جای خالی گفتوگو در پرونده الهه و نیلوفر / کامبیز نوروزی
کامبیز نوروزی
حقوقدان و سخنگوی کمیته پیگیری روزنامهنگاران بازداشتی طی یادداشتی در هم میهن نوشت:
یکی از مهمترین پروندههایی که از اواخر شهریورماه سال گذشته تشکیل شد، پرونده دو روزنامهنگار شریف، خوشسابقه و خوشنام یعنی الهه محمدی و نیلوفر حامدی بود. اخبار مربوط به این دو پرونده بهطور مفصل منتشر شد اما نکته اینجا بود که برای این دو پرونده، مسئولان مربوطه، گفتوگو را نپذیرفتند.
فعالیت کمیته پیگیری روزنامهنگاران بازداشتی در انجمن صنفی روزنامهنگاران سال گذشته همزمان با آغاز موج دستگیری خبرنگاران شروع و با پایان این موج، فعالیت آن هم کمرنگ شد. در جریان حوادث نیمهدوم سال گذشته، تعداد قابلتوجهای از روزنامهنگاران در سطح کشور، تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت شدند، بههمیندلیل هم کمیتهای تشکیل شد و بهمحض تشکیل این کمیته اعضای آن با استفاده از امکانات و ارتباطاتی که داشتند، تلاش زیادی برای آزادی روزنامهنگاران بازداشتشده کردند و سعی داشتند شرایط رسیدگی پرونده آنها هرچه بیشتر با مقررات قانونی مطابقت پیدا کند. کمیته قصد تبلیغات نداشت و هدف اصلیاش، کمک به روزنامهنگاران بود. یکی از این اقدامات تلاش برای برقراری ارتباط با مسئولان مؤثر در فرآیند بازداشت روزنامهنگاران بود که در برخی مواقع موفق به این ارتباط نشد. ما مکاتباتی با برخی از مسئولان داشتیم اما آنها اصلا تمایلی به گفتوگو با ما نداشتند. کمیته تلاش خودش را کرد اما پاسخ مثبتی ندید. البته در برخی موارد کمیته پیگیریهایش را ادامه داد و توانست به آزادی تعدادی از روزنامهنگاران کمک کند. البته بعد از عفو عمومی که در بهمنماه سال گذشته اتفاق افتاد، خوشبختانه خیلی از این روزنامهنگاران که در بازداشت بودند، با مختومهشدن پروندهشان مواجه شدند. البته اگر بخواهم منصفانه بگویم، آزادی بخش زیادی از این افراد طی عفو عمومی و براساس روال آن انجام میشد و محصول کار انجمن و کمیته نبود. بعدها رئیس قوهقضائیه اعلام کرد که 70 تا 80 هزار نفر مشمول عفو شدند. قبلازآن اما تعدادی از خبرنگاران با تلاش کمیته آزاد شدند.
یکی از مواردی که کمیته بسیار برایش تلاش کرد، پرونده دو خبرنگار معروف بود اما در ارتباط با این دونفر، ما پاسخی که میخواستیم از مسئولان با مذاکرهکردن بگیریم، نگرفتیم و اراده هم بر این نبود که با واردشدن به حوزه گفتوگو بتوان اثر قانونی مثبتی روی آن داشت. بعد از آنکه دادگاه این دو روزنامهنگار تشکیل شد، باز هم انجمن تلاش کرد نمایندگانش بتوانند در جلسه محاکمه شرکت کنند، چراکه قبلازآن در جلسه محاکمه سهروزنامهنگار دیگر که در شعبه دیگری در دادگاه انقلاب برگزار شد، نمایندگان انجمن شرکت کرده بودند. بااینحال اما در پرونده نیلوفر حامدی و الهه محمدی، اجازه حضور نمایندگان انجمن داده نشد و این موضوع بسیار باعث تاسف است. حتی این دونفر، دسترسی آسانی به وکلای خود نداشتند و در مدتزمان کمی و یک تا دو روز قبل از دادگاه توانستند با آنها ملاقات کنند. اینطور بهنظرمیرسد که میخواهند پرونده این دونفر بههمینشکل باقی بماند و آنها در شرایط سختی قرار گیرند و حالا نگرانی از صدور احکام سنگین برای این دونفر وجود دارد. نشانههایی که از اخبار منتشرشده درباره این دو روزنامهنگار میبینیم، این نگرانی را ایجاد کرده که ممکن است آنها با احکام دشواری مواجه شوند. همه اینها در شرایطی است که یکی از اتهامات سنگین این دونفر، همکاری با دولت متخاصم آمریکاست. چنین اتهامی بسیار سنگین است اما نکته اینجاست که این اتهام از اساس نادرست است و به هیچکس نمیتوان چنین اتهامی وارد کرد. اساسا ازنظر حقوقی، درحالحاضر ایران با هیچ کشوری در جهان رابطه خصمانهای ندارد، حتی آمریکا. بین ایران و آمریکا اختلافات بسیاری وجود دارد، آمریکا، تحریمهای غیرانسانی زیادی علیه ایران وضع کرده و حقوق اساسی ملت ایران را نقض کرده است، اما رابطه تخاصمی بین این دو کشور وجود ندارد. یک دولت زمانی متخاصم میشود که ما با آنها حالت جنگی داشته باشیم. در طول 80-70سال اخیر، ایران تنها با یک دولت در این وضعیت بود و آن هم دولت عراق بود. قبل از انقلاب و بعد از انقلاب این وضعیت را شاهد بودیم. اما ما چنین شرایطی را با آمریکا نداریم و از همه اینها مهمتر، تشخیص اینکه یک دولت متخاصم است، برعهده دادگاه نیست؛ این را بالاترین مقامها و دستگاههای امنیتی مثل شورایعالی انقلاب ملی یا حتی وزارت امور خارجه میتواند اعلام کند.
بنابراین این اتهام از پایه نادرست است و تعجب میکنم از دستگاه قضایی با شخصیتهای حقوقخواندهای که دارد و از این مفاهیم هم آگاهند چگونه اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا را میتوانند وارد کنند و برای آن توجیه هم بیاورند. اعلام چنین اتهامی برای این دو روزنامهنگار حاکی از این است که در پرونده این دو نفر موضوع خاصی وجود ندارد، اما میخواهند با چنین عناوین سنگینی، پرونده را سنگین کنند. ازسویدیگر، مطرحکردن این مسائل که این دو روزنامهنگار بهدلیل کار خبرنگاری دستگیر نشدهاند، برای جلب افکار عمومی است، اما چطور میخواهند اعتماد عمومی را جلب کنند؟ اعتماد عمومی با سخنان راست و با اساس ایجاد میشود و هر حرفی افکار عمومی را جلب نمیکند. من حداقل در بین روزنامهنگاران و افراد بسیار زیادی که دیدهام، متوجه شدم افکار عمومی با این صحبتها قانع نشده است.
بههرحال تا زمانی که حکمی صادر نشود، نمیتوان اظهارنظر قطعی کرد. کمیته پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی، فعالیتش را بهطور رسمی تمام نکرده، اما بسیار کاهش داده است، چراکه دیگر شاهد موج بازداشتیها مثل سال گذشته نیستیم. سال گذشته دهها روزنامهنگار بازداشت شدند که بسیار عجیب بود. بهطورکلی ارزیابی من این است که سطح حقوق و آزادی روزنامهنگاری در ایران نسبت به دورههای پیشین، افول شدیدی کرده است. حق انتشار و حق کسب و انتشار خبر و حق دادرسی خاص و مصونیت حرفهای، روند نزولی دارد، یعنی حقوق و آزادیهای رسانه و روزنامهنگاری در ایران کاهش یافته است. اخیرا هم با احکام خاص برای مدیرمسئول یکی از روزنامهها و یکی از خبرنگاران مواجه شدیم. حبس برای مدیرمسئولی که 55سال سابقه فعالیت رسانهای داشته و تبعید برای یک خبرنگار دیگر. احکامی که بسیار عجیب است. تبعید، مجازاتی است که مطابقتی با اتهام خبرنگار مربوطه ندارد. البته باید در نظر داشت که رأی غیابی قاضی، معمولا سختترین مجازاتها را شامل میشود. امیدواریم در جلسههای بعدی، این مجازات کاهش یابد و رأیصادره اصلاح شود.
انتهای پیام