تحلیلهای وارونه پیرامون رخدادهای «قفقاز جنوبی»
دکتر هوشنگ عطاپور، روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تحلیلهای وارونه پیرامون رخدادهای قفقاز جنوبی» نوشت:
فضا سازی رسانه ای در کشورمان، پیرامون رخدادهای متواتر حوادث در قفقاز، به گونه ای است که، امکان ارائه یک “گزارش تحلیلی بیطرفانه” را که بتواند به تبیین صحیح منافع ملی ایران کمک نماید؛ سلب می کند.
چون در مقام عمل، فضای رسانه ای به شکل یک جانبه، در استیلای حضور افرادی است که، عرصه را از ارائه گزارشات دقیق علمی، به سطح فحاشی به دولت و ملت ترکیه و جمهوری آذربایجان و اکنون به نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، تنزل داده اند و خارج از منطق قضاوت منصفانه حاکم بر تحلیلهای علمی مورد نیاز سیاست خارجی کشور، به شکل شیفتگی کامل به منافع ارمنستان (نگاه دیو و دلبری) و دفاع بی چون و چرا از منافع آن دولت و به زعم خود منافع درازمدت ایران، عمل می کنند.
جالب تر آن که، هر فردی را که از روی دلسوزی بخواهد کوچکترین تلاشی را برای زدودن غبار از این فضای پر فتنه بنماید، با برچسب های پانترکیست، تجزیه طلب، نفوذی موساد و میت، مورد حمله قرار می دهند تا صداها و وجدان های منصفی را که نگران واقعی منافع ملت ایران هستند، خفه بکنند.
آنچه گفته شد، تصویری اجمالی از فضای غبارآلودی است که بر رخدادهای قفقاز جنوبی سایه انداخته است و در این مقاله سعی می شود ماهیت رقابت قدرت های جهانی را از منظری دیگر، در قفقاز جنوبی ارائه کنم.
اکنون به نظر می رسد تصمیم سازی سیاست های منطقه ای ایران را در قفقاز جنوبی، پان ایرانیست ها و نو ملی گرایان جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی، بیشتر حول احساسات قومیت گرایانه “ترکی _ فارسی”، یا به عبارتی «ایرانی، ارمنی و روسی» در مقابل «ترکی ، آذری و اسرائیلی» به سیاستمداران ایرانی ارائه می کنند و افتتاح دالان یا کریدور زنگه زور را به «افتتاح دالان تورانی» در مقابل منافع «جهان ایرانی» تبیین می کنند.اگرچه ماهیت ژئوپولیتیک این دالان در سطج نظری، برای منافع ایران تهدید به نظر می رسد، ولی در مقام عمل، به دلایلی که بعدا توضیح می دهم، ایران می تواند و باید با حفظ مرزهای رسمی و شناخته شده بین المللی کنونی، از منافع آن بهره مند گردد.
در چنان الگویی تصویرشده از چالش های اجتناب ناپذیر جهان “ایران و توران” توسط ملی گرایان ما، قاعدتا ارمنستان و ایران باید با هم متحد شده و در مقابل دنیای ترک قرار بگیرند و با هر شیوه ممکن و میسری باید مانع گشایش دالان تورانی گردند. اما یک سوال بنیادین اینجا مطرح می شود که “خود دولت ارمنستان تا چه اندازه با ایران درباره گشایش این دالان دغدغه مشترک دارد و برایش مهم است؟”
برای جلوگیری از گشایش دالان زنگه زور توسط جمهوری آذربایجان، برخی در دولت و مقامات نظامی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران، جمهوری آذربایجان را تهدید به حمله نظامی کرده اند و بارها اظهار داشته اند که اگر جمهوری آذربایجان (به قول رسانه های ملی گرا، جمهوری باکو)، نیروهای نظامی ایران در استان سیونیک ارمنستان به مقابله با جمهوری آذربایجان و متحد آن، ترکیه، برخواهند خاست!
البته تاکنون نه دولت ارمنستان از ایران به شکل علنی و رسمی درخواست دخالت و یا حمایت نظامی کرده و نه موافقتنامه همکاری نظامی بین تهران و ایروان امضا شده و نه بین ایران و ارمنستان مانور مشترک نظامی در خاک ارمنستان برگزار شده است و اغلب اقدامات و مواضع ایران حتی به شکل تلویحی هم مورد حمایت ایروان قرار نگرفته و پیشنهادی هم از سوی ارمنستان برای پیمان نظامی مشترک به تهران داده نشده است.در حالی که در روزهای اخیر ارمنستان با نیروهای نظامی آمریکا مانور مشترک نظامی برگرار کرد که خشم جدی دولت روسیه را هم برانگیخت!
در حالی که بعد از پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ دوم قره باغ، و پاکسازی ارامنه اشغالگر از اراضی آذربایجان در جوار مرز مشترک ایران و آذربایجان، الهام علیف در کنار پل خداآفرین حاضر و پیام صلح و دوستی به ایران فرستاد و اعلام کرد که “این مرز دوستی و برادری با ایران خواهد بود”. اما همزمان با این پیام دوستانه، رسانه های وابسته به جریان «نو ملی گرایان»، عکسی را از صفحه دوربین تفنگ اسنایپر (تک تیرانداز) منتشر کردند که علیف را در پل خداآفرین نشانه گرفته بود! که این عکس غیردوستانه بازتاب ناخوشایندی را در بین ملت شیعه جمهوری آذربایجان گذاشت.در این جا ذکر این نکته لازم است که مردم شیعه آذربایجان، فراتر از هویت و ماهیت حاکمان فعلی، در یک امر تاریخی، حیثیتی و حتی شیعی وحدت نظر دارند و آن، «حفظ تمامیت ارضی آذربایجان و اخراج اشغال گران ارمنی از سرزمین های خود»، می باشد و همچون دهه های گذشته، از مردم و دولت مسلمان ایران، انتظار حمایت و پشتیبانی جدی دارند.
مهمتر از این، در جریان برقراری آتش بس، با ابتکار پوتین بین ارمنستان و آذربایجان بعد از جنگ دوم قره باغ، هرگز دو سوی ماجرا، ایران را وارد مذاکرات و چالش های صلح و آتش بس نکردند، ولی از نظامیان ترکیه برای حضور در مرکز نظارت بر آتش بس دعوت شد، اما علیرغم مرز مشترک ایران با دو کشور درگیر، باز هم ایران بیشتر تماشاگر روندهای سیاسی در قفقاز بود و ارمنستان به رهبری پاشینیان، در ادامه سیاست پاندولی بین غرب، آمریکا و روسیه، پای نظامیان اتحادیه اروپا را به قفقاز باز نمود و در نهایت در روزهای اخیر مانور مشترک با نظامیان امریکایی را برای فشار بیشتر به مسکو برنامه ریزی و انجام داد. در همه این رویدادها، باوجود حمایت های ایران از ارمنستان، پاشینیان هیچ توجهی به دغدغه های امنیتی تهران از خود نشان نداد و ایران در مخالفت با افتتاح کریدور زنگه زور تنهاست! و حتی مواضع سیاسی – نظامی ایران برای ممانعت از ایجاد دالان زنگه زور، در رسانه های ارمنی انعکاسی نداشت و در حال حاضر سفیر و سفارت ایران در ایروان، در منفعلانه ترین زمان بی عملی خود به سر می برد.
البته دولت ارمنستان با همکاری سفیر سابق ایران در ایروان که روحیه فرهنگی داشت، زیرکانه سعی کرد با انجام فعالیت های فرهنگی مشترک حول گسترش زبان فارسی در ارمنستان، لابی طرفدار خود را بین ملی گرایان ایرانی که رسانه های زیادی را در سطح ملی در اختیار دارند، علیه ترکیه و آذربایچان به خوبی بسیج کند، ولی هرگز وارد همکاری های جدی سیاسی- نظامی با ایران نشد که دلایلش مشخص است.
حال این پرسش ها مطرح است که:
“چرا مواضع صریح و روشن ایران _ مخالفت با تغییر ژیوپولیتیک منطقه _ در حمایت از ارمنستان و مقابله با سیاست های دولت جمهوری آذربایجان، از سوی پاشینیان و حامیان غربی اش مورد توجه قرار نمی گیرد؟
چرا امریکا بار دیگر به دنبال توسعه نفوذ خود در قفقاز است؟
چرا روسیه موضع مبهمی در برابر توازن قوای اذربایجان و ارمنستان اتخاذ کرده است؟”
و بسیاری سوال های دیگری که پاسخ به آنها، نیازمند بررسی روی دیگر سکه حوادث قفقاز می باشد که به دلیل تسلط جو احساسی و عاطفی ضد ترکی و تورانی در محافل و رسانه های ملی گرا؛ به نظر می رسد، در نهادهای تصمیم ساز سیاست حارجی ایران نادیده گرفته می شود.
موضوع مهم این است که چه در گذشته و چه در حال، قفقاز شاهد تقابل قومیت مسیحیت (ارمنی – گرجی) با مسلمانان ساکن آنجا بوده است و در تاریخ معاصر، حوادث قفقاز همیشه ماهیت قومیت مسیحی – مسلمان داشته است و صف آرایی های سیاسی- نظامی دولت های غربی و روسیه بر همین اساس بوده است. حتی روزگاری که ایران در قفقاز حاکم بلامنازع بود، بازهم بخش مهمی از منابع ایران مسلمان صرف در انقیاد در آوردن ارامنه و گرجی های مسیحی بود که سلطه حاکمان مسلمان را بر نمی تافند. بعد از تضعیف قدرت ایران در قفقاز بود که، پای دولت عثمانی در حمایت از مسلمانان (اردوی اسلام) به قفقاز باز شد.
چرا وجدان عمومی اهل رسانه و سیاست نو ملی گرایان ایرانی، به این واقعیت سیاسی حساس نمی گردد که “جدایی طلبان ارمنی قره باغ نمی خواهند زیر حاکمیت مسلمانان قرار بگیرند”. موضوع اختلافات ارامنه با اذربایجانی ها ریشه در سیاست و قومیت (نه ایدئولوژی) مسیحی دارد که هنوز هم دنیای غرب از این سیاست خود در قفقاز دست نشسته است و ما اکنون در قفقاز شاهد شکل گیری مجدد رقابت دنیای اسلام و مسیحیت قومیت گرای غربی هستیم و به همین دلیل، دولت پاشینیان و اسلاف وی، هر چند از کارت ایران در تقابل با جمهوری آذربایجان، استفاده تاکتیکی کرده اند، اما هرگز ایران را به عنوان یک متحد سیاسی و راهبردی قبول نکرده اند، چون آنها به تفاوت ماهوی ایران و ارمنستان باور دارند. آنها می دانند که نمی توانند با ایران مسلمان شیعه و جمعیت بالای آذری، به اتحاد استراتژیک برسند.
متاسفانه سیاستمداران نو ملی گرای ما، با علم به این واقعیت؛ به دلیل احساسات ملی گرایانه تک ساحتی، نمی خواهند وقایع سیاسی در قفقاز را به درستی، بیطرفانه و منطبق بر منافع ملی تبیین نمایند.
اما به زعم نگارنده؛ رویکرد درست و متعادل آن است که ایران برای تامین منافع ملی راهبردی خود به جای تامین دفاع از منافع ارمنستان، آن هم بدون هر نفع سیاسی، اقتصادی و ژیوپولیتیکی، باید جهت گیری سیاسی خود را در قفقاز طبق مفاد قانون اساسی خود اصلاح نمایند.
یکی از دلایل فاصله گرفتن ایران از جمهوری آذربایجان و متحد آن، ترکیه، باز شدن پای رژیم صهیونیستی به قفقاز توسط دولت جمهوری آذربایچان است که دلایل خود را داشت که مهمترین آنها حمایت نظامی اسرائیل از آذربایجان در برابر ارمنستان بود که چنین روابطی بین ایران و آذربایجان در گذشته شکل نگرفت. ولی دولت ایران تاکنون با مدارا رفتار کرده و اکنون با تسلیم جدایی طلبان قره باغ، تا حدود زیادی نیاز باکو به اسرائیل کمتر شده و فضا برای حضور فعال و دوباره ایران در قفقاز ممکن است.
راهکار عملی این است که ایران متحدان خود را بین مسلمانان و دنیای اسلام در قفقاز پیدا کند. چرا ما خود، شریک جمهوری آذربایجان و ترکیه در افتتاح دالان تورانی و کریدور زنگه زور نباشیم؟ اگر ایران با آذربایجان و ترکیه یک اتحاد اقتصادی ایجاد کند، مگر ارمنستان می تواند مانع دسترسی ایران به اروپا گردد؟
اما واقعیت ان است که ارمنستان هیچ مزیت تزانزیتی برای ایران در حال حاضر ندارد، چون راههای مواصلاتی که از مرز ایران و ارمنستان تا ایروان وجود دارد، کوهستانی و بسیار صعب العبور و پرهزینه است، و به همین دلیل ارزش اقتصادی خود را از دست می دهد، در صورتی که مسیر نخجوان تا ایروان دو ساعت بزرگراه است که ارتباط ایران با ارمنستان را تسهیل می کند که ارامنه خودشان علاقه مند به ارتباط با ایران از طریق این مسیر هستند. یعنی در صورت استقرار صلح در قفقاز جنوبی و مشارکت فعال و ایجابی ایران در این پروسه، امکان شکل گیری یک همکاری اقتصادی منطقه ای پرسود در قالب 3+3 کاملا دست یافتنی است.
به دلایل فوق، امریکا که در این ایام، شاهد تضعیف اقتدار و نفوذ روسیه در قفقاز شده است، برای آنکه مانع نفوذ ترکیه و ایران مسلمان در قفقاز گردد، به سرعت به بازسازی روابط خود با ایروان اقدام کرده و در اولین گام، مانور مشترک نظامی با ارمنستان را اجرایی نمود تا بتواند پلان های بعدی برنامه سیاست خارجی خود را با تسهیلگری ایروان، در قفقاز پیاده کند.
دنیای مسیحیت تبشیری از یکصد و پنجاه سال قبل برای حفظ مسیحیت در قفقاز و آذربایجان ایران برنامه داشت و با اعزام میسیونرهای مذهبی، انواع فتنه و جنگ و خونریزی را در این منطقه راه انداخت و کشت و کشتار مسلمانان در باکو توسط ارامنه و کشتار مردم سلماس و ارومیه توسط اسوری های جیلو نمونه مشخص این دخالت های دنیای مسیحیت قومی – نا ایدئولوژیک – است که هنوز تاریخ فراموش نکرده است.
پس به جای شیفتگی به ارامنه و تقویت اتحاد نوملی گرایی ایرانی با داشناکیسم ارمنی، به فکر همکاری و تعامل با دنیای اسلام بوده! و به جای مبارزه با دولت ها، به جذب قلوب ملت های مسلمان منطقه باشیم.
مخلص کلام آنکه ایران می تواند با اتحاد با آذربایجان و ترکیه هم منافع خود را در قفقاز تامین کند و هم خطر نفوذ اسراییل در منطقه را با این اتحاد خنثی نماید و در آن صورت، نفوذ غرب و امریکا هم در قفقاز مهار خواهد شد.
انتهای پیام
جان کلام را در مقاله فوق بیان داشته اما چشمان کور افراطب های ملی گرا. اجازه نمی دهند رشد و همبستگی جامعه مسلمان ترک و ایران را ببیند و دقیقا زمان صفویه را پیاده می کنند تا چطور دولت عثمانی را با ایران مشغول نگهداشتند و اجازه ندادند اسلام در دل اروپای مسیحی رشد کند . مشارکت با جامعه ترک باعث نفوذ ایران و اسلام تا مرز روسیه خواهد شد . ارامنه در طول تاریخ همراه ایران نبوده و نیست
خودش میگه پانترکم غلی چی میگه نه مسلمونی
واقعا نوشته بوی پانترکیسم و قوم گرایی میدهد.اگر آذربایجان مرز زمینی ایران و ارمنستان را قطع کند به نام اسلام و همزبانی و دین منافع ملی ایران تامین می شود ؟! خیانت های شیک از تریبونهای در دسترس چند وقت پیش هم در سایت دیگر نگارنده ایرانی عرب زبانی قضیه ادعای امارات بر جزایر را تلطیف کرد با این مضمون بیاید یکبار با امارت دعاوی حقوقی رابپذریم و وارد مذاکره با آنها شویم، بس کنید مثل آن مقاله مطمئنم نگارنده این مقاله هموطنی آذری زبان است.
واقعاً تحلیل بسیار خوبی نگارنده کردند و درست وحسابی هم همینه که ما با جمهوری باکو که قبلاً یکی از استانهای ما بود و بواسطه قوم قاجار بیغیرت بیشرف آن را از دست دادیم دست برادری و دوستی بدهیم چون اغلب مردم آنها مسلمان و شیعه هستند پس ما با این ابتکار هم به ترکیه نزدیکتر بشیم ومتحد بشیم وهم یه قدرت اقتصادی در قفقاز تشکیل بدهیم
این که کشور اذربایجان مسلمانی را فقط تاکیتیکی قبول دارد شکی نیست همون طور که این پانترک الهی ها دارند از اسلام و شیعه استفاده تاکتیکی می کنند ، همین پدر الهام جانتان مساجد رو تبدیل به طولیه کردند ، اینقدر سنگ اسلام رو به سینه نزنید ، برای ما منافع ملی باید از اسلام هم واجب تر باشد ،
سلامحاکمیتایراندروقایعاخیر
مواضعمتعادلداشتوایننشان
دادکهاطاقهایفکرایرانباتامل
بیشتریبهوقایعقفقازمینگرند
واقعا تحلیل جالبی بودش بدون احساسات ملی گرایی .قشنگ معلوم است ارمنستان نمیخواد با ایران زیاد گرم بگیره و آمریکا و اروپا را به ایران ترجیح میده
این شیوه نگارش یک روزنامه نگار نیست. ولی چرا روزنامه نگار معرفی شده نمیدانم!
استفاده از بهانهها به جای دلایل، همان کاری است که پانتورک ها انجام می دهند.
بدون افتتاح کریدور زنگهزور، مسیر ریلی ایران از طریق جلفا به ایروان و باتومی نیز مسدود میماند و این خسارت بزرگی برای احیای کریدور خلیج فارس به دریای سیاه است.
پس از بیانیه آتش بس جنگ دوم قره باغ، طرف آذربایجانی پیشنهاد ۳ بعلاوه ۳ را مطرح نمود که شامل سه کشدر قفقاز جنوبی به اضافه روسیه ترکیه و ایران برای حل مسائل منطقه و اجرای مفاد بود که متاسفانه مورد بیتوجهی دستگاه دیپلماسی ما قرار گرفت و نهایتا پس از اظهارنظرهای غیردوستانه برخی مسئولان و برگذاری مانورها در جدار مرزی، آذربایجان و جنوب ارس، آذربایجان پیشنهاد خود را اصلاح کرد و ایران را از این جمع حذف نمود.
مسئولین ما کی یک کار معقول و درست انجام دادند که این بار دومشان باشه!!
مسئولین ما کی یک کار معقول و درست انجام دادند که این بار دومشان باشه!!
آفرین بر نویسنده، تحلیل علمی و ارزشمندی بود، امید است که چشمان افراطی های شونیست باز شود و در کنار مسیر درست تاریخ قرار بگیرند