آبی که خود استفاده نمیکنند را هم به همسایه نمی دهند؛ کار افغان ها تنگ نظری و نامردی است؛ برای فشار بر طالبان ۱۲ راهکار وجود دارد
آذر ابراهیمیان در روزنامه اینترنتی فراز نوشت: این سال دومین است افغانها با ساختن بند کمالخان سیلابها را منحرف کردند و در گود زره ریختند| افغانستان آبی را که خود استفاده نمیکنند هم از همسایه دریغ میکنند. این همان تنگ نظری و نامردی است | یک نگاه تنگنظرانه در افغانستان وجود دارد که میخواهد مانع ورود آب به ایران شود، حتی به قیمت نابودی سیستان | ایران ۱۲ ابزار فشار کارآمد علیه افغانستان دارد.
حسین فرجاد امین، کارشناس مسائل ایران و افغانستان در مورد حقابه هیرمند، مشکل ابرسانی به ایران و راهکارهای آن با روزنامه اینترنتی «فراز» گفتوگو کرد.
**معاهده هیرمند چه میزان ضمانت اجرایی دارد؟ براساس این معاهده ایران میتواند مشکل حقابه را حل کند؟
ضمانت اجرایی معاهده هیرمند نیز مانند هر قرارداد بینالمللی دیگر به اراده طرفین برای اجرا بستگی دارد. اگر طرف افغانستان به هر دلیلی امروز نخواهد به مفاد این قرارداد عمل کند، در این صورت ما باید به دنبال بندهای دیگر این معاده برویم، که میگوید در صورت بروز اختلاف طرفین باید به شخص ثالث و به حکمیت مراجعه کنند. اما قبل از مراجعه به حکمیت ما ابزارهای قدرتمندی داریک که میتواند افغانستان را مجبور به تمکین کند.
مشکلی که الان مطرح است اینکه موضوع خشک سالی و تغییر اقلیم یک واقعیت انکارناپذیر است که در منطقه غرب آسیا اتفاق افتاده است. این موضوع را در کشور با کاهش سد آب دریای خزر به دلیل گرما شدن کره زمین و کاهش بارندگیها در ایران و کل جهان میبینیم. این واقعیتی است که آمار و اطلاعات آن را تایید میکند.
اما خوشبختانه قرارداد هیرمند کاملا در ارتباط با همین وضعیتی که امروزه پیش آمده، پیشبینیهای لازم را انجام داده است. در معاهده هیرمند به طور صریح ذکر شده است اگر سال، طبق اظهار طرف افغانستانی، سال نرمال آبی باشد، آب را براساس جدولی که ضمیمه معاهده شده، به ما تحویل میدهند؛ که در طول دوازده ماه براساس جدول تنظیم شده در ماههایی که نیاز به کشاورزی است باید به ایران آب بیشتر داده شود و در ماههایی که فصل کشاورزی نیست، آب کمتر داده میشود. در واقع یک جدول علمی است که اعداد و ارقامی که در آن آمده است کامل مبنای علمی دارد. ولی در همان قرارداد آمده است اگر سال غیرنرمال بود، متناسب با کاهش آب در بالادست، سهم پایین دست هم متناسب با آن کاهش پیدا میکند.
در حال حاضر ما در وضعیتی هستیم که طرف افغانستانی گفته است امسال، سال نرمال آبی نیست بنابراین هیاتی از ایران به افغانستان رفت تا وضعیت را مشاهده و بررسی کنند.
حالا براساس این سال غیر نرمال، باید سهم ما از این ۸۲۰ میلیون متر مکعب مشخص شود. مثلا مشخص شود آورد رودخانه نسبت به سال نرمال به این میزان و درصد کاهش پیدا کرده است، بنابراین سهم ایران به این میزان و درصد کاهش پیدا میکند، دوباره جدول را از اول تنظیم میکنند.
**سال آبی از چه زمانی مشخص میشود؟ در سال گذشته وضعیت چگونه بوده است؟
سال آبی از مهرماه شروع میشود. زمانی که کشاورز زمین را شخم میزند، تخم میپاشد و آب میدهد تا اردیبهشت و خردادماه، موقع برداشت محصول شود. این مبنای تصمیمگیری است ولی الان آنچه مشاهده میکنیم این است که در سال آبی گذشته(۱۴۰۲) آبی به ما داده نشده است و در حال حاضر طرف افغانستانیبا این زمزمهها، میخواهد ذهن ما را آماده کند که سال آبی آینده هم به ایران آب ندهد.
**افغانستان به لحاظ امکانات در حوزه سدسازی و ذخیره آب چه سطحی دارد؟
در سفر هیات ایرانی که به افغانستان رفته بود، اندازهگیری آب انجام شده است. ایستگاه اندازهگیری آب «دهرارود» یک ایستگاه ۳۶۵ روزه است؛ ایستگاه یک روزه نیست. در دورهای که در این کشور قانون و حاکمیت نبود، مامور اندازهگیر در دهرارود مرتب کار خود را انجام داده و میزان شدت جریان عبور آب از ایستگاه را اندازهگیری و ثبت کرده است و این اطلاعات نزد افغانها وجود دارد. اگر بپرسید چقدر آب وارد سد کجکی شده به شما میگویند. ایستگاه دهرارود ۶۵ کیلومتر بالاتر از سد کجکی است. برفهای زمستان در فصل تابستان آب میشود و این رودخانه را سیراب میکند؛ مازاد سد در خروجیها رها میشود و به قسمت پاییندست میرسد. حدود ۷۰۰ کیلومتر آب از سد کجکی باید بیاید تا به مرز ایران برسد. آنچه در سالهای اخیر بخصوص در ۲۰ سال گذشته اتفاق افتاده، این است که افغانها با کمک خارجی، ماشینالات خریداری کرده یا به آنها اهدا شده است، کانال جدیدی احداث و کانال قدیمی را لایروبی کردهاند و میزان برداشت طرف افغانستان در ۷۵۰ کیلومتر تا مرز ما، خیلی بیشتر از گذشته است. وضعیت آبرسانی به پایین دست، با ساخت بند کمالخان بدتر شده است.
**چرا؟
چون در ماههای بهمن، اسفند، فرودین و اردیهشت جلوی سیلابها را می گیرد بلکه در طول سال هم، کانالهای بالادست قبل از بندکمال خان از اینجا آب برداشته میشود.
براساس عکسهای هوایی، میزان زیرکشت در حاشیه رودخانه هیرمند نسبت به ۵۰ سال گذشته چند برابر شده است و عکس هوایی کاملا گویاست. حرف افغانها این است که افغانستان به عنوان کشور محور اقتصاد کشاورزی اولویت با خود آنان است. میگویند ما در گذشته زیرساخت استفاده از آب را نداشتیم ولی امروز زیرساخت ایجاد شده و میخواهیم استفاه کنیم.
قبلا در جلسات کارشناسی که با افغانستانیها داشتیم، آنها خیلی شفافتر گفتند که اگر در آینده ما توانایی کنترل آب را داشته باشیم، آبی برای شما باقی نخواهد ماند. در ۲۰ سال گذشته کمیسران آب هیرمند در جلسات متعدد این حرفها گفته شده و به گوش مسئولان هم رسیده است. در واقع گزارش شده است روندی که ما با آن پیش میرویم، روندی است که از گرفتن آب از افغانستان قطع امید کنیم.
ابزارهایی که داریم تا افغانستان را مجبور کند به این قرارداد تمکین کند و اولویت و سهم ایران را بدهد، متناسب با سهم ایران برداشتی هم خودشان داشته باشند و افراطگرایانه و به یکباره جریان آب را قطع نکنند، با طرحهای ایران استفاده بهینه از آب، بالا بردن سطح بهینه آب یا شبکه آبیاری به افغانستان پیشنهاد شده است که با این وضعیت خشکسالی، هم آنها بتوانند کشاورزی را توسعه دهند تا به پاییندست آسیبی نرسد، منتهی یک نوع نگاه تنگنظرانه در طرف افغانستان وجود دارد که آنها این آب را به قیمت نابودی سیستان در ایران میخواهند کنترل کنند و مانع ورود آب به ایران شوند.
**راهکار ایران چیست؟
راهکار ما استفاده از ابزارهایی است که در اختیار داریم تا طرف افغانی را مجبور به تکمین از قرارداد کنیم. در نهایت اگر زور ما به افغانستان نرسید باید به حکمیت مراجعه کنیم، اما در ۲۰۰ سال گذشته هر بار به حکمیت مراجعه کردیم، سهم ما کاسته شده است و بعید نیست که این بار هم وقتی به حکمیت مراجعه کردیم، همین اتفاق بیافتد و سهم ما از ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال، کمتر شود.
**با توجه به حضور میلیونی اتباع افغانی در ایران و حکم حکمیت که به نفع افغانستان تمام میشود و همچنین معاهده هیرمند که ضمانت اجرایی برای گرفتن حق آب ندارد، ابزار ایران برای فشار آوردن به افغانستان و گرفتن حق آب چیست؟ مهاجرها؟
در مورد ابزارها باید گفت ما ۱۲ ابزار کارآمد داریم که معرفی شدهاند. ترجیح بر این است که برای طرف افغانستان کلی گویی شود و ۱۲ ابزار را لیست نکنیم. مهاجرها جز کم اثرترین ابزارها است. اگر اراده جدی وجود داشته باشد از همین فردا می توانیم خیلی کارها انجام بدهیم. مهم این است که اراده خودمان را برای گرفتن حق خود نشان دهیم.
تاکید می کنم با وضعی که در سطح بینالمللی داریم در مقطع کنونی اصلا به مصلحت نیست به سمت حکمیت برویم.
**چرا حکمیت به نفع افغانستان حکم میدهد؟
چرا که در حکمیت زمینهای زیر کشت ملاک است و زمینهای زیرکشت افغانستات نسبت به ایران بیشتر است، در این صورت قطعا این بار حکمیت، حق را به جانب افغانستان میدهد و سهم ما کاهش پیدا میکند. اینکه مسئولان چگونه فکر و سیاستگذاری کنند یا به فکر خرید یا آوردن آب از جای دیگر باشند یا به فکر شیرینسازی یا آوردن آب از دریا باشند، کار متخصصان است که تصمیم بگیرند تا مقرون به صرفهترین روش و راه که به بحران آبی در منطقه سیستان پاسخ پایدار دهند، را استخراج و براساس آن عمل کنند.
**آیا میتوان امیدوار به مذاکره و راه حل مشکلات حوزه حقابه بود؟
ما طبق قرارداد و برنامه هیات ایرانی نمیتوانیم از سد بازدید کنیم آنچه حق ما را مشخص میکند و وضعیت نرمال و غیرنرمال بودن را مشخص میکند ۶۵ کیلومتر قبل از سد است بازدید از آنجاست و ایستگاه سنجش همین است و اینکه دریاچه پشت سد چه مقدار آب دارد دستور کار ما نیست و به ما ربطی ندارد که با آب پشت سد چه کار میکنند، استفاده برقی آبی دارند یا کشاورزی. وقتی سد برق آبی است آب به اندازه تولید برق رها میشود. این میزان رهاسازی در تابستان انجام میشود، اما بعد از سد کجکی نهرهای متعددی وجود دارد که از این آب بهرهبرداری میکنند و عملا تنها ما در سیستان بلکه مردم نیمروز در افغانستان هم با مشکل کم آبی مواجهاند. کشاورزان نیمروزی در مقابل وزارت انرژی تظاهرات کردند، در واقع یک دعوای بین استانی و ولایتی وجود دارد و ولایت نیمروز مدعی است که ولایت هلمند سهم آب مردم نیمروز را نمیدهند و این دعوای داخلی است.
اینکه فکر کنیم آب به ایران نمیرسد نه اینطور نیست. نیمروز هم با بحران آب مواجه است. بنابراین این موضوع را باید از ابعاد متعدد بررسی کرد. یک حاکمیتی در افغانستان بر سر کار آمده که چندان پایبند به قوانین و مقررات بینالمللی نیست و راحت میتواند این قرارداد را پاره کند که اجرا نمیکنم. دو: اینکه افغانها فعلا ملاحظه دارند که به صراحت بگویند آب به ایران نمیدهیم، فعلا جای امیدواری وجود دارد.
براساس گزارشهای که از هیات ایرانی مطالعه کردهام، گفتند براساس جدول اندازهگیری آب، سال غیرنرمال بوده، باید دوباره عدد آب ایران مشخص شود که از این ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال، چقدر به ایران آب داده شود. به نوعی روی عدد و ارقام چانهزنی میشود که چقدر سهم ایران باشد. شاید افغانها بگویند ما نصف سهم را به ایران میدهیم یا بگویند یک سوم سهم به ایران داده میشود، در نهایت رقم مورد تایید طرفین اعلام میشود.
در مقابل ۱۷ میلیون متر مکعب آبی که در سال آبی گذشته که ایران دریافت کرد، ۱۷ در مقابل ۸۲۰ یعنی ۸۰۳ میلیون متر مکعب آب به ایران داده نشده است.
در حال حاضر ما باید مطالبه این را داشته باشیم که هر چقدر هم خشکسالی در بالادست اتفاق افتاده باشد، سهم ایران بیشتر از ۱۷ میلیون مترمکعب میشود. چیزی که کارشناسان باید روی آن بحث کنند، همین موضوع است.
**به نظر شما میشود به آینده امیدوار بود؟
من به آینده خوشبین نیستم. نمیشود تمام تقصیر را گردن طالبان بیاندازیم چرا که زمینه اینکار را حکومت کرزای و اشرف غنی پایهگذاری کرده بودند. در دوران آنها بالا بردن ارتفاع سد کجکی و ساختن بند کمالخان و لایه روبی انهار بالادست رودخانه هیرمند اجرا شده است. نباید گفت با آمدن طالبان این کارها انجام شده است، نه. این یک روند تدریجی بود که شروع شده بود و ما در سالهای گذشته هم آن را میدیدیم.
از کی این موضع جدیت پیدا کرد؟
موضوع زمانی برای ما جدی شد که بند کمالخان تکمیل شد و افغانستان سیلابهای در ماه فروردین و اردیبهشت منحرف کرده و به سد کمالخان ریختند.
این همان تنگ نظری و نامردی و برخلاف حسن همجواری است. افغانستان آبی را که خود استفاده نمیکنند ولی از همسایه دریغ میکنند. ما اکنون باید روی این موضع مانور بدهیم که خشکسالی رودخانه همیشه وجود داشته است، در ۲۰ سال گذشته همواره اینگونه بوده که ما در زمستان و بهار سیلاب را ذخیره و به تدریج استفاده میکردیم.
**چند سال است که افغانستان حقابه ایران را نمیدهد؟
این سال دومین است افغانها با ساختن بند کمالخان سیلابها را منحرف کردند و در گود زره ریختند و ما به عنوان همسایه گلایه داریم و این با داستان خشکسالی و تغییر اقلیمی معمول همخوانی ندارد. امسال در فروردین و اردیبهشت ماه چند بارسیلاب بزرگی آمده ولی به ایران نرسیده و مسیر آن منحرف شده و به گود زره که شورهزار هم است، رسیده و در نهایت آب آنجا شور و غیرقابل استفاده میشود.
انتهای پیام