بازیگر نجلا در نجلا 2: من باعث افت سریال نشدم
بازیگری است که عده زیادی او را به نام سوسنِ سریال «پایتخت» میشناسند؛ برخی با «ماجرای نیمروز» او را بهیاد میآورند و عده زیادی هم این روزها «محیا دهقانی» را به نام «نجلا» صدا میزنند، بازیگری که در کارنامه کمتعداد فیلمهای سینماییاش، کارهای درخشانی مثل «شیار۱۴۳»، «لیلاج» و «قهر و آشتی» دیده میشود.
به گزارش تسنیم در اردیبهشت ۴۰۱، البته او در تلویزیون سالِ پرترافیکی را گذراند؛ او در سریالِ نوروزی «همبازی» و «همسایه» شبکه دو و شبکه سه سیما نقشهای متفاوتی به نمایش گذاشت، بلافاصله در چند ماه بعد در سریال «خودخواسته» با کاراکتر آتوسا به قاب تلویزیون آمد، اما شاید تمام بار سخت شخصیتپردازی «دهقانی» بعد از سوسنِ «پایتخت» و بازخوردهای جالبش، رسیدن به نقش سخت «نجلا» بود که پیش از آن سارا رسولزاده ایفایش کرده بود،
نقشی که با انتقاد بسیاری از منتقدین روبهرو شد. برخی ضعفهای سریال را به گردن محیا دهقانی انداختند که در فصل دوم، نقش اول را بهعهده گرفت، مثلاً در جایی کارشناسی با استفاده از عبارت «بازیگر اشتباهی»، تغییر بازیگر در این سریال تلویزیونی را یکی از عوامل مهم سقوط آن دانست.
* در روزهای ابتدایی پخش «نجلا»، موجِ انتقادی به راه افتاد که برخی شما را خطاب قرار میدادند و میگفتند تغییرِ بازیگر، «نجلا» را دچار سقوط کرده و در این راستا از عبارتِ بازیگر اشتباهی هم استفاده کردند. این انتقادها شما را اذیت نکرد؟
خیر. چون با آگاهی این کار را کردم. به خاطر اینکه من تئاتر بازی کردم. بازیگر باید توانایی ایفای هر نقش را در هر موقعیتی داشته باشد و از طرف دیگر مالکیت در هنر معنایی ندارد.
هر کاراکتری به نامِ بازیگر، سند نمیخورد! ما هزاران نمایشنامه داریم که بازیگران مختلفی میتوانند بارها کاراکترهای شناسنامهدارش را بازی کنند. مثلاً قرار نیست فقط هملت را یک بازیگرِ خاص بازی کند یا برخی نقشها فقط به عدهای از بازیگران واگذار شود.
در مورد بازیگر اشتباهی هم که اشتباه کردید باید ببینیم این نگاه از کجا میآید؟ برای من انتقادِ منتقدین و نظرات مردم همیشه محترم بوده است. هیچوقت با انتقاد اذیت نشدم بلکه مرا قویتر میکند. همهجای دنیا خیلی سخت است تو خوبی را ببینی و انگار راحتتر میتوانند درباره بدیها صحبت کنند.
* یکی از این انتقادها به تغییر رویه کاراکترِ «نجلا» بود، مثلاً میگفتند «نجلا» در فصل اول از اقتدار و ابُهت زیادی برخوردار بود و این اتفاق در فصل دوم نیفتاد.
«نجلا۱» با یک موضوع و نهایتاً دو موضوع برخورد میکرد و نسبت به آن دغدغه داشت؛ اول، گمشدن بچهاش و ثانیاً مواجهه با عشقش. تمامِ تلاشِ او در فصل اول این بود که بچهاش را پیدا کند. اما در «نجلا۲» این اتفاق نیفتاد؛ همهچیز از مصیبت جدایی از عشقش شروع شد. «نجلا» واقعاً عاشق شد.
در واقع آن حالتِ قُدّیاش شکست. نجلایی که از ابتدایش میبینیم نجلای عاشقپیشهای است و این بُعد را در نجلای۱ ندیدیم که عاشقپیشه باشد. در وهله بعدی از درون، شکلِ دیگر خودش را نشان داد. آن جدایی شکل گرفت و بعد عبِد وارد قصه شد و عشق شکل گرفت.
تمام اتفاقات آنقدر پُشتِ سر هم و نفسگیر بود که اگر فرد، قُدّترین آدم هم باشد شرایط برای او سخت میشود. به خاطر اینکه در جریانها و موقعیتهای سختتری به نسبت نجلای اول قرار گرفت و واقعاً نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت و نمیتوانست قُدّیاش را به نمایش بگذارد و فرصتِ این کارها نبود.
* حتی برخی انتقاد کردند برای اینکه کاراکتر نجلای دو را به نجلای یک نزدیک کنند با آرایش غلیظ این کار را کردهاند؛ شما قبول دارید؟
من قبول ندارم. چون خانم رسولزاده همان گریمی را داشتند که در فصل دوم همین گریم پیاده شد. شاید فرمت چهره من با ایشان فرق داشته باشد و هر گریمی روی هر صورتی یک شکلی را نشان میدهد. اما کارِ خاصتری نسبت به فصل اول انجام نشده بود.
به هر حال کارگردان از فصل اول میخواست «نجلا» حالت جنوبی بودنش را به رخ بکشد. چشم و ابروی این مدلی؛ چرا که «نجلا» یعنی زن چشم زیبا! یعنی اگر این شکل و شمایل را از آن بگیریم، ماهیت و معنای کاراکتر از بین خواهد رفت.
انتهای پیام
به نظرم خیلی خوب بازی کردن مقصرکارگردان بودکه این دوگانگی رودرذهن بیننده القاکردوگرنه خانم دهقانی مشکلی نداشت ذهن بیننده به خانم رسول زاده عادت کرده بود