بهشتی پور: ادعای تاریخی به زنگزور محدود نمیماند، خاک باکو را هم شامل میشود
روزنامه اینترنتی فراز نوشتا: گر باکو بخواهد مرز ایران و ارمنستان را مخدوش کند و نادیده بگیرد و یا حتی از بین ببرد ایران با آن موافقت نخواهد کرد و البته فکر نمیکنم که امکان انجام دادن آن را هم داشته باشد. آذریها نیز این موضوع را میدانند و اگر قرار بود با ادعای تاریخی بتوانند مرز ایران و ارمنستان را از بین ببرند همین ادعای تاریخی میتواند در مورد خاک آذربایجان هم وجود داشته باشد|امیدوارم باکو در نهایت دریابد که به صرف ادعای تاریخی نمیتواند جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد.
جدالها بر سر منطقه زنگزور همچنان به قوت خود باقی است. آذربایجان با پشتیبانی ترکیه و برخی از قدرتهای فرامنطقهای مدعی مرز مشترک ایران و ارمنستان است اما تهران هم با برگزاری رزمایشهای نظامی و صفآرایی در مرزهای شمالغربی خود، باکو را از هر گونه تعدی به خاکش برحذر داشته است.
در این میان اسرائیلیها نیز با اهتمام به میزان خصومت شکل گرفته میان تهران و باکو، هرازگاهی با استفاده از خاک آذربایجان اهداف خرابکارانه خود در ایران را پیگیری می کنند. موضوعی که با مماشات برخی از کارشناسان حوزه قفقاز و اوراسیا از آن تحت عنوان «مماشات ایران» ساد می شود. هر چند که حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل قفقاز در این رابطه معتقد است که: « این نقشه مسلم اسرائیل و آمریکا است که ایران را با آذربایجان درگیر کنند اما مدارای ایران با آذربایجان به معنای دیپلماسی التماسی تهران نیست؛ این موضوعاتی است که به اشتباه در رسانهها درج و بر روی مصادیق آن مانور داده میشود». وی همچنین با طرح این موضوع که باکو به صرف ادعای تاریخی نمیتواند جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد، تأکید میکند: «آذربایجان باید بداند براساس توافق آلماتی، مرزهای شوروی را به رسمیت شناخته است و حق ندارد با امضای پیمان آلماتی در سال ۱۹۹۱ آن را به راحتی زیر سووال ببرد و نفض کند». متن این گفت و گو بدین شرح است:
**در رابطه با وضعیت کانال زنگزور و آینده آن بحثهای مختلفی میان کشورهای حوزه قفقاز مطرح است. در همین رابطه وزیرخارجه ایران در آخرین سفر خود به آذربایجان که طی ماه گذشته صورت گرفت مذاکراتی با الهام علی اف، رئیس جمهور این کشور داشته است. گفته میشود موضع ایران در مذاکرات مربوطه تأکید بر حق حاکمیت و خاک خود بوده است. دیدگاه جنابعالی در این رابطه چیست؟ فکر میکنید با توجه به حمایتهای ترکیه و روسیه و تا حدی اسرائیل به عنوان یک بازیگر فرامنطقهای وضعیت این کانال چطور پیش رود؟
معتقدم در رابطه به وضعیت کانال زنگرور بیش از آنچه باید و شاید در رسانهها پرداخته شده است این در حالی است که هنوز وضعیت ادعاهایی که در رابطه با این کانال مطرح میشود به وضوح مشخص نیست. اگر جمهوری آذربایجان ادعای تاریخی در رابطه با استان «سیونیک» ارمنستان دارد و بر آن است تا نام آن را به نام غربی «زنگزور» تعییر دهد و پس از آن یک کریدر هم برای خود تعریف کند نمیتواند به هدف خود دست پیدا کند. دلایل مختلفی هم برای آن وجود دارد. اما اگر به دنبال همکاری با ارمنستان است بدون اینکه ادعای تاریخی در این زمینه داشته باشد و یا اقدامی در راستای تغییر مرز تاریخی ایران و ارمنستان انجام دهد مشکلی در روند همکاریهای مذکور وجود ندارد. در هر دو صورت ایروان و باکو در همسایگی یکدیگر قرار دارند و ۳۰ سال در جنگ و نبرد با یکدیگر بودهاند. چرا باید این جنگ و درگیری همچنان ادامه داشته باشد؟ زمان برای جنگیدن به پایان رسیده است و این کشورها باید به سمت همکاری گام بردارند و این همکاری هم هیچ تعارضی با منافع ملی ایران ندارند. اتفاقاً این موضوع موجب ایجاد ثبات و امنیت بیشتر در منطقه قفقاز میشود و به کشورمان نیز کمک میکند که هم از راههای ارتباطی آذربایجان برای دسترسی به روسیه استفاده کند و هم از راههای ارتباطی ارمنستان برای دسترسی به گرجستان و دریای سیاه بهره ببرد. علاوه براین کشورهای دیگر نظیر روسیه و ترکیه نیز منافعشان در ایجاد صلح و ثبات در این منطقه است. تنها کشورهای فرامنطقهای هستند که میخواهند به این تعارضات دامن بزنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند.
** تنها مرز مشترک ما و ارمنستان همان منطقهای است که آذربایجان با ادعای تاریخی به دنبال راهاندازی کریدور زنگزور است. در صورت راهاندازی این کریدور ما چطور میتوانیم از طریق راههای مواصلاتیمان به ارمنستان دسترسی داشته باشیم؟
من در بخش نخست صحبتهایم به این موضوع اشاره کردم که اگر باکو بخواهد مرز ایران و ارمنستان را مخدوش کند و نادیده بگیرد و یا حتی از بین ببرد ایران با آن موافقت نخواهد کرد و البته فکر نمیکنم که امکان انجام دادن آن را هم داشته باشد. آذریها نیز این موضوع را میدانند و اگر قرار بود با ادعای تاریخی بتوانند مرز ایران و ارمنستان را از بین ببرند همین ادعای تاریخی میتواند در مورد خاک آذربایجان هم وجود داشته باشد.
همین ادعای تاریخی در مورد اوستیای جنوبی و آبخازیا وجود دارد. اگر قرار بر طرح موضوعات تاریخی باشد کلیت جغرافیای سیاسی منطقه دستخوش تغییر و تحول میشود. تا ۱۵۰ سال پیش که جمهوری آذربایجانی وجود نداشت. در حال حاضر این امر برای من موضوع سووال است که چرا آذریها باید موضوعات و مباحثی را مطرح کنند که قطعاً مشکلات جدیدی را برای خودشان نیز، ایجاد میکند! امیدوارم باکو در نهایت دریابد که به صرف ادعای تاریخی نمیتواند جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد. این نکته بسیار مهمی است. آذربایجان باید بداند براساس توافق آلماتی، مرزهای شوروی را به رسمیت شناخته است و حق ندارد با امضای پیمان آلماتی در سال ۱۹۹۱ آن را به راحتی زیر سووال ببرد و یا نفض کند. حتی اینکه ایروان نیز زمانی در قلمرو این کشور قرار داشته است را مجدداً مطرح کند. منطور من این است این ادعای تاریخی جز دردسر برای آذربایجان عایدی دیگری ندارد.
**نفش اسرائیل را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟ ایران بارها به آذربایجان این موضوع را متذکر شده است که اسرائیلیها از خاک این کشور برای نقض حاکمیت ملی ایران، اقدامات خرابکارانه انجام میدهند و به تأسیسات هستهای کشورمان حمله میکنند. این دَست از اقدامات و تحریک آذربایجان برای مخدوش کردن مرز مشترک تهران و ایروان میتواند در یک راستا تلقی شود؟ البته ایران تاکنون واکنشی نسبت به استفاده تل آویو از خاک باکو برای حمله به تهران انجام نداده است. آیا این صبر استراتژیک ایران، پایانی دارد؟
هر گونه درگیری میان ایران و جمهوری آدربایجان به نفع اسرائیلیها است و اسرائیلیها به دنبال اجرای چنین نقشهای هستند. این نقشه مسلم اسرائیل و آمریکا است که ایران را با آذربایجان درگیر کنند. مدارای ایران با آذریایجان هم به معنای دیپلماسی التماسی نیست. این موضوعاتی است که به اشتباه در رسانهها درج و بر روی مصادیق آن نیز مانور داده میشود. اتفاقاً ایران از موضع قدرت در این موضوع وارد شده است. تعدادی از رسانهها معتقدند که ما با آذریایجان مماشات میکنیم و این موضوع در راستای اجرای دیپلماسی التماسی است.
این در حالی است که ایران خرمندانه در تلاش است که وارد درگیری با آذربایجان نشود. وارد زمین جنگی نشود که طرف دیگر آن اسرائیل و آمریکا قرار دارند. ایران ابزارهای متعددی دارد تا جمهوری آذربایجان را به تجدیدنظر وادار کند. برهمین اساس نباید مذاکرات ایران با مقامات آذربایجانی و یا پافشاری بر مقوله گفت و گو و اینکه باکو نباید ادعای تاریخی خود در رابطه با مرز مشترک تهران و ایراوان را تکرار کند را به پای سیاست التماسی بگذاریم. ایران به صورت قاطع با برگزاری رزمایشی نظامی در رابطه با تعدی احتمالی آذریها به مرز مشترک ارمنستان و ایران هشدار داد و یا با پل شناوری که بر روی رودخانه ارس مستقر کرد به صورت کاملاً مشخص این پیام را برای باکوارسال کرد که فکر برهم زدن مرز مشترک تهران و ایروان را از ذهن خود خالی کند.
میخواهم بگویم گاهی لازم به جنگیدن نیست گاهی میتوان با برگزاری یک رزمایش نظامی طرف مقابل را از هر گونه اقدام احتمالی برحذر داشت و پس از آن هم طرف مقابل را پای میز مذاکره با مقامات عالی رتبه سیاسیتان مانند وزیرخارجه نشاند تا خواستههایتان مطرح و پیگیری شود. یعنی بدون درگیری نظامی نقشههای دشمن را نقش برآب کرده و او را وادار به تجدید کنید. باید این را هم اضافه کنم که قطعاً ایران اهرمهای دیگری نیز دراختیار دارد که میتواند در زمان لازم از آنها استفاده کند. بنابراین مجدداً بر این موضوع تأکید میکنم که ایران به صورت کاملاً روشن و واضح گفته است که آذربایجان نمیتواند ادعایی در مورد مرز تاریخی ایران و ارمنستان داشته باشد اما میتواند از مسیر مورد اشاره تبادلات بازرگانی و اقتصادی خود را کماکان ادامه دهد و ایران نیز مخالفتی با آن ندارد.
علاوه براین مسیر دیگری نیز حدفاصل جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه خودمختار نخجوان وجود دارد که این دو کشور میتوانند روابط اقتصادیشان را در این منطقه انجام دهند. در این صورت هم، تعارضی با منافع ایران وجود ندارد. باید توجه داشته باشیم که ترکیه با اصراری که بر گسترش پان ترکیسم و گسترش نفوذ خود از طریق پیوستن نخجوان به جمهوری آذربایجان دارد اهدافش را پیگیری میکند اما اینکه بتواند چنین هدفی را محقق کند قطعاً شدنی نیست چرا که موانع بسیار زیادی هم از طرف ایران و روسیه و هم ارمنستان در این مسیر وجود دارد. یعنی به صور کلی اجرای این سیاست منجر به افزایش درگیری و تعارض در منطقه میشود.
**من هنوز پاسخ، سووالی که داشتم را دریافت نکردهام. از شما سووال کردم با توجه به تأکید ایران بر سیاست صبر استراتژیک آیا این سیاست باید کماکان ادامه داشته باشد؟
من در مورد سیاست مقابله با اسرائیل توضیح دادم. ایران به جای درگیر شدن با اسرائیل در جای دیگری جواب این رژیم را میدهد و البته تاکنون نیز اینچنین بوده است.
**به هر حال باکو تاکنون در همان راستایی که اسرائیلیها میخواهند علیه ایران حرکت کرده است. زمانیکه خاک این کشور را در اختیار کسانی قرار میدهد که اقدام به عملیات خرابکارانه در ایران میکنند یعنی از موضع آنها حمایت میکند. بحث جنگ نیست اما باید این کشور به شکلی متوجه نتیجه اقدامات خود باشد. آذریایجان از این موضوع آگاهی دارد و با هشدارهای داده شده نیز متوجه اقدامات خود شده است اما پاسخی که به عملیات خرابکارانه اسرائیلیها داده شده است نه در خاک این جمهوری بلکه در مناطق دیگری بوده است. میخواهم بگویم آنچه از سوی ایران در این رابطه صورت گرفته تدبیر درست و منطقی بوده است. با وجود آنکه طرف آذری تاکنون زیر بار این موضوع نرفته است اما به خوبی میداند که خاک کشورش را برای عملیات خرابکارانه علیه ایران در اختیار دشمن کشورمان قرار داده است. در همین رابطه ایران باید مدارک کافی دال بر آگاهی کشورمان از اقدامات خرابکارانه اسرائیل از طریق خاک آذربایجان را در اختیار مقامات باکو قرار دهد. معتقدم ایران هر آنچه میتوانست انجام دهد را تاکنون انجام داده است و این سیاست را کماکان ادامه خواهد داد. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که مقتضی است که ما فکر و برنامهای برای جریان نفوذ در داخل کشورمان داشته باشیم چرا که اگر عوامل نفوذی نبودند آنها (اسرائیلیها) نمیتوانستند به اهدافشان دست پیدا کنند. این موضوع یکی از تهمیدات مهمی است که باید به آن توجه شود؛ در صورت نبود عوامل داخلی، اسرائیلیها نمیتوانند کاری از پیش برند.
**به صورت کلی تأثیر روابط اسرائیل با آذربایجان بر روابط ایران با آذربایجان را چطور قلمداد میکنید؟ آیا تهران میتواند امیدوار باشد که زمانی آذریها به دلیل مشترکات فرهنگی و تاریخی و مذهبی که با کشورمان دارند دَست از حمایت از موضع تل آویو بردارند؟
واقعیت این است که آذربایجان یک کشور مستقل است که میتواند با هر کشور و یا رژیم دیگری هر شکل رابطهای را داشته باشد و ما نمیتوانیم برای کشورها تعیین تکلیف کنیم که با کدام کشور ارتباط داشته باشند و یا بالعکس. این سیاست به جایی نمیرسد. ما میتوانیم به ترکمنستان بگویم که با اسرائیل رابطه نداشته باشد؟ یا به روسیه؟ در شرایط فعلی که روسیه از بالاترین سطح روابط با اسرائیل برخودار است. یا کشور چین که بیشتری رابطه را با اسرائیل دارد. هندیها عالیترین مناسبات را با اسرائیل به پیش می برند. ما که نمیتوانیم برای کشورهای دنیا تعیین تکلیف کنیم. ما تنها میتوانیم از موضع درست و منطقی از آذریها بخواهیم که با دشمن ما علیه ما متحد نشوند. اینکه امکانات خود را در اختیار دشمن ایران قرار دهد تا به ایران حمله کند.
در اینصورت حق ما است که اعتراض خود را مطرح کنیم و منتظر پاسخ طرف مقابل هم باشیم. اما نمیتوانیم دست بر روی روابط باکو با تل آویو بگذاریم. آذربایجان و اسرائیل از سال ۱۹۷۰ تاکنون رابطه داشتهاند. ما نیز نمیتوانیم نسبت به بازگشایی سفارتخانهها و ارتقای مناسباتشان اعتراض کنیم. هشدارهای ما باید نسبت به اتحاد علیه ایران باشد. این موضع را باید با قدرت به آذریها نشان دهیم که تاکنون نیز اینچنین بوده است اما متأسفانه همان طور که گفتم در برخی از رسانههای ایران به گونهای نشان داده میشود که گویی جز جنگ چاره دیگری وجود ندارد این در حالی است که جنگ و درگیری میان ایران و آذریابجان در راستای تمایلات آمریکا و اسرائیل است.
انتهای پیام