درباره اخبار خودکشی چه باید کرد؛ منتشر شود یا نه؟
نیره توکلی در سایت خبرآنلاین نوشت:
وقتی گفته میشود خبر «خودکشی» منتشر شود یا نشود، گویی به یک رأس یا جناح معتقدیم که صلاح جامعه و مردم منحصراً در دست آنهاست و ما در انتشار اخبار یک جامعه فقط و فقط تابع و پیرو این گروه هستیم.
در همهجای دنیا ضوابطی وجود دارد و دربرگیرنده حقوق بشری، تبعیضهای نژادی، جنسیتی و مذهبی است که رسانهها موظفند خطمشی خود را بر اساس آن تعیین کرده و در انتشار اخبار، این موارد را لحاظ کنند. بر اساس قوانین مدنی که مبتنی بر حقوق بشر هستند، اطلاع از اخباری که در سطح اجتماع رخ میدهند، جزو حقوق شهروندان آن جامعه است و لازم است که بدون سانسور به سمع و نظر آنها برسد.
اما در خصوص انتشار اخبار حساس، مخصوصاً موضوعاتی همچون خودکشی، ما همواره با دروازهبانی خبر مواجهیم؛ که این پدیده بنا به مصالحِ عدهای که فکر میکنند بهتر و بیشتر از بقیه میدانند و منافعشان ایجاب میکند، صورت میگیرد و این گروه ممکن است با در نظر گرفتن اینکه موضوعی به نفع مردم هست یا نیست، جلوی انتشار اخبار به شکل کامل و صحیح را بگیرند.
علت اینکه مردم ما هم نسبت به اخبار منتشرشده از سوی رسانه ملی بیاعتماد هستند همین است. اطلاعرسانی ناقص طی سالهای متمادی با در نظر گرفتن صلاحدید جمعی [صرفاً از سوی مسئولان رسانه] باعث شده که مردم امروزه اخبار را از منابع مختلف رصد و پیگیری کنند؛ که این رویکرد هم به نوبه خود ممکن است تحریف اخبار را در بر داشته باشد.
در خصوص انتشار خبر خودکشی هم این موارد صادق است؛ گاه یک گروه با هدف اینکه ناامیدی را به جامعه تزریق نکنند، موافق این هستند که این اخبار در سطح گسترده منتشر نشود یا دستکم مقداری تلطیف شود. در مقابل ممکن است جناح دیگری هم وجود داشته باشند که سعی در این داشته باشند با انتشار اخبار خودکشی، جامعه حاضر را یک جامعه افسرده و ناامید جلوه دهند.
اینها پارادوکسهایی هستند که پیرامون انتشار خبرهای حساس وجود دارند و میبایست در نظر گرفته شوند. ضمن اینکه صدا و سیمای ما در زمینه اطلاعرسانی، بیشتر تابع این تئوری است که مصلحت جامعه را به تنهایی تشخیص دهد و اخبار اینچنینی را هرطور که صلاح میداند، منتشر کند؛ که این عینِ نقض حقوق شهروندان جامعه است. هرچند این مسئله در کشورهای دیگر هم حاکم است و همواره گروههایی وجود دارند که با تبعیت از یک ایدئولوژی، برای کل جامعه تصمیم میگیرند و آنها هستند که مشخص میکنند اخبار منتشر شوند، نشوند یا دستکم چگونه منتشر شوند.
اگر ما جامعه خود را دارای دو قطب در نظر بگیریم، صدا و سیمای ما همیشه منعکسکننده منافع و سلیقه جناح (قطب) راست است، گویی تفکر و صدای دیگری در این جامعه وجود ندارد. مردم قطعاً در چنین اجتماعی از اطلاعرسانی درست برخوردار نیستند؛ چه از سوی رسانه ملی و مسئولان که معمولاً سعی در پوشش ناقص خبر دارند و چه از سوی فضای مجازی که افراد در معرض بمباران خبری قرار دارند. هردوی این شرایط در نهایت سبب گمراهی مردم میشود که ندانند خبر درست کدام است.
وقتی گفته میشود بهتر است اخبار خودکشی منتشر نشود، آیا روانشناسان و جامعهشناسان هم در این تصمیم یا تفکر نقشی دارند؟ آیا رسانه ما در رویارویی با این اتفاق به سراغ این قشر میرود و از آنها در رابطه با نحوه انتشار این اخبار میپرسد؟ اصلاً بهطور تخصصی به این موضوع پرداخته که اخبار موجود در این زمینه را چطور منتشر کند؟
پاسخ منفی است؛ در جامعه امروز ما تفکری حاکم است که میگوید خبر خودکشی بهتر است منتشر نشود یا در این زمینه سیاهنمایی نشود.
من هم مانند هر جامعهشناس دیگری معتقدم خودکشی یک پدیده اجتماعی است و برخی از شرایط اجتماعی ممکن است در وقوع این پدیده نقش داشته باشند و افراد را به سمت این عمل سوق دهند. البته در این میان برخی افراد بنا به مقتضیات روحی، جسمی و … آسیبپذیرترند و برخی دیگر کمتر در معرض این آسیب هستند. به هرجهت مطلع شدن از این قبیل اخبار در سطح جامعه، حق شهروندان است، به شرطی که کارشناسان و مسئولان ذیربط مواظب افرادی باشند که در روبهرویی با این موارد ممکن است دچار آسیب شوند.
اگر کسی اقدام به خودکشی میکند، لزوماً بدان معنا نیست که عمل او به مثابه اعتراض و نافرمانی است یا به تشویقِ عوامل دیگر دست به این کار زده؛ که رسانهها در انتشار چنین خبری محافظهکار هستند یا در برخی مواقع از نشر آن امتناع میورزند.
ترمیم این وضعیت و تفکرات شبیه به آن، در وهله نخست نیازمند اقدامات گسترده برای برقراری آرامش روانی است؛ انتشار خبر خودکشی در جامعهای که سالم است، القاکننده حس ناامیدی و ترس نیست. آرامش و سلامت روانی باید بهقدری در جامعه حکمفرما باشد که ضمن انتشار این اخبار، به این فکر نکنیم که ممکن است ثبات روانی در اجتماع از هم گیسخته شود.
خودکشی، خودکشی است؛ مفهومی که به اندازه نامش دردناک است. درمان لحظهای، یعنی پیشگیری از خودکشیِ یک فرد در حین اقدام به عمل، راه چاره نیست؛ این پدیده به درمان ریشهای نیاز دارد که این درمان به طور کلی شامل بهبود شرایط زندگی فردی و جمعی (شرایط اجتماعی) است. تنها در چنین شرایطی است که افراد هرگز به این وادی دردناک نمیرسند یا دستکم کمتر به آن فکر میکنند؛ چرا که هیچکس تا وقتی [تحت تأثیر عوامل و شرایط زیستی] مجبور نباشد، دوست ندارد به زندگی خود پایان دهد.
انتهای پیام