تصمیم جدید محمود احمدینژاد؛ مردِ سِلفیهای سیاسی
زمانه، زمانه احمدینژاد نیست، دست او برای حضور در هر معادله انتخاباتی بسته شده است. او گرچه این روزهای بعد از توصیه به عدم کاندیداتوری باز هم محله به محله و شهر به شهر میرود اما تبدیل به مرد لبخند در عکسهای سلفی شده است.
مصطفی صادقی در خبرآنلاین نوشت؛ تا همین چند هفته پیش خودش را شانس اول رقابت اردیبهشت ماه می دانست. اگر چه هنوز معادلات انتخاباتی چندان روشن نشده و صورت رقابت ها شکل نگرفته است اما برای او همه چیز روشن است و معلوم :«او غایب انتخابات خواهد بود».
درباره محمود احمدی نژاد صحبت می کنیم ؛ فردی که در حال حاضر تبدیل به «مرد سلفی های ایران» شده است. هنوز محله به محله می گردد و گاهی هم سفر می رود. دیگر اما سخنرانی در برنامه هایش نیست. تنها و تنها در قاب عکس های دوربین های موبایل جای می گیرد. قاب عکس کسانی که که از کنار او رد می شوند و درخواست عکس سلفی دارند.
تصمیم سیاسی محمود احمدینژاد
وقتی خبرهای غیر رسمی در مورد نهی و توصیه به او در مورد عدم حضور در انتخابات در رسانه ها و محافل سینه به سینه منتقل می شد حامیانش می گفتند این خبر صحت نداشته و تنها تلاشی از سوی مخالفان اوست تا راه نامزدی او را سخت تر کنند . خبر که رسمی شد اما همه چیز تغییر کرد. خودش نامه نوشت و گفت بنای حضور در انتخابات را ندارد. حالا از آن زمان که او این نامه را نوشته بحث دیگری غالب شده است. سوال این است :« آیا او کاملا از تاثیر گذاری بر معادلات انتخابات منصرف شده یا اینکه این مساله تنها به عدم نامزدی او خلاصه می شود؟»
منشا و مبدا این سوال چند مولفه بود؛ «سرمایه اجتماعی احمدی نژاد»؛ این نخستین دل مشغولی تحلیل گران در این باب بود. بحث اصلی بر سر این است که حالا که احمدی نژاد نیست سرمایه اجتماعی او چه خواهد شد . آیا با نبودنش این آرا سر شکن خواهد شد در سبد رای سایر نامزدها؟ و درست همین جاست که برخی همچنان با اصرار می گویند ممکن است احمدی نژاد این آرا را به سمت نامزد مورد نظرش شیفت کند. کسانی که اینگونه فکر می کردند بر این باورند که احمدی نژاد ممکن است دو گزینه در سر داشته باشد.
یا مشخصا فردی از نزدیکان خودش را به عرصه رقابت خواهد فرستاد تا کار نیمه تمامش در سال 92 را به اتمام برساند و یا اینکه از نامزد جناح اصولگرا حمایت خواهد کرد تا هم شانس پیروزی این جناح بالاتر برود و هم احتمال شکست حسن روحانی افزایش یابد .
اینجا البته برخی یک مساله دیگر را هم پیش کشیده اند ؛ «انتخابات شورای شهر تهران». می گویند احمدی نژاد به یارانش آماده باش داده و سازماندهی برای تحرکات گسترده برای پیروزی در این انتخابات آغاز شده است . از کنار همین گمانه است که می گویند احمدی نژاد دنبال شهردار شدن است ؛ نشستن بر صندلی ای که قرار است از محمدباقر قالیباف برجای ماند.
حالا با این صورت مساله ها باید تحلیل کرد که در نهایت چه رخ خواهد و اینکه کدام یک از این گزاره ها به واقعیت نزدیک ترند .در واقع باید به این بپردازیم که محمود احمدی نژاد دقیقا چه تصمیمی گرفته است.
فصل جدایی تمام نشده است
دولت نهم و دولت دهم حتما تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. برخی علت این تفاوت ها را تغییر و شیفت شخصیتی محمود احمدی نژاد می دانند. می گویند او که تغییر کرد دولت دومش هم شکل دیگری به خود گرفت. واقعیت اما چیز دیگری است. هویت شناسی احمدی نژاد شکی باقی نمی گذارد که او از ابتدا همانی بوده که امروز هست؛ با همه مشخصاتی که دارد. نکته این است که احمدینژاد در سال 84 وقتی ناباورانه انتخابات را برد تنها بود؛ تنهای تنها.
سطح یاران او حتی برای دوران شهرداری هم بسیار نازل تر از آن بود که حالا بخواهند تصمیم ساز یک قوه باشند. مجبور شد در ظاهر جور دیگری باشد و با اصولگرایان کنار بیاید. باید پایه های قدرتش را سفت می کرد. جنس آنها اما به هم نمی خورد تنها در ظاهر همنشینی داشتند و مراوده. زمان اما تاریخ این ظاهر سازی را منقضی کرد. همان روزهایی که اصولگرایان مهر خروج از دولت گرفته بودند و وقت عیان شدن میزان زاویه ها فرا رسیده بود. دوران صدارت احمدی نژاد که تمام شد لبخند رضایت بر صورت اصولگرایان گویای همه چیز بود.
در سه سال و چند ماه گذشته؛ آن حس همچنان هم در محمود احمدی نژاد بوده، هم در اصولگرایان. حال در شرایطی که احمدی نژاد از نامزدی منع شده و اصولگرایان در جستجوی نامزد انتخابات هستند، آیا او از نامزد مورد نظر اصولگرایان حمایت خواهد کرد؟ آیا او برای رای آوری این نامزد و شکست حسن روحانی تلاش خواهد کرد؟ واقعیت این است که محمود احمدی نژاد تنها حسن روحانی و جریان سیاسی حامی او را رقیب خود نمی داند بلکه او دقیقا همین حس را نسبت به اصولگرایان هم دارد. او هر گز از خروجی تصمیم اصولگرایان دفاع نخواهد کرد.
حمایت یا سکوت؟
حالا که گمانه حمایت احمدی نژاد از نامزد اصولگرایان چندان وزنی ندارد آیا احتمال دارد که احمدی نژاد فردی را به جای خود روانه میدان رقابت کرده و با حمایت از او میدان انتخابات را در اختیار خود بگیرد.
وقتی این گمانه مطرح می شود بی درنگ چشمها به مصادیق انتخاباتی نزدیک به او دوخته می شود. نام افرادی کنار هم ردیف می شود که هنوز هم بعد از این همه تحولات در زمره حواریون او هستند. بیشتر از همه هم این غلامحسین الهام است که مورد توجه قرار گرفته است . شایعه نامزدی اش بیش از همیشه تقویت شده و اخباری در مورد سازماندهی ستادهای انتخاباتی او شنیده می شود.
در این میان اما یک خبر تازه آمده؛ درباره نامزدی احتمالی غلامحسین الهام و واکنش احمدی نژاد به این ماجرا .میگویند احمدی نژاد به غلامحسین الهام گفته است «حتي از شما كه خيلي هم بهتان علاقهمندم نيز حمايت نميكنم. چون به آقا اعلام كردم كه در انتخابات دخالت نميكنم، نميتوانم از شما حمايت كنم.»
این خبر اگر درست باشد دو معنای مهم دارد؛
اول اینکه شایعات در مورد تصمیم غلامحسین الهام برای کاندیداتوری صحت داشته است و البته انتظار داشته که مورد حمایت احمدی نژاد قرار گیرد.
دوم اینکه محمود احمدی نژاد به روشنی این پیام را داده که بنا ندارد وارد معادلات انتخابات ریاست جمهوری به هیچ صورتی آن شود.
همین جاست که باید به سخنان عبدالرضا داوری، فرد نزدیک به احمدی نژاد اشاراتی کرد. آنجا که او گفته است :« اگر حضور آقای احمدی نژاد در عرصه انتخابات موجب دو قطبی شدن صحنه شود و به همین دلیل مصلحت دانسته نشد که در صحنه باشند و ایشان از این حضور منع شد، پس چگونه می شود فعالیت ایشان در صحنه به نفع دیگری را تصور کرد.وقتی برای آقای احمدی نژاد سیاست ورزی یک امر ممتنع تصویر شده و با توجه به منعی که رهبر انقلاب در مورد کاندیداتوری آقای احمدی نژاد مطرح کردند، موضوع تنها به روز انتخابات محدود نیست، بلکه کل فرآیند انتخابات را در بر می گیرد. بنابراین چه کاندیداتوری خود آقای احمدی نژاد ، چه معرفی یک کاندیدا از طرف خود ایشان و چه حمایت یک کاندیدا از طرف ایشان ، همه مسائل ، شامل همین منع است و مشمول همان دو قطبی شدن فضای انتخاباتی می شود. آقای احمدی نژاد از هر کاندیدایی حمایت کند ، همین ظن وجود دارد که ایشان در حال دو قطبی کردن فضا و صحنه انتخابات است»
انتخابات شوراها؛ شاید وقتی دیگر
او حتی وارد معادلات انتخابات شوراها هم نخواهد شد . محمود احمدی نژاد ساخت قدرت در ایران را به خوبی شناخته است . هوش سیاسی او این تصویر را در ذهنش ایجاد کرده که معادلات انتخابات سال 96 بسیار پیچیده تر از آن است که برخی با ساده انگاری آن را تحلیل می کنند . احمدی نژاد حالا که از حضور در انتخابات باز مانده حتما نمی خواهد فاکتور هزینه این معادلات را پرداخت کند . او ترجیح می دهد این روزها تنها محله به محله و برخی اوقات شهر به شهر بگردد و بودنش را تنها با عکس های سلفی به همه یادآوری کند . فعلا زمانه ، زمانه او نیست. زمانه باز هم او را به سکوت سیاسی کشانده است. شاید وقتی دیگر باز هم او مجال خروج از ویترین سیاست و بازگشت به متن سیاست را پیدا کند. شاید وقتی دیگر…
انتهای پیام
سلام ،
یک مرتبه – در ایامی – چنین تصور شد که نگاه و نگرشی ، چون او، به درد ریاست جمهوری میخورد و قرار شد آزمایش شود و چنانچه این سیستم پاسخ داد، پس- نهادینه گردد ! ملاحظه شد که این نگرش ، از قواره کافی ،برای چنین امری ،برخوردار نیست و این تشریف بر اندامِ نماینده آن، بس گشاد و بیقواره است! نه سرعت مجاز را میدانست و نه از جای ترمز و گاز مطلع بود ! و این مایه حیرتشان بود، تا بالآخره پی بردند که او اصلآ گواهینامه نداشته! پس ماشینش توقیف و به پارکینگ ابد هدایت شد و خودش را هم بدلیل تخلفات خارج از فهم ،از رانندگی برای همیشه محرومش کردند! باقی تحلیلهای شما در این مورد برای سرگرمی مطبوعاتی مناسب است و بس ! میگی نه ؟ نگاه کن !
نويسنده با اينكه نكات خوب و درستى را در مورد احمدى نژاد و رابطه او با اصولگراها مطرح كرده اما نكته اصلى و در واقع جان كلام را را ناگفته باقى گذاشته و اون اينكه مانع اصلى ورود احمدى نژاد به انتخابات جناح اصولگرا بودند و بهمين خاطر هم او حاضر نيست از نامزد اونها حمايت كنه. اما در مورد سرمايه اجتماعى باعتقاد من نويسنده محترم اشتباه ميكنه، احمدى نژاد نه كاريزماى خاصى داره و نه خدمات ويژه اى براى مردم داشته كه حسرت رياست مجددش رو بخورند، بجز نزديكان محموت و عده قليلى كه يكشبه صاحب آلاف و الوف شدند كم افرادى هستند كه قلباً به او اعتقادى داشته باشند، بله در صورت حضور در صحنه يكعده قابل توجهى به او راى ميدن اما نه از روى مديريت درخشان يا علم و دانش زياد يا …. بلكه بخاطر كاراكتر خاصى كه داره، چطور بگم اينطور افرادى قبل از هر چيز عاشق هيجان و جنجالند بقول حافظ از خلاف آمد عادات « طلبِ كام » ميكنند ! بيشتر طالب بهم ريختگى و هرج و مرج اند تا از قبل اين بهم ريختگى ها و نابسامانيها به موقعيتى برسند كما اينكه خيليها در زمان پاكدستان رسيدند