خرید تور تابستان

چرا زکات بر خویشاوندان پیامبر حرام شد؟

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

یکی از بزرگترین مالیات‌های اسلام «زکات» است یعنی یک دهم بسیاری از درآمدهای جامعه کشاورزی و دامداری آن روز از قبیل گندم، جو، خرما، کشکش، گاو، گوسفند و شتر؛ که در زمان تحصیل این اموال باید حساب شده و پرداخت گردد. البته در غالب موارد برای زکات نصابی قرار داده شده و به کمتر از آن، زکات تعلق نمی‌گیرد. غالب افراد هم [اگر نه همه]، درآمدشان را حاصل «دسترنج، عرق جبین، کدّ یمین و ملک طلق» خود می‌دانند و پرداخت یک هم آن به عنوان زکات برایشان سخت است و غالبا با طیب خاطر حاضر نیستند سهمی از درآمد و دسترنج خود را به دیگران بدهند.

زکات هم به افراد زیر تعلق می‌گیرد:

  1. فقیران[کسانی که با وجود داشتن درآمد و شغل، کمبود مالی دارند] 2. مسکینان[کسانی که شغل و درآمدی نداشته و در فقر شدید هستند] 3. مأموران جمع‌آوری زکات 4. جذب سست ایمانان به اسلام 5. آزاد سازی بردگان 6. پرداخت بدهی بدهکاران 7. پرداخت هزینه کارهای خیر و عام المنفعه[تأمین هزینه‌های جنگ، تبلیغ، ساختن بناهای عمومی و …] 8. تأمین خرج سفر در راه ماندگان.

با توجه به اختصاص سهمی از زکات به مأموران جمع‌آوری آن و با توجه به گستردگی فوق‌العاده این درآمد، طبیعی بود که بسیاری خواستار این پُست باشند به‌خصوص خویشاوندان پیامبر که هم مهاجر بودند و زندگی خود را در مکه جا گذاشته و در مدینه شغل و درآمد معتنابهی نداشتند و هم به جهت انتساب به پیامبر، انتظاراتی به‌جا یا نابجا داشتند. بنا بر روایات آنان به پیامبر مراجعه کردند و خواستار واگذاری این پست شدند تا به نان و نوایی برسند. پیامبر هم اگر مانند دیگر حاکمان دنیایی بود، “مصادر قدرت و ثروت را در اختیار خویشاوندان و هم‌حزبان خویش قرار می‌داد”؛ ولی هیهات که پیامبر چنین باشد. به روایات زیر توجه کنید:

جمعی از بنی‌هاشم و خویشاوندان پیامبر به محضر ایشان رسیدند و عرض کردند: خداوند سهمی از زکات چهارپایان(شتر، گاو، گوسفند) را برای مأموران جمع‌آوری آن قرار داده و ما سزاوارترین مردم به این سهم هستیم؛ پس ما را مأمور جمع‌آوری زکات چهارپایان قرار ده.(وسائل االشیعه9/267، حدیث11992).

بنا به نقلی دیگر عباس بن عبد المطلب و ربیعه بن حارث بن عبد المطلب دو عموی پیامبر، فرزندانشان عباس و ربیعه را گفتند: از پیامبر بخواهید تا شما را بر جمع‌آوری زکات بگمارد. امام علی به عموهایش فرمود: به خدا قسم پیامبر این کار را نخواهد کرد! آنان گفتند: تو داماد پیامبر شده‌ای و ما بر تو حسادت نورزیدیم پس تو هم حسود ما مباش! حضرت عبایش را پهن کرد و بر آن نشست و فرمود: اینجا می‌مانم تا با شما جواب پیامبر به فرزندانتان را بشنوم. فضل و ربیعه خدمت پیامبر مشرف شدند و حضرت با وعده بهشت، از اجابت تقاضایشان سر باز زد! (مناقب ابن شهر آشوب 2/107) حتی پیامبر از گماردن بندگان آزاد شده[موالی] بنی‌هاشم هم بر جمع‌آوری زکات ابا داشت و می‌فرمود: آزاد شده یک قوم، فردی از آنان و محکوم به حکم آنان است(وسائل الشیعه 9/279).

البته به حکم این که «هر کس را غنیمت است، غرامت هم باید باشد» و عکس آن، خویشاوندان رسول خدا که به جهت خویشاوندی با ایشان از این درآمد عمده به طور کلی و از مسند جمع‌آوری زکات به خصوص محروم شدند، باید به صورتی این غرامت و محرومیتشان جبران می‌شد همچنان که همسران رسول خدا وقتی پیامبر و زندگی فقیرانه با او را بر بهره‌مندی از دنیا برگزیدند و قبول کردند که حتی بعد از مرگ ایشان هم، ازدواجشان حرام باشد و کسی حق نکاح آنان را نداشته باشد، خداوند هم پذیرفتن این محرومیت‌‎ها را جبران کرد و آنان را مدال افتخار «مادر مؤمنان» بخشید[احزاب/6]. در اینجا هم خداوند به جبران این غرامت، نصف خمس، یعنی نصف «یک پنجم» اموالی که حکم «غنیمت» و بهره‌مند شدن بی‌حساب و بدون انتظار را دارد، به مساکین، یتیمان و در راه ماندگان بنی‌هاشم بخشید.

البته اداره همه مساکین، یتیمان و در راه ماندگان وظیفه حکومت اسلامی است که باید از درآمدهای عمومی اداره شوند و در مورد بنی‌هاشم فقط ردیف بودجه را تغییر داد تا محرومیت آنان از زکات با بهره‌مندی آنان از خمس جبران شود؛ در عین حال به جامعه بشری یاد داد که حاکمان نباید اهل «استئثار» بوده و اموال عمومی و مصادر قدرت را به خود، خاندان و حزب خود اختصاص دهند بلکه این حق عموم است که به تناسب صلاحیت، باید عهده‌دار آن گردند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا