مجید حسینی: دانشگاه رفتن کار عبثی است برای سه دهک بالایی است/ معصومه ابتکار و انسیه خزعلی صدای مظلوم نیستند / محسن هاشمی، تهران را هزار برابر گران کرد/
مجید حسینی، استاد دانشگاه که برخی او را پوپولیست می نامند، حسینی در دی ماه ۱۳۹۲ از سوی محمدباقر قالیباف بهعنوان مدیر مؤسسهٔ نشر شهر منصوب شد، و در سال ۱۳۹۴ به سمت مدیر عامل باغ کتاب تهران انتخاب گردید. همچنین سخنان او درباره نظام آموزشی مدتی پر فضای مجازی ترند بود، مصاحبه ای با وبسایت دیدار نیوز انجام داده است که در ادامه می آید.
واکنش مثبت و منفی توییتری در پی انتشار عکس مجید حسینی
عکس دردسرساز مجید حسینی در دوبی
نسرین نیکنام در دیدار نیوز نوشت: “من مقصرم”. این صریحترین جمله دکتر مجید حسینی پژوهشگر و استاد دانشگاه در یکی دیگر از برنامههای اصل ۲۷ در پاسخ به این پرسش بود که آیا افرادی مانند مجید حسینی هم در وضعیت کنونی کشور مقصر هستند یا نه.
او در بخش اول این گفتوگو نقد جدی به وضعیت کنونی آموزش در کشور داشت و از نگاه او تحصیل در دانشگاه برای کسب مدرک هیچ فایدهای برای افراد ندارد و انحصاری شدن دانشگاه در دست قشر مرفه و تمایل دانشجویان به حضور در دانشگاههای علوم پزشکی و صنعتی شریف یکی با هدف ماندن در کشور و تمایل به ورود به حوزه جراحیهای زیبایی و دیگری با هدف ادامه تحصیل در کشورهای دیگر.
اینطور که مجید حسینی میگوید: «آموزش همگانی وظیفه دولت و حاکمیت است، اما در دوره هاشمی رفسنجانی این ماجرا تغییر کرد. آن زمان هاشمی گفته بود که هزینههای آموزش عمومی را باید به عهده مردم بگذاریم در صورتی که هزینههای آموزش باید از پول نفت تامین شود و با اجرای این طرح معلوم نشد پول نفت کجا رفت.»
این استاد دانشگاه به مواجه خود با دهه هشتادیها در دانشگاه اشاره دارد و اذعان دارد: «برای این نسل دیگر هیچ چیزی ارزش ندارد و دلیل آن هم رفتار حاکمیت است که هیچ ارزشی را نگذاشتند معنوی باقی بماند. همه چیز را فروختند حتی احترام به بزرگترها را و نسل جوان خود را ملزم به احترام به پدرش نمیداند و میگودی: او هیچ فرقی با من ندارد فقط چند سال زودتر به دنیا آمده است.
او همچنان روی انحصاری بودن صندلی دانشگاه تاکید دارد و میگوید: هر صندلی رقابتپذیری در کشور وجود دارد برای ثروتمندان است، ما ۱۰ هزار تا صندلی رقابتی در کنکور داریم که همه این صندلیها برای سه دهک بالاست که به دانشگاه شریف، امیرکبیر و علوم پزشکی و … میروند. حتی میتوان اینطور گفت که دانشگاه شریف ترمینال آمریکا رفتن است و افراد پولداری که وارد شریف میشوند با پول پدرشان هم میتوانند برای تحصیل به آمریکا بروند و نمیدانم چرا میخواهند از دانشگاه شریف بروند.
عکس ها: آرش راهبر
این استاد دانشگاه معتقد است: ثروتمند ثروتمند میزاید، فقیر فقیر؛ یعنی اگر پدر شما ثروتمند باشد بیشک شما هم فرد ثروتمندی خواهید بود و برعکس آن هم صدق میکند، هر چند که احتمال اینکه از پدر فقیر تو پولدار شوی هم هست و همه اینها در جامعه شناسی شاخص تعریف شده دارد.
به گفته حسینی، مشهد بزرگترین مرکز بازمانده از تحصیل کشور بعد از سیستان و بلوچستان است، شهر مشهد، کنار امام رضا و آستان قدس! کسانی که از شهر مشهد به حاشیه رانده شدند بزرگترین مشکل شان سرمایه داری مسکن است هر چند که آنها آموزش، درمان، اب و نان هم ندارند. در شهرآباد که بهتر است بگوییم شهر خراب دختر بچهای که نصف بدنش سوخته است را نمیتوانند به بیمارستان ببرند، چرا؟ چون شناسنامه ندارد!
او این را هم اضافه میکند که در همین مشهد مالهای عظیم از محل بانکهای عظیم در تهران وجود دارد که چفت هم هستند و در نهایت معنای همه اینها این است که آن شهرآبادی همیشه شهرخراب است و آن کسی که در منطقه سجاد مشهد و زعفرانیه تهران زندگی میکند همیشه پولدار است.
این پژوهشگر، در جای دیگر از این گفتوگو به جایگاه زن و تبعیضهایی که علیه آنها میشود، اشاره میکند و میگوید: انتخاب معاون زن در ریاست جمهوری به این معنا است که زنها نقشی ندارند و در صورتیکه زن باید همه جا باشد، همین معاونت زنان یعنی تبعیض، که اولین بار هم در دولت خاتمی درباره آن صحبت شد و بعد در دولت احمدی نژاد انتخاب معاون زن حسابی سر و صدا به پا کرد.
به گفته حسینی اگر میخواهید به زن عزت بگذارید و جایگاه او را حفظ کنید بهتر است در همین شهر تهران، ام القرای جهان اسلام، سری به منطقه هرندی و دروازه غار بزنید و ببینید چه بلایی سر زنها میآید.
دکتر مجید حسینی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در قسمت اول این گفتوگو نقد جدی به وضعیت کنونی آموزش در کشور داشت. از نگاه او تحصیل در دانشگاه برای کسب مدرک هیچ فایدهای برای افراد ندارد و انحصاری شدن دانشگاه در دست قشر مرفه و تمایل دانشجویان به حضور در دانشگاههای علوم پزشکی و صنعتی شریف دو هدف عمومی دارد، گروه اول با هدف ماندن در کشور و تمایل به ورود به حوزه جراحیهای زیبایی دانشگاه میروند و گروه دوم با هدف ادامه تحصیل در کشورهای دیگر وارد دانشگاههای فنی و صنعتی میشوند.
این پژوهشگر، در جای دیگر از این گفتوگو به جایگاه زن و تبعیضهایی که علیه آنها وجود دارد، اشاره میکند و میگوید: انتخاب معاون زن در ریاست جمهوری به این معنا است که زنها در اداره کشور نقشی ندارند، در صورتی که زن باید همه جا باشد، همین معاونت زنان یعنی تبعیض، که اولین بار هم در دولت خاتمی درباره آن صحبت شد و بعد در دولت احمدی نژاد انتخاب معاون زن حسابی سر و صدا به پا کرد.
او در قسمت دوم این گفتوگو همچنان روی بحث تبعیض زنان در جامعه تاکید دارد و میگوید: «زنان فقط دختران ونک به بالا نیستند، دخترانی که در بدترین شرایط در مناطق دور افتاده و حاشیه شهرها زندگی میکنند هم زن هستند و اگر ما میخواهیم جنبشی به اسم جنبش زنان داشته باشیم باید نیازهای آنها را هم در نظر بگیریم.»
او با تاکید بر اینکه باید به نیاز دخترانی که در همه جای کشور زندگی میکنند هم در نظر داشت، خاطرهای را از اینطور نقل میکند: “در دل زاهدان به دیدن خانوادهای رفتم که دخترشان فوت کرده بود وقتی علت آن را پرسیدم پدرش گفت خانهمان آتش گرفت و چون آب نبوده، دخترم خود را داخل فاضلاب میاندازد تا آتش لباسش خاموش شود، به همین دلیل فوت میکند.”
مجیدی توضیح میدهد: «تصور کنید در وسط شهر زاهدان نه در روستای سرباز و جای دیگر در وسط شهر، آب نبوده که دختر بتواند آتش را خاموش کند، بعد از مسئول شهرداری میپرسم چرا اینجا آب ندارند میگوید اگر آبرسانی شود، قیمت خانهها بیشتر میشود و چون مردم توان پرداخت آن را ندارند، از اینجا میروند!»
حسینی در ادامه معصومه ابتکار و انیسه خزعلی را مورد اشاره قرار میدهد و میگوید: «این دو هیچ فرقی با یکدیگر ندارند، اینها صدای مظلوم نیستند. اینها هم اشکالی از اکثریتی هستند که دارند حقوق بقیه را میخورند. همه شکل هماند؛ نه ابتکار مهم است نه خزعلی، دختری که در دیشبوک خود را خلق آویز میکند مهم است.»
این استاد دانشگاه درباره وضعیت مسکن در کشور هم میگوید: «اگر همین الان سری به پردیس بزنید؛ به اندازه یک پاساژ بنگاه معاملات ملکی دارد. در هیچ کجای دنیا چنین چیزی وجود ندارد؛ به جای این تبی که برای خانه خریدن راه انداختند اگر اجاره را عادلانه کنند کسی دغدغه اش خانه خریدن نمیشود. تا حالا از خودمان پرسیدهایم که چرا در کانادا کسی خانه نمیخرد؟
عکس ها:آرش راهبر
او ادامه میدهد: در دهه ۵۰ میگفتند اجاره نشینی و خوش نشینی، اما این تعریف دیگر تغییر کرده و اجاره نشینی اصلا خوش نشینی نیست، اجاره نشینی یعنی بدبختی؛ من به دولت میگویم اصلا نمیخواهد قول بدهید و برای ما خانه بسازید، چرا خانهدار شدن را به نفع یک عدهای تبدیل به یک ارزش کردهاید؟ چرا در آلمان ارزش نیست. در آنجا در طول سه سال، اجاره خانه ۵ درصد اضافه میشود و کسی انگیزه خانه خریدن ندارد، اما در ایران اینطور نیست.
حسینی در ادامه بحث مسکن، همچنان روی این موضوع تاکید داشت که موضوع خرید خانه و وابسته بودن سرنوشت مردم با خانهدار شدن را مافیای مسکن در ذهن مردم جا انداختند و دولت هم با آنها همراه است و مدام اعلام میکند بیایید زمین بدهیم خانه بسازید، اینها دروغ است آنها به مردم رویا میفروشند.
این پژوهشگر درباره وضعیت تحصیل دانشگاهی در کشور معتقد است: «نیاز نیست که همه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. میشود به جای دندانپزشک شدن، کمک دندانپزشک شد، دانشگاه آزاد یک بنگاه چند ملیتی، چند رسانهای و چند صاحبی است که از جیب مردم امورات خود را میگذراند، فکر کنم این دانشگاه بزرگترین مالک کشور است و معلوم نیست دانشگاه آزاد در جهرم است یا جهرم در دانشگاه آزاد؟»
انتهای پیام