دولت سیزدهم در سال دوم
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی عملکرد دولت سیزدهم به مناسبت دومین سالروز آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی نوشت:
برآمدن دولت سیزدهم مطالبه، خواست و آرزوی بسیاری از مدیران، کارشناسان و شهروندان بود که گمان میکردند امکان تحقق برنامههای بر زمین مانده در ساختار اجرایی کشور بیش از همیشه محقق میشود.
اول: دو سال از شکلگیری دولت سیزدهم میگذرد و طی ماههای گذشته بیش از آنکه با کارنامهای مبتنی بر اعداد و ارقام ریز و درشت روبرو باشیم، با انبوهی از مصاحبههای عجیب و اظهاراتی روبرو هستیم که نه تنها در قالب عددها و زیست روزمره شهروندان جای نمیگیرند، بلکه مخاطبان برای درک موضوعات شرح داده شده توسط مسئولان اجرایی نیازمند مترجم هستند.
به عنوان مثال؛ تاکید دولت به ایجاد یک میلیون شغل در سال، کنترل تورم و رساندن تورم به نرخ تک رقمی، رونق بخشیدن به بازار سرمایه، رونق اقتصاد فضای مجازی، حمایت از خانوادهها و اقشار محروم، ساخت یک میلیون مسکن در سال، متناسبسازی حقوق مردم با تورم، فعال کردن اقتصاد دریایی کشور، تردید نکردن برای رفع تحریمها و در کنار آن خنثیسازی تحریم و شرطی نکردن اقتصاد، سوق دادن نقدینگی به سمت تولید، توزیع عدالت با استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و… این عبارتها دقیقاً در وعدههای ریاست دولت سیزدهم به وضوح بیان شده است.
راستی آزمایی درباره رشد نقدینگی، تورم، ساخت یک میلیون مسکن در سال و سایر وعدهها با دقت در اعداد امکانپذیر است، به نظر میرسد دولت در این حوزه توان دفاع از کارنامه خود را ندارد.
دوم: تفاهمنامهی غیر مکتوبی میان مدیران ارشد و میانی درباره ساختار اجرایی وجود داشته و احتمالاً با چنین رویهای نیز پابرجا خواهد ماند. اینکه و در صورتی که به ساختار اجرایی ورود پیدا کنند امکان اجرایی کردن طرحهای برجای مانده از دولتهای قبل بهتر از همیشه فراهم خواهد شد، در صورتی که حضور چهرههای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی وابسته و نزدیک به جریان اصولگرا در دولت سیزدهم نشان داد امکان جامه عمل پوشاندن به آن گفتارها و آرزوها بسیار سخت و بعضاً امکانپذیر نیست.
کارنامه هر کدام از مدیران براساس اعداد سنجیده میشود. به عنوان مثال وقتی مدیری از جذب 100 میلیارد دلار سرمایه خارجی سخن میگوید لاجرم و پس از پایان دوران مدیریت وی کارنامه مدیر مورد نظر براساس همان یکصد میلیارد دلار محاسبه میشود، چنانچه این میزان از سرمایه خارجی جذب شده باشد که آثار آن را حتی شهروند ساکن روستاهای آذربایجان شرقی هم احساس میکند، چرا که مبلغ مورد نظر برای به سامان کردن بخشی از اقتصاد اثرگذار است. اما در صورت عدم تحقق این وعده سخن مدیر مربوطه با دیوار سخت واقعیت برخورد میکند.
مهمتر آنکه حضور تمام کاندیداهای انتخابات سال 1400 در ساختار اجرایی نشان داد نمیتوان صرفاً با به کار گرفتن چهرههای سیاسی گرههای فروبسته در حوزههای مختلف کشور خصوصاً اقتصاد را شکوفا و از ظرفیتهای بلااستفاده بهره برد.
جدا شدن برخی چهرههای سیاسی از دولت سیزدهم مانند ریاست سازمان برنامه و بودجه، سازمان خصوصیسازی، وزیر رفاه، وزیر ورزش، آموزش و پرورش و… حکایت از آن دارد که حتی با یکدست شدن ساختار دولت و سایر بخشها تحقق وعدههای کوچک و بزرگ در صورتی که شرایط سایر بخشها به سامان نباشد، قابل حل شدن نیست.
سوم: شمار شعارهای دولت سیزدهم در مقایسه با سایر دولتها بیشتر است، اما لکنت زبان مدیران ارشد در برابر انتقادها و بیبرنامگی دولت در بخشهایی مانند کنترل تورم و نقدینگی، آرامش بخشیدن به بازار ارز و طلا، ساخت یک میلیون مسکن در سال، توسعه آزاد راهها، استفاده از ظرفیت مسیر ترانزیت کالا، رونق بخشیدن به اقتصاد و سیاست خارجی و… امکان دفاع از کارنامه دولت را برای دولتیها بسیار دشوار کرده است.
دولت سیزدهم دولتی است با گفتارهای طولانی و بسیار زیاد، اما عمل ناچیز و کم. دولتی که با انتشار ویژنامه به مناسبت هفته دولت، روز صنعت و معدن و خلق ناباورانه کارنامه دولت سیزدهم در گفتمان سازی گمان میبرد که عموم مخاطبان و مدافعان دو سال قبل را اقناع کرده است، در صورتی که آنچه در میانهی گفتگوهای شهروندان از وضعیت کشور به گوش میرسد روایت دیگری از عدم دستیابی به چشماندازها توسط دولت وقت را به نمایش میگذارد.
دولتی که در ابتدای راه و هنگامه شکلگیری وزرا مدافعان بسیار داشت و همه منتظر بودن تا قلههای افتخار یکی پس از دیگری فتح شود، اما نشد. چه بسا تکیه به فکرهای سادهسازی شده در خصوص مدیریت کشور و قائل شدن به باورمندی و توانستن و ما میتوانیم و که همزمان با اخراج مدیران «بی عرضه»، «بی غیرت» و «بی فکر» از ساختار دولت کلید خورده بود، فائق آید، اما با گذشته دو سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم نه تنها این مهم به سرانجام مشخص نرسیده بلکه در عمل دولت در حال امروز را به فردا رساندن است.
چهارم: سنجش وعدههای کوچک و بزرگ توسط ریاست دولت سیزدهم که براساس برنامه هفت هزار صفحهای در دوران انتخابات ریاست جمهوری منتشر شد و به دفعات در سخنرانیها تکرار شده، در حال حاضر با متر و معیار زندگی شهروندان قابل ارزیابی است.
وقتی طی یک دهه به تعداد افراد زیر خط فقر براساس آمارهای رسمی افزوده شده است و در عمل دولت وقت برنامهای برای فقرزدایی از چهره کشور ندارد و تورم بیش از 40 درصد گریبان سفره مردم را رها نکرده و نقدینگی همچون غولوارهای ترسناک تاثیرات منفی در کیفیت زندگی مردم داشته و دارد و با کاهش ارزش پول ملی طی دو سال گذشته روبرو بودهایم و بازار طلا و ارز با نوسانهای دنبالهدار همراه بوده است امکان دفاع از کارنامه دولت سخت است.
از سایر شاخصها مانند احساس فساد، ریسک سرمایهگذاری، اعتبار گذرنامه ایرانیها، افزایش فقر مطلق و ثبات اقتصادی کشور بگذریم که وضعیت نه تنها مطلوب نیست، بلکه در مقایسه با گذشته نه چندان دور بدتر شده است.
پنجم: دولتمردان دولت سیزدهم همانند سایر مدیران ارشد دولتها آمدند تا کار کنند، بارهای بر زمین مانده را با دانش و تجربه بردارند، قفلهای بسته اقتصادی را بگشایند، کسب و کارها را رونق بدهند و… اما حکایت واقعی براساس گفتههای مسئولان چیزی دیگر را نمایان میکند. بسیاری از دولتمردان صاحب جایگاه نه تنها فهم دقیق و شفاف از اعداد ندارند بلکه گمان میکنند با برگزاری نشست خبری، جلسات هماندیشی و گپ و گفت با برخی اقتصاددانان سادهفکر امکان محقق کردن شعارهای بسیار را دارند، در صورتی که در دنیای واقعی و با وجود تحریمها، عدم ارتباط با کشورهای دیگر، نامشخص بودن وضعیت سیاست خارجی با کشورهای حاشیه خلیج فارس و عدم دستیابی به منابع ارزی و دست نیافتن به طلبها امکانپذیر نخواهد شد.
انتهای پیام