مهرگونِ «هم شاگردی سلام» و آرزوهای ما
حمزه فیضیپور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مهرگونِ «هم شاگردی سلام» و آرزوهای ما» نوشت:
مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید
فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید
شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار
دانش به نسل ما، می بخشد اعتبار
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام، همشاگردی سلام (مجتبی کاشانی)
آنچه در گوش دلِ و جان تک تک نسلِ ما نوایش خاطره انگیز است همین آهنگ و همخوانیِ هم شاگردی سلام می باشد. همراهی این آهنگ با صدای بلند و شلوغی بچه های معصوم ابتدایی در آغاز فصلِ زیبایِ پاییز؛ حال و هوای صحن مدارس، آمدو شدها و چهره شهر را کاملا «مهرگون» می نماید.
جشنی صمیمانه در لبیک به یادگیری و حضور در کلاس ها برای فهمِ حروف الفبا که ذیلِ دانستن آنها، جملات زندگی با کلمات آموخته شده از آن حروف ساخته و پرداخته می شود. حسِ نوستالژیکِ برانگیخته از این آهنگ و سرود، یک حس حماسی و انرژی دهنده برای حماسهی پیکار با جهل در پیشقرآولی آموزگارانِ پایِ تخته سیاه و گچ رنگی می باشد؛ آموزگارانی که در وصف شاعر شیرین زبان “شهریار” نوحِ نجات هستند: ای تو کشتی نجات روح ما / ای به طوفان جهالت نوح ما
با خاطره های زیبای این سرود زندگی می کنیم اما بعد از سی و دو سال (تجربه کاری نگارنده) با تاباندن نورافکنی بر این گذشته جهت دمیدن روح امید به آینده در کالبدِ تن جامعه و بارور گشتن های تلاش و کار با هدف کسب اعتبار بیشتر و بیشتر در برخورداری از نسلی شاد، خلاق، مسئولیت پذیر و مهارت آموز آرمان ها و آرزوهایی داریم و در این نوشتار می آوریم که پای آنها در “گذشته” تصمیمات آموزشی مانده است و بر عدم تحقق آنها به وقتِ سنینِ زیبای آموختن در کودکی حسرت ها داریم و افسوس ها می خوریم، امیدواریم ردای آموزش بر قاموس نسل های نوآموز به گونه ای دوخته شود که مانند ما، نسل امروز و نسل های آتی در سنین میانسالی و بالاتر این آرزوها برایشان تکرار نگردد بلکه جزء تجربه تحصیل و دوران آموزشی آنان به عین محقق شود.
آرزو می کنیم که توزیع تغذیهی رایگان در بین همه دانش آموزان و به طور خاص در مقطع 6 ساله ابتدایی از سر گرفته شود البته آرزو می کنیم آنقدر به آموزش و پرورش بها داده شود که چیزی شبیه “ژاپنی های قانونمند و سخت کوش” در کلاس های درس در همراهی معلمان و شاگردان نهار هم میل گردد!
آرزو می کنیم که در مقطع ابتدایی (خشت اولِ دیوار بلندِ توسعه یافتگی) کیفیت محتوای آموزش و شیوه تدوین کتاب های این دوره حیاتی و اساسی به گونه ای باشد که ضمن کاهش تعداد صفحات کتب بر غنایِ کیفی آنها افزوده گردد به گونه ای که چیزی شبیه “ژاپنی های به نیک اجتماعی و هنجارمند” علاوه بر مهارت های شناختی «مهارت های غیر شناختی مانند پشتکار، کنجکاوی، خودکنترلی، دیانت، اعتماد به نفس و …» در شخصیت دانش آموزان نهادینه شود.
اگر در این مقطع که سنِ خاص حک شدن آموختنی ها و ماندگاری آنهاست (اَلْعِلمُ فی الصِّغَرِ کَالنَّقْشَ فی الْحَجَرِ ) علاوه بر زبان شیرین فارسی زبان های چون زبان بین المللیِ انگلیسی که زبان علمی دنیاست و زبان گفنگوی بین المللی برای معرفی دستاوردهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر حوزه های اندیشه ورزی اعتقادی و ملی می باشد و نیز زبان عربی جهان اسلام که قرابت اعتقادی با آنها داریم اجباری گردد آن وقت می توانیم همانند ژاپنی های معتقد به فرهنگ بومی؛ ضمن نگاهداشت چارچوب های فرهنگی خود و حسبِ باورهای اعتقادی خودمان که فراگیری علم مرز و مکان نمی شناسد در مراودات بین المللی دستاوردهای نوین علمی را مورد استفاده قرار دهیم و از پسِ این استفاده هاست که رفاه و توسعه برای جامعهی ما به ارمغان آورده می شود.
آرزو می کنیم پیوند میان انجمن اولیاء و مربیان، خانه و مدرسه به گونه ای باشد که از کاغذ بازی ها و پُرکردن دفترچه های کلیشه ای بدون نتیجهی کاربردی رفتارساز در مدرسه، در خانه و خانواده فاصله بگیریم و چیزی شبیه “ژاپنی های فرهنگ ساز” «فعالیت های مدرسه با فعالیت های منزل به هم گره بخورند و نتیجه این همگرایی رفتار اجتماعیِ زیبای نسل نوآموز باشد (قدردانی از دیگران، رعایت قوانین زندگی شهری، رعایت حقوق دیگران و …»
آرزو می کنیم همانطور که برخی اشکال و تصمیمات آموزشی را از ژاپنی های کاربلد اقتباس کرده ایم (دوره 6 ساله ابتدایی) همانند آنان در اتاق های فکر و با هم اندیشی نخبگان کاربلد؛ به گونه ای نقشه راه آموزش و پیوند آن با منزل، مدرسه و جامعه ترسیم نماییم که دانش آموزان ما نیز در بسترها و زیر ساخت های فراهم شده خوش بدرخشند و «فاصله خانه و مدرسه را با پیاده روی یا دوچرخه طی مسیر کنند و…» تا آموزش و ورزش را به سلامتی تن و روان پیوند بزنند.
آرزو می کنیم فضای آموزشی و انگیزه کنشگران آموزش آفرین (معلمان برخوردار) به حد و در حدی باشد که برای دانش آموزان ما چیزی شبیه «ژاپنی های جامعه پذیر شده » حس و احساس “تعلق خاطر به مدرسه ها” فراهم گردد و رابطهی منزل، مدرسه و معلم آنقدر شیرین و موثر شود که ذیل این ارتباط احسن جامعهی ما با ویژگی های مسوولیت پذیر، شفاف، قانونمند، دغدغه مند نسبت به مشکلات همدیگر و … برای معلمین خود “منزلت” قائل گردند و دانش آموزان برای معلمین و سخنان آنان حساب ویژه بازکنند همچنین چیزی شبیه به “ژاپنی های قدردان، آرام و خوشحال” که «85 درصد دانش آموزان آنان از حضور در مدرسه احساس خوشحالی می کنند و 91 درصد شاگردان سخنان معلمین خود را نادیده نمی گیرند» دانش آموزان ما نیز با خوشحالی به استقبال مهر بروند و هنگام تعطیلی مدارس برای بازگشایی روز شماری کنند و حرف معلمانشان در حد حرف باقی نماند و کردار و رفتار خود را به توصیهی دلسوزانه علمی، اجتماعی، اعتقادی و فرهنگیِ معلمانِ خوشحال از منزلت شغلی و باورمند به ساختارهای جامعهی خود بیارایند.
نتیجه:
این آرزوها زمانی محقق می شوند و زمانی آهنگ هم شاگردی سلام فقط خاطره نمی ماند و زیبایی “سلام” در این شعر خاطره انگیز بروندادِ مثبتش در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … خود را نشان می دهد که آموزش و پرورش فراتر از هر وزارتخانه “آموزش و پروش” باشد و از هر حیث از جمله هزینه کردن های مالی توسط دولت و ساختارهای رسمی در اولویت سیاستگذاری های کلان قرار گیرد. (آموزش و پرورشی برای توسعه و توسعه یافتگی، آموزش و پرورشی نشاط آفرین، آموزش و پرورشی برای کسب و یادگیری مهارت های زندگی اجتماعی و…)
انتهای پیام