تریدینگ فایندر

وسواس و مصرف بالای آب

مریم نصر اصفهانی، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «به‌ خاطر کارم به کاربرد واژه‌هایی مثل «خانه»، «خانواده»، «خانوار» و «خانگی» توسط اصحاب سیاست حساس هستم. اینکه آن را چطور می‌فهمند، با چه نیتی از آن استفاده می‌کنند و چطور می‌شود که یاد آن می‌افتند.

خانواده گرچه نخستین سلول جامعه مدنی است، ولی به‌طور معمول مسائل‌اش دغدغه سیاستمدارانِ ما نیست و همچنان تاحدود زیادی خارج از قلمرو قانون، عدالت، انصاف و سایر ارزش‌های مدنی مانده است. ارزش فی‌نفسه ندارد. در نسبت با منافع قلمرو عمومی و حکمرانان گاهی باید سبک زندگی خاصی به او تحمیل شود یا جمعیت‌اش زیادتر/کمتر باشد.

این روزها که با کاهش (فقدان) خطرناک منابع انرژی، به ویژه آب مواجه شده‌ایم عبارت «مصرف خانگی» و لزوم صرفه‌جویی در آن، از دهان نمی‌افتد.

نمی‌دانم چرا اغلب مسئله محیط‌زیست تبدیل به مسئله امنیتی می‌شد. نمی‌دانم چرا هیچ وقت به هشدارهای جدی و دائمی توجه نشد. نمی‌دانم پشتوانه نظری توسعه کشاورزی، تخصیص و توزیع مسرفانه انرژی در کشور عمدتاً خشک و پهناوری مثل ایران چه بوده است: چپ اسلامی بدون دوراندیشی؟ (حرف سیاسی نزنیم)

بی‌تعارف ما منابع طبیعی خود را غارت کرده‌ایم و از پی این غارت مسرفانه با مکیدن آب‌های زیرزمینی شهر تهران سبز و خرم شده و جمعیتی بسیار بیش از ظرفیت‌اش در آن سکونت یافته. بعد هم آب تصفیه شده را برای دستشویی و حمام روانه فاضلاب‌ها کرده و سبک‌زندگی‌های مصرفیِ مسرفانه در بسیاری خانه‌ها شکل‌داده که با خواهش و التماس نمی‌شود تغییرش داد.

زنِ خانه‌دار، آخرین حلقه زنجیره استخراج است؛ او هم باید مصرف کند تا اقتصاد بازار بچرخد، هم صرفه‌جویی کند تا اقتصاد خانه بچرخد، هم مسئولیت فرهنگی-اخلاقی بحرانی ملی را بر عهده بگیرد؟

کافیست یکی از اعضای خانواده شما وسواس تمیزی و «خانه‌ـزندگی دسته‌گل» داشته باشد. سرگیجه خواهید گرفت از میزان آب تصفیه‌شده که برای نظافت، شستشو، وضوگرفتن، استحمام و… استفاده می‌کند. میزان آب تصفیه شده برای اثبات «زنیّت» برساختۀ مصرف‌زدگی، فرهنگ کنترلگر، مردسالاری، خانه‌مانی و خانه‌داری تمام‌وقت و بی‌قدرتی و اضطراب اجتماعی. (کاش پژوهش‌هایی داشتیم درباره شیوع وسواس تمیزی میان زنان ایرانی و دلایل «فرهنگی» و «روانی» آن_ ولی به هرحال آن زن، آخرین حلقه از زنجیره کاربردمسرفانه منابع آبی است. احتمالاً کمترین میزان کنترل را هم بررفتار خود دارد. نمی‌شود مهار هدررفت آب را از آخرین مرحله شروع کرد.)

زن‌ها هم مثل منابع طبیعی تنها به‌هنگام بحران مرئی می‌شوند. نگاه به آن‌ها ابزاری است. حالا که باران نباریده و طبیعت به‌یاری جبران سیاست‌های غلط نیامد، حالا که منابع طبیعی جای اینکه سرمایه‌ای بین نسلی دانسته‌شوند چونان غنیمت بهره‌برداری شده، حالا دکمه «مصرف خانگی» را که البته بالاتر از متوسط آمار جهانی است، بزنیم و از زنان و خانواده‌ها بخواهیم مراعات کنند. باشد. دکمه را بزنیم. چاره دیگری نیست. کاش کار کند.

خودم تاجایی که بتوانم صرفه‌جویی کرده و می‌کنم. امیدوارم همه این کار را بکنیم. ولی بیش از آن، امیدوارم این بحران‌ها فرصتی برای بازنگری اساسی در نگرش حاکم به بهره‌برداری از منابع طبیعی و مشارکت اجتماعی باشد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا