اربعین و شخصیت ایرانی
عباس نعمتی، نویسنده، در یادداشتی برای انصاف نیوز به مناسبت راهپیمایی اربعین نوشت:
وقتی میگوییم “ایرانی” دقیقاً از چه چیزی سخن میگوییم؟
آیا عنصر مشترکی وجود دارد که شخصیت ایرانی برمدار آن بگردد و به احساس یا عاطفه ایرانی وحدت بخشد؟
به نظر میرسد سه عنصر پایهٔ شخصیت ایرانی را شکل میدهد که به ترتیب:
۱) نوروز
۲) محرم
۳) زبان فارسی
است.
هرچند همه ایرانیها مسلمان نیستند ولی محرم و عاشورا عنصر هویت بخش تمام ایرانیهاست. همچنان که تمام ایرانیها زبان اولشان فارسی نیست ولی دیگر امروز تقریباً تمام ترک زبانها، کرد زبانها و عرب زبانها یکی از دو زبانشان فارسی است.
زبان فارسی به مثابه ناخودآگاه جمعی ایرانیان بستر همدلی و همبستگی ایرانیان است و به ادراک ایرانیان از وقایع جهت میدهد.
در ایام نوروز و محرم شبکهای از روابط اجتماعی شکل میگیرد که مردم با هر طبقه و مسلک و مرامی گرد هم میآیند. رابطه گرم بین طبقات مختلف اجتماعی ایجاد میشود و به جامعه ایرانی معنا میدهد.
جامعه ایرانی هم خود را در نوروز و محرم بازسازی میکند.
به نظرمی رسد در کنار این سه عنصر هویت بخشِ جامعه ایرانی پدیده، چهارمی در حال تولد است.
اربعین و پیاده روی اربعین دارد به احساس و عواطف ایرانیها جهت و وحدت میبخشد. شبکهای از روابط اجتماعی در میان طبقات مختلف جامعه درست کرده و توانسته عاطفه جمعی ایرانیان را درگیر خود کند و روح جمعی ایرانیان را معنا بخشد.
بصورت تعجب برانگیزی در پیاده روی اربعین شباهتها، عواطف مشترک و اهداف مشترک بر تفاوتها دارد میچربد.
در کنار انسجام اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی، هم گرایانی افراد جامعه با یکدیگر و نشاط اجتماعی، جامعه ایرانی را به سمت اجتماع برده است.
آمارها میگوید در اربعین ۱۴۰۲، سه میلیون و ۸۰۰ هزار نفر به پیاده روی اربعین رفتهاند.
این جمعیت بصورت مویرگی از دور افتادهترین نقاط روستاها و شهرهای کشور (خراسان و سیستان و یزد و کرمان و آذربایجان و هرمزگان و…) به سمت مرزهای غربی کشور (کرمانشاه، ایلام، کردستان و خوزستان) حرکت کردهاند و در بازگشت همین جمعیت در کل کشور پراکنده میشوند.
از نظر اجتماعی ایران کاملاً هم میخورد و تمام کشور را متأثر از خود میسازد و نقش چسب بین مردم را بازی میکند.
در کنار ابعاد اجتماعی، نقش پیاده روی اربعین بر توسعه کشور و زندگی مردم بر تثبیت بعد هویت بخش اربعین کمک میکند.
حرکت چند میلیون نفر در سراسر کشور باعث گردش پول در کشور، ایجاد اشتغال و تولید ثروت میشود.
پول که نقش خون در بدن را بازی میکند در گردشی که در این ایام در کشور انجام میدهد از قضا به دست طبقات ضعیف و کمتر بهرهمند میرسد.
از سه میلیون و ۸۰۰ هزار زائر اربعین تنها ۱۸۰ هزار نفر با هواپیما به نجف رفتهاند. سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر با اتوبوس، ماشین شخصی، مسافرکش، تاکسی و… از شهرها و روستاهای خود تا مرزهای هفت گانه مهران، شلمچه، چذابه، خسروی، تمرچین، باشماق و پرویز خان رفتهاند.
از آنجا که این حرکت کاروانی نیست مردم در تمام توقف گاهها و در طول مسیر خرید میکنند.
این چند میلیونی در حرکت خود در سراسر کشور از بقال و رستوران و ساندویچی و تعمیرگاه و مغازه کفش و لباس و صنایع دستی و خشکبار و … خرید میکنند. از مسافرخانهها و خانههای اجارهای جهت اسکان استفاده میکنند. صنعت حمل و نقل، مسافرکشها و تاکسیها و اتوبوسهای استانهای کرمانشاه و ایلام و خوزستان و همدان و… تماماً رونق دارند.
آمارها نشان از رونق فروش صنایع دستی این استانها در ایام اربعین دارد.
دههها یکی از مشکلات مناطق و استانهای مرزی غرب و جنوب غربی ایران این بود که توریست و مسافر نداشت، لذا بشدت محروم و از نظر زیر ساخت فقیر بودند. راهپیمایی چند میلیونی اربعین باعث توجه دولت به زیر ساختهای این مناطق شده است و تنها در دو سال گذشته ۴۰۰۰ میلیارد تومان در استان ایلام سرمایه گذاری در جاده و اتوبان شده است.
راهپیمایی اربعین فرصت مناسبی برای صنایع مختلف کشور نیز هست.
کارخانههای مواد غذایی، لبنی و بسته بندی، پوشاک، پارچه و پلاستیک و کفش و… صرفاً مایحتاج این چند میلیون زائر ایرانی را تأمین نمیکنند، یکی از بهترین ایام فروش و صادرات آنها به عراق در ایام اربعین و ۲۰ میلیون زائر کربلاست.
ظرفیت اقتصادی سفر شیعیان هند (۶۵ تا ۸۰ میلیون نفر)، پاکستان (۴۰ میلیون نفر)، افغانستان (حدود ۱۵ میلیون نفر)، جمهوری آذربایجان (۱۰ میلیوننفر) و… از خاک ایران به عراق در ایام اربعین نیز وجود دارد.
یکی از سه صنعت پردرآمد جهان توریسم است و اشتعال زایی بالایی هم دارد.
هم پوشانی منافع اقتصادی راهپیمایی اربعین، در کنار منافع اجتماعی آن و اعتقادات دینی مردم ایران نشان میدهد در حال تولد عنصر چهارمی هستیم که مدار جامعه ایرانی گرد آن بگردد و هویت بخش و معرف شخصیت ایرانی گردد.
انتهای پیام
میشود گفت هویت ایرانی بر اساس مخالفت با اسلام اکثریت و عربی و حفظ ساختار پادشاهی و آداب ایرانی است…این هویت از
جانب پادشاهان ایران و همکاری آشکار و نهان روحانیت ، حمایت شده و ساخته و پرداخته و تئوریزه میگردد…
اینجاست که میزانی حقیقی (مورد اشاره خود کتاب الهی) برای درک قرآن لازم است تا محکی برای اثبات حقانیت فرق مختلف
و برداشت های گوناگون از اسلام و جلوگیری از تخاصم آنها و رفتارهای منافقانه اجتماعی فراهم گردد…
و این روش همان رعایت اتصال قول الهی (در همین چیدمان فعلی) است و رعایت اتصال آیات هر سوره ذیل آن قرار دارد…
چاره حل منازعات بین ایرانیان با غیر ایرانیان و بین مسلمان و غیر مسلمان ایرانی و رسیدن به هویت اصیل ، تسلیم به نتایجی
است که با این روش حاصل میگردد…نتایجی از کتاب الهی که میتواند آداب ایرانی و فهم ایرانی از کتاب طبیعت را نیز پالایش
کند یا تعالی بخشد…