بلاتکلیفی حاکمیتی
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «بلاتکلیفی حاکمیتی» نوشت:
آنچه در سال 1400 «انتخابات» خوانده شد و رخدادهای پس از آن را به یاد بیاورید؛ وجه مشترک آن رخدادهای متفاوت در بلاتکلیفی است. تصمیمگیران در سطوح مختلف در یک نوع بلاتکلیفی عجیب به سر میبرند که نتیجهی آن نیز در زندگی روزمرهی مردم عیان است.
از پروندهی احیای برجام که میتوانست در اسفند99 و به روایتی زودتر از آن به سرانجامی نیک برسد و حالا با وجود گذشت زمانی طولانی هنوز به جایی نرسیده است تا آنچه «ظلم» در بررسی صلاحیتهای کاندیداهای «انتخابات» 1400 خوانده شد و پروندهاش همچنان باز مانده است.
از اعتراضات 1401 که هنوز مشخص نیست راهحل تصمیمگیران برای «اجبارِ حجاب» چیست تا پروژهی خطرناکی که ظاهرا در دانشگاهها در حال اجراست و … در همهی اینها بلاتکلیفی موج میزند؛ بلاتکلیفی در پاسخ به این سوال که «آیا هنوز هم میزان رای ملت است؟»
بر اساس آنچه در روزهای انقلاب به مردم وعده داده شده بود قول و قرار رهبران ایجاد «جمهوری مثل سایر جمهوریها» بود که قاعدتا در آن «میزان رای ملت است»، از طرف دیگر بنا بر سیرهای که از حکومت علوی بیان شده است تا مردم نخواستند آن «معصوم» هم در جایگاه حکومت قرار نگرفت.
تجربهی بشری هم میگوید که دموکراسی با وجود تمام اما و اگرهای آن همچنان تنها گزینهی ممکن برای حکومت بر جامعه است. اما با وجود آن قول سیاسی و آن سیرهی دینی و این تجربهی بشری ظاهرا برخی راه دیگری را برگزیدهاند و در پی آن هستند تا جمهوریت را در عمل از نظام سیاسی حاکم بر ایران خط بزنند.
ظاهرا هشدار چند سال قبل آیتالله خامنهای دربارهی تلاشها برای «استحالهی جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن» مورد توجه تصمیمگیران نظام قرار نگرفته است و شاهد هستیم که با وجود آنکه همچنان نظام سیاسی موجود «جمهوری اسلامی» خوانده میشود اما برخی در عمل در حال حذف «جمهوری» از «باطن و سیرت» آن هستند و البته قرائت صحیح از «اسلامیت» را هم به کناری نهادهاند.
اما بلاتکیفی حاکمیتی اساسی که همه، از مسئولان تا منتقدان، از مردم تا تصمیمگیران، در آن گرفتار آمدهاند به این موضوع بازمیگردد که میان خواست مردم و حاکمان کدام یک ارجحیت دارد؟
چه هنگامی که اجازهی حضور میانهروها در «انتخابات» 1400 صادر نشد، چه زمانی که مجوز احیای برجام به منتخبان مردم در دولت روحانی داده نشد، چه در این یک سال که میان خواست خیابان و تصمیم حاکمان دربارهی «اجبارِ حجاب» شکاف پنهان گذشته، عریان شده و چه در ماجرای اخراج استادهای منتقد و اعزام وفاداران به دانشگاهها این بلاتکلیفی آشکار است.
تصمیمگیران نظام در سطوح مختلف به تصمیم نمیرسند زیرا در یک بلاتکلیفی نظری و عملی به سر میبرند؛ آنها از یکسو میخواهند آنچه خودشان حق میپندارند را به مرحلهی اجرا برسانند و از سوی دیگر میدانند که بسیاری از مصادیق «حق» با مقابلهی همانهایی مواجه خواهد شد که قرار بود میزان و معیار عملکرد مسئولان خواست و رای آنها باشد.
به نظر میآید که تا اطلاع ثانوی الویت اصلی نظام حکمرانی میباید مشخص کردن تکلیف خود با رای اکثریت باشد؛ نمیشود از یک طرف از اهمیت رای اکثریت سخن گفت و از طرف دیگر بر اساس دلخواستههای اقلیت عمل کرد.
در پایان یادآوری این سخن آیتالله خامنهای به همهی تصمیمگیران در سطوح مختلف نظام ضروری به نظر میآید:
«چند کلیدواژهی اصلی هست، این کلیدواژههای اصلی را فراموش نکنید؛ مسئلهی «نقش مردم در حکومت» یکی از این کلیدواژهها است؛ این کلیدواژه است.
بعضیها از بچّههای خوب و انقلابی تعجّب میکنند که فلانی مدام میگوید در انتخابات شرکت کنید، شرکت کنید؛ از من گلهمند میشوند که چرا شما مدام گفتید بیایید در انتخابات شرکت کنید.
آقاجان! توجّه داشته باشید که مصیبت، آنروزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این را میخواهد.
الان شماها باید زودتر از من بشنوید، بنده هم شنفتهام صداهایی را که بلند میشود، آرزو میکنند و انتظار میکشند روزی را که نود درصد مردم پای صندوقها شرکت نکنند.
حالا مثلاً فرض کنید که گفتند بیستوچند درصد پای صندوقها شرکت نکردند، نیامدند؛ میگویند این کافی نیست، باید کاری کنیم که نود درصد مردم پای صندوقهای رأی نیایند؛ مصیبت آن است.
بنده آن را میبینم. حضور مردم پای صندوق رأی، یک نعمت بزرگی است. «مردمسالاری»، این جزو کلیدواژههای اصلی است؛ این را فراموش نکنید.
خب، شما میخواهید که مردم پای فلان صندوق بیایند، پای آن صندوق نیایند، خب تلاش کنید تا آن کاری که شما میخواهید تحقّق پیدا کند. جلوی حضور مردم پای صندوق رأی نایستید»
سخنان رهبری در دیدار جمعی از دانشجویان، خرداد 96
انتهای پیام