این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست/ تحلیلی بر فضای مهاجرت
برترینها نوشت: این روزها که تب مهاجرت به شدت بالا گرفته، ضدموج جدیدی در شبکههای اجتماعی راه افتاده که از جهاتی جالب است، در واقع اگر چه خیلیها برای رسیدن به زندگی در خارج از کشور، حاضرند هزینههای مادی و روانی زیادی متحمل شوند، اما برخی از آنها که در خارج از کشور زندگی میکنند از نوعی فروپاشی صحبت میکنند، انگار لمس خوشبختی در هیچ جایی به جز وطن نمیچسبد، وطن هم که اوضاعش تراژیک است.
این مطلب نه در تایید مهاجرت است و نه در رد آن، صرفا توصیف فضای موجود در میان کاربران است. بهانه مطلب هم توئیت کاربری به نام «سِر سپ بلاگر» است:
«شما اول مهاجرت میکنی اروپا میبینی همش باید مالیات بدی و توی خونههای ۴۰ متری زندگی کنی، بعد تصمیم میگیری بری کانادا چون خونههاش بزرگتره و زندگیشون لاکچریتره، میری میبینی کانادا هم مزخرف و گرونه و همیشه سرد و برفی. تصمیم میگیری بری آمریکا کشور قدرتمند و آزاد زندگی کنی، کشور ۴ فصل و ارزونتر و بهتر از کانادا… کمکم میبینی ۴۰ سالت شد و تمام دوران زندگیت دنبال پروسه اپلای و رسیدن به آرزوهات بودی، آخرشم به هیچ شادی و آرامش درونی نرسیدی… همیشه دور از خانواده و دوستات و ایران ..
نمیگم همه ولی اکثر ایرانیا آرزو دارن که برگردن کشور خودشون… دیگه خسته شدیم..چقدر اپلای کنیم؟چند بار مهاجرت کنیم؟ کجای دنیا بهترین و بیعیبترین کشور دنیاست؟ جواب من هیچجاست… هر کشوری مشکلات خودشو داره. اروپا مزخرفه…کانادا چرته…آمریکا هم همینه… هر کشوری بری یاد ایران میکنی…من تجربه دوستای خارجیم رو داشتم… دوست تونسی، عراقی، مراکشی، روسی، اوکراینی. هیچکدومشون اینقدر عاشق کشورشون نبودن، ولی ایرانی همیشه عاشق کشورشه، دلیلشم نمیدونم شاید برگرده به فرهنگمون.
حالا اگر از ایران متنفری و میخوای فرار کنی، بدون خیلی زود دلت تنگ میشه برای مادرت، برای برادرت، برای خواهرت. برای غذاهاش برای تک تک خیابوناش… میبینی ۱۰ سال گذشته و تو هیچوقت پیششون نبودی… همیشه یا تلفنی یا تصویری هیچوقت نفهمیدی کِی خوشحالن، کِی ناراحتن.. مشکلشون چیه… هیچوقت نزدیکشون نبودی باهاشون حرف بزنی … و همیشه زمان رو از دست دادی…»
این توئیت واکنشهای زیادی را در فضای مجازی برانگیخت
یکی از کاربران در همان ابتدا در واکنش به این توئیت نوشت: این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست این خاک وطن نیست این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
سیمین گفت: من که ده سال جوونیمو دور از خانوادهم تو شهر مرزی تک و تنها زندگی کردم و در هیچ یک از دشواریهای زندگیم کسی کنارم نبود. مهاجرت واسه امثال من بهتره اتفاقا که از همه چیز و همه کس بریدیم. مشکل من اینه که دیگه حال زندگی ندارم چه تو ایران چه هر جای دیگه. فی الواقع هر چه بادا باد …
مستر بیوتی ادعا کرد: من تحقیق کردم ۹۹.۹۹٪ اینایی که از زندگی بعد از مهاجرت مینالن یه مشت بچه رانتی و سرمایهدار بودن که تا وقتی تو ایران بودن با پول بابایی و مامانی مشغول عشق و حال بودن و الان مجبورن تو خارج کار کنن
ریحانه نوشت: ولی اگر من یه روزی مهاجرت کردم و اینارو گفتم بزنید تو دهنم.
وندی هم گفت: تمام گزارهها درست بجز این آخری که ایرانی همیشه عاشق کشورشه و میخواد برگرده به چیزایی که داشته؟؟! به نظرم این فقط در مورد درصدی از افراد صحیحه و تعمیمش به همه سانتیمانتاله! دلیل مهاجرت خیلیا رهایی از فرهنگ و طرز فکر و لایف استایلی هست که در اون کشور مرسومه!
میترا هم از آرزوهایش گفت: اگر فرهنگ ایران یه ذره عوض شه، من برمیگردم یه خونه حوض دار میخرم، تو کشور قشنگ خودم، با خانواده خودم، با نعمتای قشنگ و زیادش زندگی میکنم
حامد از تجربه شخصیاش نوشت: من خودم ۱۵ سال پیش رفتم تمام اونجاهایی که ذکر کردی رفتم گشتم و اراده کنم میتونم برم ولی آخرش د رکشوری زندگی کردم که مثل ایران زنده هست نه اروپا و کانادا که ۵ غروب پرنده پرنمیزنه
و در انتها نظر متفاوت میسمیم: باورت میشه با خوندن توییتت اشک ریختم؟ من ۶سال پیش تا یک قدمی انگلیس رفتم ولی برگشتم. الان حتی با وجود این اوضاع، بازم از ته دلم خوشحالم که کنار خانوادمم.
انتهای پیام