حدیدچی و جنبش زنان
«محمدجواد روح»، روزنامه نگار در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ درگذشت مرضیه حدیدچی دباغ، از زنان انقلابی و از فعالان جریان چپ خط امام، را به نزدیکان و همفکران ایشان تسلیت می گویم.
✍ به قول حسین شریعتمداری، و اما بعد:
✍ درگذشت این بانوی انقلابی، بهانه ای به دست برخی کانال ها و سایت های دلواپس داد تا به نقل از او، مطالبی را علیه جنبش زنان و نیروهای دموکراسی خواه منتشر کنند.
✍ مطالب نقل شده، از دو حال خارج نیست. یا همچون اغلب نقل قول ها و اخبار این رسانه ها نادرست است که باید آن را اقدامی غیراخلاقی دانست که البته، از این رسانه ها بعید نیست.
✍ اما شخصا احتمال می دهم این نقل قول ها درست باشد و یا حداقل، اتخاذ چنین مواضعی از سوی این طیف از نیروهای چپ بعید نیست. اما چرا و چگونه؟
✍ طیفی از جریان چپ که البته اقلیت ناچیزی را تشکیل می دهند، همچنان نوستالژی دهه شصت را دارند و تا جایی که من اطلاع دارم، این گرایش در بین زنان خط امامی قوی تر است.
✍ دلیل این امر هم، جداافتادگی مبنایی میان آنها با جریان اکثریت طیف چپ است که بعد از دوم خرداد، گرایش های اصلاح طلبانه، دموکراتیک و تاحد قابل توجهی ليبرال پیدا کردند.
✍ این جداافتادگی در نزد زنان انقلابی که المان هایی آشکار چون حجاب و روابط با جنس مخالف برای آنها جایگاه شرعی و ایدئولوژیک داشت، بیشتر مشهود بوده و هست.
✍ اگر نسل جوان تر زنان خط امام کوشیدند با بدنه اجتماعی و حتی نخبگان فیمینیست و تحول خواه وارد گفتگوی انتقادی و حتی تعامل و ائتلاف بر اصول مشترك شوند؛ نسل قدیمی تر، خواسته یا ناخواسته به انزواگزینی و حاشیه نشینی میل کرد.
✍ از نظر زنان قدیمی و انقلابی، مادران جنگ و انقلاب، مشاركت در امر سیاسی نه پديده ای اجتماعی، مطالبه محور و از پایین که اقدامی اعتقادی و متکی بر فتاوای فقهی و رهنمودهای رهبری انقلاب بود.
✍ به عبارت دقيق تر، زنانی چون حدیدچی دباغ بنا به خواستی از بالا برای مشاركت در امر سیاسی احساس تکلیف کردند و دوشادوش مردان نسل خویش در بحبوحه انقلاب و جنگ به میدان آمدند و حتی لباس رزم پوشیدند.
✍ اما دختران و زنان جوانی که از ابتدای انقلاب در قالب جنبشی خاموش و آرام وارد صحنه شدند و از انتخابات مجلس پنجم با نمایندگی چهره هایی چون فائزه هاشمی و جمیله کدیور علنا به صحنه سیاست پاگذاشتند؛ ورودی از پایین به عرصه مشاركت سیاسی داشتند.
✍ گرچه این دو طیف در مواردی چون حمایت از خاتمی یا میرحسین موسوی به اشتراک در عمل می رسیدند؛ اما این اشتراک صرفا در ظاهر بود. باطن امر، متفاوت بود.
✍ یکی با تصویرهای نوستالژیکی که از این چهره های خط امامی دهه شصت داشت، با آنها همراه شده بود و دیگری، با دل بستن به گفتمان آنها که آینده ای نزدیک تر به مطالبات آنان را نوید می داد.
✍ این دوگانگی مبنایی و این جداافتادگی اساسی همچون ماهی بود که نمی توانست مدت زیادی پشت ابر بماند.
✍ چنین است که باید گفت عجب نیست اگر مرضیه حدیدچی از ظاهر دخترکان حامی موسوی یا هاشمی یا خاتمی برآشوبد و ناگاه خود را گرفتار در توطئه ای انگارد که خط امام را به انحراف و ابتذال کشانده است.
✍ نقل قول منتشرشده از حدیدچی دباغ حتی اگر سندیت نداشته باشد، واقعیت دارد.
✍ واقعیتی همچون فاصله تاریخی دهه شصت تا هشتاد و نود.
✍ واقعیتی همچون جنبش زنان که در همه این سال های انقلاب، جنگ، اصلاحات، دوران هشت ساله احمدی نژاد و تا امروز تداوم داشته و روز به روز و ریز به ریز پیش رفته است.
✍ پیشروی جنبش زنان چنان آرام بوده که گویی اتفاقی در حال وقوع نیست. به همان آرامی پسروی حجاب در همه این سال ها.
✍ بدیهی است و طبیعی است اگر کسی همچنان دلداده فضای دهه شصت باشد و ناگاه خود را با واقعیتی دهه هشتادی مواجه ببیند؛ قالب تهی کند و فریاد برآرد.
✍ و البته، این فاصله ها و جداافتادگی ها نه صرفا از آن امثال حدیدچی دباغ است و نه صرفا مربوط به مسایل زنان.
✍ ایران امروز، ایران دیگری است. آنها که از واقعیت فاصله گیرند و جدا بیفتند؛ کاری جز حاشیه نشستن و حداکثر فریاد زدن نتوانند.
انتهای پیام