خرید تور نوروزی

روزنامه‌نگاران بايد مستقل از قدرت و ثروت باشند

مجید رضاييان: اساس هويت و بقاي روزنامه‌نگاري شناخت حقوق اوست

محمد مهاجري: روزنامه‌نگاران بايد مستقل از قدرت و ثروت باشند

بهروز بهزادي:   براي بالا بردن سواد رسانه‌اي مردم و مسوولان باید تلاش کنیم

به گزارش اعتماد، مدرسه روزنامه‌نگاري و مطالعات رسانه بهاران ميزگردي با عنوان «نقد پايبندي حرفه‌اي و حقوق روزنامه‌نگاران» با حضور بهروز بهزادي مدير مسوول روزنامه اعتماد، محمد مهاجري روزنامه‌نگار و مجيد رضاييان استاد روزنامه‌نگاري و پژوهشگر به صورت آنلاين و حضوري برگزار كرد.

انتشار رويداد مهم

بهزادي در ابتداي صحبت‌هاي خود به تشريح محدوديت‌هاي تحريريه‌اش پرداخت و گفت: در اعتراضات تهران به اين فكر افتاديم كه بايد چه برنامه‌اي براي انعكاس اين رويداد داشته باشيم كه با مشكل روبرو نشويم. از طرفي به عنوان مديرمسوول روزنامه هم بايد روزنامه را حفظ مي‌كردم هم بايد به مردم يك خوراك قابل قبولی مي‌دادم. از طرفي ديگر چون در انتشار روايت‌ها و صحبت‌هاي مردم محدوديت‌هاي جدي داشتيم و حتي نمي‌توانستيم تصاوير را هم منتشر كنيم، به فكر واكاوي اين مساله از منظر متخصصان گوناگون افتاديم. او ادامه داد: وقتي كارمان را با جامعه‌شناسان شروع كرديم، ديديم كه اعتراضات حكومتي نسبت به ما شروع شد و از آن بدتر شكايات شروع شد. ما تا پايان اين ماجرا حدود چهل و خرده‌اي شكايت از سوي برخي مراجع قضايي داشتيم. البته اين را بگويم كه خيلي از اين شكايات را بازپرس‌هاي محترم نتوانستند وارد شوند و رد كردند. اما براي تعدادي از اين شكايات به دادگاه رفتيم‌‌ كه همچنان الان هم دادگاه‌هايش ادامه دارد. بهزادي بيان كرد: دومين مرحله دادگاه هم زماني بود كه بنده محكوم به محروميت از فعاليت رسانه‌اي به مدت يكسال شدم. ببينيد چه مشكلاتي در برابر روزنامه‌نگار وجود دارد. روزنامه‌نگاري كه تازه فقط بخواهد وظيفه خويش را انجام بدهد. بعد از اينكه حكم را به من دادند، خنده‌ام گرفت. واقعا شايد اين خنده ناشي از افسردگي بود اما من از همكارانم مي‌خواهم كه كار روزنامه‌نگاري‌شان را با قوت و شدت انجام بدهند. وظايف‌شان را انجام بدهند. خيلي از روزنامه‌نگاران به من گفتند ما نگراني‌مان اين است كه عاقبت كارمان مثل شما بشود.

گزارش آزاد اطلاعات

مهاجري گفت: پديده‌اي به نام گردش آزاد اطلاعات وجود دارد كه در همه دنيا به عنوان يك ترم روزنامه‌نگاري، ترم سياسي و يك ترم اجتماعي معروف است‌. در هر جاي دنيا يك روش‌هايي براي انتشار آزاد اطلاعات تعريف كرده‌اند. در كشورما هم قانوني به نام قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات وجود دارد‌. اما در كشور ما كساني كه قرار است به صورت حرفه‌اي سراغ اخبار و اطلاعات بروند و آن را در اختيار مخاطب قرار بدهند تفاوت‌هايي با بقيه كشورهاي پيشرفته دنيا دارند. اين فعال رسانه‌اي بيان كرد: به نظرم كار روزنامه‌نگاري در ايران شبيه كار در معدن است. يعني روزنامه‌نگار بايد به نحوي به انتهاي يك معدن برود و بتواند اطلاعات يا اخباري را از داخل وزارت خانه‌اي يا جايي ديگر كشف كند. بعد يك متن انتقادي بنويسد و چندين منبع ديگر را هم پيدا كند‌. حال وقتي كه روزنامه‌نگار اطلاعاتي را كاملا درست پيدا مي‌كند و به دست مي‌آورد، در روزنامه با سدي به نام سردبير روبرو مي‌شود‌. او بيان كرد: سردبيران در مقابل خبرنگاراني كه با زحمت و موانع، خبري را كشف كرده‌اند، انتقادات و اظهاراتي را بيان مي‌كنند كه اصلا چرا دنبال چنين اخباري رفته‌ايد و اگر چنين خبري منتشر شود، فردا در روزنامه بسته مي‌شود و جملاتي از اين دست را به زبان مي‌آورند كه «تو خودت از اينجا ماهي چندرغاز مي‌گيري و بيكار مي‌شوي، چه بسا خودت را دادگاه احضار كند و حالا اتفاقات ديگر» حالا اگر از اين سد سكندر رد شديد و اين اطلاعات را منتشر كرديد، بايد منتظر بقيه اتفاقاتي كه آقاي دكتر بهزادي به آن اشاره كردند، باشيد. چرا اين اتفاق براي كشور ما مي‌افتد؟ ما واقعا با يك مقوله‌اي به نام «ممنوعيت گردش آزاد اطلاعات» مواجه هستيم.

مهاجري با انتقاد گفت: من اين را قبول دارم كه اگر ما روزنامه‌نگاران هم يك روزي برويم آن طرف ميز بنشينيم و شايد وزير و وكيل و … بشويم خيلي دوست نداريم اطلاعات يا اخباري كه مربوط به خودمان است، در بيرون منتشر بشود. قطعا من هم اگر نماينده مجلس بودم و يك ماشين شاسي‌بلند به قيمت ۲۰۰ يا ۳۰۰ ميليوني مي‌گرفتم، از مطلع شدن افكار عمومي عصباني مي‌شدم. به نظرم شفافيت اطلاعات و دسترسي آزاد به اطلاعات مي‌تواند پله دوم و سوم در كشور ما باشد. قبل از آن بايد روي بحث شفافيت در سيستم سياسي و اطلاعاتي برسيم. او ادامه داد: تقريبا در همه كشورهاي پيشرفته دنيا، منهاي كشورهايي كه به لحاظ رسانه‌اي دچار انقراض هستند، موضوع شفافيت براي همه مسوولان آن كشور پذيرفته شده است. اگر شما واقعا اطلاعات رييس‌جمهور را افشا كنيد، محكوم و متهم به توطئه عليه مباني امنيتي كشور نمي‌شويد، چرا كه رييس‌جمهور يك شهروند است كه فقط يك راي از شما گرفته است. پديده‌اي به نام مصلحت در كشورهاي ديگر معنا ندارد. آيا مصلحت كشور اين است كه حتي وقتي يك نماينده مجلس اطلاعاتي را منتشر مي‌كند، مورد مواخذه قرار مي‌گيرد؟ حتي دادگاه برود؟ وقتي كه اين شفافيت به عنوان يك ترم اطلاع‌رساني مي‌خواهد بروز و ظهور عيني پيدا كند، چه اندازه در مقابل آن مقاومت انجام مي‌شود. سربازان عرصه شفافيت و اطلاع‌رساني و كساني كه بايد به هر حال به نحوي از ته معدن اين اطلاعات را در بياورند، ما هستيم. مايي كه شغل‌مان روزنامه‌نگاري است، بعضي از ما شجاع‌تر هستيم، بعضي از ما محافظه‌كارتر هستيم. بعضي‌هاي‌مان مصلحت‌انديش‌تر هستيم. همه ما ان‌شاءالله شرافت حرفه‌اي را رعايت مي‌كنيم. حالا اين شرافت گاهي اوقات ممكن است ما را به دادگاه برساند. گاهي اوقات ممكن است مثل آقاي بهزادي محكوم شويم، گاهي اوقات ممكن است به زندان‌هاي درازمدت محكوم بشويم. مهاجري گفت: امروزه اصلا تصوري كه از شفافيت اطلاعات و دسترسي آزاد به اطلاعات در قواي سه‌گانه وجود دارد، تعاريف واحدي ندارد. حتي دو قاضي در دو شعبه دادگاه نظرشان درباره تعريف موضوع و موضوعاتي از اين قبيل متفاوت است.

حقوق روزنامه‌نگار

رضاييان صحبت‌هاي خود را با طرح اين سوالات كه شاخص‌هاي كادربندي رفتار حرفه‌اي روزنامه‌نگاران چيست و شاخص‌هاي حقوق روزنامه‌نگاران چيست، شروع و تحليل كرد: متون حقوقي و اسناد زيادي درباره آزادي اطلاعات، حقوق مطبوعات و روزنامه‌نگاران در سازمان ملل و يونسكو، تقديم و ارايه شده است همچنين وقتي وارد فضاي وب شديم، حقوق آزادي اطلاعات در فضاي مجازي و فضاي سايبر آن هم باز مورد تاكيد واقع شد. همه اينها در دو موضوع مقابل هم قرار داده مي‌شود كه روزنامه‌نگار وقتي رفتار حرفه‌اي از او سر مي‌زند يك حقوقي هم دارد. يعني انتظار رفتار حرفه‌اي و پايبندي حرفه‌اي از روزنامه‌نگار وجود دارد، ولي در برابر اين انتظار به او حقي هم داده مي‌شود.

اين استاد دانشگاه بيان كرد: حالا اگر موضوع را جامع‌تر در نظر بگيريم و از مباحث و حقوق موضوعه در دو قسمت حقوق عمومي و حقوق خصوصي و بعد به حقوق ارتباطات. چون communications تا mass communications يعني هم حقوق ارتباطات هم حقوق ارتباطات جمعي برسيم، اين سوال مطرح مي‌شود كه حالا در رسانه‌ها چه حقوقي وجود دارد. اين شاخص‌ها را اگر مقابل هم بگذاريم، خيلي متن روشن مي‌شود. مثلا يك روزنامه‌نگار پايبندي حرفه‌اي‌اش روي چه شاخص‌‌هايي است. اين شاخص‌ها بايد مشخص بشود. اولين پايبندي حرفه‌اي روزنامه‌نگاران يا رفتار حرفه‌اي كه بايد از روزنامه‌نگار سر بزند و در دنيا به act professional معروف است، اولين مولفه آن source است. يعني مي‌گويند بايد منبع خبرت درست باشد.

او ادامه مي‌دهد: يعني من به عنوان يك روزنامه‌نگار وقتي خبر، گزارش، مصاحبه‌اي را منتشر مي‌كنم و متكي بر information است، عناصر آن را دارم يا بخشي از عناصر شش‌گانه آن را دارم، بايد منبع خبرم درست باشد. دومين پايبندي حرفه‌اي روزنامه‌نگار narrative بودن است، حالا وقتي يك خبري را كشف و پيدا مي‌كند، چه روايتي را مي‌خواهد از آن ارايه كند؟ آن روايت بايد روايت فني دقيق و مبتني بر ادبيات حرفه‌اي باشد. اين به مهارت روزنامه‌نگار برمي‌گردد. اين هم يك پايبندي است.

رضاييان بيان كرد: پايبندي حرفه‌اي بعدي روزنامه‌نگار در برابر مخاطب است. يعني ما مي‌دانيم وقتي صحبت از audience مي‌كنيم، منظورمان مخاطباني است كه خود ارتباط‌گر، دريافت‌كننده و ارسال‌كننده اخبار هم شده است. مخاطب امروزي اگرچه خودش توليد محتوا مي‌كند، اما در برابر رسانه‌هاي حرفه‌اي، همچنان آماتور است حال در اين مبحث مخاطب وقتي در برابر روزنامه‌نگار قرار مي‌گيرد يك انتظاري از رسانه دارد. بنابراين روزنامه‌نگار هم به آن مخاطب بايد پايبندي داشته باشد. طبق مطالعه‌اي كه داشتم در هيچ آثاري نديدم كه گفته باشد روزنامه‌نگار هم در برابر Government مسوول است، اما گفته policy رسانه را كه همان سياست رسانه است، بايد رعايت كند.

او ادامه داد: مساله بعدي حريم خصوصي است. يعني رفتار حرفه‌اي روزنامه‌نگار اين است كه در برابر حريم خصوصي افراد بايد يك پايبندي حرفه‌اي داشته باشد. به غير از آن آزاد است و حق آخر هم حق publish است. يعني خبرنگار بايد همه تلاشش را براي نشر انجام دهد.

وقتي اينها را كنار هم مي‌گذاريم، خروجي‌اش شش اصلي مي‌شود كه يك روزنامه‌نگار به صورت حرفه‌اي بايد از او سر بزند و نبايد پاسخگوي چيز ديگري باشد. وقتي منبع خبر درست است. وقتي روايتش درست است. وقتي حق مخاطب را رعايت مي‌كند. وقتي حريم خصوصي را رعايت مي‌كند. وقتي سياست رسانه را هم رعايت مي‌كند، ديگر قرار نيست كه كار ديگري انجام بدهد. مهم همين موارد است. حالا در برابر اين موارد، بايد حقوقي هم داشته باشد.

رضاييان گفت: هميشه در صحبت‌هايم كه حالا نزديك به دو دهه شده، مرتب تكرار كردم كه فرق است ميان media stadies با journal studies شما در مطالعات رسانه بايد بگوييد organization اين رسانه چيست، چيدمان و ويوي آن چيست؟ اسپانسر آن چه كسي است؟ سياست آن چه هست و چگونه مي‌خواهد بقاي خودش را تضمين كند. اما در مطالعات روزنامه‌نگاري اين صحبت‌ها اصلا نيست. رضاييان بيان كرد: مطالعات روزنامه‌نگاري مي‌گويد اين هست كه اگر يك خبرنگار، خبرنويس خوبي است بيايد گزارش‌نويسي كند. اينجا صحبت از توليد و محتوا است. اصلا در مطالعات روزنامه‌نگاري كسي نمي‌گويد روزنامه‌نگار مثلا در برابر چه نهادي مسووليت دارد و بايد در برابر آن پاسخگو باشد. اين هويت رسانه است كه بايد پاسخگو باشد.

رضاييان با تاكيد بر حقوق روزنامه‌نگاران گفت: متاسفانه در رسانه‌هاي ما قبل از به رسميت شناختن حقوق روزنامه‌نگار، مي‌گوييم تو بايد پاسخگو باشي. هيچ موقع نگفتيم شما كه بايد پاسخگو باشيد داراي چنين حق و حقوقي كه قبل‌تر ذكر كردم، هستيد. بله بايد پاسخگو باشيد، منبع خبرت درست باشد، روايتت درست باشد، اما چه حقوقي داريد؟ اگر روزنامه‌نگار اين حقوق را نداشته باشد، مثل اين مي‌ماند كه بگوييم اين ماشين براي شماست، اما به تو سوخت نمي‌دهيم حالا برويد رانندگي كنيد، ضمنا يادت باشد مجاز هم رانندگي كني. او ادامه داد: اساس هويت و بقاي روزنامه‌نگاري به اين است كه حقوق را اول بايد مورد بحث قرار داد و به دنبال اين بحث باشيم كه اگر اصلي به نام آزادي بيان در آن نباشد، چه خواهد شد‌. نقدي كه الان وجود دارد اين است كه ما در روزنامه‌نگاري با يك رودربايستي مواجه شديم. اين رودربايستي را در قانون اساسي آورديم و تصريح كرديم كه امري به نام پذيرش رسانه، پذيرش روزنامه‌نگاري بر مبناي آزادي بيان، در چارچوب همين قانون اساسي كه نوشته شده بود، وجود دارد. اما در اجرا همين اصول قانوني را يا نمي‌خواهيم يا نمي‌توانيم اجرا كنيم.

حق آزادي را تبديل به امتياز كرده‌ايم

مهاجري در ادامه اين نشست گفت: آزادي يك حق است ولي ما آن را تبديل به يك امتياز كرديم. وقتي مي‌گوييم آزادي يك امتيازي است كه ما به جامعه‌مان مي‌دهيم نگاه به آن خيلي متفاوت مي‌شود تا وقتي كه آزادي را به عنوان يك حق، در نظر بگيريم. بحث رسانه هم همين است. در خيلي از كشورهاي دنيا كسي نمي‌رود مجوز براي نشريه‌اش بگيرد. چون در آن جا اين اصل را مفروض گرفتند كه حق شما است كه رسانه داشته باشيد. حالا در اينجا ما به آن به عنوان يك امتياز نگاه مي‌كنيم. شايد بخش بزرگي از تفاوت ديدگاه‌هايي كه الان با آن مواجه هستيم سر همين ديدگاه است كه ما آن را امتياز مي‌دانيم. يعني حاكميت آن را امتياز مي‌داند روزنامه‌نگار آن را حق مي‌داند و دعواي بين حق و امتياز فكر مي‌كنم تا روز قيامت ادامه خواهد داشت.

موضوع سواد رسانه‌اي

در ادامه بهزادي در تكميل صحبت‌هاي مهاجري گفت: اين امتياز كه شما گفتيد من فكر كنم در قانون مطبوعات ما تصويب شده است. هيچ جاي دنيا، دولت در انشاي قانون براي مطبوعات ورود نمي‌كند. اصلا كاري نمي‌كند. مطبوعات براي خودشان اساسنامه‌ مي‌نويسند يا دستورالعملي دارند و اخلاق حرفه‌اي و ژورناليسم را رعايت مي‌كنند و بعد كار را شروع مي‌كنند. بهزادي توضيح داد: در واقع وقتي صحبت از قانون مي‌كنيم اين قانون آزادي بيان را در اصلش به ما اعلام مي‌كند، اما وقتي جزييات قانون را مي‌بينيد بحث‌هايي دارد كه دست‌هاي ما را بسته كه نتوانيم كار كنيم. وقتي كه به دادگاه مي‌رويم، مي‌بينيم كه خيلي راحت بر اساس اصل تشويش اذهان عمومي مي‌توانند ما را متهم كنند. بارها شده كه ما خبر حادثه‌اي كار كرديم ولي آن را تشويش اذهان عمومي خواندند. سر پرونده اسيدپاشي به دادگاه توضيح دادم كه اين اتفاق ريشه قديمي دارد و ربطي به حاكميت و دولت ندارد و مربوط به خانواده‌هاست. در واقع دست‌ها بسته است. بهزادي پيشنهاد داد: ما بايد تلاش كنيم سواد رسانه‌اي مردم، مسوولان و حتي قضات قوه قضاييه را بالا ببريم. اگر بتوانيم اين سواد را بالا ببريم نگاهِ آنها به ما تغيير خواهد كرد. من با هركسي مواجه شدم ديدم اصلا نمي‌فهمد كه وظيفه من روزنامه‌نگار چيست.

در اين حوادث اخير اتهاماتي به روزنامه‌نويسان زده‌ شد و بعضي از همكاران ما در زندان هستند. من يك بحثي داشتم و به مسوولان امر گفتم، يك سردبير وظيفه‌اش اين است كه از خبرنگارش بخواهد اطلاعات بياورد، اطلاعات جمع كند. هر حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد آن خبرنگار موظف است كه اطلاعات آن را جمع كند، آن خبرنگار موظف است كه از سوژه‌اش عكس بگيرد. حالا اگر اين جمع كردن اطلاعات يا عكس گرفتن از سوژه و كارهاي حرفه‌اي ديگري كه اين خبرنگار در راه كسب اطلاعات انجام مي‌دهد، شبيه آن كاري است كه يك جاسوس انجام مي‌دهد ديگر گناه روزنامه‌نگار چيست. آن جاسوس براي مقاصد ديگر انجام مي‌دهد و يك كار ديگري مي‌كند ولي اين روزنامه‌نگار دارد براي انتشار و اينكه در واقع يك مشكلي از مملكتش حل بكند اين كار را انجام مي‌دهد. ولي درك و فهمي از حوزه روزنامه‌نگاري و رسانه ندارند، آن وقت در مقابل آن در قرني زندگي مي‌كنيم كه اگر ما به اطلاعات و اخبار مراجعه نكنيم و اصلا به آن توجه نكنيم از جاي ديگر در جامعه سرريز مي‌شود. او ادامه داد: من روزنامه‌نگار گاهي بين دو گذار براي عبور قرار گرفتم يكي فشار مردم است كه از ما مطلب مي‌خواهند يكي هم فشار حكومت است كه جلوي مطلب را مي‌گيرد. در اين ميان ما بايد چه كار كنيم؟ روش‌هاي جديدي در روزنامه‌نگاري ما پيدا شده آن هم اين هست كه به گونه‌اي بنويسيم كه مشكل قضايي پيدا نشود. به گونه‌اي بنويسيم كه آقاياني كه شروع به خواندن مي‌كنند بعضي از واژه‌ها براي‌شان اداي مطلبي كه با آن موافق نيستند، نكند. اينها را همه جمع كنيد، بگذاريد كنار هم مي‌بينيد كه آن نوشته يك نوشته بي‌ در و پيكري مي‌شود يا نه. كسي هم مي‌تواند آن را بخواند؟ حالا با اين حال دوستان ما واقعا هنرمندند. با هنرمندي حرف‌هاي‌شان را مي‌نويسند. مثل شعر حافظ كه به يكي ديگر اشاره مي‌كند، چيز ديگري برمي‌دارند. او ادامه داد: متاسف هستم كه اين تعصب زماني بيشتر مي‌شود كه ما در دنيا از وب يك گذشتيم، از وب دو گذشتيم، از وب سه هم گذشتيم… دنيايي است كه مولتي‌مديا و هوش مصنوعي در حال حركت است بايد تلاش كنيم سواد رسانه‌اي دوستان و مردم را بالا ببريم. من به عنوان روزنامه‌نگار حرفه‌اي فكر مي‌كنم بايد كاري بكنيم كه مردم هم خواننده حرفه‌اي بشوند. حتي يك روزنامه يا يك سايت بتواند توقعات مردم را بالا ببرد.

موانع روزنامه‌نگاري

مهاجري با اشاره به موانع پايبندي حرفه‌اي توضيح داد: يكي از موضوعاتي كه ما معمولا در حرفه روزنامه‌نگاري با آن مواجه هستيم فرقي است كه ما با حرفه‌هاي ديگر هم داريم. مثلا كارمند ثبت احوال هم باشيد، يك حقوقي در آنجا داريد. كسي كه به شما مراجعه مي‌كند اگر احيانا به شما توهين كند، حق شما را رعات نكند يا هر كار ديگري بكند در واقع شما مي‌توانيد از آن آدم شكايت و احقاق حق كنيد. اگر پزشك در بيمارستان حق شما را رعايت نكند و تشخيص اشتباه بدهد، شما مي‌توانيد به نظام پزشكي مراجعه بكنيد اما همان پزشك هم باز خودش يك حقوقي دارد. حتي قضات يك حقوقي دارند. قاضي هم حتي اگر حكم اشتباه صادر بكند اگر در آن حكم قاصر باشد (نه مقصر) خسارتش را خودش از جيبش پرداخت مي‌كند. بيت‌المال هم پرداخت مي‌كند. حكومت پرداخت مي‌كند. يا اگر حكم اعدام كسي صادر بشود و همه سلسله مراتب قضاتي كه اين كار را مي‌كنند، اشتباه كرده باشند دست آخر اين حق قاضي است. يعني نظام سياسي، نظام اجتماعي نظام حقوقي كشور اين مصونيت را براي او قائل شده كه بتواند كار خود را درست انجام بدهد.

او ادامه داد: حالا اگر يك روزنامه‌نگار يك خبر تهيه كند. گزارش تهيه كند. عكس مي‌گيرد مولتي‌مديا مي‌سازد يا هركار ديگري كه انجام مي‌دهد، اين آدم واقعا در مقابل كارهايي كه انجام مي‌دهد هيچ مصونيت قضايي و حقوقي ندارد. نكته‌اي كه آقاي دكتر رضاييان اشاره كردند كه مديريت رسانه با مديريت خبر تفاوت مي‌كند. يك زماني خبرنگار با صراحت و شجاعت كارش را انجام مي‌داد و بقيه امور را به سردبير مي‌سپرد. من خبرنگار ديگر نگران اين نبودم كه فردا چه اتفاقي براي من مي‌افتد. اما در قوانين ما يك اصل ديگري اضافه كردند كه نويسنده و خبرنگار هم بايد در دادگاه پاسخ بدهند. خب چه اتفاقي مي‌افتد؟ خبرنگار از همان اول دستش مي‌لرزد. اصلا مي‌گويد من براي چه بايد بروم خطر بكنم و ريسك بكنم و بروم خبري را بياورم. همين بهتر كه مثلا بروم در يك حوزه‌هايي خبر بياورم كه همه بلد هستند. بنابراين وقتي كه ما حقي براي روزنامه‌نگار و مصونيتي براي روزنامه‌نگار قائل نمي‌شويم عملا سطح روزنامه‌نگاري كشور را كاملا تنزل مي‌دهيم. يعني ديگر نبايد دنبال شفافيت باشيم، ديگر نبايد دنبال دسترسي آزاد به اطلاعات باشيم. يك خبرنگار جوان و ترسو…. يك طرف و سردبير محافظه‌كار و ترسو…

در نتيجه چيزي كه ما دنبال آن هستيم به عنوان اينكه رسانه بتواند رقم بزند در جامعه و به عنوان ركن چهارم يا حالا هرچيز ديگري ايفاي نقش بكند، نمي‌كند. نتيجه اين مي‌شود كه مرجعيت رسانه رسمي از بين مي‌رود. من نوعي چون مي‌ترسم نمي‌آيم چيزي بنويسم. اما دنياي خبر كه كار خودش را تعطيل نمي‌كند. اتفاقات كه تعطيل نمي‌شوند و روايت‌‌هايي كه از آنها انجام مي‌شود اصلا روايت‌هاي افرادي نيست كه به قول آقاي دكتر سواد رسانه‌اي داشته باشند. هركسي مي‌تواند يك دوربين دستش بگيرد در خيابان ويديو بگيرد سر و ته ويديو را هم قطع كند.

او با انتقاد گفت: شما هر چه خبرنگار رسمي‌تان و هرچه كه رسانه رسمي را محدود كنيد و مرتب به دادگاه بكشيد و يكسال به زندان ببريد يا هر اتفاق ديگري… قطعا عالم اطلاع‌رساني را دچار خدشه خواهيد كرد. ضرر آن هم به مردم مي‌رسد ولي متضرر اول آن خود حاكميت خواهد بود. اعم از قوه مقننه، مجريه و قضاييه…

مصونيت حقوقي

در ادامه اين نشست رضاييان گفت: در اينجا مي‌خواهم به حقوق روزنامه‌نگاران اشاره كنم. يكي از اينها مصونيت حقوقي است. ما در دنيا مي‌گوييم سه دسته از افراد مصونيت حقوقي دارند. يكي ديپلمات‌ها، يكي قضات و ديگري روزنامه‌نگاران. يعني شما نمي‌توانيد انتظار داشته باشيد ديپلمات يك كشوري در يك كشور ديگر بر اساس پروتكل‌هاي تعريف‌شده، مصونيت نداشته باشد اين اصلا معني ندارد. ديپلمات‌هاي ما هم بايد مصونيت داشته باشند طبق پروتكل‌ها كه دارند. قاضي هم به واقع همين مصونيت حقوقي را دارد كه با ذكر مثال آقاي مهاجري گفتند. حالا روزنامه‌نگار اگر مصونيت حقوقي نداشته باشد اصلا كار او معني ندارد. به ويژه در حال حاضر كه رسانه‌ها و روزنامه‌نگاري به‌شدت در حال تخصصي شدن است. روزنامه‌هاي عمومي و رسانه‌هاي عمومي كم و كمتر مي‌شوند و رسانه‌هاي تخصصي دارند بيشتر مي‌شوند. الان شما در دنيا نمي‌توانيد بگوييد كه من روزنامه‌نگار اقتصادي هستم. مي‌گويند روزنامه‌نگار بورس هستي يا بازار سرمايه يا روزنامه‌نگار بيزينس هستي. روزنامه‌نگار چه هستي. مشخص كن.

او ادامه داد: وقتي از آزادي بيان صحبت مي‌شود به اين اصل نبايد چيزي اضافه يا كم شود. در يك دوره‌اي اعلام كردند و گفتند آزادي مسوولانه .در يك ميزگردي كه از قضا من هم دعوت شدم، در آنجا تاكيد كردم و همانجا صراحتا عرض كردم آزادي بيان يا مسووليت اجتماعي. نمي‌شود اين دو را تركيب كنيم. آزادي غير مسوولانه كه نداريم.

او توضيح داد: فدراسيون‌هاي ملي در روزنامه‌نگاري يك فدراسيون تشكيل مي‌دهند. آن فدراسيون يك ميثاق‌نامه دارد. آخرين ميثاق‌نامه هم در پاريس تصويب شده است. همه مي‌گويند اگر فدراسيون بين‌المللي روزنامه‌نگاري اين ميثاق‌نامه را نوشته ما هم به اين ميثاق‌نامه يكي اضافه مي‌كنيم دو مورد كم مي‌كنيم. ما اين ميثاق‌نامه را قبول داريم. روزنامه‌نگاري ميثاق‌نامه‌اش را دارد و خودش نظارت بر كارش را دارد. بنابراين آزادي بيان به معناي اين است كه در برابر آن رفتار حرفه‌اي كه از روزنامه‌نگاران خواسته مي‌شود، آزادي بيان هم به عنوان يك حق براي خبرنگاران در نظر گرفته شود. معناي آزادي بيان اين نيست كه روي آن نظارتي نيست. نظارت آن از طريق ميثاق‌نامه‌هاي روزنامه‌نگاري است كه فدراسيون جهاني روزنامه‌نگاري تدوين مي‌كند و بعد فدراسيون‌هاي ملي آن را اجرا مي‌كنند. حالا ما براي چنين فدراسيون‌هايي عنوان انجمن صنفي را داريم. رضاييان تشريح كرد: نكته بعدي نظارت همگاني هست. ما وقتي مي‌گوييم شماي روزنامه‌نگار حق داريد بايد جزييات حقوق او را تعيين كنيم. يكي از حقوق روزنامه‌نگاران غير از مصونيت حقوقي و آزادي بيان، نظارت همگاني است.

وقتي مي‌گوييم نظارت همگاني، در ايران برداشت‌ها صرفا سياسي است. كلمه معدن كه آقاي مهاجري به كار بردند، در دنيا سنديكاهاي معدنكاران و كارگران خيلي قوي هستند، چون واقعا كارشان سخت است، رسانه‌ها يكي از كارهاي شان اين است كه با همين سنديكاها ارتباط برقرار بكنند و سراغ كارفرمايان بروند‌. كارفرما اصلا حكومت نيست. ولي آن كارفرما بايد حقوق آن كارگر و آن معدنكار را رعايت كند. اينجا كار رسانه نظارت است. نظارت بر حقوق آن كارگر. اصلا وقتي مي‌گوييم نظارت همگاني در همه زمينه‌هاست.

او مثال مي‌زند: وقتي فرزند ما به مدرسه مي‌رود تا زمان دانشگاه رفتنش، رسانه‌ها بايد بر آموزش عالي ما نظارت داشته باشند. اينكه چه عيوب و نقاط ضعفي دارند. وقتي مي‌گوييم رسانه و روزنامه‌نگار حق نظارت همگاني دارد يعني در همه عرصه‌ها.

لزوما فقط در يك فايل آن هم فقط سياسي نيست يا مثلا در عرصه اقتصاد، با توجه به اتفاقاتي كه براي بازار سرمايه افتاد و گمانه‌زني‌هايي درباره نزول شاخص آن زده شد، در حالي كه اگر رسانه و روزنامه‌نگار ما مصونيت حقوقي داشته باشند، مي‌توانند به اصل ماجرا و دست‌هاي پشت پرده آن برسند و آنها را كشف كنند.

اين استاد دانشگاه گفت: چرا روزنامه‌نگاران حق دسترسي آزاد به اطلاعات دارند. آيا اين حق دسترسي آزاد به اطلاعات براي روزنامه‌نگار و مردم يكي است. به نظر من ابدا… براي اينكه سطح دسترسي آزاد به اطلاعات براي روزنامه‌نگار با مردم حتما متفاوت است. يعني سطح دسترسي روزنامه‌نگار به اطلاعات بايد به مراتب بالاتر از آن چيزي باشد كه عموم مردم به آن دسترسي دارند. حالا در دنيا چگونه است؟ در دنيا شما وقتي رييس‌جمهور هستيد و حقوق مي‌گيريد و ماليات مي‌دهيد اين موارد اعلام مي‌شود و همه‌چيز مشخص است، در حالي كه غير از اطلاعاتي كه عموم مردم در اختيارشان هست روزنامه‌نگار ممكن است بخواهد به يك نكته‌اي برسد. در واقع ما مي‌گوييم روزنامه‌نگار مي‌خواهد از fact information به اطلاعات ديگري هم برسد. مثلا آسيب اخلاقي، فساد اقتصادي و اجتماعي.

او ادامه مي‌دهد: به دنبال اين ماجرا، بحث تعقيب خبري مطرح مي‌شود. اصلا روزنامه‌نگارهاي ما تعقيب خبري نمي‌كنند. مثلا به محض اينكه گفته مي‌شود فلان پروژه يا پرونده بسته شد، روزنامه‌نگار ديگري تعقيب خبري نمي‌كند و به دنبال واكاوي نيست. در حالي كه اينها ساده‌ترين چيزهايي است كه روزنامه‌نگار بايد به آن دسترسي داشته باشد. يعني اطلاعات به معناي اين است كه در برابر آن رويداد، ۶عنصر را داشته باشيد. ما در بحث قبلي بحث پرسشگري بسيار روي اين موضوع تاكيد كرديم كه عناصر دايناميك باعث حفظ روزنامه‌نگاري در دنيا شده است و آن چگونگي و چرايي است.

نگاه دوگانه به روزنامه‌نگار

دكتر بهزادي در پايان گفت: مساله‌اي كه مانده نگاه به روزنامه‌نگار است. اين نگاه، نگاه كاملا دوگانه‌اي است. تصور كنيد يك دولت اصلاح‌طلبي بيايد، نگاهش به روزنامه‌هاي اصلاح‌طلبان كه ما به آنها مي‌گوييم روزنامه‌هاي منتقد يك جور ديگر است و نگاهش به روزنامه‌هاي جناح ديگر جور ديگر. اما به علت خصلتي كه اصلاح‌طلبي دارد خيلي با رسانه‌ها برخورد نمي‌كند. در دوران دولت اصولگرا اين‌بار وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتي فعال مي‌شود. سيل تذكر وارد روزنامه مي‌شود. اين تذكر به اين معناست كه روزنامه بترسد و عقب‌نشيني كند. بعد مسائل ديگري هم اتفاق مي‌افتد كه بخشي از آنها جالب است. مثلا روزنامه براي گرفتن طرح تذكري، آگهي‌اش قطع مي‌شود يا خدمات ديگرش با مشكل روبه‌رو مي‌شود. 

اين برخورد دوگانه هم خودش از مشكلات بسياري است كه براي رسانه اتفاق مي‌افتد. او ادامه داد: بحث بعدي درباره اخبار محرمانه است كه در مملكت ما زياد است و اكثرا هم جاهاي مختلف مي‌گويند كه شما اخبار محرمانه را منتشر كرديد. من يك نقل‌قولي كنم از دكتر وردي‌نژاد زماني كه مدير خبرگزاري ايرنا بود. او روايت كرد: «زماني كه من به ايرنا رفتم يك بولتن محرمانه‌اي بود كه بسيار ضخيم هم بود و هر روز براي مقامات مي‌رفت. من يواش يواش اين بولتن را اينقدر كوچك و كوچك كردم كه بولتن محرمانه اصلا ديگر وجود خارجي نداشت اگر هم بحثي ديگر خيلي محرمانه بود دو، سه نامه بود كه مي‌رفت. او توضيح داد كه هيچ اتفاقي هم در مملكت نيفتاد.» ببينيد، اين يك درس به ما مي‌دهد. اين درس اين است كه ما زنداني اعتقادات خودمان شده‌ايم. ما اعتقاد داريم كه مثلا اين موضوع محرمانه است و نبايد به مردم برسد. همان مساله‌اي كه مردم را بيگانه مي‌دانيم.

استقلال روزنامه‌نگاران

مهاجري هم در پايان به مولفه ديگر در موانع پايبندي به اصول حرفه روزنامه‌نگاري اشاره كرد و گفت: يكي بحث عدم استقلال روزنامه‌نگاران است. وقتي كلمه مستقل بودن يك حرفه‌اي را مي‌خواهيم مثال بزنيم معمولا قضات را مثال مي‌زنند كه قاضي بايد مستقل باشد. مستقل از چه… يعني حتي رييس قوه قضاييه اجازه ندارد به يك قاضي دستور بدهد كه تو اين فرد را محكوم كن يا نكن. براي او قرار وثيقه صادر كن يا مثلا قرار كفالت. چنين اجازه‌اي را نداريم و اتفاقا مي‌بينيم اين استقلال قضات گاهي اوقات منجر به صدور احكام بسيار شجاعانه مي‌شود. اخيرا دو، سه مورد آن را ديديم ديگر… وقتي كه يك قاضي مي‌آيد در ديوان عدالت اداري درست در مقابل رييس‌جمهور مي‌ايستد، مي‌گويد حكم معاون تو خلاف قانون است، اين يعني مستقل بودن قضات يا مثلا فرض كنيد همان قاضي‌اي كه آمد احكام چندصدنفر افرادي را كه مي‌خواستند استخدام در آموزش و پرورش بشوند، لغو كرد‌ يعني يك قاضي‌اي كه توانست از استقلال خودش استفاده بكند. اين در همه دنيا شناخته شده است. حالا اگر اين را بخواهيم در مورد روزنامه‌نگار ترجمه كنيم واقعا روزنامه‌نگار از چه چيزي مستقل باشد؟ به نظر من از قدرت و ثروت. يعني يك روزنامه‌نگار بايد بتواند بدون اينكه لكنت بگيرد در مقابل همه اركان قدرت در نظام، همه اركان حكومت در نظام اگر بتواند لكنت نگيرد، اين همان معناي مستقل شدن در روزنامه‌نگاري است.

او ادامه داد: يك تلفن، يك روزنامه‌نگار مستقل را و يك سردبير مستقل را از موضعش عقب نمي‌كشاند. هميشه هم اين استقلال به معني اين نيست كه افراد از بيرون تهديد مي‌شوند، گاهي اوقات تطميع است يا مي‌گويد كه مثلا قرار است به شما فلان امكان را بدهيم تا شما بتوانيد كار روزنامه‌نگاري‌تان را انجام بدهيد. آقاي رييس، آقاي سردبير اگر شما اين‌گونه رفتار بكنيد من يارانه شما را قطع مي‌كنم. آگهي شما را قطع مي‌كنم. معني اين فقط يك تهديد عليه موجوديت رسانه نيست. تهديد عليه استقلال حرفه‌اي است و مكرر مي‌شناسم روزنامه‌نگاراني كه به خاطر اين تهديد‌ها و به خاطر اين تطميع‌ها استقلال خودشان را از دست دادند و از دست دادن استقلال حرفه‌اي يعني از دست دادن شرف حرفه‌اي و شرافت روزنامه‌نگاري كه به هر حال به جاهاي بدي مي‌كشاند. در آخر اينكه روزنامه‌نگاري هنوز هم جزو شغل‌هاي لذت‌بخش در كشور است.


بهروز بهزادي :
   در اينجا مي‌خواهم به حقوق روزنامه‌نگاران اشاره كنم. يكي از اينها مصونيت حقوقي است. ما در دنيا مي‌گوييم سه دسته از افراد مصونيت حقوقي دارند. يكي ديپلمات‌ها، يكي قضات و ديگري روزنامه‌نگاران.
   مردم را كساني مي‌دانيم كه حق اطلاع پيدا كردن از مسائل حكومتي ندارند. اين هم ناشي از اين است كه واقعا ما نه دموكراسي را به رسميت مي‌شناسيم و نه حق انتخاب مردم را. 
   آزادي بيان به معناي اين است كه در برابر آن رفتار حرفه‌اي كه از روزنامه‌نگاران خواسته مي‌شود، آزادي بيان هم به عنوان يك حق براي خبرنگاران در نظر گرفته شود.
مجيد رضاييان :
   اولين پايبندي حرفه‌اي روزنامه‌نگاران يا رفتار حرفه‌اي كه بايد از روزنامه‌نگار سر بزند و در دنيا به act professional معروف است، اولين مولفه آن source است. يعني مي‌گويند بايد منبع خبرت درست باشد.
   متاسفانه در رسانه‌هاي ما قبل از به رسميت شناختن حقوق روزنامه‌نگار، مي‌گوييم تو بايد پاسخگو باشي. هيچ موقع نگفتيم شما كه بايد پاسخگو باشيد داراي چنين حق و حقوقي كه قبل‌تر ذكر كردم هستید.
   در هيچ آثاري نديدم كه گفته باشد روزنامه‌نگار هم در برابر Government مسوول است، اما گفته policy رسانه را كه همان سياست رسانه است، بايد رعايت كند.
محمد مهاجري:
   آزادي يك حق است ولي ما آن را تبديل به يك امتياز كرديم. وقتي مي‌گوييم آزادي يك امتيازي است كه ما به جامعه‌مان مي‌دهيم نگاه به آن خيلي متفاوت مي‌شود تا وقتي كه آزادي را به عنوان يك حق، در نظر بگيريم. بحث رسانه هم همين است. در خيلي از كشورهاي دنيا كسي نمي‌رود مجوز براي نشريه‌اش بگيرد؛ چون در آن جا اين اصل را مفروض گرفتند.
   اگر اين جمع كردن اطلاعات يا عكس گرفتن از سوژه و كارهاي حرفه‌اي ديگري كه اين خبرنگار در راه كسب اطلاعات انجام مي‌دهد، شبيه آن كاري است كه يك جاسوس انجام مي‌دهد ديگر گناه روزنامه‌نگار چيست. آن جاسوس براي مقاصد ديگر انجام مي‌دهد و يك كار ديگري مي‌كند ولي اين روزنامه‌نگار دارد براي انتشار و اينكه در واقع يك مشكلي از مملكتش حل بكند اين كار را انجام مي‌دهد.
   شما هر چه خبرنگار رسمي‌تان و هرچه كه رسانه رسمي را محدود كنيد و مرتب به دادگاه بكشيد و يكسال به زندان ببريد يا هر اتفاق ديگري… قطعا عالم اطلاع‌رساني را دچار خدشه خواهيد كرد. ضرر آن هم به مردم مي‌رسد ولي متضرر اول آن خود حاكميت خواهد بود. اعم از قوه مقننه، مجريه و قضاييه.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا