاره کردم) نه فقط با فشار داخل روبه‌رو بود بلکه با امپراتوری‌های رسانه‌های خارج از کشور هم روبه‌رو بود؛ امپراتوری به لحاظ نیروی انسانی و مالی و همه این شرایط درحالی بود که وضعیت مالی و امنیت شغلی روزنامه‌نگاران در این سال نسبت به گذشته تغییری نکرده و همچنان خبرنگاران شریف ما با کمترین حقوق و حتی گاهی بدون بیمه مشغول کارند و حتی این مساله حقوق و دستمزد و امنیت شغلی در بدنه رسانه‌های اصولگرا هم حاکم است و آنها هم به لحاظ دستمزد با مسائل فراوانی روبه‌رویند (البته تاکید می‌کنم بدنه و بحثم مدیریت و افراد خاص نیست) پس این شرایط به ما می‌گوید که بدنه رسانه‌ای کشور در هر دو جناح دستمزد واقعی خود را نمی‌گیرند. نکته دیگری که برای خودم قابل‌اعتناست اینکه مردم در داخل ایران با توجه به اتفاقات یک‌سال گذشته و حجمی از اخبار و اطلاعات و گزارش‌هایی که از سوی رسانه‌ها می‌خوانند، به نظرم پیوند عمیق‌تری با رسانه‌ها و خبرنگاران برقرار کردند و مشخصا خانم‌ها نیلوفر حامدی و الهه محمدی در مردمی‌کردن خبرنگار و رسانه نقش برجسته‌ای داشتند و حالا دو چهره خبری داریم که عامه مردم قصه زندگی و کاری آنها را می‌دانند؛ به‌ویژه که هر دو همین تازگی اعلام کردند که به هیچ چیزی غیر از مردم وابستگی نداشتند و دین‌شان مردم ایران است و محکم‌ترین پیوند رسانه‌ای را با مردم ایران برقرار کردند و من خودم به عنوان یک روزنامه‌نگار به احترام این دو روزنامه‌نگار و به‌ویژه‌ این دو اظهارنظر آخر می‌ایستم چون روزی که وارد شدم، برنامه‌‌ام این بود که غیر از مردم به چیزی فکر نکنم و این دو بزرگوار این ماموریت را بار دیگر به من یادآور شدند.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا