برای نجات دانشگاه چه کنیم؟ / نعمت الله فاضلی
نعمت الله فاضلی طی یادداشتی در شبکه های اجتماعی خپد نوشت: نادر فتوره چی از همکاران و دوستان فرهیخته ام پرسیده اند: “در این فضای نابسامان و تامل برانگیز حاکم بر دانشگاه ها و آموزش عالی وظیفه ما چیست ؟”
مقصود ایشان از ما، دانشگاهیان است. این پرسش را دیگر همکاران هم پرسیده اند. کوتاه چند پیشنهاد می دهم.
۱) پرسشگر شویم. در حوزه عمومی و هر فضا و خرده فضایی که داریم بپرسیم. بپرسیم چرا حال نهاد دانشگاه وخیم است و چه می توان کرد. نگذاریم وضع کنونی طبیعی و عادی یا اجتناب ناپذیر جلوه کند. نگذاریم تحقیر شویم. سکوت نکنیم. مسوولیت پذیر باشیم. حداقل نسبت به خانه و حرفه و رشته خود حساس باشیم.
جامعه انتظار دارد دانشگاهیان در بهبود جامعه بکوشند. نمی توان انتظار داشت مردم مشکلات دانشگاه را حل کرده و بهبود ببخشند. اگر دانشگاهیان نتوانند خانه خودشان را مراقبت و محافظت کنند، در بهبود جامعه هم ناتوان خواهند بود.
۲) مدنی شویم. نظام اداری دانشگاه در اختیار دانشگاهیان مستقل نیست، اما نهادهای مدنی و صنفی دانشگاهی خرده فضاهایی برای کنشگری و ایفای مسوولیت ماست.
صدها انجمن های علمی و صنفی دانشگاهیان داریم که با تقویت و حمایت آنها می توان در برابر تهاجم و تعرض سیاسی به دانشگاه ایستاد. می دانیم که اکثریت مطلق انجمن های علمی و صنفی دانشگاهی بسیار ضعیف اند. عضو فعال این نهادها شویم و از طریق فعالیت های نهادی انسجام علمی و صنفی شان را تقویت کنیم.
۳) شاکی شویم. بسیاری از رفتارهای تهاجمی و تخریبی علیه دانشگاه غیرقانونی است. بسیاری از جذب هیات علمی ها، اخراج ها، فشارها و فرصت طلبی ها، وجه حقوقی و قانونی ندارد و می توان با شکایت به دستگاه های قضایی و حقوقی آنها را به چالش کشید. از ظرفیت های قانونی و حقوقی موجود برای دفاع از دانشگاه و دانشگاهیان استفاده کنیم.
۴) نترسیم. بکوشیم که زیربار ارعاب و زور نرویم. فرصت طلبان و نااستادان را به چالش بکشیم. از استادان مستقل به هر شیوه ممکن حمایت کنیم.
۵) بهترین باشیم. در ایفای نقش های مان به عنوان معلم، محقق و مولف دانشگاهی، نهایت سعی و کوشش مان را بکنیم که با بهترین کیفیت باشیم. این طور می توانیم مانع سرایت آلودگی و عفونت به بدنه دانشگاه شویم.
۶) راوی شویم. تجربه ها و مشاهدات مان از نابهنجاری ها و آشفتگی ها و تعرض های سیاسی به نهاد دانشگاه را در حوزه عمومی بگوییم و بنویسیم. ژان پل سارتر قانون مهمی را کشف کرد و گفت “توصیف کردن، تغییر دادن است”. نگذاریم زشتی ها و درشتی ها زیر فرش پنهان بماند و پنهان کنند. راوی دردها و زخم ها بر تن دانشگاه شویم.
۷) امیدوار باشیم. ارنست بلوخ در کتاب مشهورش “اصل امید” گفت امید یعنی “نه هنوز”. هنوز و همیشه، ظرفیت هایی هست که شکوفا نشده و رهایی بخش و گره گشایند. مطمین باشیم که ظرفیت های بالقوه نهاد دانشگاه هنوز بالفعل نشده و با تکیه بر این ظرفیت ها می توان روزهای روشنی را امید داشت.
شرط تحقق آنچه گفتم این است که ما دانشگاهیان باور کنیم و بپذیریم که “ما” هستیم نه “من”. بپذیریم که سوار یک کشتی هستیم. اگر این کشتی غرق شود، همه غرق می شویم. بیاییم روح جمعی دانشگاه را درک و مسوولیت جمعی را پذیرا شویم. نخواهیم نظارگر این اوضاع بی سامان باشیم.
انتهای پیام
به جرات می توان گفت که دغدغه ۹۰ درصد کسانی که به عنوان استاد در دانشگاه هستند فقط مادی است و بیسوادانی هستند که با معیارهای مد نظر نظام تن به هر ذلت و خواری و تحقیر و ریاکاری می دهند تا به لفت و لیسی برسند! از معامله کردن با دانشجو که هدفش مدرک ایت نه علم آموزی و گرفتن ارزشیابی علمی تا تقلب در چاپ مقالات جعلی! بنابراین از دانشگاه فقط سردر باقیمانده!