خرید تور نوروزی

نعمت‌الله فاضلی: خطر اضمحلال فرهنگی در کمین است | این سیاست فرهنگی فقط ناراضی تولید می‌کند | هزینه اقتصاد قدرت به شدت بالا رفته است

سرویس فرهنگی، انصاف نیوز: 3 جامعه‌شناس برجسته کشو با بررسی نسبت جامعه معاصر ایران و فرهنگ، نسبت به خطر اضمحلال فرهنگی و بحران‌های در کمین جامعه بدلیل فقدان سیاست‌های فرهنگی مشخص و هدفمند هشدار دادند.

به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، خانه اندیشمندان علوم انسانی عصر دوشنبه، 27 شهریور 402، در نشست «فرهنگ در برنامه‌های توسعه ایران» میزبان نعمت‌الله فاضلی، سیدرضا صالحی‌امیری و روح‌الله نصرتی بود. این سه جامعه‌شناس، هر یک از منظری به بررسی نسبت توسعه فرهنگی و برنامه‌های توسعه پس از انقلاب پرداختند.

در ابتدای این نشست، نعمت‌الله فاضلی با اشاره به «ناسازه‌های سیاست فرهنگی در ایران امروز» گفت: این ناسازه‌ها، واقعیت‌ی است که باعث شده در ایران معاصر بحران‌های زیادی را تجربه کنیم.

او با اشاره به تالیف دو کتاب در مورد ناسازه‌های سیاست فرهنگی در ایران معاصر، سیاست فرهنگی را یک موضوع مهم در جوامع توسعه‌یافته خواند که رویکردهای گوناگونی درباره‌اش وجود دارد و به عنوان یک موضوع بین‌رشته‌ای مورد توجه سیاست‌گذاران و اندیشمندان است.

فاضلی گفت: جدیدترین کتابی که خوانده‌ام کتاب نقاشی‌های سلطنتی ایران است که خانم‌ها دیبا و اختیار حدود یک دهه پیش به زبان انگلیسی منتشر کردند و به تازگی ترجمه فارسی آن منتشر شده است. این کتاب از نقاشی‌های دوره فتح‌علی شاه آغاز می‌شود.

این جامعه‌شناس ادامه داد: فتح‌علی‌شاه علاقه زیادی به جواهر و نقاشی داشت و بنابراین نقاش‌های زیادی در دربار او حضور داشتند تا از تمثال «باباخان» نقاشی بکشند. نظام سیاسی در این دوره درک کرد که برای تولید قدرت و اعمال اقتدار، به هنر نیاز دارد. پیش‌تر زبان، ابزار فرهنگی و هنری تولید اقتدار بود و در دوره فتح‌علی‌شاه نقاشی هم به آن اضافه شد. این روند در دوره ناصرالدین شاه ادامه داشت و در این دوره، عکس این کارکرد را پیدا کرد.

فاضلی شعر، نقاشی، عکس و سپس روزنامه را کالاهای فرهنگی جامعه ایرانی خواند که کارکرد سیاسی داشته‌اند. او ادامه داد: روزنامه که ره‌آورد میرزاصالح شیرازی از فرنگ بود، در دوره مظفرالدین شاه به دستگاه تولید و توزیع قدرت اضافه می‌شود و در دوره احمدشاه نیز فیلم بخشی از قدرت می‌شود.

فرهنگ به مثابه ماشین تولید معنا

فاضلی به پیشرفت فناوری در سال‌های اخیر اشاره کرد و ادامه داد: یک بال سیاست‌های فرهنگی در ایران همواره رشد فناوری بوده و به عبارت دیگر، دستگاه حاکمه همواره تحت تاثیر تغییرات تکنولوژیک قرار داشته است.

او گفت: سیاست فرهنگی در عام‌ترین تعریف، نسبت حکومت با تاروپود معناهایی است که یک ملت به دور خویش می‌تند و جان گری، فیلسوف انگلیسی در کتاب «سگ‌های پوشالی» خود نشان داده این معناها لزوما اخلاقی نیست. او می‌گوید انسان‌ها با این تارهای معنایی تولید قدرت می‌کنند، رقابت می‌کنند و ستیز می‌کنند.

عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: فرهنگ در بعد معنایی‌اش روایتی است که انسان‌ها خلق می‌کنند برای قدرت، برای سامان دادن به منافع خودشان، برای توانمندکردن خودشان، برای زیستی که هم نیازهایش را برطرف کند و هم او را به منزلت و اعتبار برساند و چون این تارهای معنایی در بافت‌های جغرافیایی، در بافت‌های تاریخی، بافت‌های زبانی و بافت‌های مذهبی متفاوت تولید می‌شود، تولید تفاوت می‌کند.

فاضلی اضافه کرد: در ایران معاصر داستان ما این است که وقتی انسان ایرانی وارد دنیای مدرن می‌شود و می‌خواهد مفهوم معاصریت خود را ابداع کند، طبیعتا با تکنولوژی‌های روز درگیر می‌شود. با رویه‌ها و روال‌های معناساز روز درگیر می‌شود.

او شکل‌گیری جدی گفتمان تغییر در ایران را متعلق به نخبگان دربار فتح‌علی‌شاه دانست و گفت: آنان تلاش کردند سازوکار حکمرانی در کشور را تغییر دهند و از همین دوره است که درگیر فرهنگ می‌شوند. حاکمیت از این‌جا درگیر هویت‌ها، مذهب‌ها، زبان‌ها و درگیر تفاوت‌ها می‌شود و به موازات فرایند مدرن شدن ما، این درگیری بیشتر هم می‌شود.

این جامعه‌شناس گفت: با شکل‌گیری دولت مدرن، بروکراسی به بازوی اداره فرایند تولید معنا، اداره فرایند شیوه زندگی و در فرایند تولید فرهنگ تبدیل می‌شود. قدرت مرکزی فکر می‌کند برای اعمال قدرت باید بتواند ذهن مردم را در کنترل خود دربیاورد و بر آن تاثیر گذاشت.

فاضلی ادامه داد: از دوره مشروطه، سیاست فرهنگی، تعین سیاسی مشخصی پیدا می‌کند و برای مثال در سال 1298 اولین قانون آموزش و پرورش وضع می‌شود و دیگر مدارس که تا این زمان ماهیت مدنی داشتند، تحت اداره دولت درمی‌آیند. حالا دولت تعیین می‌کند مدرسه چیست، سواد چیست، مواد درسی چیست و… از همین زمان ناسازه‌های سیاست فرهنگی در ایران شکل می‌گیرد.

او گفت: دولت قوانینی را وضع می‌کند و چیزهایی را در سر می‌پروراند که با واقعیت‌های تاریخی و جغرافیایی جامعه ما سازگار نیست.

دخالت افراطی دولت در همه حیطه‌ها

دکتر فاضلی ادامه داد: ملت – دولت‌ها در هر کجای دنیا که شکل گرفته‌اند، ایدئولوژی داشته‌اند اما هم‌زمان یک روح دموکراتیک هم دارند. دموکراسی در ساده‌ترین معنا یعنی مردم بتوانند در مشارکت فعال در شکل دادن به قدرت داشته باشند. مردم بتوانند با تنوع و تکثر خود به نحو موثر در سامان‌ سیاسی جامعه دخالت داشته باشند.

اضمحلال فرهنگی
فاضلی: سیاست فرهنگی با تولید رضایت، پایداری اجتماعی و سیاسی را به ارمغان می آورد

او اضافه کرد: ملت دولت‌ها از ابتدای شکل‌گیری، سازوکارهای مدرن داشتند که مهم‌ترینش تفکیک‌پذیری نهادی است؛ یعنی درست است که دولت مجاز شده در ساختار معنایی جامعه دخالت کند، اما این دخالت مشروط و محدود است. هم قانون و هم ساختار با تفکیک نهادی خود این دخالت را محدود می‌کند. حوزه‌های اقتصادی، حوزه‌های اجتماعی، حوزه‌های فرهنگی و حوزه‌های سیاسی را صورت‌بندی می‌کند و می‌گوید این حوزه‌ها گرچه با هم ارتباط دارند، اما ارتباط‌شان ارگانیک است؛ نه این‌که عرصه سیاسی یا حاکمیت توفقی بر دیگری دارد.

فاضلی گفت: وقتی تفکیک‌پذیری نهادی به عنوان اصل پذیرفته می‌شود یعنی نهاد آموزش مستقل است، بانک مرکزی مستقل است، رسانه مستقل است، سازمان نظامی مستقل است و… این یعنی حاکمیت یا بخش سیاسی در سایر بخش‌ها مداخله نکند. به عبارت دیگر ملت دولت‌ها اجازه و امکان می‌دهند که دولت‌ها در حوزه فرهنگ مشارکت کنند اما به شکل مشروط و مقید.

معنا و اهمیت استقلال نهاد فرهنگ

این جامعه‌شناس گفت: در جوامعی که تفکیک‌پذیری نهادی به رسمیت شناخته نمی‌شود، اساسا سیاست فرهنگی معنا ندارد. مشکل ما در ایران عصر جمهوری اسلامی این است سیاست فرهنگی مضمحل شده است چون حاکمیت به شکل افراطی استقلال نهادی را به رسمیت نمی‌شناسد.

فاضلی افزود: وقتی در کشوری حاکمیت مجاز باشد در آموزش هرطور که دلش می‌خواهد دخالت کند، در دانشگاه هر طور که می‌خواهد دخالت کند، در شیوه زیست و سبک زندگی مردم به دل‌خواه خود دخالت کند، یعنی چیزی در این کشور به نام سیاست فرهنگی وجود ندارد.

او به استعاره «خطای اتصال» پیتر بوردیو در کتاب «انسان دانشگاهی» اشاره کرد و گفت: وقتی حکومت تعیین می‌کند که معلم و کتاب و مدرسه چگونه باید باشد، وقتی حکومت می‌تواند در دانشگاه نه فقط اصول خود را تعریف کند بلکه مصداق‌های استاد و دانشجوی مطلوبش را هم مشخص کند، نتیجه سوختن همه‌چیز است. نهاد سیاست با خطای اتصال همه نهادهای دیگر را سوزانده است.

این استاد دانشگاه، در تشریح دلیل استوار شدن مفهوم توسعه بر استقلال نهادها و به ویژه نهاد علم از حکومت، چنین گفت: اگر دانشگاه بتواند مستقل از حکومت و مستقل از بازار، افراد را پرسشگر و حقیقت‌جو تربیت کند، توانسته به انسان‌ها استعلا ببخشد یعنی آنان را نقاد و پرسشگر و کنجکاو کرده است. حالا اگر حکومت بخواهد که دانشگاه مرکز تربیت سرباز باشد و نه جستجوگر و پژوهشگر به قول بوردیو، خطای اتصال رخ می‌دهد که در نهایت جرقه می‌زند و می‌سوزاند.

فاضلی با برشمردن برخی ویژگی‌های جامعه مدرن ایران گفت: این جامعه را نمی‌توان به زور حراست و نهاد امنیتی و قانون و آیین‌نامه و گزینش و هر چیز دیگری، به یک جامعه مومن به قرائت شیعه انقلابی تبدیل کرد.

او ادامه داد: در حوزه هنر هم مسئله همین است. با اداره هنر، نمی‌شود یک شکل از هنر اسلامی انقلابی تولید کرد چون این جامعه روابط یک‌شکل ندارد، عقاید یک‌شکل و تعاریف یک‌شکل ندارد. اقتضا این جامعه و این جهان این نیست.

عضو هیات علمی دانشگاه، ناسازه سیاست فرهنگی در ایران را در سه سطح معرفی کرد: ما یک سیاست فرهنگی مصوب داریم که در مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی یا جاهای دیگر تصویب شده است. یک سیاست فرهنگی دیگر آن است که وزارت ارشاد و صداوسیما و آموزش و پرورش و… اجرا می‌کنند و یک سیاست فرهنگی هم آن است که تجربه می‌شود. یعنی شما فیلمی می‌سازید که مردم پیام دیگری از آن برداشت می‌کنند. سریال حضرت یوسف می‌سازید، زلیخا مورد توجه قرار می‌گیرد یا سریال امام علی می‌سازید اما جامعه به شخصیت قطام توجه نشان می‌دهد.

ماشین تولید ناراضی

فاضلی گفت: ناسازه بنیادی سیاست فرهنگی در ایران آن است که این سه سیاست هیچ سازگاری‌ای با هم ندارند. یعنی سیاست مصوب، جدا از تعارضات منطقی در درون خودش، در حیطه اجرا به پروژه‌هایی تبدیل می‌شوند که بر اساس منافع گروه‌ها یا آدم‌ها شکل گرفته است. سیاست تجربه شده هم آن است که تک تک اعضای این جامعه بر اساس علاقه، اولویت، جغرافیا و تاریخش، قومیت، زبان و فردیتش شکل می‌دهند.

او ادامه داد: تا زمانی که دو اتفاق رخ ندهد، ایران با اضمحلال فرهنگی مواجه است. اول این‌که حاکمیت اصل تفکیک نهادی را بپذیرد. این کاری نیست که مردم انجام دهند. حاکمیت است که باید بپذیرد رابطه‌اش با حوزه فرهنگ یک رابطه ارگانیک باشد؛ یعنی نهاد نشر و کتاب، نهاد فیلم، نهاد آموزش و دانشگاه، نهاد موسیقی و هنر، نهاد رسانه و… بر اساس منطق وجودی و اقتضائات درونی خود عمل می‌کنند اما مراعات می‌کنند که در کلیت ارزش‌های مشترک اجتماعی را خدشه‌دار نکنند. این ارزش‌ها را هم حکومت تعیین نمی‌کند.

فاضلی گفت: اگر استقلال نهادی وجود داشته باشد، پایداری فرهنگی و سیاسی در جامعه به وجود می‌آید. چون جامعه به سمت تولید رضایت می‌رود. به تعبیر فوکو، قدرت به صورت مویرگی توزیع می‌شود و بنابراین رضایت پدید می‌آورد.

این استاد دانشگاه، سیاست فرهنگی را عامل پایداری ناشی از رضایت‌آفرینی خواند و گفت: مطالعه‌ای درباره علل فروپاشی بلوک شرق، علت سقوط را این می‌داند که آن حکومت‌ها انرژی و توان خود را روی کنترل افراد ناراضی گذاشته بوند اما کشورهای سرمایه‌داری سقوط نمی‌کنند چون وجهه همت خود را تولید افراد راضی بیشتر و بیشتر قرار داده‌اند.

فاضلی گفت: در ایران سیاست فرهنگی در مسیر تولید ناپایداری و نارضایتی حرکت می‌کند. سه بحران امروز جامعه ایرانی را ناکارآمدی در حکمرانی، تبعیض‌ها و نابرابری‌های گسترده و نارضایتی گسترده می‌دانم. نارضایتی، جنبه اقتصادی ندارد، ناشی از سیاست فرهنگی است. رنجش مردم از دخالت حاکمیت در سبک زندگی‌شان است. نارضایتی از به رسمیت‌نشناختن تفاوت‌هایشان است.

نسبت فرهنگ و توسعه در ایران معاصر از نگاه 3 جامعه شناس بررسی شد

او دخالت دولت در حوزه فرهنگ را عامل نارضایتی گسترده در ایران امروز خواند و گفت: در جامعه ما برخوردارها و نابرخوردارها به یک اندازه خشمگین هستند. چرا در حالی که انتظار داریم پول‌دارها از شرایط راضی باشند، آنان هم نارضایتی عمیق دارند؟ چون در جامعه خودشان آزادی‌های مدنی را به حد کافی تجربه نمی‌کنند.

این جامعه‌شناس اضافه کرد: حاکمیت با پذیرش اصل تفکیک نهادی، باید اجازه دهد سیاست فرهنگی شکل بگیرد. در غیر این‌صورت فرهنگ، نامی فریبنده برای یک فلسفه ایدئولوژیک است که توسط مردم هم پس زده می‌شود. ضمن این‌که وقتی حاکمیت این اصل را پذیرفت، ما با فقر تجربه عملی در این حوزه مواجه هستیم. یعنی ذخیره دانشی که توسط چهره‌های دانشگاهی و پژوهشگران تولید شده، هیچ رسوبی در نظام حکمرانی و اداره کشور ما ندارد. بنابراین نسازه‌های سیاست فرهنگی در ایران هم‌چنان به حیات خود ادامه می‌دهد.

دکتر فاضلی در پایان گفت: ما فاقد سیاست فرهنگی هستیم. در کشور ما فرهنگ هنوز به رسمیت شناخته نشده چون استقلال نهادهای فرهنگ به رسمیت شناخته نشده است. این فقدان سیاست فرهنگی به اضمحلال فرهنگی منجر می‌شود و پیامد اضمحلال فرهنگی برای جامعه، آشفتگی و درهم‌ریختگی فضای نمادین جامعه، ناپایداری و بی‌ثباتی اجتماعی و بالارفتن هزینه اقتصاد قدرت است؛ یعنی مجبورید برای کوچک‌ترین امور حکم‌رانی خود، سنگین‌ترین هزینه‌ها را پرداخت کنید.

(پایان بخش اول)  

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. استقلال دانشگاه استقلال بانک مرکزی استقلال ارتش یعنی رسما براندازی باید این را هم در نظر داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا